زمان تغییر سیستم مبادلات ارزی- تجاری جهان فرا رسیده است چند سال پیش با مقالاتی نشان دادم که چگونه عده ای در جهان با متشکل شدن در سازمان یهودی صهیونیستی و کنترل سیستم بانکی در کشورهای غربی نه تنها جهان بیرون از غرب را به استعمار و استثمار میکشند بلکه کشورهای غربی و مردم ساکن آنجا را هم بهمین شیوه به بند و بندگی کشیده اند بطوریکه کشورهای غربی از وضعیت کشورهائی مستقل خارج شده اند. در نتیجه در چنین کشورهای غیر مستقلی، آزادی و دمکراسی هم نمیتواند وجود داشته باشد. این مسئله در همین یکی دو هفته اخیر کاملا خود را نشان داد و جای هیچگونه نفی باقی نگذاشت و آن هنگامی بود که آمریکا با فشار سیستم بانکی جهانی بر کلیه کشورهای جهان فشار گذاشت و تهدید کرد تا از هرگونه معامله نفتی با ایران صرف نظر بکنند. این مسئله به جهانیان نشان داد که اگر بخواهند هر پولی را در جهان نقل و انتقال بدهند آمریکا توسط سیستم بانکی اش از آن مطلع میشود و آنها را مورد تنبیه قرار خواهد داد.
حال اندکی به عقب باز گردیم. تا چند دهه پیش در معاملات جهانی، طلا مبنا قرار میگرفت. حتی زمانی صحبت از این بود که " نفت طلای سیاه" است و اگر این مسئله تثبیت میشد آنگاه پایه معاملات جهانی میتوانست طلا و یا نفت و یا هردو باشد. ولی پس از جنگ دوم جهانی دولت آمریکا پیشنهاد داد تا دلار پایه اینکار قرا بگیرد و بواسطه توان مالی بالا توانست در اینکار موفق شود. اما عملا و مخصوصا در این اواخر در مبادلات تجاری جهان پولی از کشوری به کشور دیگر نمیرفت بلکه در حساب ها نوشته میشد و همان پول کاغذی ( کاغذ) هم در آمریکا میماند. مثلاً عربستان سعودی پولهای فروش نفت اش در آمریکا میماند و حتی پولهای نقد شیوخ اش هم؛ بطوریکه وقتی 4-5 سال پیش شیوخ عربستان خواستند پولهایشان را ( که بیشتر از هزار میلیار دلار بود) و یا حداقل مقداری از آنها را از آمریکا خارج کنند با جواب قاطع منفی آمریکا روبرو شدند و حتی نتوانستند یک دلار هم بیرون بیاورند. این باعث گردید که آنها برده و اسیر آمریکا باشند زیرا که نمیتوانستند بزور متوسل بشوند و اگر هم زیاد شلوغ بازی میکردند ممکن بود برایشان آلترناتیو جانشین پیدا بکنند و درنتیجه با یک باصطلاح انقلاب آنها را سرنگون بکند و تمام پولهایشان نیز بر باد برود. البته نباید دور از نظر داشت که بسیاری از این باصطلاح ورشکستگی های بانک ها در آمریکا در واقع بالا کشیدند قسمتهائی از پولهای همین شیوخ بی عرضه و نوکر شده بود و هست. آنها مجبور شده اند باین امید که شاید دل ارباب قدرتمند بی رحم را بدست آورند برایش به هر سازی زد برقصند. و کمترین کاری که مجبورند بکنند دخالتهای سیاسی و نظامی در منطقه است مخصوصا در مقابل جنبش آزادی خواهانه فلسطینیان و یا مردم بحرین و یا دخالت در سوریه که در پیوند با فلسطین و ایران است. سایر شیوخ کشورهای کوچکتر مانند قطر، کویت، بحرین و شاه اردن و امثالهم نیز از این داستان خارج نیستند.
