نگاهی به بعضی قوانين دين زرتشتی!

نگاهی به بعضی قوانین دین زرتشتی

مقدمه

در فیس بوک چیزهائی می آید که گاه برای روشن شدن مطلب نکته کوتاهی مینویسم. همین دیروز در سایت یکی از خانم ها (ظاهراً تنها بدلیل نوشتن چند مطلب و مصاحبه با رادیو تلویزیونهای خارج کشور میان ایرانی ها شناخته شده میباشد) قطعه ای از یک برنامه  فریدون فرخ زاد که بعضی رهبران روحانی ایران را بجهت دستوری در ” آب کر”  و ” شاش ” به سخره گرفته بود، گذاشته شده بود.

در حاشیه آن چنین نوشتم:

 ” تقدس گاو و خوردن شاش گاو و شستشو در شاش گاو از اعتقادات ایرانیات باستان بوده و در کتب آنها آمده است”

این خانم در پاسخ من نوشتند:

” فعلا گرفتاری ما اسلام است. به درستی یا نادرستی حرف شما تازیخنویسان خواهند پرداخت ولی کار امروز ما شکستن شاخ تقدس اسلام و تشیع است دوست محترم”

خواستم پاسخی کوتاه  و روشنگرانه در همان فیس بوک به ایشان بدهم لیکن  دیدم مرا از لیست دوستان خود حذف کرده است. ظاهراً این فرد که سنگ آزادی و دموکراسی را به سینه میزند تاب تحمل حتی یک نکته علمی روشنگرانه را هم نداشت. این خانم و امثالهم زمانیکه می بینند پاسخی خلاف نظر آنها بیان خواهد شد دست به سانسور میزنند؛  پس مرا از لیست خود پاک کرد تا چشمان کسی بر روی واقعیات باز نشود.

وقتی این دسته افراد اکنون که در قدرت نیستند، چنین میکنند در صورت قدرت گیری بسیار بدتر از بدترین های امروز جهان عمل  خواهند کرد.

آن مختصری که در فیس بوک نوشته بودم نتیجه سالها مطالعه بود و بنظرم رسید بجاست تا دیگران نیز از این نکته بهره مند شوند. زیرا مطالعه کُتبی مانند اوستا، مِهابهارات، اُپانیشاد، ریگ ودا و بسیاری  دیگر کتب  تاریخی، دینی و… ادوار دور و فهمیدن آنها کار هرکسی نیست.

متاسفانه بعضی افراد مخصوصاً در رادیو- تلویزیون های خارج از کشور صحبتهائی میکنند که ابداً ریشه علمی نداشته و کارشان آکادمیک نبوده بلکه بیشتر سیاسی است و باعث انحراف فکری میشوند.

بهر صورت این مسئله انگیزه ای شد تا اندکی راجع به دین زرتشتی برای آگاهی عموم نوشته شود زیرا مخالفت این دسته افراد با اسلام، افکار و ادیان قدیم تر و عقب افتاده تر را بمیدان کشانده است.

پاسخی که باید به این موضوع داد بطور خلاصه چنین است:

شکستن تقدس های کاذب و یا آن مقدس هائی که از نظر تاریخی بسرانجام خود رسیده اند کار خوبی است ولی برای اینکار باید وسیله ای مناسب و معقول داشت. شکستن توهین آمیز و بی پایه یک تقدس خطرات دیگری دارد که از جمله میتوان پنداشت که تقدسی از آن بدتر جایگزینش بشود.

برای شکستن هر تقدس یا ایده یا فکرغلط یا اشتباه باید از روشی فلسفی، منطقی و اصولی استفاده کرد، چنانچه بغیر از این باشد و تنها به وسایل سیاسی متوسل شد نوعی انحراف استکه در نهایت ضربه زننده و منفی میباشد.

