ارزش جان انسان‌ها چگونه محاسبه می‌شود!؟

رسانه‌ها خبر از کشته شدن روزانه نزدیک به هزار نفر در جنگ اکراین می‌دهند.

اینها همین مردمان دوست داشتنی هستند که هر روز با آنها روبرو می‌شویم.

اینها که در همه جای جهان همدیگر را می‌کشند؛ مردمانی هستند که در زندگی عادی با هم دوست و همدرد و‌ یار یکدیگرند.

اینها‌‌در اکراین مردمانی هستند که چندین قرن با هم زندگی کردند و …

آنانی که در پشت این جنگ‌ها هستند باید تحت هر شرایطی به دادگاه کشیده و محاکمه بشوند.

همین جنایتکارانی که در پشت این کشتارهای روزانه هستند، در جای دیگر برای کشته شدن یک انسان و حتی کمتر از آن، اشک‌ تمساح می‌ریزند تا مردمان را گمراه بکنند.

خطر مردمان کم‌بین که در خدمت این جنایتکاران قرار می‌گیرند، بسیار بزرگ‌ است.

مقایسه‌ای با دنیای حیوانات!

پیشتر وقتی به دنیای حیوانات در آفریقا نگاه می‌کردم متعجب می‌شدم که چگونه است که یک گله گاو یا گورخر که چندین صد نفرند وقتی یکی از آنها مورد حمله حیوانات گوشت خوار قرار می‌گیرد بقیه به کمک نمی‌روند بلکه بی تفاوت به چرا می‌پردازند.

اکنون می‌گویم:

ما انسان‌ها از آن حیوانات بی تفاوت تر و بدتر هستیم، زیرا در حالیکه روزانه صدها نفر در اکراین، یمن، سوریه و … کشته می‌شوند، آنهاییکه در جای امن هستند بی تفاوت از روی اینها می گذرند و دنبال چیزهای ساده زندگی و… هستند انگار اتفاقی نیفتاده (بدتر از آن حیواناتی که به نشخوار کردن ادامه می‌دهند)، و‌ از آن بدتر گاه در چاه توطیه همان جنایتکاران اصلی افتاده، دنبال حرف‌ها و نقشه‌های آنها راه می‌افتند. حتی بدتر از همه بعضی نامردمان، این جنایتکاران را در کشتار انسان‌ها حمایت می‌کنند. یعنی انسان‌هایی را به کام مرگ می‌فرستند. پس خود آنها نیز در این جنایات شریک هستند.

عقل و انسانیت یعنی نگاه گسترده به وقایع جهان و در چاه حیله‌گرها نیفتادن.

۱۴ مارس ۲۰۲۳

۱۳ اسفند ۱۴۰۱

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان

دلیل بحران در اسرایل.

این روزها بحران عظیمی اسرایل را فراگرفته و تظاهرات‌های گسترده میان یهودیان و درگیری‌های شدید با پلیس و … بیداد می‌کند. اما در غرب آنچنان که از وقایع ایران صحبت می‌کنند از اسرایل چیزی نمی‌گویند در حالیکه این یکی رو به انفجاری بزرگ است و از آنچه در ماه‌های اخیر در ایران گذشت بسیار فراتر است.

چرا و ریشه آن کجاست!

اسرایل در اساس یک کشور واقعی نیست بلکه ثروتمندان بزرگ یهودی صهیونیست که در تمامی امور اقتصادی، تجاری، نظامی و … جهان دخالت می‌کردند و در این میان طرح‌های جنگ و ترور و جاسوسی را می‌ریختند برای اجرای این امور نیازمند محلی مستقل و مخصوص به خود بودند وگرنه در هر کشور دیگری امکان خطر و برخورد با آنها و لو‌ رفتن برنامه‌هایشان بود.

اما اکنون میان این سرمایه‌داران بزرگ یهودی صهیونیست اختلافات و تضادهای بزرگی بوجود آمده است که در موارد مختلف شاهد آن هستیم. در جریان ترامپ دیده شد که چه تعداد از آنها پشت ترامپ بودند و‌ چه تعداد مخالف. تعدادی از آنها پس از برکناری ترامپ به شکل مشکوکی مردند.

مخالفت با پیشنهاد کسینجر در باره روسیه و‌ اکراین نمونه بارز تضاد آنها در برنامه‌های بزرگ و آینده آنها بود. و بسیاری موارد ریز و درشت دیگر.

نکته جالب اینکه همین هفته دیده شد که چگونه حملات به مورداک بزرگترین صاحب رسانه‌های جهان شروع شد و حتی او را به بهانه نشر فلان خبر دروغ جریمه‌ای نجومی کردند.

اختلاف درون اسرایل که بعضی آنرا تا مرحله نابودی اسرایل پیش بینی می‌کنند نتیجه اختلافات درون جامعه یهودیان ثروتمند است و اختلافات آنها نیز ریشه هایی دارد که ازجمله سقوط قدرت آنها و امریکا، جبهه گیری فراماسیونری انگلیس در برابر آنها، و رشد چین که باعث گردیده بسیاری سرمایه‌داران غرب آنجا را ترک و به چین بروند، می‌باشد.

فراموش نشود که جنگ اکراین را یهودیان صهیونیست به راه انداختند زیرا به ادامه اقامت در فلسطین خوش بین نبودند و می‌خواستند اکراین را بدست بگیرند و به آنجا نقل مکان بکنند.

در این میان می‌توان به تعداد بیشتری فاکتورها نیز اشاره کرد از جمله جمع ناجوری از مردمان جهان که فقط به صرف یهودی دینی شدن، در آنجا جمع کرده‌اند و…

اما؛ کتاب من که نشان دادم عیسی مسیح یهودی نبوده، شکاف عظیمی میان مسیحیان و یهودیان ایجاد کرده و به مرور یهودیان پشتیبانی مسیحیان را از دست می‌دهند و این یعنی تغییراتی اساسی در جهان.

بی جهت نیست که بسیاری مسیحیان می‌گویند که من بزرگترین انقلاب جهان را کرده‌ام.

۵ مارس ۲۰۲۳

۱۴ اسفند ۱۴۰۱

اپسالا

شرق هر روز متحدتر می‌شود! و غرب منفردتر!

گسترش روابط میان جناح شرق (کشورهای مستقل، غیر مذهبی و با نگاهی برابر و انسانی به یکدیگر)، چیزی بود که غرب نمی‌خواست، پس برای جلوگیری از این اتحاد به شلوغی‌ها در ایران تا هر حدی (توهین‌، خشونت، کشتار یکدیگر، تجزیه کشور و …) تحت عناوین مردم فریب، کاملا ساختگی، دروغین، غیر قابل توجیه دقیق از جنبه سیاسی (زن، زندگی، آزادی)، اما فریبنده، با تبلیغات زیاد و تمام نیرو دامن زد. این شعار هدفمند و‌ گمراه کننده از ستاد اسراییل در اقلیم کردستان بیرون آمد و‌ سر زبان‌ها انداختند. هرچند بسیاری مردمان خواستار آزادیهای مدنی بودند و هستند اما هدف اسرایل چیز دیگری بود.

