بررسی فلسفی ِ سه سخن ِ زرتشت: پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک!
مجموعه این سه سخن: پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک؛ یک معجزه فکر، کلام و رفتار را تشکیل میدهد. اما به قول مولوی:
هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من
هرکسی این سه سخن را از ظن خود برداشت کرده و برای هرکدام از آنها نظر، عقیده و یا توجیهی دارد که اگر همه اینها را با یکدیگر مقایسه بکنیم شاید در هیچ موردی نتوانیم اشتراکی میان آنها بیابیم. طرفداران ادیان و فلسفه های مختلف از مسائل و موارد اطراف خود برداشت هائی ( پندارهائی) دارند و به پیروی از آن گفتار و کرداری متفاوت با سایرین دارند که در مواردی این برداشتها آنقدر از هم دورند که در تقابل قرار می گیرند و دست به کشتار یکدیگر می زنند.
هرشخصی که به یک فلسفه، فکر و یا دینی عقیده داشته باشد دنیا را هم از آن زاویه می بیند و برای او خوب و بد دنیا بر آن مبنا است، در نتیجه رفتارش هم بر آن اساس است. بر این سخن باید یک نکته مهم را هم افزود: زمانیکه فکر یا فلسفه ای در جائی متولد می شود و به مناطقی دیگر می رود توسط مردمان آنجا تغییر یافته و آنها هر آنچه را می خواهند بر آن اضافه و یا کم می کنند. یعنی در واقع آن را برمبنای فرهنگ و روابط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... گذشته و حال خود تغییر می دهند. مثلا اسلام اکنون به بیشتر از 1000 فرقه تقسیم شده که وقتی آنها را با یکدیگر مقایسه کنیم تفاوت های اساسی میان آنها می بینیم. حتی در بسیاری موارد تضاد آشکار نظرات و عقاید این فرق با آنچه در قرآن نوشته شده بوضوح دیده می شود. مثلا در قرآن ابدا سنگسار وجود ندارد و 4 خلیفه راشدین هم چنین نکردند ولی این روش با ورود یهودیان به اسلام رواج یافت. مثال دیگر: در قرآن به صراحت ازدواج با خاله و عمه و خواهر ممنوع شده است ولی تعدادی از مسلمانان ازدواج با خاله و عمه و مخصوصا ً یک دسته ازدواج با خواهر را هم روا می دارند، که این یکی از ایرانیان وارد اسلام شده است. از این نمونه ها در اسلام، مسیحیت، یهودیت و سایر ادیان به تعداد بسیار زیاد می توان آورد. در نتیجه: برای بررسی و شناخت هر دین یا عقیده ای باید نخست ریشه آن را مورد مطالعه قرار داد و برای چنین کاری مبنا و مرجع همان کتب اولیه می باشند. در مورد این " سه گفتار " که به زرتشت نسبت داده می شود و در " وندیداد " (مجموعه قوانین زرتشت) آمده، مبنا همین کتاب می باشد. پس از بررسی ریشه ( مثلا اوستا در زردشتی، قرآن در اسلام و...) است که می توان سراغ فرق رفت. برای ریشه یابی فرق نیز باید ریشه و نظرات اولیه ارائه شده را مطالعه و بررسی و تعبیر و تفسیر کرد.
در این نوشتار هدف بررسی همه نظرات و مقایسه آنها با یکدیگر نیست بلکه قصد آن است که این سه گفته از نظر گوینده ( زردشت و یا اهورمزدا) و یا جمع آورندگان آن در " اوستا" بررسی شود. لیکن آنچه مشخص شده این است: تمام اوستا سخنان زرتشت نیست و مقدار زیادی بعدها به آن اضافه شده است. نکته غیر قابل انکاز نیز این استکه: اهورمزدائی وجودنداشته تا با زردشت صحبت کند و دستوراتی بدهد بلکه این سخنان از همین انسانهاست. دیگر اینکه، اوستای موجود تمام کتابی نیست که پیشتر در دسترس بوده بلکه مقدار زیادی از آن از میان رفته است.
در این بررسی قسمتهائی از "وندیداد" که بخش قوانین اوستا است، شاهد آورده می شود تا بتوان به دیدگاه نویسنده و یا نویسندگان در باره پندارنیک، گفتار نیک و کردار نیک پی برد و به وضوح دید از نظر آنها پندار، گفتار و کردار نیک چیست. شاید با نگاهی به آن بعضی که آوازه دین زرتشتی را از دور شنیده اند آشنائی نزدیکتری با آن پیدا بکنند.
در این نوشتار، مبنای بررسی سه سخن " پندارنیک، گفتار نیک؛ کردار نیک"، کتاب زیر است: مجموعه قوانین زرتشت یا وندیداد، تالیف جیمس دارمستتر، ترجمه دکتر موسی جوان، ویراستار علی اصغر عبداللهی، انتشارات دنیای کتاب، چاپ اول سال 1382 قابل توجه اینکه اوستا و وندیداد توسط افراد دیگری نیز ترجمه و تفسیر شده اند ولی چون در خصوص این سه گفتار تفاوتها زیاد نیست و در اساس بحث تاثیر تعیین کننده ندارند از مقایسه انواع وندیداد ها صرف نظر می شود.
