آغاجاری با “غ ” است

آغاجری با “غ” است

چندی پیش در اوج مباحثی که در باره نام آغاجری در گرفته بود مطلبی نوشتم اما ظاهرا هنوز بسیاری بدان توجه نکرده اند اکنون باری دیگر باختصار توضیحاتی داده میشود:

نام آغاجری ترکیبی از “آقا” باضافه “جاری”  نیست زیرا برای آن هیچگونه توضیح ادبی و یا تاریخی وجود ندارد لیکن ترکیب درست چنین میتواند باشد “آغاج” باضافه” یئرلی”  اما دلیل آن:

بنا براسناد تاریخی آغاجری از ایلهای قشقائی میباشد که به منطقه خوزستان مهاجرت و در آنجا سکنا گزیدند. نام آنها ترکیبی از دو کلمه ترکی است.

آغاج که در دانشنامه دهخدا آنرا چنین توضیح داده: (ترکی چوب. درخت) فرسنگ. فرسخ.           قره آغاج، نارون پیوندی.

یئرلی: همان کلمه ایل در زبان ترکی است.

از این ترکیب نتیجه میشود که نام آن بفارسی میشود ایل چوب یا ایل درخت همانند تمامی دیگر ایلها که نامی برای خود دارند. اما این نام بمرور در میان فارسی زبانان تغییر کرد و در بهترین حالت بصورت آغاجاری تغییر شکل داد و هم اکنون شهری بدین نام در استان خوزستان وجود دارد که با همین املا در تمامی نقشه ها نیز آمده است. اما در دانشنامه دهخدا به غلط آنرا آقاجری نوشته است. متاسفانه از این اشتباهات در دانشنامه های فارسی بسیار است که پیشتر بناچار در مقاله ای با ذکر  چند نمونه بدان اشاره داشتم. حتی در کتاب تحقیقی آقای عبدااله شهبازی بنام ایل ناشناخته ( پژوهشی در کوه نشینان سرخی فارس) نشر نی چاپ اول 1366 صفحه 38 آنجا که بیک ماخذ معتبر دوران قاجاریه بنام” فارسنامه ناصری” اثر حاج میرزا حسن حسینی فساوی نگارش سال 1304 قمری اشاره دارد آنرا آقاجری مینویسد که قاعدتا املا حاج فسائی است و با استدلال فوق باید غلط باشد. اما کتاب؛ پیوستگی قومی و تاریخی اوغوز- ایل قشقائی ایران، قبیله (قایی – قشقائی)، پژوهش و گردآوری حسین جدی(بایات)انتشارات نوید شیراز چاپ اول 1378 بخوبی موضوع را نشان میدهد و آنرا هم        آغاج یئرلی و آغاجئرلی نوشته است.

این نام در خوزستان کاملا شناخته شده میباشد و آنرا هم با “غ” مینویسند. لیکن اگر در موردی مثلا همین آقای هاشم آغاجری نام اش در شناسنامه آقاجاری نوشته شده باشد امری شخصی است که البته از ریشه بدور افتاده و کلمه ای ابداعی بحساب میآید. در این خصوص توضیح آنکه روزانه در  زبانهای مختلف در جهان لغات جدید ساخته میشود. میگویند از برجسته ترین کارهای شکسپیر ساختن حدود 600 لغت جدید و البته باارزش و ماندگار در زبان انگلیسی بود. پس تفاوت اصلی آن لغات با این یکی در آنجاست که برای آن لغات ساخته شده معنی و تفسیری وجود دارد. اما اگر کسی املا کلمه ای را عوض کند که آنرا از معنی اصلی بدور انداخته باشد، البته کار خلافی انجام نداده بلکه اسمی را ساخته  که ازهیچ معنی ی برخوردار نیست. یکی از دوستان نزدیک من دارای نام خانوادگی استکه خود اعتراف دارد پدرش بدون دلیل و استدلال خاصی آنرا ابداع و بر خود نهاده است.