دین خود یکی از راه هائی بود که بشر بناچار در مسیر پیشرفت فکری از آن عبور کرد. نمیتوان گفت فلسفه به تنهائی میتوانست اینکار را انجام بدهد زیرا همین تفکرات دینی در قرون پیشین خود بنوعی فلسفه هم بودند. چرا که بانواع سئوالات اساسی که بشر از زمانهای بسیار دور بدان فکر میکرد پاسخ میدادند. شاید یکی از تفاوت های اساسی میان فلسفه و دین در قرون گذشته وجود آداب دینی باشد که در  فلسفه وجود نداشت؛ در حالیکه بسیاری از فلاسفه مثلاً سقراط و افلاطون خود افرادی مذهبی بودند و آداب دینی را بجا میآوردند. هنوز نیز بسیاری کسانیکه فیلسوف نامیده میشوند در اصل افرادی مذهبی هستند و آداب آن دین را قبول دارند و بجا میآورند؛ ولی من با دلایل منطقی این مسئله را برای عصر حاضر نفی میکنم و استدلالاتی کامل در کتابی که در دست نوشتن دارم آورده ام.

این بحث را بهمین مختصر رها کرده سراغ نکته ای میروم که در آن نوشته آمد و آن خانم با عصبانیت نوشته که به درستی یا نادرستی حرف من تاریخ نویسان خواهند پرداخت و باعصبانیت به طعنه نوشته ” دوست محترم ”  و بعد مرا از لیست دوستان خارج کرده است.

آنانکه نوشته های مرا خوانده اند ( و ازجمله همین شخص) میدانند صحبتهای من از روی هوا و هوس و برای جنجال سیاسی نیست بلکه بعنوان یک فیلسوف صاحب مکتب تلاش دارم واقعیات را روشن کنم بدون اینکه شخصی یا نظریه ای را نابجا بزرگ و یا کوچک کنم. بهمین دلیل برای این مورد نیز دلایل محرز و مستند از روی کتب مرجع آورده میشود. لیکن پیش از این باید به ادامه آن نکته پرداخت که:

در ادامه رشد و تکامل فکر انسان ( و در نتیجه ادیان)، هرچه که پیشتر رفتیم ادیانی آمدند که با توجه  و با فراگیری از ادیان پیش از خود، اصول بهتری را برنامه ریزی کردند.

دین یهود که مسئله اش پیچیدگی های زیادی دارد ریشه و اساس اش بطور دقیق  معلوم  نیست ولی پیش از آن در میان باب ئیلی ها، ” ئیل ” خدای آنها بوده؛  ئیل خدای یهودیان نیز شد و دنباله نام تمام آنها مانند اسرائیل، اسمائیل، میکائیل ووو آمد.  بنوشته یکی از دانشمندان بزرگ قرون گذشته اسلام ( فعلاً  نام او را بخاطر ندارم ولی کتابش را خوانده و در منزل دارم)  کلمه ” ئیل ”  به ” ال” و بعد به ” اله” تبدیل شد. از این بحث که میتواند بمقدار زیادی قابل قبول باشد گذشته به آنجا باز میگردم که ریشه و زمان پیدایش دین یهود هنوز کاملا مشخص نیست. ولی من هم اکنون در حال مطالعه و نزدیک به دستیابی به پاسخی جدید و مناسب هستم که در آینده ارائه میشود. لیکن بهر صورت در آن روزگارانی که دین یهود مطرح شد ادیان دیگری هم در جهان بودند؛ از جمله میترائیسم که حتی پیش از زرتشتی وجود داشت.

پیشرفت فکر، اندیشه و افکار دینی در میان سامی ها کار را به پیدایش مسیحیت رساند که در مقایسه با یهودیت که سرتاسر دستورات خشن و کشتار و سنگسار و خوراندن معجون های کشنده به زنان  و هر چیز دیگری  که منفورترین هاست را داشت، از نرمش زیادی برخوردار بود؛ زیرا مردم از آنهمه خشونت و بیرحمی خسته شده بودند. پس از آن در میان سامی ها اسلام بوجود آمد که به نسبت مسیحیت بازهم از نرمش بیشتری برخوردار بود.