شکست غرب مخصوصا اسرائیل و مستعمره‌اش آمریکا، در شلوغی‌های اخیر راه حرکت سریع جناح شرق را گشود مثلا، رابطه عملی با چین، صلح با عربستان و شیخ نشین‌ها، ارسال اسلحه به روسیه، موافقت با دولت عراق برای کنترل مرزهایش با ایران جهت جلوگیری از مزدوران مسلح اسرایل، تهدید جدی جمهوری آذربایجان در مداخلات در قفقاز با تحریکات اسرایل، نشست با بلاروس در ایران و اقدامات دیگری که بدون سر و صدا انجام دادند و‌ آنهایی که بدون سر و صدا در حال انجام است.

همچنین در مسایل داخلی کشور کنترل ارز و دزدی‌های میلیارد دلاری که توسط جناح های راست/غرب گرا (مخصوصا حسن روحانی) صورت گرفت.

نکته:

من از سالها پیش به نقش مهم ایران در تغییرات در جهان اشاره داشتم و حتی نوشتم: ایران می‌تواند آمریکای قدرتمند و کل غرب را شکست بدهد همانطور که مقدونیه کوچک، شاهنشاهی ایران را برباد داد و یا جنبش کوچک اعراب در مکه نیز با شاهنشاهی بزرگ ایران چنان کرد و یا گروه کوچک مغولان بزرگترین امپراطوری جهان را با شکست قدرتهای بزرگ تشکیل دادند.

گره یا مشکل حرکت سریع و گسترده جناح شرق، ایران بود؛ زیرا مقدار زیادی از قدرت در دست جناح غرب گرا/وابسته به غرب (صهیونیست‌ها، فراماسون‌ها و …) بود و تمام نیروی کشور را به آن طرف می‌بردند و بیشترین فسادها و دزدی‌های میلیارد دلاری را انجام دادند.

جناح مستقل/ملی‌گرای خامنه‌ای پس از آرام کردن شلوغی‌های اخیر تقریبا یک‌دست شد و رسما به تمام ارگان‌ها اعلام کرد که رابطه با غرب را کلا کنار بگذارید زیرا آنها ابدا در مسیر انسانیت و نگاه مساوی به انسان‌ها و کشورها نیستند، با تمام نیرو به طرف همکاری با شرق می‌رویم.

جناح خامنه‌ای و مخصوصا خود شخص خامنه‌ای ملی‌گرا هستند، ولی درون آنها نیز افراد فاسد وجود دارند باید آنها را نیز از قدرت کنار بگذارند.

همچنین باید فناتیک‌ها/واپس‌گرایان شبه طالبانی را هم کنار بگذارند. همین افراد بودند که سوژه دست غرب‌گرایان شدند و باعث گردیدند غرب‌گرایان به عوض پاسخگو بودن به فسادها و جنایات اقتصادی‌اشان تمام داستان یا فکر اکثریت مردمان را در جهت مبارزه با این واپس‌گرایان بگردانند. و از همین نکته نیز سواستفاده کرده یک سری مردمان را به خیابان‌ها آوردند.

جناح شرق را تعداد زیادی کشورهای بزرگ با جمعیت زیاد با امکانات عظیم تشکیل می‌دهند.

این کشورهای وسیع که بیشترین جمعیت دنیا را دارند بزودی با کنار گذاشتن دلار و ایجاد بانک‌های مستقل و شاید پولی مشترک تمام عرصه اقتصادی جهان را خواهند گرفت.

اقداماتی که این چند هفته اخیر شاهد هستیم که هیچ‌کدام از پیش اعلام نمی‌شود ولی یکباره پس از عمل انجام شده اعلام می‌شود گواه آنست که به‌زودی این بانک و پول مشترک نیز اعلام خواهد شد.

اینجاست که بعضی میلیاردرهای یهودی نکته را گرفته‌اند و در حال فرار به چین هستند و چون در اتحاد شرق جایی برای مذهب گرایی نیست و آن مردمان همانند غرب قبول نمی‌کنند که “عیسی مسیح یهودی بوده و آنها بر مبنای نوشته انجیل فقط 🐕 سگ‌هایی هستند که باید ته مانده یهودیان را بخورند؛ بلکه خود را انسان می‌دانند”، پس دیگر قدرت روحانی/مذهبی آنها از بین می‌رود.

اگر از این زاویه واقعی به مسایل جهان نگاه کنیم، دلیل شکاف درون یهودیت در جهان که خود را در اسرایل هم نشان داده، برایمان روشن و مشخص می‌شود.

غرب به آمریکا و اروپا و چند کشور کوچک مانند ژاپن و کره جنوبی محدود شده که نسبت به جمعیت و گستردگی شرق بسیار کوچک است.

حال باید به شکاف گسترده میان غرب نیز توجه کرد. مثلا:

-کناره‌گیری شیوخ ثروتمند از غرب و …

-شکاف گسترده درون خود کشورهای غرب که حتی تصور آن نیز سخت است.

-شکاف میان غرب حتی دارد اسرائیل و آمریکا را از هم می‌پاشاند.

-درون اروپا نیز در حال پاشیدگی است.

پس؛ هر کشور اروپایی زودتر این نکات را درک کرده و در عمل راه خود را میان شرق و غرب مشخص کند آینده‌ای روشن یا تاریک را انتخاب کرده است.

غرب مذهبی (مسیحی صهیونیست) برای نجات باید تکلیف خود را با مذهب و مخصوصا سگ 🐕 یهودیان بودن، روشن بکند، و دین را کنار بگذارد و‌ از فلسفه من پیروی بکند.

۱۳مارس ۲۰۲۳

۲۲ اسفند ۱۴۰۲

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان

موقعیت اعراب در ایران و ایرانیان در کشورهای عربی!

هم اکنون رادیو سوید خبر اعدام “حبیب فرج الله چعب” رهبر گروه تروریستی را به شکلی کاملا ناقص و یک طرفه منتشر کرد. رادیو سوید تاکید زیادی می‌کرد که او جزو گروه اقلیت عرب است و خبرنگار آنها از منطقه به صورتی صحبت می‌کرد که عرب‌های ایران یک اقلیت به حاشیه رانده شده‌ می‌باشند. در حالی که شمخانی بالاترین مقام امنیتی (که همین دو روز پیش مهمترین پیمان را از جانب ایران با عربستان امضا کرد)، عرب اهوازی است، محسن رضایی و طایفه او در اصل عرب هستند درون بختیاری ها، قشقایی‌ها و … و بسیاری دیگر، عرب‌ها در موقعیت بسیار بالا هستند. و البته آخوندهایی که عمامه سیاه دارند یعنی خود را به محمد می‌رسانند یعنی از ریشه عرب هستند، حال اثبات راست یا دروغ بودن اینکه کدام درست می‌گویند و واقعا عرب می‌باشند، کار اینجا نیست؛ بلکه آنها خود می‌دانند که عمامه سیاه آنها به این معنی است.