اما پس از تهدیدهای اخیرِ کشورهای جهان در قطع ارتباط مالی و تجاری با ایران، کشورهای مستقل جهان مجبور به آن هستند تا راه دیگری بیابند و خود را از قید و بند سیستم بانکی آمریکا ( که در اختیار یهودیان صهیونیست است) و همچنین دلار بعنوان پایه مبادلات و باقی ماندن آن در بانکهای آمریکا( بانکهای یهودیان صهیونیست)، راه و چاره ای بیابند. و این یک جنگ واقعی است که تحولی عظیم در سیستم بانکی، تجاری و سیاسی جهان ایجاد خواهد کرد و جهان را از زیر یوغ یکعده خاص بیرون خواهد آورد و دفتر دوران طلائی امپراطوری پنهان آنها را خواهد بست. هم اکنون چین مقدار زیادی از آمریکا طلب دارد که بصورت اوراق قرضه دولتی است که آن نیز بنوعی کاغذ است هرچند اعتباری دیگر دارد. چین نیز باید بدنبال تضمین معتبری باشد و نمیتواند کالا بدهد و بجای آن کاغذ تحویل بگیرد. آمریکا اما با این برنامه توانست بدون هیچ زحمت و هزینه ای بر ثروت و در نتیجه قدرت بیفزاید. آمریکا دائما از سایر کشورها کالا وارد میکرد و بجای اینکه چیز ارزشمندی در قبلا کالاهای وارداتی بدهد فقط ارقامی را در دفاتر بانکی اش ثبت و تحویل آنها میداد و در نهایت کاغذهائی را چاپ و بعنوان دلار به آنها میداد؛ در حالیکه کل دلارهای پخش شده در جهان و در بانک های مرکزی کشورهای جهان به پای میزان بدهی هایش نمیرسد. حتی در اواخر دوران حکومت شاه نیز پولهای صادرات نفت ایران در بانک های آمریکائی میماند و آنها از این طریق پولدار شدند و پس از انقلاب نیز حتی یک دلار آن را به ایران پس ندادند و صاحبان صهیونیست بانکهای آمریکا آنها را بالا کشیدند. اما ایران باید همچنان طلب خود را بیاد داشته باشد تا در موقع مناسب آنها را با سود باز پس بگیرد.
اکنون لحظه تاریخی برای جهان فرارسیده است و پایه گذار این لحظه و تحولات جهانی ایران است. بهمین دلیل کل غرب که در انحصار صهیونیستها و فراماسونرها میباشد با ایران مخالفند و دشمن عظیم شده و سعی میکنند به انواع حیل ایران را بزانو در آورند و حتی اگر بتوانند بوسیله نیروهای خود فروخته داخلی آنهم تحت عناوین کاذب دمکراسی و حقوق بشر رژیم ایران را سرنگون بکنند و یا حداقل جنگ داخلی براه بیندازند تا شاید بتوانند از این مهلکه جان بدر ببرند. اما این طرف روسیه، چین، هند، برزیل و بسیاری کشورهای آمریکای جنوبی و مستقل نیز هستند که اگر با هم متحد بشوند میتوانند راه چاره ای بیابند تا از شر این حیله و فریب رهائی یافته و وسیله یا چیز مناسب دیگری را جایگزین دلار( که بصورت تیغی در دست جلاد قرار دارد) بکنند. اگر چنین بشود آنگاه با سقوطِ آزاد دلار و قدرت آن، قدرت نظامی و سیاسی غرب نیز سقوط آزاد خواهد داشت. واز این منظر استکه میتوان گفت یک تحول یا انقلابی بزرگ و تاریخی در جهان صورت گرفته است. در اینصورت آنگاه تضاد میان صهیونیسم و فراماسیونری نیز علنی خواهد شد و شکست دیگری بر آنها وارد خواهد آمد، هر چند هم اکنون نیز جناح هائی در غرب در مخالفت با قدرت بسیار زیاد صهیونیستها در غرب زیر بار تصمیم گیری قاطعانه صهیونیستها برای تحریم کامل ایران نمیروند.
مارس 2012 فروردین 1391 اپسالا – سوئد حسن بایگان
|