یکی از نوشته های من درباره همین موضوع تقدس است تحت عنوان ” تقدیس جنایت از خود جنایت بدتر است”.  در آنجا نشان داده شده تقدیس عهد عتیق که مملو از جنایاتی استکه حتی در همان زمان نیز منفور بوده عملی بدتر از خود همان جنایات است. بنابراین دیده میشود در حالیکه چنان کتابی بیشترین تیراژ چاپ را در طول تاریخ بدست میآورد بیشترین نیرو صرف مبارزه با اسلام میشود.

این مبارزه اگر از این زاویه پیگیری شود که بخواهند نشان بدهند، اسلام که برتر از مسیحیت و یهودیت است قابل نقد و نفی است پس وضعیت آن دو در مرحله بدتری قرار میگیرد، درست است. ولی وقتی دیده میشود که در پشت این شیوه مبارزه با اسلام دستهای  یهودیان  و مسیحیان آنهم از زاویه ای سیاسی عمل میکند آنگاه این شیوه مبارزه با تقدس را که آسیب های جدی تری وارد میکند باید نقد و نفی کرد.

بعضی مقررات دین زرتشتی

عقاید دین اسلام بیشتر برگرفته از چهار دین  بت پرستی، زرتشتی، مسیحی و یهودی میباشد.

از آنجائیکه هدف بررسی کامل و نوشتن کتابی در این مورد نبوده بلکه پرداختن به همان موضوع اندک مورد بحث در فیس بوک میباشد  بنابراین از بررسی  بسیاری مسائل صرف نظر کرده نگاهی انداخته میشود به آن نکاتی که در اسلام از دین زرتشتی گرفته و همچنین آنچه که در دین زرتشتی بسیار سخت بوده ولی در اسلام بسیار نرم یا مردود شناخته شده است.

در این باره از کتا ب اوستا؛ کهن ترین سرودها و متنهای ایرانی، گزارش جلیل دوستخواه، انتشارات مروارید، چاپ اول 1370  استفاده میشود.

وندیداد دفتر ششم اوستا و مجموعه قوانین دینی اوستا میباشد که قسمتهای زیر ازآن برگرفته شده است.

گُمیز یا شاش گاو

در اولین مبحث به موضوع ” شاش” که در این کتاب بعنوان ” گمیز” مطرح شده پرداخته میشود.

در بخش توضیحات آخر کتاب در باره گمیز چنین آمده است:

گُمیز: ( مرکب از ((گُ)) یا ((گاو)) باضافه میز، برابر شاش یا ادرار گاو است که گاه به معنی مطلق شاش هم بکار رفته است.

در بخش های مختلف وندیداد از موارد استفاده گمیز صحبت رفته است.

پاک کردن زهدان زن با شاش گاو آمیخته با خاکستر:

 دفتر ششم وندیداد بخش هشتم  صفحه 715

51

” اهور مزدا پاسخ داد:

باید سه یا شش یا نُه جام (( گُمیز)) آمیخته با خاکستر بیاشامد تا گور درون زهدان وی شسته شود. “

توضیح دوستخواه در زیر نویس چنین است:

گمیز ( پیشاب یا شاش گاونر) را چنین زنی باید بنوشد تا ” نسو” در زهدان وی از میان برود.

در توضیحات آخر کتاب درباره نسو چنین آمده است:

نَسو: ( در پهلوی (( نَسا)) یا (( نَس)) به معنی (( مردار)) یا پیکره مرده) نام دیوی است که بر پیکر مردگان فرمان میراند و هرکس به مردار نزدیک شود یا بدان دست زند یا به تنهائی مرده ای را به دخمه بَرَد، ((نَسو)) ار همه سوراخهای تن او بدرون راه مییابد و او را می آلاید.( وند. فر. 3، بند 14)

در اینجا چند توضیح دیگر نیز توسط دوستخواه آمده که نوشتن همه آنها ضرورت ندارد.