آنچه باعث خشنودی اهورمزدا می شود! فصل سوم صفحه 90 13- ای آفریننده جهان جسمانی و ای مقدس بگو بدانم، کیست که در درجه دوم، شعف و خرسندی زمین را فراهم می دارد. اهورمزدا پاسخ داد و گفت: کسی است که بیشتر از همه قبرها را ویران کند، قبری که در آن جسد مرده انسان یا سگ دفن شده باشد.
فصل هفتم صفحه 152 51- مردی که این قبرها را ویران کند ارزش خود را خواهد داشت و این عمل به منزله پشیمانی از گناه در اندیشه، گناه در گفتار، گناه در کردار خواهد بود. گناهان وی در اندیشه، گناهان وی در گفتار، گناهان وی در کردار بخشوده می شوند. 52 تا 54- در باره چنین کس جنگ و ستیزه در میان دو خرد وجود نخواهد داشت و وقتی در بهشت وارد شود ستاره ها، ماه، خورشید و خود من که اهورمزدا هستم به وی چنین شادباش خواهیم گفت: "خوشا به حال تو ای مردی که از دنیای فانی به جهان باقی شتافتی".
تفسیر: این ویران کردن یکی از کردارهای نیک است که از پنداری نیک ( اندیشه زردشت و یا اهورمزدا) سرچشمه می گیرد. قابل توجه اینکه امروزه تخریب مقابر را به شیطان پرستان نسبت می دهند و در هیچ جائی از جهان آن را کرداری نیک نمی دانند و اندیشه ( پندار) محرک این عمل( کردار) را نیک نمی پندارند.
کیفر مرگ برای کسی که جسد مرده را به تنهائی حمل کند! فصل سوم صفحه 91 18- مزدا پرستان در این محل باید حصاری بنا کنند و در آنجا مردی را که جسد مرده را به تنهائی حمل نموده جای دهند و خوراک و پوشاک هرچه حقیرتر همراه وی سازند. 19- مرد گناهکار در این حصار از خوراک خود میل می کند و پوشاک خود را می پوشد تا زمانیکه به سن ناتوانی و پیری برسد. 20- مرد گناهکار در این حصار وقتی به سن پیری و ناتوانی رسید مزدا پرستان یک مرد تنومند و سالم در مسکن وی می فرستند تا او را به جایگاه مرتفع منتقل کند و در آنجا سر وی را از گردن قطع نماید و جسد را طعمه درندگان گوشتخوار و کرکس ها سازد، درندگانی که آفریده خرد پاک هستند. 21- وقتی جسد را طعمه درندگان ساختند چنین زمزمه می کنند: " این مرد از اندیشه بد، گفتار بد، کردار بد پشیمان است". در اینصورت است که وی اگر گناهان دیگر مرتکب شده باشد از همه بخشوده می شود و پشیمانی او برای همیشه ارزنده خواهد بود.
تفسیری ارائه نمی شود زیرا به نظر می رسد همه چیز در متن به صورتی کاملا ً گویا آمده است تنها اشاره اینکه مرد گناهکار برابر است با مرد بد کردار، ولی آن دیگران نیک پندار و نیک کردارند.
فصل هشتم صفحه 178 97- ای آفریننده جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم، هرگاه جسد مرده را کسی در مکان دور از آبادی و به تنهائی لمس نماید می توان پاک و طاهر گردانید یا نه. اهورمزدا پاسخ داد و گفت: می توان پاک نمود ای زردشت مقدس. از روی کدام قاعده و دستور. 98- هرگاه جسد بوسیله سگان گوشتخوار و پرندگان لاشخوار پاره شده باشد باید تن خود را سی مرتبه با شاش گاو شستشو نماید و خود را سی مرتبه مالش دهد پاک خواهد شد. 99- هرگاه جسد بوسیله سگان گوشتخوار و پرندگان لاشخوار پاره نگشته باشد باید تن خود را پانزده مرتبه شستشو دهد و سپس تا یک هاتر( 1000 قدم) بدود. 100 – وی باید بقدری بدود تا به یک شخص زنده برخورد کند و فریاد زند و چنین گوید ( من با جسد مرده تماس یافته و آلوده شده ام و در اندیشه، گفتار و کردار ناتوان هستم، خواهش می کنم نظارت کنید تا من پاک و طاهر شوم). وی به دویدن ادامه می دهد تا به شخص مزبور برسد و این شخص هرگاه از انجام مراسم تطهیر خودداری نماید یک سوم گناه به وی سرایت خواهد کرد. 101- او باید هاتر دوم را بدود... 102- او باید هاتر سوم را بدود... 103- او باید بدویدن ادامه دهد تا بخانه خود، به برزن، به بخش، به کشور مجاور برسد و به آواز بلند چنین فریاد زند ( من به جسد مرده آلوده شده ام و در اندیشه، گفتار و کردار ناتوان هستم، خواهش میکنم مرا تطهیر نمائید) اگر در انجام مراسم تطهیر خودداری کنند خود وی باید تن خود را با شاش گاو و آب شستشو دهد پاک خواهد شد. 104- ای آفریننده جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم، این مرد ناپاک هرگاه در طریق خود با آب برخورد نماید و در معرض کیفر قرار گیرد کیفر او چه خواهد بود. 105- اهورمزدا پاسخ داد . گفت، کیفر وی چهارصد ضربه تازیانه اسپاهه و چهارصد ضربه تازیانه سروشه خواهد بود.