عرب ها به غیر از اینکه به صورت متمرکز در خوزستان مستقر هستند در تمام ایران پراکنده‌اند. در میان بختیاری‌ها طوایف عرب بسیارند، در میان قشقایی‌ها، خمسه کاملا عرب و هنوز عرب زبان هستند و …

نکته:

بارها نوشته‌ام؛ عرب‌های ایران از صادق ترینها و وفادارترین ایرانیان هستند.

کمااینکه میلیون‌ها ایرانی نیز از هزاران سال پیش (بسیار پیش از اسلام) در عراق، ترکیه و … بوده‌اند و هیچ‌کدام قصد جدایی از آن کشورها را نکردند، دولت‌های ایران نیز ابدا در این موضوع دخالت نکردند و خواستار آن نشدند که پایتخت سابق ایران در عراق را دوباره به ایران بازگرداند. بسیاری از دولتمردان عراق نیز ایرانی‌الاصل هستند ولی عراق را کشور خود می‌دانند و خود را در خدمت عراق گذاشته‌اند.

بیشترین مردمان بحرین ایرانی الاصل هستند. و در زمان شاه به دلایلی از جمله ضعف شاه در برابر غرب با یک رفراندوم ساختگی آنرا از ایران جدا و به صورت کشوری مستقل در آوردند تا سلطه ایران بر پهنای خلیج پارس را از بین ببرند.

بیشترین حاکمان دبی و امارات ایرانی الاصل هستند که همین سه چهار دهه پیش از ایران به آنجا رفتند و هنوز بیشترین اقوام آنها ساکن در استان پارس هستند. بسیاری کویتی ها ریشه ایرانی دارند و…

کلا منطقه مخلوطی است از مردمان همسایه و این را ایرانیان به واسطه تاریخ چند هزار ساله فهمیده و قبول کرده‌اند؛ اما

شیوخ عرب که در دست اسرائیل و سرمایه داران غرب اسیر بودند در امور ایران دخالت کردند و با هزینه کردن میلیاردها دلار (با دوستان عرب بارها صحبت کردم و می‌گفتم شیوخ عرب صدها میلیون دلار هزینه کردند ولی آنها می‌گفتند اشتباه می‌کنی بلکه چند میلیارد دلار) می‌خواستند اعراب ایرانی را تحریک بکنند. ولی هیچ نتیجه ای نگرفتند. اعراب ایرانی پول را می‌گرفتند ولی ابدا در خدمت آنها و‌خیانت به کشور خود “ایران” بر نیامدند، بلکه شیوخ عرب و اسراییل را بازی دادند.

اشاره:

در زمان شاه؛ اعراب ایران ابدا به مقامات بالا نمی‌رسیدند مثلا در ارتش و پلیس آنها ابدا بالاتر از سرهنگ نمی‌شدند. ولی در این رژیم همانطور که دیده می‌شود آنها به بالاترین و حساسترین مقامات رسیده‌اند.

بازخواست:

چرا سیاست تروریست پروری شیوخ عرب، فقط در سوید به نتیجه رسید؟

و در نهایت تنها این گروه کوچک مستقر در سوید (تروریست) دست به کشتار مردم (ترور) زدند. آنها چندین عملیات تروریستی در نقاط مختلف انجام دادند و بسیاری مردمان عادی را کشته و مجروح کردند.

دولت سوید باید پاسخگو باشد که چگونه است که سرمایه گذاری شیوخ عرب منطقه فقط در سوید جواب داد؟!

یک حدس آنست:

قدرت یهودیان صهیونیست در سوید، در حاکمیت که ورای همه یعنی دولت و سازمان امنیت و مراکز مهم تصمیم گیری بسیار زیاد و تعیین کننده است.

سوید به صورت مستعمره صهیونیستها در آمده است. به عنوان یک سویدی، یک فیلسوف مستقل و آزاد اندیش، یک انسان بشر دوست و تساوی طلب، خواستار آزادی سوید از بند استعمار صهیونیست های غیر ملی و گرایش به استقلال کشور می‌باشم. مخصوصا اکنون که جنگ میان صهیونیست‌ها از یک طرف و از جانب دیگر میان صهیونیست‌ها با فراماسونری و سایر نیروهایی که ملی‌گرا هستند، درگیر است؛ باید تکلیف کشور را با این استعمار پنهان و غیر انسانی روشن کرد.

اضافه:

یادآور می‌شوم که ترکیه با اتهام حمایت سوید از تروریست از پذیرش سوید به ناتو جلوگیری کرد.

چرا بیشترین تروریست‌های جهان در سوید جمع شده‌اند؟!

۱۲ مارس ۲۰۲۳

۲۱ اسفند ۱۴۰۱

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان

بررسی مختصر صلح ایران با عربستان و ورشکستگی بانک آمریکایی!

نمادهای پیروزی شرق بر غرب هر لحظه بیشتر چهره می‌نماید!

امروز خبر ورشکستگی “بانک سیلیکون والی” و تحلیل محققان و رسانه‌های غربی مبنی بر احتمال بسیار نزدیک ورشکستگی دوم اقتصادی آمریکا و … مهمترین اخبار است.

از چند سال پیش نوشتم:

آمریکا ورشکست شده است، اما چین نمی‌خواهد این موضوع اعلام بشود و‌ رسمیت بیابد زیرا حدود ده هزار میلیارد دلار طلب چین از آمریکا زیر سوال رفته و‌ شاید نابود بشود.

حال معلوم نیست که اعلام این ورشکستگی (بزرگترین شرکت‌های حوزه “های تک” صاحبان این بانک هستند) در این شرایط:

۱- برای زیر فشار گذاشتن چین است؟

۲- وضعیت آمریکا آنقدر خراب است که دیگر راه گریزی ندارد.

البته همین امروز وزیر خزانه داری آمریکا در خصوص نابودی اقتصادی آمریکا هشدار داد و اشاره کرد که باید شروع به پرداخت بدهی به طلبکاران بکنند؛ او‌ از مبلغی کمی بیشتر از سی و یک هزار میلیارد دلار نام برد.

از مدتها پیش نوشتم جنگ اصلی میان شرق و غرب است و اتحاد ایران، چین و روسیه در مقابل غرب پیروز خواهد شد.

غرب توسط عوامل داخلی ایرانی خود چندبار سعی کرد جناح خامنه‌ای (خامنه‌ای ملی گرا است) را نابود بکند‌. آخرین تلاش آنها همین پاییز امسال (۱۴۰۱) بود.

در خصوص تمام این مسایل حتی به صورت روزانه نوشته‌ام و تکرار آنها در اینجا نیازی نیست. اما خلاصه مطلب همین نکات است:

جنگ قدرت میان شرق متحد و غیر مذهبی، با غرب غیر متحد مذهبی (کشورهای غربی به صورت مستعمرات آمریکا و در اساس جناح‌های یهودیان صهیونیست در آمده‌اند) است که در موارد زیادی خود را نشان داد و جنبه گرم آن در اکراین است.