در مورد پاک کردن لباس هائی که به نسو آلوده شده چنین آمده است:

فرگرد ششم بخش سوم صفحه 731

” 13

     اهورمزدا پاسخ داد:

ای زرتشتِ اَشَوَن!

   آری میتوان آن را پاک کرد.

   چگونه چنین کاری را میتوان کرد؟

   اگر آن جامه با مَنی یا خَوی یا چرک یا قی آلوده شده باشد، مزدا پرستان باید آن را پاره پاره کنند و در زیر خاک فروبرند.

14

… امااگر آن جامه با مَنی یا خَوی یا چرک یا قی آلوده نشده باشد، مزدا پرستان باید آن را با گُمیز بشویند.

15

اگر آن جامه چرمی باشد، آنان باید 3 بار با گمیز بشویند، سه بار خاک مال کنند؛ 3 بار بشویند و از آن پس 3 ماه در هوای آزاد در کنار پنجره خانه بگذارند.

    اگر جامه بافته باشد، آنان باید آن را 6 بار با گمیز بشویند؛ 6 بار خاک مال کنند؛ 6 بار با آب بشویند و از آن پس تا 6 ماه در هوای آزاد در کنار پنجره خانه بگذارند.

در مورد پاک کردن ظروفی که آلوده شده اند چنین آمده است:

فرگرد ششم بخش دهم صفحه 742

” 73

ای دادار جهانِ استومند! ای اَشَوَن!

    آیا آوندهائی را که مردمان در آنها خوراک می خورند، هرگاه با مردار سگان یا مردمان برخورد یابد میتوان پاک کرد؟

74

   اهورمزدا پاسخ داد:

ای زرتشتِ اشون!

   میتوان چنین کرد.

   چگونه توان کرد؟

   آوندهای زرین را باید یکبار با گمیز بشویند؛ یکبار خاک مال کنند و یک بار با آب بشویند؛ آنگاه پاک شود.

   آوندهای سیمین را باید دوبار با گمیز بشویند؛ دو بار خاک مال کنند و دوبار با آب بشویند؛ آنگاه پاک شود.

75

   آوندهای برنجین را باید 3 بار با گمیز بشویند؛ 3 بار خاک مال کنند و 3 بار با آب بشوند؛ آنگاه پاک شود.

   آوندهای آهنین را باید 4 بار با گمیز بشویند؛ 4 بار خاک مال کنند و 4 بار با آب بشویند؛ آنگاه پاک شود.

   آوندهای سنگی راباید 6 بار با گمیز بشویند؛ 6 بار خاک مال کنند و 6 بار با آب بشویند؛ آنگاه پاک شود.

   آوندهای گلین یا چوبین یا سفالین، همواره ناپاک می ماند. “

شستن گیسو و تن با پیشاب گاو:

فرگرد هشتم بخش دوم صفحه 747

” 11

   پس از آن، نَسو کشان در سه گامی مرده بنشیند و آنگاه موبد رو به مزدا پرستان چنین بانگ برآورد:

   بدین جا پیشاب بیاورید تا نَسو کشان گیسو و تن خویش را بدان بشویند.

12

ای دادارِ جهان استومند! ای اشون!

   پیشابی که نسو کشان باید گیسو و تن خویش را بدان بشویند، کدام است؟

   پیشاب گوسفند یا گاو نر؟  پیشاب مرد یا زن؟

13

اهور مزدا پاسخ داد:

   پیشاب گوسفند یا گاو نر، اما نه پیشاب مرد و نه پیشاب زن، مگر آن که مرد یا زن، نزدیک ترین خویشان مرده باشند.

