پلیس اپسالا یک اسلحه بسیار خطرناک در کیف من کشف و توقیف کرد!

 

امروز پنج شنبه 11 سپتامبر طبق معمول حدود ساعت 17 داشتم به طرف استخر می رفتم که دقیقا ً در مرکز شهر است. مسیر عادی از طرف کتابخانه مرکزی شهر بطرف استخر را رفتم دیدم آنرا بسته اند ظاهرا ً یک عده ای سخنرانی و تظاهرات داشتند بعد فهمیدم بنوعی حمایت از اسرائیل است. اهمیت ندادم وارد پاساژ در همان نقطه شدم تا از درب دیگر خارج شوم و این منطقه را دور زده باشم دیدم آن درب را کامل بسته اند. بطرف درب سوم رفتم و بیرون آمدم چند پلیس ایستاده بودند تا مردم را کنترل بکنند من هم که دیدم بالاخره باید یک پست کنترل را رد شوم و این یکی تا استخر فقط 20 – 30 متر فاصله داشت خواستم رد شوم که پلیس من را نگه داشت تا ساکم را بگردد. به آنها دادم لباس های استخر باضافه حوله و شامپو بود؛ یکباره دیدم تیغ صورت تراشی را برداشت. گفتم من دارم به استخر میروم و همیشه بعد از آن صورتم را می تراشم. در کمال پرروئی و بی ادبی گفت اینها را به تو نمیدهم و باید هم برگردی. گفتم: این استخر که داری تابلویش راه هم می بینی میخواهم بروم آنجا. این زن پلیس بسیار بی ادب و متکبر اجازه نداد و داشت مشکل هم ایجاد می کرد. چیزی نگفتم و برگشتم.
احمق نمی
دانست که اگر من واقعا آدم خطرناکی هستم این راه ندادن هیچ مشکلی ایجاد نمی کند بلکه به سادگی می توانم از طرف دیگر یا ورودی دیگری وارد شوم.
احتمالا این تیغ صورت تراشی را می
خواهند در تلویزیون به عنوان آلت جرم که از مردم یا مخالفان تظاهرات گرفته اند نمایش بدهند و در پروندهای پلیس به عنوان افتخاری برای خود ثبت بکنند.
ب
ه نظر می رسد یکی از شرایط استخدام پلیس در سوئد بهره پائین هوشی باشد.
پلیس سوئد یکی از بی عرضه ترین و در عین حال بدترین و خشن ترین پلیس های دنیا است بطوریکه همه مردم را اخته کرده اند و کسی جرات ندارد صدایش در بیاید.

 

نکته جالب اینکه همین هفته ( یکشنبه انتخابات مجلس و دولت سوئد برگزار می شود و بهمین دلیل سخنرانی ها و... زیاد است) رفتم به محل تبلیغات حزب چپ سوئد. خانمی پرفسور که مسئول ایالتی بود را در جمع عده ای دیدم. به آنها گفتم: شما اشتباه بزرگی مرتکب شدید که در برابر هر چیزی که حزب دمکراتهای سوئد ( آن را حزبی نژاد پرست و... معرفی می کنند) عکس العمل تند نشان دادید. همین کارهای شما باعث رشد و معروفیت بیشتر آنها شد. حضور بیش از حد پلیس ( حتی مسلح و روی بام ها) برای جلوگیری از زد و خورد باعث می شد که مطبوعات نیز آن رابزرگ بکنند و در نتیجه به نفع دشمنان شما تمام شد و آنها به سومین حزب بزرگ تبدیل شدند. نتیجه اکنون در حالیکه شما ( تمام احزاب چپ، سوسیالیست و محیط زیست و دو حزب دیگر) در کنار یکدیگر بی کار نشسته اید محل آنها مملو از جمعیت است. توجه کنید که من بیشترین حرفها را بر علیه اسرائیل و یهودیت و صهیونیسم می نویسم ولی کاری بمن ندارند زیرا گرفتن من باعث معروفیت من و مراجعه مردم به سایتم می شود. در ایران نیز من را بخاطر نوشته هایم نمی گیرند زیرا در آنصورت آنها نیز من را معروف کرده اند و مردم برای خواند نوشته های من حساس می شوند. در مورد من توطئه سکوت اجرا می شود یعنی حسن بایگان وجودندارد.

جمع آنجا حرف من را کاملا تائید کردند.

اتفاقا ً دو سخنرانی که بعد از همان صحبت های من صورت گرفت ابدا ً با عکس العمل چپ ها و سوسیالیستها روبرو نشد که از جمله همین سخنرانی امروز بود. و در نتیجه اطراف سخنرانی امروز خالی بود و کسی برای اعتراض نیامد و از اهمیت آنها کاست.

ولی پلیس تیغ ریش تراشی من را به عنوان آلت جرم ضبط می کند!!! چه پلیس مسخره ای!!!

 

اپسالا – سوئد      11 سپتامبر 2014    حسن بایگان

پس گفتار: این نامه به پلیس و دادگاه اپسالا رسما ً ارائه و در دفتر ورودی آنها ثبت شد.