تمام محاسبات نظامی غرب در این جنگ‌ (اکراین) غلط از آب در آمد.

از طرفی آنها که ایران را درگیر مسایل سخت داخلی تا حد جنگ داخلی کرده بودند تصور نمی‌کردند ایران بتواند اینچنین دقیق و‌ قوی عمل بکند؛ به طوریکه سلاح‌های تعیین کننده جبهه های جنگ به روسیه بدهد. نکته جالب اینکه اخیرا نیز گزارش‌های دقیق (که ایران هم نه تنها نفی نکرد بلکه به نوعی تایید کرد) مبنی بر ارسال دو‌ کشتی سلاح و مهمات به روسیه منتشر شد. این یعنی ایران به مرحله‌ای از قدرت رسیده (از طرفی غرب ضعیف شده) که اینچنین علنی در مقابل غرب ایستاده در حالیکه احتمال جنگ رو در رو با غرب هم‌ هست.

از جمله خبرها احتمال ارسال ۲۰ بمب اتمی از طرف روسیه به ایران است. من در نوشته های چند ماه پیش این نکته را هم نوشته بودم اینکه:

روسیه باید از سوریه خارج بشود، و ایران امکان استفاده از سلاح‌های پیشرفته ضدهوایی (موشک‌ها) و حتی حمله تلافی جویانه برعلیه اسرایل را داشته باشد و در صورت سخت شدن شرایط روسیه باید سلاح اتمی (البته با افسران و متخصصین بمب‌های اتمی روسی که بر آن سلاحها کنترل دارند) در ایران بگذارد تا چنانچه کار به جنگ گسترده کشید اسرایل جرات اقدام اتمی برعلیه ایران را نداشته باشد.

اخیرا اسرایل دیگر نتوانست به بازی دو روی ادامه بدهد و مستقیما به حمایت از زلنسکی (خاین به اکراین که باید محاکمه و سخت ترین مجازات‌ها را تحمل بکند) پرداخت در نتیجه تصمیم گیری برای روسیه ساده شد و تمام قد در کنار ایران ایستاد.

حمایت چین نیز دیگر چندان در پرده نماند.

همانطور که اشاره کردم در خصوص تمام این نکات نوشته ام و تمام آن پیش بینی ها درست از آب درآمد.

نکته اینجاست که شرق از نوشته‌های من درس گرفت و همان راه را رفت ولی غرب مغرور (غروری احمقانه که آنها را کور کرده) به جای یادگیری و تغییر تاکتیک دقیقا در آن چاهی رفت که من پیش بینی کرده بودم.

اکنون اتحاد شرق هر روز گسترده تر می‌شود. برقراری رابطه ایران و عربستان با وساطت چین (و البته روسیه که او نیز گفت در این میان بوده) و مشخصا اتحادیه شانگهای، بریکس و اور آسیا چرخش بزرگی است که چندین کشور دیگر اقماری عربستان را هم به اینطرف می‌کشاند و از طرفی به جنگهای فرسایشی منطقه پایان می‌دهد. در نتیجه داستان فروش سلاح های غربی مخصوصا آمریکایی نیز به پایان می‌رسد. و همچنین به عوض پرداختن پولهای کلان برای خرید سلاح‌های بی فایده؛ امکان سرمایه گذاری این کشورهای ثروتمند منطقه در کشورهای ضعیف را می‌دهد.

کمتر از یک ماه پیش حدودا ۱۴-۱۵ فوریه که رییس جمهوری ایران بالاخره پس از سالها سنگ اندازی جناح های غرب گرا برای عقد قراردادها و … به چین رفت مطلبی نوشتم و اشاره کردم که چرخشی بزرگ در سیاست ایران ایجاد شد که تاثیرش جهانی است؛ اتفاقا در حین پرواز از ایران به سوید بودم و در یک فرصت کوتاه در فرودگاه استانبول آنرا نوشتم.

اکنون هر روز تغییرات عظیم نظامی، اقتصادی، سیاسی … در جهان رخ می‌دهد.

همانطور که پیشتر هم نوشته بودم غرب قصد تغییرات گسترده سیاسی در منطقه را داشت و از جمله تجزیه کشورها و مخصوصا کودتای ساختگی درون عربستان و در نتیجه قتل عام شیوخ و از جمله محمد بن سلمان و بالا کشیدن بیشتر از هزار میلیارد دلار پول نقد آنها در بانک‌های آمریکا.

پیشتر نوشته بودم تنها راه نجات شیوخ منطقه همکاری با ایران است. و البته چند دهه پیش نوشته بودم:

باید با همسایگان آشتی کرد وگرنه غرب آنها را به کشتن یکدیگر و‌ نابود کردن اقتصادشان وامی‌دارد.

این نکته را محمد بن سلمان نیز متوجه شد و بالاخره با توجه به بسیاری مسایل دیگر صلح میان همسایگان برقرار شد و نقشه‌های اسرایل بر باد رفت.

از جمله نکات مهمی که پیشتر نوشته بودم:

۱- اختلافات درونی یهودیان صهیونیست که در آمریکا گسترده شده و به درون اسرایل رسیده.

۲- غرب مذهبی است و در امور مذهبی و داخلی کشورها دخالت می‌کرد. مسیحی کردن کره جنوبی مشکل اصلی اتحاد دو‌ کشور شد. مسیحی کردن تایوان مشکلی بر سر راه اتحاد با چین آورد و…

اما چین در دو نکته در کشورها دخالت نکرده است:

۱- وارد مسایل سیاسی داخلی کشورها نشده سعی در تغییر رژیم ها نکرده و دخالت نظامی نکرده است.

۲- وارد مسایل اجتماعی مخصوصا دینی نشده. اتفاقا این یکی برای کشورهای مسلمان منطقه بسیار مهم است.

اسرایل و آمریکا با تبلیغات بسیار گسترده مستقیم و غیر مستقیم کاملا در مسایل اجتماعی و مذهبی کشورهای مسلمان منطقه دخالت کردند. و این نکته ترس زیادی در مذهبیون و مخصوصا رهبران مذهبی ایجاد کرد. امریکا، اسرایل و غرب درک ضعیفی از مسایل انسانی اجتماعی دارند و نمی‌توانستند بفهمند که با این دخالت‌ها چگونه تیشه به ریشه سلطه خود میزنند.

اشاره:

در زمان شلوغی های ایران، ترکیه و آذربایجان با تحریک اسرایل سعی کردند شمال ایران (منطقه ای درون ارمنستان که باعث قطع مرز ایران با ارمنستان و محاصره آن کشور می‌شد) را قبضه بکنند. ولی حتی در همان شرایط ایران ارتش خود را به آنجا فرستاد و از یک فاجعه تاریخی جلوگیری کرد و سپس ارتش ارمنستان را مجهز کرد کاری که باید زودتر می‌کرد. حالا اما پس از زلزله وحشتناک ترکیه این کشور کاملا گرفتار آن مسیله و از طرف دیگر حاکمیت آن مشغول کارهای انتخابات ریاست جمهوری است.