   مزدا پرستان باید پیشاب آماده کنند تا نَسو کشان گیسو و تن خویش را بدان بشویند. “

فرگرد نوزدهم بخش دوم صفحه 867

” 20

   زرتشت از اهورمزدا پرسید:

ای اهورمزدا! ای دانای دانایان! ای همیشه بیدار! ای هموار هشیار!

   اشون نیک منش، آشکار و پنهان دچار آلایش میشود. دیوانی که در تن مردگان راه یافته اند، او را می آلایند.

   اشون نیک منش، چگونه میتواند تن و جامه خویش را از این آلایش رهائی بخشد و پاک کند؟

21

   اهور مزدا پاسخ داد:

   گمیزِ  ورزاو اخته ناشده ای را – بدان سان که روش آیین است – برگیر و بر اشون آلوده به دشت مزدا آفریده  ببر تا برگرد خویش، شیار بکشد.

22

پس نیایش (( اَشَم وُ هو …)) را یکصد بار برخواند.

آنگاه نیایش ((اَهونَ ویریَه …)) را دویست بار برخواند.

سپس تن و جامه آلوده خویش را 4 بار با گمیز و دوبار با آب آفریده بغ بشوید.”

چنانچه این موضوع با دستورات اسلام مقایسه شود دیده میشود که از جمله مواردی است که با اسلام مغایرت تام و تمام دارد زیرا اسلام حتی یک قطره شاش را باعث نجاست میداند.

تازیانه زدن در دین زرتشتی

تازیانه زدن از جمله مجازاتهائی است که در اوستا زیاد بدان پرداخته شود و دهها مورد را نام برده که مجازات تازیانه دارد. در حالیکه در اسلام مجازات تازیانه بسیار محدودتر است.

وندیداد فرگرد سوم از بخش چهارم صفحه 684

” 36

ای دادار جهانِ استومند! ای اشون!

   کسیکه مردار مردمان یا سگان را به خاک بسپارد و تا 6 ماه از خاک برنیاورد، پادافره گناهش چیست؟

   اهورمزدا پاسخ داد:

   500 تازیانه با (( اَسپَهِه – اَشترا))، 500 تازیانه با (( سَرَوشُ – چَرَنَ)).

37

ای دادار جهان استومند! ای اشون!

   کسیکه مردار مردمان یا سگان را به خاک بسپارد و تا یک سال از خاک برنیاورد، پادافره گناهش چیست؟

   اهورمزدا پاسخ داد:

   1000 تازیانه با اَسپَههِ – اَشترا، 1000 تازیانه با سَرَوشُو- چَرَنَ”

فرگرد چهارم بخش دوم صفحه 690

” 11

ای دادار جهان استومند! ای اشون!

   کسیکه گفتار- پیمان را بشکند، پادافره گناهش چیست؟

   اهورمزدا پاسخ داد:

   300 تازیانه با اسپهه-اشترا، 300 تازیانه با سروشو-چرن

12

ای دارد جهان استومند! ای اشون!

   کسیکه دست – پیمان را بشکند،  پادافره گناهش چیست؟

   اهورمزدا پاسخ داد:

   600 تازیانه با اسپهه – اشترا، 600 تازیانه با سروشو – چرن.”

از ادامه این توضیحات مجازات تازیانه در مورد سوگند صرفنطر میشود و بجای آن این توضیح آورده میشود:  

در آن زمان 6 نوع پیمان یا عهد یا قرار داد بستن وجود داشت که هنوز یکی از آنها را بدون اینکه خود ما متوجه باشیم روزانه بکار میبریم و این همین پیمان با دست دادن استکه مخصوصا در میان ایرانیان هنوز مرسوم است. مثلا دو نفر با هم برسرمورد کوچکی عهدی میبندند و برای تضمین آن میگویند:

” دست بده که زیر قول خود نمیزنی”.

اساساً دست دادن رسم ایرانیان بود و گزنفون در کورش نامه اشاره دارد که پارس ها دست میدادند و این رسم از ایرانیان به سایر ملل و مردم جهان رسیده است.