تفسیر: کافیست این موارد را در شرایط امروز بویژه در شهرهای بزرگ میلیونی و مدرن دید.
با پذیرش دین مزدا گناهان گذشته بخشوده می شوند! فصل سوم صفحه 97 41- قبول دین مزدا گناهان گذشته را بخشوده می سازد و انسان اگر از اعتماد دیگران سوء استفاده کند یا مرد پارسا را به قتل رسانده یا جنازه را در زمین دفن نماید یا جرم بی توبه مرتکب شود و یا بالاخره ربا خواری کند و به گناهان دیگر آلوده باشد همه با قبول دین مزدا و مزدا پرستی بخشوده می شوند و از میان می روند. 42- دین مزدا، ای اسپیتمه زرتشت، مردپارسا را از هر اندیشه بد، گفتار بد، کردار بد پاک و طاهر می سازد همچنانکه باد تند دشت را پاک می سازد. کردار چنین شخص ای اسپیتمه زرتشت، هرگاه در آینده پسندیده باشد از همه گناهان آمرزیده می گردد.
فصل هشتم صفحه 164 30- دین مزدا، ای اسپیتمه زرتشت، یک مرد پارسا را از اندیشه بد، گفتار بد، کردار بد پاک و طاهر می سازد، تندتر از هر تندبادی که دشت را صاف و هموار نماید. کردار چنین شخص، ای اسپیتمه زردشت، اگر در آینده پسندیده و نیکو باشد قبول دین مزدا به منزله توبه کامل از گناهان است.
تفسیر: بر این مبنا مردمان ظالم و جنایتکار پس از ارتکاب جرم (حتی با کشتن مرد پارسا) با پذیرش دین زرتشتی بخشوده و پاک می شوند!!! این یک نوع سیاست یا شیوه فریب مردمان سایر ادیان بود تا پس از انجام جرائم، برای بخشوده شدن ( و درواقع کسب پشتیبانی زرتشتیان) باین دین بپیوندند و تعداد زرتشتیان (حتی با پذیرش مجرمان و جنایتکاران) بالا برود، البته با یک شرط : مجرمان پس از پیوستن به دین جدید باید مطیع و فرمانبردار رهبران باشند.
مجازات مرگ برای مرد روحانی که مقررات تطهیر مرده را رعایت نکند! فصل نهم صفحه 191 47- ای آفریننده جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم، هرگاه مرد روحانی بی آنکه مقررات تطهیر را در دین مزدا آشنا باشد در این امر تصدی نماید چگونه می توانم با دیو دروج که از جسد مرده به زنده حمله می کند مبارزه نمایم. چگونه می توانم با دیو دروج که از جسد مرده خارج شده و با زنده محشور می شود مبارزه نمایم. 48- اهورمزدا پاسخ داد و گفت، در اینصورت دیو دروج ناسو زورمندتر از پیش خواهد بود و بیماری ها و مرگ و آفت ها بیشتر و شدیدتر از پیش خواهد شد. 49- ای آفریننده جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم، کیفر چنین مرد چیست؟ اهورمزدا پاسخ داد و گفت، مزداپرستان باید وی را در بند نهند، دستهای وی را ببندند، لباس و پوشاک را از تن وی بیرون آورند، سر وی را از گردن قطع کنند و جسد وی را طعمه لاشخوران و درندگان وحشی و کرکسها سازند، درندگان ِ آفریده خرد نیک و سپس چنین تلاوت نمایند ( این مرد از پندار بد، گفتار بد و کردار بد پشیمان است).
فصل دهم صفحه 199 17- این است ادعیه ای که دیو دروج ناسو را بیرون می کند و دیوهائی را که از مرده به زنده حمله می کند و یا از جسد مرده خارج شده با زنده حشر و نشر پیدا می کند. 18- تو ای زردشت ( نام مرد روحانی) باید 9 سوراخ در زمین حفر نمائی. زمینی که کمتر آب، کمتر گیاه داشته باشد نه زمینی که رمه و انسان را غذا دهد. پاکی و اشوئی برای انسان پس از تولد بهترین خیر و دارائی است. پاکی در دین مزدا ای زردشت، پاکی در اندیشه، پاکی در گفتار و پاکی در کردار می باشد. 19- ای مرد پاک تو باید روح و روان خود را طاهر سازی و هر انسان زنده در این دنیا می تواند اندرون خود را با پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک پاک و طاهر سازد.