اسرایل درگیر مسایل داخلی خود تا مرحله بسیار خطرناک جنگ داخلی است. امروز که به صحبت‌های یکی از یهودیان ایرانی اسرایل گوش می‌دادم (او‌ از مفسران و تحلیل‌گران معروف است)، ضعف در گفتار و تحلیل هایش کاملا آشکار بود و به طور ‌کاملا واضح از آن حالت پر مدعای حتی همین یکی دو روز پیش کاملا عقب نشینی کرده بود. سردرگمی در گفتارش بیداد می‌کرد.

و اما متحد و تجهیز کردن کردهای کومله و حزب دمکرات و … در همین هفته اخیر توسط اسرایل نیز راه به جایی نخواهد برد. ایران و کشورهای منطقه باید در مسیر صلح و‌‌ همزیستی محبت آمیز و همکاری با همسایگان برآیند و از حضور نیروهای اغتشاش گر وابسته به غرب و اسرایل در کشورهای خود برعلیه همسایگان کاملا کناره گیری بکنند.

پایان سخن

قدرت در جهان در حال تغییر است و چون من بیشتر آنها و‌ مخصوصا اصل و اساس ها را از سالها پیش، پیش بینی کرده بودم و در سایتم و‌ فیس بوکم هست به این مختصر قناعت شد.

اما، اشاره چندباره به اینکه پیشتر این و آن نکته را نوشته بودم به این دلیل است که بسیاری مردمان که نوشته‌های من را به صورت سطحی خوانده بودند و یا نتوانسته بودند پیوستگی آن تحلیل‌ها و‌ پیش بینی‌های مسایل سیاسی را بفهمند اکنون می‌توانند دوباره به آن نوشته‌ها مراجعه بکنند.

بعضی به من گفته بودند:

“می‌گویند سرمقاله نشریات جناح خامنه‌ای را حسن بایگان می‌نویسد، یعنی خط دهنده من هستم”.

البته که من سرمقاله نویس هیچ ارگانی نیستم، من یک فیلسوف کاملا مستقل هستم که می‌دانم بسیاری اهل علم (در ایران و سایر کشورها) به فلسفه من اعتقاد دارند.

وظیفه من نوشتن واقعیات و راهنمایی مسیری انسانی است. هرکس می‌خواهد درس بگیرد و آنکه نمی‌خواهد همانند غرب در گرداب نادانی فرو می‌رود و غرق می‌شود و شکست می‌خورد.

۱۱ مارس ۲۰۲۳

۲۰ اسفند ۱۴۰۱

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان

چرا از رهبران جنبش سبز خبری نیست!

از زمان شروع وقایع اخیر تاکنون که ۶ ماه گذشته نام و نشانی از آنهایی‌که در جنبش سبز همه کاره بودند و تیتر خبری رسانه‌های بین‌المللی و … هیچ خبری نیست. این بی خبری‌ها، معنادار است.

گاه می‌خواهم برای دیدن شهر یا منطقه‌ای بروم ولی بعضی می‌گویند: آنجا “هیچ‌چیزی” نیست.

در پاسخ می‌گویم: دقیقا می‌خواهم همین ‘هیچ‌چیزی” را ببینم. زیرا خیلی چیزها در آن هست که هرکسی قادر به دیدن آن نیست.

اما:

همانطور که یک موقع آن افراد را بزرگ کردند و اکنون به گوشه‌ای پرت کرده‌اند با بقیه نیز همین کار را می‌کنند یعنی اینهایی که امروز فکر می‌کنند مهم هستند نیز به گوشه‌ای پرتاب خواهند شد، زیرا از خودشان مایه‌ای ندارند. چاهی نیستند که آب داشته باشد بلکه در آن آب می‌ریزند.

به داستان معروف: “آنکه خر را بالا برد، خودش هم او را پایین می‌آورد”؛ باید این را اضافه کرد که اگر خر بد اخلاقی یا… ایجاد مزاحمت کرد و نخواست به آرامی پایین بیاید، نهایت او را از بالا پرت می‌کنند پایین که ممکن است بمیرد یا حداقل دست و پایش بشکند. که ابدا اهمیت ندارد زیرا خر زیاد است.

بهمین دلیل من در طی ده‌ها سال که همه این رسانه‌ها من را به خوبی می‌شناسند و خواستار مصاحبه بودند به همه آنها جواب رد دادم و گفتم شما عوامل جنایتکاران هستید مصاحبه با شما مایه ننگ من به عنوان یک فیلسوف واقعی انسان‌گرا است.

ترجیح می‌دهم ناشناس بمانم ولی توسط این جنایتکاران معروف نشوم، که ننگ است عامل جنایتکاران یا خاین و آدمکشی در دست آنها شدن؛ و البته کار من مبارزه اساسی و ریشه‌ای یعنی فکری و ارایه فلسفه انسانی در جهت مبارزه با اینهاست.

۸ مارس ۲۰۲۳

۱۷ اسفند ۱۴۰۱

اپسالا

تکرار تجربه انقلاب مخملی اکراین در ایران!

چرا جورج سوروس ورزشکاران، هنرپیشه‌ها و امثالم را رهبر معرفی می‌کند!؟

هدف جورج سوروس و کارمندان/تیوریسین‌های موسسات او مانند برنارد لوییس، تریتا پارسی و … از معرفی تعدادی ورزشکار، هنرپیشه، شیرین عبادی، رضا پهلوی، اسمعیلیون، معصومه و… که هیچ دانش و عقل سیاسی ندارند به عنوان چهره‌های سیاسی، همان انقلابات مخملی/رنگین است با کپیه برداری از اکراین. یعنی شخصی مانند زلنسکی را سرکار بیاورند.

بدون کمترین شک و تردیدی اسرایل قصد تجزیه ایران را دارد و این دسته افراد نامبرده که در چند جای جهان حضور آنها را دیدید همه وابستگان و کاملا زیر کلید و کنترل اسرایل هستند. آنکه نمی‌داند در پشت جمع کردن آن تعداد افراد در تظاهرات‌ها در شهرهای اروپا، پول زیاد قدرتی بزرگ یا یک کشور خوابیده ابدا و ابدا کمترین درک و دانش سیاسی ندارد.

مطمینا رژیم ایران مطلوب نیست اما اینها بسیار بدتر و‌ فاجعه تمام عیار برای کشور و تمامی مردمان هستند.

اسرایل جنگ داخلی، کشتار و … و تجزیه ایران را در برنامه دارد؛ بی‌جهت نیست که هم زمان کردها را نیز متحد و منسجم و مسلح می‌کند. همین دیروز دو گروه حزب دمکرات دوباره با یکدیگر متحد شدند که مسلما در پشت آن دستور کشور حامی آنها قرار دارد.