پیمان بستن 6 نوع بود:

گفتار- پیمان؛  دست – پیمان؛ گوسفند – پیمان؛ گاو – پیمان؛ مردم – پیمان؛ کشتزار – پیمان.

هر چه پیمان بالاتر میرفت و کسی پیمان را میشکست تازیانه ها بیشتر میشد در نهایت برای شکستن کشتزار – پیمان 1000 تازیانه اسپهه – اشترا و 1000 تازیانه سروشو – چرن در این قسمتِ وندیداد آمده است.

در ادامه در بخش سوم به مجازات تازیانه برای کسیکه به آهنگِ زدن دیگری بر خیزد پرداخته که از صفحه 691 تا 701 را در بر گرفته و بندهای 17 تا 55 را شامل میشود که از 5 تازیانه شروع میشود.

فرگرد هشتم بخش چهارم صفحه 750

23 ، 24 و 25 برای کسانیکه جامه چرمی یا بافته را بر پیکر مرده بیندازند بطوریکه در سه حالت و به سه طریق بدن مرده را بپوشاند از 400  تا 1000 تازیانه جریمه در نظر گرفته شده است.

مجازات همجنس بازی:  

کون مرزی (مردی کون مرد دیگری بگذارد) و جریمه آن در فرگرد هشتم و ادامه بخش چهارم آمده است.

فرگرد هشتم بخش پنجم صفحه 751

“26

ای دادار جهان استومند! ای اشون!

   اگر مردی به زور با مردی دیگر کون مرزی کند، پادافره گناهش چیست؟

   اهور مزدا پاسخ داد:

   800 تازیانه با اسپهه – اشتر، 800 تازیانه با سروشو – چرن.

31

ای دادار جهان استومند! ای اشون!

   دیو کیست؟

   دیوپرست کیست؟

   همخوابه نرینه دیوان کیست؟

   همخوابه مادینه دیوان کیست؟

   ماده دیو کیست؟

   کیست که در اندرون خویش همسان دیو است؟

   کیست که در همه هستی خویش همسان دیو است؟

   کیست که پیش از مرگ همسان دیو است و پس از مرگ  یکی از دیوانِ ناپیدا شود.

32

اهورمزدا پاسخ داد:

   مردی که با مردی کون مرزی کند یا مردی که بگذارد مردی با او کون مرزی کند، دیو است.

   اوست که دیو پرست است.

   اوست که همخوابه نرینه دیوان است.

   اوست که همخوابه مادینه دیوان است.

   اوست که ماده دیو است.

   اوست که در اندرون خویش همسان دیو است.

   اوست که در همه هستی خویش همسان دیو است.

   اوست که پیش از مرگ همسان دیو است و پس از مرگ یکی از دیوانِ ناپیدا شود.

   چنین است مردی که با مردی کون مرزی کند یا مردی که بگذارد مردی با او کون مرزی کند.”

آب کر

بسیاری از قوانین شرعی در قرآن نیست بلکه بعد اضافه شده است؛ داستان ” آب کر” نیز به احتمال قوی از آداب دین زرتشتی به اسلام راه یافته است.

در واقع چنین استکه وقتی دین یا عقیده ای در جائی متولد میشود شکلی از همان محل دارد اما پس از مهاجرتش به مناطق مختلف در مکان های جدید بر فرهنگ و آداب و سنن آنها تاثیر گذاشته و از آنها تاثیر میگیرد بهمین دلیل در نقاط مختلف به اشکال گوناگونی دیده میشود. دین اسلام نه تنها از این قاعده مستثنی نیست بلکه یکی از نمونه های واقعی این مورد است. بهمین دلیل قوانین شرعی در مناطق مختلفی که اسلام در آنجا میباشد کاملا از همدیگر متفاوت میباشند. از جمله اینها همین موضوع

” آب کر ” است که با توجه به آنچه از وندیداد آورده میشود گمان اینکه از دین زرتشتی به اسلام ایرانیان آمده باشد بسیار قوی میباشد.