فصل یازدهم صفحه 204 14- تو این کلام فیروزمند و درمان دهنده تر از همه را باید بخوانی. تو باید چهار بار دعای مزدا ات موئی را تلاوت نمائی (( ای مزدا خواهش میکنم کلام خود و اعمال نیک را برای من اعلام کن تا بوسیله اندیشه نیک بتوانم وظیفه خود را در ستایش ادا نمایم. خواهش می کنم ای مزدا، با توانائی و اراده خودت جهان رستاخیز را ظاهر و آشکار کن.
فصل هجدهم صفحه 247 15- اهورمزدا پاسخ داد و گفت، مرغی است به نام پروداش که در اصطلاح مردم بد لهجه به نام خروس ( یا کرکتس) خوانده می شود، مرغی است که سحرگاهان چنین بانگ دهد. 16- (( برخیزید ای مردم، ستایش نمائید پاکی و پارسائی تام و تمام را، نفرین کنید دیوها را، این است بوشیسته دراز دست می خواهد شما را بخواباند، این است بوشیسته دراز دست بر ضد شما به حمله پرداخته است، می خواهد جهان زنده و بیدار را بخواباند و چنین می گوید (( بخواب ای مرد بد بخت اکنون نه وقت بیداری است)). 17- (( و از سه چیز روگردانید. از اندیشه نیک، از گفتار نیک، از کردار نیک. سه چیز بد را رو آورید، اندیشه بد، گفتار بد، کردار بد.
در اینجا صحبت کلی است و چیزی از مفهوم پندار، گفتار و کردار نیک مشخص نمی شود. خروس سحری مردم را به بیداری و کار و فعالیت فرا می خواند و می گوید که بوشیسته دراز دست ( دیو خواب) از مردم می خواهد که مردم بیدار نشوند و به خواب وتنبلی به پردازند. او می خواهد که مردم از اندیشه، گفتار و کرداز نیک دوری جویند و به خلاف آنها روی آورند.
فصل هجدهم صفحه 248 23- در این هنگام است که سروش مقدس پروداش، پرنده زیبا را که در اصطلاح مردم بد لهجه خروس ( یا کرکتس) موسوم است بیدار می کند و این پرنده هنگام سحرگاه توانا بانگ می دهد و چنین گوید. 24- (( ای مردم بیدار شوید، راستی و پارسائی را ستایش کنید، دیوها را لعنت و سرزنش نمائید، اینست دیو بوشیسته دراز دست ( یا دیو خواب) می خواهد شما را از نو بخواباند و چنین گوید ((بخواب ای مرد بیچاره اکنون نه وقت بیداری است. 25- (( از سه چیز پرهیز کنید، اندیشه نیک، گفتار نیک، کردار نیک و به سه چیز بد روی آورید اندیشه بد، گفتار بد، کردار بد)).
توضیح- این قسمت تکرار همان قسمت قبلی است که در پاسخ سئوالی دیگر در همین رابطه مطرح می شود. در اینجا نیز دیو خواب مردم را به تنبلی دعوت می کند و از آنها می خواهد که از پندار، گفتار و کردار نیک دوری جویند. در این بند نیز پندار، گفتار و کردار نیک مشخص نمی شود که کدامند بلکه یک مورد کلی است.
فصل هجدهم صفحه 254 60- ای مرد پاک و پارسا بپرس از من هرچه خواهی، من که آفریننده نیکوکار و بسیار دانا هستم و بخوبی می توانم پرسشها را پاسخ دهم. بپرس از من هرچه خواهی تا کامیاب و نیکبخت باشی. 61- زردشت از اهورمزدا پرسید: ای اهورمزدا بگو بدانم کیست که اندوه تو را فراهم می آورد. کیست که آزار تو را فراهم می دارد. 62- اهورمزدا پاسخ داد و گفت، جهی ( دیو مادینه) است که در خود نطفه نیکان را با بدان می آمیزد. نطفه بت پرست ها و غیر بت پرست ها را می آمیزد. نطفه گناهکاران و غیر گناهکاران را می آمیزد. 63- نگاه وی یک سوم از آبهای توانا را می خشکاند. آبهائی که ای زردشت از بلندی کوه ها جریان دارند. نگاه وی یک سوم از زیباترین گیاه ها را از روئیدن باز می دارد، گیاهانی که بارنگ طلائی میرویند. 64- نگاه وی یک سوم از نیروی اسفندارمذ را می کاهد ای زردشت، وی هر وقت و هر لحظه نزدیک آید یک سوم از اندیشه نیک، گفتار نیک، کردار نیک مرد پارسا را می کاهد. یک سوم از زور و نیروی کامیابی را از وی می کاهد. 65- من تو را آگاه می دارم از چنین مخلوقات که باید افزون تر از مار و افعی کشته شوند. افزون تر از گرگ های نعره زن کشته شوند. افزون تر از گرگ مادینه که به مزرعه می تازد کشته شوند. افزون تر از وزغ با هزار بچه های وی که به آبها می تازند کشته شوند.