اما اگر کمی ماجرای ایران عقب بیفتد، تضادهای درونی جناح‌های مختلف قدرت در غرب آنها و در اولین مرحله اسرایل را با نابودی روبرو خواهد کرد. کمااینکه همین روزها شاهد درگیری‌های بسیار شدید در اسرایل هستیم که دلیل اصلی آن اختلافات درون سرمایه‌داران بزرگ یهودی صهیونیست از یک طرف و اختلافات/تضادهای آنها با مسیحیان و مخصوصا فراماسونری (انگلیس) است.

جنگ اصلی، جنگ قدرت میان شرق (روسیه، چین ایران و …) با غرب است. غربی که شکاف در آن روز به روز گسترده‌تر می‌شود و پایان قدر قدرتی آن نزدیک است.

اگر بتوانند ایران را در هم بشکنند در پس آن روسیه و چین را هم می‌شکنند و آنگاه حتی با وجود شکاف درونی باز هم در قدرت می‌مانند. آنها تمام تلاش خود را می‌کنند که این حلقه بهم پیوسته را پاره بکنند؛ اما اگر نتوانند به‌زودی با بالا رفتن مشکلات درونی‌در غرب (وضعیت بد اقتصادی و مخصوصا نظامی در رابطه با جنگ اکراین و …) آنگاه فروپاشی غرب اجتناب ناپذیر خواهد بود. با چنین فروپاشی دلیلی هم برای وجود اسرایل باقی نخواهد ماند.

کتاب من که نشان داده “عیسی مسیح یهودی نبود” تمام اعتقادات و ارادت مسیحیان به یهودیان را برباد داده است و در نتیجه دنیای مسیحیت و رابطه آنها با یهودیت را از هم پاشیده است.

بی جهت نیست که یهودیان من را بزرگترین دشمن خود می‌دانند. اما دیگر دیر شده است و اکنون آنها ابدا قادر به نابودی من نیستند، زیرا کتاب‌ها و نوشته‌هایم من را ابدی کرده است.

اما:

اصل گیج کننده ماجرا در سیاست‌های جورج سوروس اینجاست:

تریتا پارسی در شهر ما بود و من که فعال بودم ابدا او را نمی‌شناختم و او را ندیدم. او را به دانشگاهی در آمریکا بردند و بزرگترین تیوریسین‌های یهودی صهیونیست که به نومحافظه‌کاران معروف بودند او را تربیت کردند همان‌موقع اسامی آنها منتشر می‌شد و…

این افراد به هیچ وجه او را تربیت نکردند تا مقابل اسرایل و در حمایت از ایران بایستد. چنین تصوری واقعا مسخره و نادانی کامل سیاسی می‌باشد.

تریتا پارسی با حسن داعی الاسلام از مجاهدین رجوی کارشان به دادگاه کشید و…

در آن موقع هرگاه تریتا مطلبی در فیس بوک می‌نوشت هزاران لایک می‌خورد و کار داشت به نتیجه می‌رسید حتی او را به عنوان رییس جمهوری آینده ایران نیز معرفی کردند. تا اینکه کار بیخ پیدا کرد و سیاست جورج سوروس نیز چرخید و به تریتا بودجه‌ای چند میلیون دلاری داد و یکی دو میلیون نیز سهم او بود (اگر فقط در گوگل بنویسید تریتا پارسی نام موسسه و … همه چیز می‌آید).

حدود یک سال پیش بحثی در فیس بوک میان حسن داعی الاسلام و تریتا پارسی درگیر شد. من که ابدا وارد این مباحث نمی‌شوم و ابدا نمی‌خواهم اسم این دسته افراد در نوشته‌هایم باشد چون حساسیت مسیله را حس کردم به‌ناچار وارد بحث شدم (کمااینکه هم اکنون نیز به‌خاطر انسانیت و‌ منافع مردم ایران مجبور شدم اسامی افرادی را‌بیاورم که در متن بالا دیدید وگرنه در حالت عادی ابدا نام اینچنین افراد را در نوشته‌های من نخواهید دید).

ابتدا به آقای حسن داعی گفتم: آیا شما می‌دانید که آمریکا را اسراییل و یهودیان صهیونیست می‌گردانند؟

او‌ گفت نمی‌دانم.

و من صراحتا نوشتم: پس تو‌ هیچ‌ چیز از سیاست نمی‌دانی و بهتر است سکوت بکنی.

سپس رو به تریتا نوشتم: شما اکنون وارد باند جورج سوروس شده‌اید که انقلابات مخملی یا رنگی را به راه می‌اندازد و از جمله هدفش ایران است، چه می‌گویید؟ چکار می خواهید بکنید؟

ولی او پاسخی نداد.

این کسانی که شما در رسانه‌های خاص (متعلق به جناح خاصی از یهودیان صهیونیست) می‌بینید و آن دسته عناصر وابسته که در ابتدای مطلب نام بردم در اساس زیر مجموعه برنامه‌های جورج سوروس و تیوریسین‌هایش مانند تریتا پارسی هستند. در نتیجه اینها را تریتا و چند نفر دیگر پشت پرده می‌چرخانند.

توجه شود:

در این ماجراهای اخیر هیچ نامی ز آن افرادی که در جریان جنبش سبز سر زبان‌ها بودند و هر روز و هر لحظه در رسانه های غربی حضور داشتند،‌ نیست. هیچ کسی هم ابدا یادی و اشاره‌ای به آنها نکرد. زیرا همه اینها تاریخ مصرف دارند و‌ در آینده نیز کسان دیگری را رو خواهند کرد و این دسته کنونی کاملا در سایه و در فراموشی قرار خواهند گرفت.

با کمی دقت به این نکته بسیاری نکات گنگ روشن می‌شود یعنی مثلا؛ دیگر نباید گفت مردم خودشان به خیابان آمدند. مردم فلان شخص یا .. را به‌عنوان رهبر انتخاب کردند. فلان شخص به ابتکار خودش دعوت کرد و آنهمه مردمان را جمع کرد و … بلکه همانطور که پیشتر نوشتم مردم به این صورت با چنین حرکاتی (به‌ظاهر خود‌انگیخته) ابدا وجود ندارد. یک تشکل باید پشت این جریانات باشد. هرچه آن تشکل قوی‌تر و ثروتمندتر باشد حرکاتش گسترده‌تر است و مردمان بیشتری را می‌تواند به خیابان‌ها بیاورد. و البته هیچگاه نیز نیات اصلی خود را بیان نمی‌کند بلکه چیز دیگری را می‌گوید تا بتواند مردمان هرچه بیشتری را بفریبد و به‌دنبال خود بکشاند. و در نهایت هم گوشت دم توپ بکند.