فرگرد ششم بخش سوم صفحه 724

” 30

ای دادار جهان استومند! ای اشون!

   دروج ((نَسو)) تا چه اندازه از آب استخری را به گند و پلیدی و ناپاکی می آلاید؟

31

اهورمزدا پاسخ داد:

   شش گام در هر یک از چهار سوی.

تا هنگامی که مردار از آب برنگیرند، آن آب پاک و آشامیدنی نیست.

پس باید مردار را از استخر بیرون کشند و برزمین خشک فرو گذارند… و از آب استخر نیمی یا یک سوم یا یک چهارم یا یک پنجم را – به فراخور توانائی – بیرون کشند. پس از آن که مردار از آب گرفته شد و آب را بیرون کشیدند، بازمانده آب پاک است و ستوران و مردمان میتوانند مانند پیشتر از آن آب بیاشامند.”

توجه شود که از عمق اب نامی برده نشده است!

دوزخ  و شکنجه هایش در زرتشتی

دوزخ نیز از دین زرتشتی به ادیان سامی راه یافته است.  در اینجا به بررسی کامل آن پرداخته نمیشود اما چون صحبت از مجازات هاست به اندکی از مجازاتی که در دوزخ هست اشاره میشود.

فرگرد چهارم بخش سوم صفحه 700

“50

پادافره چنین گناهی در دوزخ سخت تر از هر درد و آزاری در این جهان است. این پادافره از بریدن اندام های تن آدمی با کاردهای مفرغین نیز هراس انگیز تر است.

51

پادافره چنین گناهی در دوزخ، سخت تر از هر دردی در این جهان است. این پادافره از میخ کوب کردن اندام های تن آدمی با میخ های مفرغین نیز هراس انگیزتر است.

52

پادافره چنین گناهی در دوزخ، سخت تر از هر درد و آزاری در این جهان است. این پادافره از سرنگون افگندن کسی از بلندای یک صدبالای آدمی به درون پرتگاهی نیز هراس انگیزتر است.

53

پادافره چنین گناهی در دوزخ، سخت تر از هر درد و آزاری در این جهان است. این پادافره از بردار کشیده تن آدمی نیز هراس انگیز تر است.

54

در دوزخ پادافره چنین گناهی – گناه کسیکه آگاهانه در برابر گوگرد زرین و آب بازشناسنده اَشَه اَز دُروج (( رَشن)) را گواه گیرد و مهر دروج باشد – سخت تر از هر درد و آزاری در این جهان است.”

در اینمورد نیز دیده میشود آنچه مجازاتهای جهنم میباشد از ایرانیان و یا دین زرتشتی به ادیان سامی رفته است.

چون دین زرتشتی در زمان ساسانیان که در همسایگی اعراب بودند قویترین دوران خود را میگذراند و ساسانیان نیز بعنوان کشوری قوی فرهنگش بر سایر ملل تاثیر میگذاشت بسیاری از موضوعات این دین همانند همین دوزخ و بهشت و برزخ و چینود پل ( پل صِراط)، افسانه آفرینش ( آدم و حوا) و مار و 5 نوبت نماز و 17 رکعت و بسیاری دیگر از  دین زرتشتی به اسلام رفته است.

آنچه در صدر اسلام آمده برگرفته از افکار و قوانین  ادیانی مانند مسیحی، یهودی، بت پرستی و زرتشتی میباشند. بهمین  دلیل بعضی از  قوانین  برابر و بعضی دربرابر این ادیان قرار میگیرند.

                                    اپسالا – سوئد                                              

                                                       5 آگست 2010   14 مرداد 1389   

                                                       حسن بایگان

hassan@baygan.net

www.baygan.org

USAIran