اینها قسمت هائی بودند که مستقیما از پندار، گفتار و کردارنیک سخن می گفت. حال باید مقداری از قوانینی که در همین رابطه قرار می گیرند و می توانند بازگو کننده افکار یا پندار زردشت یا این دین باشند، همچنین با اجرای آنها کردار نیک این تفکر را هم نشان می دهند، شواهدی آورد.
در قرنطینه قرار دادن زنانی که بچه مرده به دنیا می آورند، چنانچه زنی بعد از مدت حاملگی بچه مرده به دنیا آورد آن زن نجس به حساب می آید و باید محل زندگی اش از سایرین جدا گردد. از آوردن دستورات بسیار سخت زندگی برای زنانی که در چنین وضعیتی هستند صرف نظر می شود و تنها شرایط پاک شدن آنها آورده می شود.
فصل هفتم صفحه 154 60- ای آفریننده جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم، اگر زن در خانه مزداپرست باردار شود و در مدت یک ماه، دو ماه، سه ماه، چهارماه پنج ماه، شش ماه، هفت ماه، هشت ماه، نه ماه و ده ماه کودک مرده به دنیا آورد وظیفه مزدا پرستان چه خواهد بود. 61- ... 62- ... 63- ... 64- ... 65- ای آفریننده جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم، نخستین خوراک این زن چیست. 66- اهورمزدا پاسخ داد و گفت، نخستین خوراک این زن شاش گاو آمیحته با خاکستر می باشد. وی باید سه جرعه، شش جرعه، نه جرعه در دخمه شکم خود فرو برد و بلع نماید. 67- این زن می تواند پس از نخستین خوراک خود شیر گرم مادیان اسب، گاو، گوسفند یا بز آمیخته با ووآری یا بدون ووآری و شیر بی آب و آرد گندم و شراب انگور بی آب میل کند.
زنان دشتان( پریود) زمانیکه زن حیض است باید از دیگران دور نگهداشته شود. در این شرایط چشم زن حتی نباید به آ تش بیفتد زیرا آتش را نجس می کند. نوع ظروف خوراک او و چگونگی پاک کردن آنها بعد از رفع حیض نیز از موارد مهم می باشد؛ زیرا این ظروف در تماس با زن حیض نجس می شوند.
فصل شانزدهم صفحه 238 1- ای آفریننده جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم، هرگاه زن در خانه مزداپرست نشان حیض ببیند مزدا پرستان چه وظیفه خواهند داشت. 2- اهورمزدا پاسخ داد و گفت، باید یک معبر در خانه که از گیاه و درخت خالی باشد انتخاب نمایند و زمین آن را سنگ ریزه نرم بپاشند و آنرا از نصف، از سه یک، از چهار یک یا از پنج یک خانه جدا سازند و الا ممکن است دید زن به آتش بیفتد. ... 5- ای آفریننده جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم، مردی که برای این زن غذا و خوراک همراه آورد، زنی را که نشانه حیض دیده و یا در قاعدگی زنانه باشد، باید از وی در چه حد فاصله باشد. ... 7- در کدام ظرف باید نان برای وی همراه آورد، در کدام ظرف باید آب جو برای وی همراه آورد. ...
زنان حامله فصل شانزدهم صفحه 241 17- مردی که با یک زن به حالت قاعدگی یا نشانه حیض مقاربت کند مانند عملی است مکروه تر و مخوف تر از اینکه جسد پسر خود را، پسری که به بیماری " نایزه " گرفتار شده، در آتش طبخ نماید و چربی و روغن از آن روی آتش افتد. 18- همه مردان بدکار و شریر که دیو در جسم آنان حلول کرده دادرس و داور را به هیچ شمارند. کسانی که دادرس و داور را به هیچ شمارند مردان بی قانون هستند. مردان بی قانون همه ناپاک و ملعون هستند. مردان ناپاک و ملعون همه سزاوار مرگ می باشند.
بر مبنای این دستورات، جماع با زن دشتان و یا حامله و حتی نزدیک شدن به او مجازات دارد. دراینصورت مرد برای رفع غرائض جنسی چند انتخاب دارد: 1- زن دیگری بگیرد. یعنی یا دارای چند همسر باشد و یا همسری موقت برای این مواقع اختیار کند. 2- با مرد دیگری جماع کند ( که در همین کتاب به عنوان کون مرزی مجازات سخت دارد). 3- با فاحشه برود. 4- با خودش عمل کند. 5- با حیوان برود که این نیز کاملا مردود شناخته شده است. 6- شرایط را تحمل و صبرکند. در قوانین زردشت یا وندیداد برای این موضوع راه حلی ارائه نشده است. البته نباید با قاطعیت گفت که در کل کتاب راه حل یا پاسخی نبوده زیرا همانطور که در ابتدای این نوشته اشاره شد مقدار زیادی از اوستا از میان رفته است و ممکن است در آنجا چیزی نوشته شده باشد. ولی ظاهرا تمام وندیداد ( کتاب قانون) دست نخورده باقی مانده است.
