توافق اتمی و راه توسعه آینده ایران بالاخره پس از سالها و بعد از یک جلسه بسیار طولانی 18 روزه که در آن وزیران امورخارجه 5+1 و ایران شرکت داشتند توافقی بر سر مسئله اتمی ایران حاصل شد. توافق اتمی با ایران در آینده منطقه و جهان تاثیر زیادی خواهد گذاشت. این توافق مسلما نمی تواند هیچ کشوری را صد در صد راضی بکند. و هیچ کشوری و یا نیروئی هم نمی تواند آینده را دقیق حدس بزند. جهان روزانه و با سرعت تغییر می کند بعضی اوقات سرعت تغییرات آنقدر زیاد است که کشورها و دولتهایشان از آن عقب می مانند و نمی دانند چه بکنند. در این نوشته هدف تنها نگاه بسیار کلی به گذشته و ارائه راهی برای آینده است.
غرب ِ متحد؛ در مقابل ِ شرق نا متحد در گذشته؛ و شرق متحد حال و آینده پس از جنگ اول و جنگ (تعیین کننده) دوم جهانی، غرب یک دست شد. یعنی قدرت در غرب کاملا ً از دست فراماسیونری خارج و در دست صهیونیستها قرار گرفت. در نتیجه دیگر جنگ بزرگی میان آنها صورت نگرفت، تا اینکه تکلیف بلوک شرق را هم روشن کردند و غرب تمام و کمال در پنجه های شاهان مخفی ِ صهیونیست قرار گرفت. سیستم حاکم بر غرب به یک نوع شاهنشاهی جدید و مخفی تبدیل شد.
اما شرق، شکل و زمینه های تاریخی کاملا ً دیگری داشت و در نتیجه در چنین دامی نمی افتاد. شوروی و چین دو قدرت کمونیستی و شدیدا ً ضد یکدیگر بودند. غرب با برچیدن نظام کمونیستی شوروی ناخواسته کمک بزرگی به شرق کرد، یعنی اتحاد میان چین و روسیه را ممکن کرد. غرب برای تقویت و تکمیل اقتصادی این اتحاد! یک کار دیگر هم کرد و آن رفع تحریم های چندین دهه چین و بیدار کردن این اژدهای خفته بود. چین با سرعتی سرسام آور و باور نکردنی آنچنان رشد کرد که به قدرت اول اقتصادی جهان تبدیل شد.
در نهایت مجموعه ای از مسائل باعث گردید تا کشورهای آسیائی به نوعی متفاوت از غرب ( بیرون از سلطه یهودیت و مسیحیت)، با هم متحد شده و به قدرت اقتصادی – نظامی تبدیل بشوند. اتحادها هنوز ادامه دارد. در طی همان روزهای آخری که جلسه در وین ادامه داشت دو جلسه مهم یکی " بریکس" و دیگری " اتحادیه همکاری شانگهای " در روسیه برگزار شد. در همین زمان هندوستان و پاکستان نیز به عضویت رسمی " اتحادیه شانگهای" پذیرفته شدند. آنها همچنین گفتند منتظر نتیجه کنفرانس اتمی ایران هستند تا این کشور نیز رسما ً به عضویت کامل این اتحادیه در آید.
غرب نیز تمامی تلاش خود را می کند تا بعضی کشورها را با خود همراه کند ولی به نظر نمی رسد مجموعه غرب و متحدانش باندازه آن دو اتحادیه از جنبه های مختلف: گستردگی سرزمینی، تعداد جمعیت، وضعیت اقتصادی و نظامی باشد. اما غرب با یک مشکل اساسی دیگر هم روبرو است.
نقش دین در اتحادها غرب ِمذهبی و شرق ِ لائیک یکی از اصلی ترین و مهم ترین مشکلات بر سر راه غرب برای ایجاد اتحاد واقعی و فراگیر با سایر کشورهای جهان تسلط مطلق دین بر قدرت مالی و اداره کنند ه اش می باشد. صهیونیسم ( متشکل از یهودیت و دستیارش مسیحیت ِصهیونیست)، قدرت غالب و تعیین کننده غرب است و مسیحیت در کنار آن یعنی در درجه دوم قرار دارد. این نیروهای فناتیک ِ مسلط بر غرب به هیچ وجه نمی توانند نیروی دیگری را تحمل بکنند. بهمین دلیل بود که پذیرش ترکیه مسلمان در اتحادیه اروپا صورت نگرفت و بهمین ترتیب غرب نمی تواند کشورهائی با مردمانی کنفوسیوسی، هندو، مسلمان، بودائی، لامذهب و... را بطور واقعی در خود بپذیرد و با هم بر سر یک میز مذاکره در یک سطح انسانی و با قدرت مساوی بنشینند. یعنی تساوی و حقوق بشر را نمی تواند بپذیرد و نوعی نژاد پرستی و سکتاریسم بر نیروهای قدرتمند و حاکم بر غرب تسلط دارد. سیستمی که صهیونیست در مجموعه ای از کشورهای غربی ایجاد کرده اجازه ورود هیچ نیروی دیگری را به هرم قدرت نمی دهد.