در نتیجه اکثریت قریب به اتفاق مردمان که اصل ماجرا/این نکته‌های اساسی را نمی‌دانند بازیچه دست قرار می‌گیرند؛ هرچند ادعای ده‌ها سال فعالیت سیاسی داشته باشند. اتفاقا یکی از کارهای اساسی در میان کارمندان جورج سوروس و سایر اینچنین موسسات، سواستفاده از بی‌دانشی و یا بد‌ دانشی همین به اصطلاح سیاسیون با سابقه است که چیزی از مسایل اساسی سیاسی و آنچه در جهان می‌گذرد و رابطه کاملا پیوسته میان مسایل جهانی و ایران را نمی‌دانند. در نتیجه کاملا به غلط تریتا پارسی را عامل جمهوری اسلامی ایران نامیدند و‌ می‌نامند. تریتا و همکاران او نیز کاملا آگاهانه سکوت کردند . همه را بازی دادند. زیرا مهم نیست که اکنون او و سایر همکارانش (که اتفاقا هیچ نامی هم از آنها بیرون نیامده) را به تمسخر بگیرند؛ بلکه اگر توانستند موفق بشوند آنگاه همه چیز در مشت آنها (ارباب جورج سوروس) خواهد بود و هرگونه بخواهند چهره خواهند نمود.

۶ مارس ۲۰۲۳

۱۵ اسفند ۱۴۰۱

اپسالا

دلیل بحران در اسرایل!

این روزها بحران عظیمی اسرایل را فراگرفته و تظاهرات‌های گسترده میان یهودیان و درگیری‌های شدید با پلیس و … بیداد می‌کند. اما در غرب آنچنان که از وقایع ایران صحبت می‌کنند از اسرایل چیزی نمی‌گویند در حالیکه این یکی رو به انفجاری بزرگ است و از آنچه در ماه‌های اخیر در ایران گذشت بسیار فراتر است.

چرا و ریشه آن کجاست!

اسرایل در اساس یک کشور واقعی نیست بلکه ثروتمندان بزرگ یهودی صهیونیست که در تمامی امور اقتصادی، تجاری، نظامی و … جهان دخالت می‌کردند و در این میان طرح‌های جنگ و ترور و جاسوسی را می‌ریختند برای اجرای این امور نیازمند محلی مستقل و مخصوص به خود بودند وگرنه در هر کشور دیگری امکان خطر و برخورد با آنها و لو‌ رفتن برنامه‌هایشان بود.

اما اکنون میان این سرمایه‌داران بزرگ یهودی صهیونیست اختلافات و تضادهای بزرگی بوجود آمده است که در موارد مختلف شاهد آن هستیم. در جریان ترامپ دیده شد که چه تعداد از آنها پشت ترامپ بودند و‌ چه تعداد مخالف. تعدادی از آنها پس از برکناری ترامپ به شکل مشکوکی مردند.

مخالفت با پیشنهاد کسینجر در باره روسیه و‌ اکراین نمونه بارز تضاد آنها در برنامه‌های بزرگ و آینده آنها بود. و بسیاری موارد ریز و درشت دیگر.

نکته جالب اینکه همین هفته دیده شد که چگونه حملات به مورداک بزرگترین صاحب رسانه‌های جهان شروع شد و حتی او را به بهانه نشر فلان خبر دروغ جریمه‌ای نجومی کردند.

اختلاف درون اسرایل که بعضی آنرا تا مرحله نابودی اسرایل پیش بینی می‌کنند نتیجه اختلافات درون جامعه یهودیان ثروتمند است و اختلافات آنها نیز ریشه هایی دارد که ازجمله سقوط قدرت آنها و امریکا، جبهه گیری فراماسیونری انگلیس در برابر آنها، و رشد چین که باعث گردیده بسیاری سرمایه‌داران غرب آنجا را ترک و به چین بروند و همچنین احتمال پیروزی روسیه در جنگ اکراین، می‌باشد.

فراموش نشود که جنگ اکراین را یهودیان صهیونیست به راه انداختند زیرا به ادامه اقامت در فلسطین خوش بین نبودند و می‌خواستند اکراین را بدست بگیرند و به آنجا نقل مکان بکنند.

در این میان می‌توان به تعداد بیشتری فاکتورها نیز اشاره کرد از جمله جمع ناجوری از مردمان جهان که فقط به صرف یهودی دینی شدن، در آنجا جمع کرده‌اند و…

اما؛ کتاب من که نشان دادم عیسی مسیح یهودی نبوده، شکاف عظیمی میان مسیحیان و یهودیان ایجاد کرده و به مرور یهودیان پشتیبانی مسیحیان را از دست می‌دهند و این یعنی تغییراتی اساسی در جهان.

بی جهت نیست که بسیاری مسیحیان می‌گویند که من بزرگترین انقلاب جهان را کرده‌ام.

۵ مارس ۲۰۲۳

۱۴ اسفند ۱۴۰۱

اپسالا

م. حسن بایگان

پس نوشت:

مطلب بالا را در فیس بوک منتشر کردم و دقیقا چهار ساعت بعد خبری بدستم رسید که تایید نظرات من بود توضیحاتی نوشتم و در فیس بوک اضافه کردم. آنها را اینجا می‌آورم.

چهار ساعت پیش مطلبی را در فیس بوک‌ گذاشتم. تحلیلی بود مختصر از تضادهای حاد درون اسرایل. هم اکنون خبری آمد که خلبان‌های هواپیمایی ملی اسرایل EL AL حاضر نیستند هواپیمایی را که ناتان یاهو می‌خواهد با آن به ایتالیا برود را به پرواز در آورند. و این یک نافرمانی (مدنی) بسیار بزرگ است.

بعضی که چیزی از سیاست و‌ پیوستگی مسایل کشورها با یکدیگر نمی‌دانند مخصوصا موقعیت اسرایل که نفوذ زیادی در بسیاری کشورها دارد از اینکه من به این مسایل می پردازم متعجب می‌شوند. اینها باید از خود تعجب بکنند که با اینهمه بی سوادی باز به خود اجازه می‌دهند در مسایل سیاسی با تکبر ابراز عقیده بکنند. اگر کمی عقل داشتند سکوت می‌کردند. این بی سوادان پرمدعا را از جمع دوستان اخراج کرده و می‌کنم زیرا هیچ جای بحث با اینها نیست. جواب این دسته خاموشی و بیرون کردن آنها از جمع دوستان مجازی است.

۵ فوریه ۲۰۲۳

۱۴ اسفند ۱۴۰۱

اپسالا

م. حسن بایگان

پیشنهاد شرم‌آور نژادپرستانه پلیس امنیتی سوید (اسرایل) به دولت!

امروز مصاحبه آقای دانش صارویی با آقای اردلان شکر آبی (مدت هشت سال وزیر در دولت سوید بود) به‌دستم رسید. دو مطلب ضمیمه را همراه لینک برای تعدادی فرستادم. آنها را اینجا می‌گذارم.

نکته:

در این درخواست سازمان امنیت سوید، نام سه کشور ایران، چین و روسیه جهت کنترل کامل و عدم اجازه کارهای … به مردمان این سه کشور ذکر شده است:

۱- این نکته نشان می‌دهد که این سه کشور متحد استراتژیک به حساب می‌آیند.

۲- این سه برعلیه غرب متحد شده‌اند.

۳- در نتیجه نمی‌توان یکی از اینها را از سر راه برداشت زیرا اینکار یعنی نابود کردن آن دوتای دیگر.