مرد روحانی و مقررات مراسم مذهبی فصل هجدهم صفحه 245 1- بعضی از مردم ای زردشت مقدس پدام ( پنام) در برابر دهان خود به اشتباه می بندند و در بستن کمربند ( کشتی) از مراسم دینی غفلت می نمایند بی جهت خود را اتروان ( مرد روحانی) می خوانند. تو نباید وی را بنام اتروان بخوانی. 2- کسی که حشره کش را به اشتباه در دست گیرد و در بستن کمربند از مراسم دینی غفلت نماید وقتی خود را مرد روحانی خواند دروغ می گوید تو وی را بنام اتروان موسوم مدار. 3- کسی که شاخه برسم را به اشتباه در دست گیرد و در بستن کمربند از مراسم دینی غفلت کند وقتی خود را بنام اتروان بخواند دروغ می گوید تو وی را بنام اتروان موسوم مدار. 4- کسی که تازیانه اسپاهه را باشتباه دردست گیرد و در بستن کمربند از مراسم دینی غفلت نماید وقتی خود را مرد روحانی ( اتروان) بخواند دروغ می گوید تو وی را ای زردشت ِ مقدس مرد روحانی مخوان. 5- کسی که تمام شب را بخواب رود بی آنکه سرود بخواند و مراسم عبادت بجای آورد، بی آنکه در آرزوی حیات جاودان به مطالعه پردازد و یا تعلیم یابد و تعلیم دهد وقتی خود را مرد روحانی خواند دروغ می گوید. تو وی را بنام اتروان مخوان 6- اهورمزدا پاسخ داد و گفت، ای زردشت مقدس، کسی را بنام مرد روحانی باید موسوم بداری که از آغاز تا پایان شب با خرد مقدس در راز و نیاز باشد، خردی که انسان را از نگرانی نجات دهد و دل وی را از تنگی خارج سازد و در برابر پل چنواد صفای وجدان دهد و به جهان پارسایان رساند، به جهان اعلای بهشت. 7- ای مرد پارسا، از پرسش و سئوال از من باک مدار، من آفریننده نیکو کار و دانا هستم و می توانم پرسشها را پاسخ دهم. از من سئوال کن تا خوشبخت باشی. 8- زردشت از اهورمزدا پرسید و گفت، ای اهورمزدا و ای خرد نیکوکار و آفریننده جهان جسمانی و ای مقدس، کیست که ویرانی بطور نامرئی همراه آورد. 9- اهورمزدا پاسخ داد و گفت، مردی است که دین بد به مردم آموزد و سه بهار متوالی بگذراند بی آنکه کمربند مقدس ببندد، بی آنکه گاتها بخواند و بی آنکه نذر و نیاز به آبهای نیک تقدیم بدارد. 10- هرکس چنین مرد را که در نگرانی و اضطراب گرفتار و زندانی است آزاد سازد مانند این است که سر انسان را از گردن قطع کند. 11- زیرا طلب مغفرت برای مرد بدکار و برای مرد ناپاک و اشموغ از لب تجاوز نمی نماید. طلب مغفرت دفعه دوم از زبان تجاوز نمی کند. طلب مغفرت در دفعه سوم از هرجهت بی اثر است. طلب مغفرت در دفعه چهارم بر ضد خود شخص به لعنت تبدیل می شود.
تفسیر: این قسمت از مراسم در واقع یک نوع امتیاز خاص برای روحانیون ایجاد می کند و در نتیجه آنها با اجراء انحصاری مراسم برای مردگان وضعیت مالی خود را تثبیت می کنند. در جای دیگری به پرداخت دستمزد اشاره شده است که از آوردن آن برای کوتاهی سخن خود داری می شود.
ممنوعیت روزه گرفتن یکی دیگر از نکاتی که می تواند اوج تفاوت فکری میان ادیان مختلف را نشان بدهد مسئله روزه گرفتن یا نخوردن خوراک است. این نکته را می توان در مسائل سیاسی همانند اعتصاب غذا نیز بررسی کرد. در عضر حاضر یکی از اعتراضات مهم روزه گرفتن یا نخوردن خوراک تا مرگ است که در دین زردشت ممنوع می باشد.
فصل چهارم صفحه 110 48- از میان دو کس هر کدام شکم سیر دارد ( یا شکم خود را از گوشت پرنماید) بیشتر از مردی که شکم گرسنه دارد با " امشاسپند" محشور می شود. مرد گرسنه نیمه مرده می باشد اما دیگری ارزش یک " اسپرنه"، ارزش یک " گوسفند"، ارزش یک "گاو"، و ارزش یک " انسان" را دارا است.