اما متاسفانه در حالیکه سردرگمی که نوشتن نام آغاجری در جامعه ایجاد کرده بود و زمینه ای را  بوجود آورد  تا مسئولان و اربابان جراید و رادیو و تلویزیون به صرافت افتاده در راستای آشنا کردن مردمان ساکن ایران با کشور وهموطنان خود اطلاعاتی تاریخی، جغرافیائی ارائه دهند؛ چنین نشد.

باشد تا مسئولین چنین کنند و مردم را از بند برداشتها و صحبتهای بی ریشه، عوام و کوچه بازاری رها کنند.

                                                          حسن بایگان

                                                           اپسالا – سوئد  18 ژولای 2004

                                                    hassan@baygan.net      

بعد التحریر:

چندی پس از اینکه مطلب منتشر شد به سراغ کتاب جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله همدانی رفتم. این کتاب یکی از معتبرترین منابع در خصوص مغولان است. نویسنده از بزرگان دربار مغول بوده حدود 40 سال در بالاترین پست ها خدمت میکرده وبرای نوشتن این تاریخ از منابع گوناگون و از جمله خود مغولان و چند تن چینی استفاده کرده است. خواجه متولد قرن هفتم بوده  و در دهه دوم از قرن هشتم به قتل میرسد. تاریخ نگارش کتاب به نقل از نویسنده (صفحه 28 کتاب)  سال 702 ه ق و بدستور سلطان محمود غازان خان ( ص 34) میباشد.

این کتاب در 4 جلد توسط نشر البرز به تصحیح محمد روشن و مصطفی موسوی در سال 1373 (چاپ اول) منتشر شده است.

در صفحه 54 کتاب چنین آمده است:

آغاچری

این نام در قدیم الایام نبوده، به وقتی که اقوام اُغُوز بدین ممالک آمده طایفه ای را از ایشان که یُورت در حدود بیشه ها داشته اند، بدین اسم اَغاچ ایری موسوم گردانیده اند، یعنی مرد بیشه. مانند آنکه از اقوام مُغول کسانی را که یُورت نزدیک بیشه بوده ” هُویین اِرگَان ” نام نهاده اند، یعنی قوم بیشه. والسلام.

بدین ترتیب میتوان بهترین پاسخ را با بهترین سند تاریخی بدست آورد.

توضیح دیگر مربوط به اشاره نویسنده کتاب ایل ناشناخته به فارسنامه ناصری میباشد. اینجانب کتاب مذکور را در اختیار دارم اما ظاهراً آنچه که در دسترس من است با منبع ایشان متفاوت است بهمین دلیل نتوانستم اصل نوشته کلمه را در فارسنامه پیدا کنم تا مطمئن شوم که نویسنده فارسنامه به جای ” آغاج ئیرلی” نوشته ” آقاجری”.

عبدالله شهبازی در ص 38 نوشته

” فسائی در فارسنامه خود از بیست و یک ایل نام میبرد:

1- آقاجری 2- اینانلو 3… “

و در زیر نویس آمده: فارسنامه ناصری جلد دوم ص 309 – 315 .

فارسنامه ای که من دارم به تصحیح و تحشیه دکتر منصور رستگار فسائی استاد دانشگاه شیراز است که در دو جلد توسط انتشارات امیرکبیر در سال 1382 چاپ سوم آن منتشر شده است و در ترتیب صفحه بندی آن جلد یکم تا صفحه 866 است و جلد دوم ادامه آن صفحات تا صفحه2173 ( با ضمائم) میباشد.

بهر صورت اصل پاسخ همان است که نام آغاچ ئیرلی درست میباشد که در گردش زبانی به ” آغاجری ” تبدیل شده و ارتباطی با  ” آغا  یعنی خواجه” ندارد.

                                                                                           حسن بایگان

USAIran