اما در شرق چنین نیست. کشورهای مختلف شرقی متشکل از ادیان و اقوام مختلف هستند. کنفوسیوسی، هندو، مسلمان (سنی وشیعه)، بت پرست، بودائی، جینی، لائیک، کمونیست، ضد دین و... مجموعه ای از کشورها هستند و هیچکدام نیز تسلط مطلق بر همه کشورها را ندارد. در نتیجه شرق می تواند کشورهای آمریکای لاتین ( که بیشتر کاتولیک و ضد صهیونیست هستند) و آفریقائی ( که در آنجا نیز مجموعه ای از ادیان و... وجود دارد) را بطور واقعی و بدور از یک سیستم مخفی سلطنتی در خود به پذیرد.
در غرب یک سیستم شاهنشاهی مخفی صهیونیستی ( مذهبی – سکتاریستی) تمام اهرم های قدرت را در دست دارد. اما اکنون پس از چند دهه حکومت شاهنشاهی مخفی این دسته بر غرب، با تغییرات ایجاد شده در جهان و اتحاد شرق زمان فروپاشی اش فرا رسیده است. هر چه اتحاد شرق قوی تر بشود این شاهنشاهی مخفی زودتر فرو می پاشد. اکنون چند سالی است این روند شروع شده، و در واقع یکی از دلائل توافق اتمی ایران و تا حدودی عقب نشینی غرب همین است.
ایران چه باید بکند. چند سال پیش و در اوج اختلافات ایران با غرب بر سر مسئله اتمی و پیش از شروع واقعی اتحاد ها در شرق، نوشتم: ایران برای توسعه و اینکه قدرت بشود دو راه دارد. 1- گسترش قدرت نظامی و دست یابی به تسلیحات پیشرفته. 2- گسترش قدرت اقتصادی. تلفیق این دو ایده آل است ولی حتی پیشبرد یکی از آنها نیز به سادگی امکان نداشت. تا این زمان نیروی ایران صرف پیشبرد قدرت نظامی می شد و در این راه با تحریم های اقتصادی سختی روبرو شد اما با تمام اینها به نقطه خوبی هم رسید که توانست از آن برای چانه زنی در مذاکرات اتمی سود ببرد. اما از این زمان ایران باید بیشترین نیرویش در پیشبرد قدرت اقتصاد کشور باشد. در این راه نباید بهانه ای برای بازگشت اعمال تحریم ها بدهد. 1- باید به همکارهای اقتصادی با غرب نیز بپردازد. 2- با توجه به تغییراتی که در جهان بوجود آمده باید در یک اتحاد قوی و استراتژیک با شرق باشد. 3- نیروی زیادی را برای رشد همه جانبه علوم بکار ببرد. هم آهنگ کردن و پیشبرد همه اینها با هم بهترین راه برای توسعه گسترده است. رشد علوم مخصوصا ً اگر با پشتوانه مالی (بهتر شدن اوضاع اقتصادی) قوی همراه باشد در آینده زمینه را برای همه چیز فراهم می کند. در واقع حتی تمام آن چیزهائی که در فهرست تحریم بعنوان چیزهای خطرناکی هستند که می توانند بطور مستقیم و یا غیر مستقیم به ساخت سلاح اتمی کمک کنند، در همین علوم و صنایع نهفته است. پس از دست یابی به علم و صنعت، برای ساخت هر چیزی و هر سلاحی می توان از این علم و صنعت استفاده کرد و در نتیجه به قدرت اقتصادی و نظامی تبدیل شد.
مهمترین وظیفه و کار شرق: 1- ایجاد بانک های بسیار قوی متحد بهمراه ایجاد شعبه های مختلف در تمام شهرها و روستاهای کشورهای متحد شرقی و سایر نقاط جهان. 2- ایجاد سیستم سویفت شرقی و خودپردازهای شرقی در جهان. 3- انتشار پول مشترک که به ارز معتبر و پایه مبادلات بین المللی تبدیل شود. 4- همکاری های منطقه ای گسترده تجاری، نظامی، امنیتی، علمی در کنار این 3 میتواند تکمیل کننده باشد ولی استقلال و اصلاح سیستم مالی در درجه اول اهمیت قرار دارد. این راه اصلی است تا شرق بتواند از زیر سلطه شاهان حاکم بر غرب کاملا ً آزاد شده و جهان را از حالت یک قطبی کاملا ً خارج نماید، و شاید هم بواسطه توانائی های بالقوه اش شرق بتواند آنها را وابسته به خود بکند.
عقل - علم برتر از هرچیز است.
ژولای 2015 تیرماه 1394 اپسالا – سوئد حسن بایگان
|