تفسیر: در آخرین مرحله ارزش یک انسان را برای انسان سیر قائل می شود که در مقابل آن انسان گرسنه ارزش یک انسان و یا حتی یک اسپرنه که کمتر از ارزش یک گوسفند است را ندارد.
49- مردی که شکم سیر دارد با " استوویدز" ( دیو مرگ) ستیزه می کند، با تیر و کمان ستیزه می کند، با زمستان ستیزه می نماید با پوشیدن پوشاک هر چه نرمتر، بر ضد ستمکار که سرها را بناحق از تن جدا می کند ستیزه می نماید و بالاخره بر ضد " اشموغ" دیو ناپاک ِ روزه ستیزه می کند. 50- کسی که روزه بگیرد در آخرت بالاترین کیفر را که در این دنیا مقرر است خواهد دید مانند اینکه اعضاء بدن فناپذیر وی با یک کارد فولادین بریده شود. 51- کسی که روزه بگیرد در آخرت بالاترین کیفر را که در این دنیا مقرر است خواهد دید مانند اینکه اعضای بدن فنا پذیر وی با زنجیر فولادین به یکدیگر بسته می شود یا بدتر از آن. 52- کسی که روزه بگیرد در آخرت به بالاترین کیفر که در این دنیا معمول است خواهد رسید باین ترتیب که وی را از بلندی یک صد قد آدمی به پائین پرتاب می کنند یا بدتر از آن. 53- در ترجمه فرانسه نامفهوم می باشد در نتیجه ترجمه نشده است. 54- هر کس روزه بگیرد در آخرت بالاترین کیفری که در این دنیا مقرر است خواهد دید، مردی که در برابر آب آمیخته با گوگرد و خاکه زر و در برابر آبی که از هر چیز آگاه است نسبت به دروغ خود با خبر باشد و رشنو ( خدای راستی و عدالت) را به شهادت طلبد و یا به مهر ایزد دروغ گوید.
بدون تفسیر.
چند نکته قابل توجه دیگر فصل هشتم صفحه 163 - 165 گناهان ضد طبیعت: کون مرزی ( جماع مرد با مرد) جرمی است که برای همیشه بی توبه خواهد ماند.
فصل هشتم صفحه 173 مجازات سوزاندن جسد، مرگ است.
فصل نهم صفحه 193 مرد ناپاک باید کشته شود.
فصل پانزدهم صفحه 230 – 231 بعضی گناهانی که ابدا توبه ندارند و بخشیده نمی شوند.
نتیجه گیری با بررسی این نکات دیده می شود که دستورات شرعی و یا قضائی دین زردشت که به عنوان پندار، گفتار و کردار نیک شمرده می شود در میان سایر مردمان و ادیان بزرگ جهان کاملا ً مورد نقد و مخالف جدی قرار گرفته، نفی شده و پنداری بد، گفتاری بد و کرداری بد تلقی میشود که حتی در مواردی مجازات بسیار سختی هم دارند. بسیاری از این دستورات ِ به اصطلاح نیک، در زردشتی، در عصر حاضر در جوامع مختلف جهان با شدت مورد مخالفت دولت ها و عموم مردم قرار می گیرند و عملا ً هیچ اجازه ای و راهی برای اجراء آنها داده نمی شود. حال اگر بخواهیم پندار، گفتار و کردار نیک را که حرفی خوب و قابل تعمق است ریشه یابی کرده و آن را به واقع بیابیم خواهیم دید که چنین امری در هیچ کدام از ادیان و تفکرات گذشته و حال جهان وجود ندارد. تناقضات و اشتباهات این افکار در ادیان و فلسفه های موجود ریشه ای و آنچنان عمیق و بزرگ است که با کمی دقت می توان دید که علیرغم (شاید) نیت پاکی که در آنها باشد اما امکان وجود پندار، گفتار و کردار نیک نه تنها تمام و کمال بلکه در حد معقول، منطقی، قابل قبول و یا حتی اندک نیز در آنها بندرت دیده می شود. این ضعف تنها شامل دین زردشتی نیست بلکه تمام ادیان و فلسفه های موجود را در بر می گیرد. بزرگترین اشتباه ادیان و حتی آنچه به عنوان فلسفه ارائه شده ( درعمل هرگز فلسفه ای واقعی و کامل وجود نداشته هرچند برای مدتی سعی شد افکار آشفته مارکس را به عنوان فلسفه به مردم به قبولانند؛ و افلاطون شاید تنها کسی بود که به واقع سعی در ارائه یک فلسفه را داشت) از ابتدا ( توضیح یا بیان هستی) با بیانی کاملا ً اشتباه آغاز شده و پس از آن در بیان سایر نکات نیز به کج راه رفته اند. در نتیجه ادیان دستوراتی شرعی برای حل مسائل اجتماعی داده اند که هر کدام از ظن خود و برای منطقه ای محدود بوده است بطوریکه حتی برای نقطه دیگری در همجواری نیز قابل قبول نبوده و نیست.
تلاش برای ارائه فلسفه قوانین اجتماعی ادیان، در برابر فلسفه من که برای زمانها و مکانهای مختلف، قوانین متفاوتی می بینم، قرار می گیرند. بررسی و پاسخ بعضی نکات فلسفی در نوشته هایم هست و پاسخ بعضی دیگر به مرور ارائه خواهد شد. دراینجا بسیار فشرده به کلیتی از بعضی نکات اشاره می شود: خوراک: در ادیان ( مخصوصا ً سامی) دستوراتی برای نوع خوراک و نوشیدنی ( شراب) داده شده است. این دستورات نه تنها در موارد بسیار برای سایر ادیان قابل پذیرش نیست بلکه در میان پیروان یک دین نیز متفاوت است. باید توجه داشت که مبنای خوراک مردمان جهان موادی است که در دسترس آنها بوده است. بنابراین بسیاری مواد خوراکی اختصاصی یک منطقه است و سایر مناطق از وجود آن بی خبر بودند در نتیجه صدور دستو العمل خوراکی بر مبنای منطقه خاص ابدا ً نمیتوانسته حرفی منطقی و از جانب آفریننده عالم باشد. زیرا قاعدتا ً آن آفریننده و یا عقل کل می بایست به همه آفریده های خود آگاهی داشته باشد و... اما یک دستورالعمل قابل توجه وجود دارد مخصوصا ً در این عصر که علوم پیشرفت کرده اند و آن پیروی از دست آورهای علمی در انتخاب خوراکی مناسب برای سلامتی و طول عمر است.
روابط زناشوئی و جنسی: مردمان مناطق مختلف می توانند مطابق فرهنگ و روابط خود عمل کنند. تحقیقات پزشکی می تواند کمکی بزرگ و تعیین کننده باشد مثلا ًدر خصوص گروه خونی که ممکن است باعث گردد فرزندان یک زوج ناقص بدنیا بیایند. ولی حفظ بعضی روابط انسانی است مثلا ً ازدواج نکردن والدین با فرزندان، خواهران و برادران و... که باعث ایجاد یک حریم و احترام و زیبائی در زندگی می شود، ارزشمند می باشد. مراسم پس از مرگ: پس از مرگ افراد، بسته به جوامع می توانند به خاک بسپارند، بسوزانند، طعمه حیوانات بکنند ویا هر طریق دیگری که بخواهند. ولی در این خصوص نیز می توان به تحقیق پرداخت و راههای مناسبی را یافت که ضمن حفظ خواسته متوفی و نزدیکان همچنین برای محیط زیست نیز خطرناک نباشد. در این خصوص نیز تحقیقات علمی میتواند راهنما و سرمشق باشد.
دستورالعمل فلسفی با توجه به تفاوتهای موجود در جهان و آنچه در آینده بوجود خواهند آمد، هیچ دستورالعمل بی چون و چرائی وجود ندارد. بلکه باید همیشه بر مبنای مکان و زمان عمل کرد. همچنین هیچ دین یا گروهی حق ندارد دیگری را به واسطه روابط اجتماعی اش مورد ستم قرار داده مخصوصا ً حکم مرگ صادر بکند. هیچ دینی و هیچ عقیده ای حق ندارد برای طرفداران خود به خاطر نقض یا نفی بعضی مقررات شرعی – قضائی (تدفین، ازدواج یا طلاق، جدائی از آن دین و...) حکم مرگ یا حتی تنبیه بدهد.
اما بعضی چیزها یا قوانین می توانند عمومی و برای همه باشند مثلا: در عصر حاضر مبارزه و یا نفی کانیبالیسم ( آدم خواری) می تواند امری همگانی باشد. همچنین قتل نفس را باید درهمه جا محکوم کرد. در نوشته های آینده به نکات بیشتری پرداخته خواهد شد.
مسائل بسیار زیادی در روابط اجتماعی وجود دارند که هیچ دین یا فلسفه ای تا کنون بطور دقیق و منطقی با آنها برخورد نکرده بلکه هر کدام از ظن خود که مبتنی بر محیط زندگی صاحب فکر بوده است، دستور العملی شرعی - قضائی ارائه داده اند که کاملا ً محدود به زمان و مکان است و پیروی از آنها و اجرای آنها در این عصر مشکلاتی برای مردم جهان ایجاد کرده اند. عاقلانه ترین دستور این است: هر چیز یا امری را باید بر مبنای زمان و مکان بررسی و مورد قضاوت قرار داده و قوانین و روابط اجتماعی را تصویب کرد. این قوانین و روابط باید دائما در حال بررسی و مطابقت دادن با شرایط جدید باشند.
آپریل 2015 اردیبهشت 1394 اپسالا – سوئد حسن بایگان
|