۴- پس این سه متحد و پشت یکدیگر خواهند ماند.

۵- داستان نشانگر همان توضیحاتی است که مدتهاست می‌نویسم و جنگ اکراین و وقایع ایران را هم در همان راستا نشان دادم. یعنی جنگ تعیین قدرت در جهان است. شرق یا غرب کدام پیروز خواهند شد.

توضیحات بیشتر را پیشتر نوشته ام و در آینده باز با توضیحات بیشتر خواهم آمد.

م. حسن بایگان

فیلم ضمیمه برای موقعیت زندگی ایرانیان در سوید بسیار مهم است حتما باید آنرا دید به آینده شما مربوط می‌شود:

شاید در آینده نه تنها پست های مدیریتی و بالا بلکه حتی جاروکشی را هم به ایرانیان ندهند (نقل از صحبت‌های اردلان شکر آبی وزیر پیشین سوید در همین مصاحبه).

پیشتر نوشته بودم رییس سازمان امنیت سوید را هم اسراییل تعیین می‌کند، حالا با دیدن/شنیدن این فیلم و قوانینی که از طرف همین وابستگان به اسرایل به دولت داده شده، صحت این نوشته و همه نوشته‌های من تایید می‌شود.

من از همان ابتدای ورود به سوید ممنوع الاستخدام و زیر سخت‌ترین فشارهای مالی، روحی (شکنجه روحی) و … قرار داشتم.

۴ مارس ۲۰۲۳

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان

چرا سوید جلوی اسراییلی‌ها را نمی‌گیرد. سویدی‌ها حتی می‌توانند دوران خدمت سربازی خود را در اسراییل بگذرانند.

سوید مستعمره اسراییل است.

در هیچ مستعمره ای آزادی، دمکراسی، حقوق بشر و … وجود ندارد.

۴ مارس ۲۰۲۳

اپسالا

م. حسن بایگان

https://www.instagram.com/tv/CpLpBZ9ohN_/?igshid=MDJmNzVkMjY=

نقش تعیین کننده دانشمندان، روشنفکران و اهل علم در اصلاح امورات کشور!

این طبقه بزرگ و تعیین کننده در عصر حاضر، باید خود را در تشکلات صنفی – سیاسی متشکل کنند تا نظرات و‌ کارهایشان پیش برود.

پیش از نیمه کودتای بهمن ماه، مباحث تیوریک سیاسی در میان اپوزیسیون مخصوصا چپ، زیاد بود؛ از جمله در خصوص سرمایه داران درون کشور.

هر کشوری به همه گونه مردمان (طبقات مختلف) نیاز دارد و از جمله سرمایه‌دار. اما بحث بر سر سرمایه‌دار ملی در مقابل سرمایه دار وابسته/بورژوازی کمپرادر، بود.

کمپرادر ترم سیاسی برای سرمایه‌دار وابسته است.

پس از وقایع بهمن، سرمایه‌داران بزرگ (مخصوصا وابسته) از ایران رفتند و اکنون چند سالی است به قول خمینی همین پا برهنه هایی که به قدرت رسیدند صاحبان بانک‌ها شدند؛ پالایشگاه‌ها و کارخانه‌های بزرگ و حساس کشور را به بهایی اندک (مفت) تصاحب کردند؛ تجارت را در دست گرفتند؛ بهترین کشت و صنعت ها و … و مالک همه چیز شدند. و اکنون می‌خواهند چوب حراج/مفت فروشی به باقی مانده املاک دولت (که در واقع متعلق به مردم است) بزنند و آنها را همین دسته پابرهنه‌های سابق صاحب بشوند و … و باز هم وضعیت ارز چنین باشد و بدتر بشود و مردم زیر چرخ آنها له بشوند.

نکته دقیقا همین جاست:

پیشتر هم نوشتم اگر اینها هم بروند هر کس دیگری هم بیاید می‌خواهد تمام این سرمایه ها را از پابرهنه‌های سابق (اصطلاح آقازاده مزخرف به تمام معنا است) بگیرد و به نفع خودش تصاحب بکند و دوباره همه چیز از صفر شروع بشود.

اما:

بعد از وقایع بهمن سرمایه داران ملی/ملی‌گرا ماندند و در ساخت کشور تمام همت خود را گذاشتند ولیکن در این شرایط آنها نیز زیر چرخ این پابرهنه‌های تازه به ثروت و سرمایه رسیده له می‌شوند و ممکن است بعضی از آنها نیز تغییر بکنند.

این پابرهنه‌هایی که با دزدی و بالا کشیدن آنچه متعلق به همه مردمان بود سرمایه‌داران کلان شدند، جا پای همان سرمایه‌داران وابسته گذاشته‌اند و حاضرند هر بلایی بر سر مردم و کشور بیاید (مستعمره بشود)، ولی پول آنها بیشتر بشود. در واقع همین حالا آنها خود را فروخته‌اند و‌ به نوعی عوامل سرمایه‌داران غرب و کاملا وابسته تبدیل شده‌اند.

آن بلایی که اینها با بازی با ارز (برای ثروت بیشتر) بر سر کشور می‌آورند از آن دسته خیانت‌ها است که باید در تاریخ حتی با ذکر نام آنها ثبت بشود.

دقت شود؛ وظیفه اهل علم و تاریخ نویسان است که نام آنها را با ذکر کارهایشان در کتاب‌ها به عنوان خاین، وطن فروش بیاورند تا هم نسل کنونی و هم آیندگان با وقایع به طور واقعی و دقیق آشنا بشوند.

چه می‌توان و باید کرد:

دانشمندان، روشنفکران، بزرگان علم و دانش باید وارد عمل بشوند و خود را در تشکل‌های صنفی-سیاسی کاملا مستقل از دولت و سرمایه داران (مخصوصا وابسته) سازماندهی بکنند و اعتراضات خود را با نوشتن بیانیه‌ها و … اعلام بکنند.

در شأن، شخصیت و مقام این مردمان نیست که دست به اقدامات خشونت آمیز بزنند و یا حرکاتی بکنند که عده‌ای لومپن صفت با آنها رفتار ناشایست بکنند.

هر بیانیه یا نامه اعتراضی از جانب هر کدام از این دسته دانشمندان تأثیری عمیق و ریشه‌ای و واقعی برکشور (چه ایران و چه هر کشور دیگری در جهان تفاوتی نمی‌کند) دارد. هیچ ارگانی قادر نخواهد بود تمام امضا کنندگان را که همه نیز از افراد برجسته و ارزشمند هستند دستگیر و یا زیر ضرب ببرد تا زمانیکه همه پشت هم ایستاده‌اند؛ و اگر احیانا یکی از آنها را گرفتند بقیه نیز به آن سازمان (امنیتی …) یا ارگان بروند و بگویند ما هم هستیم همه ما را بگیرید.

آنچه تا بحال در کشور رخ داده میان خود حاکمان و برای منافع این دسته سرمایه‌داران بوده است که با مردم فریبی و استفاده از رسانه‌های بیگانه و ضد ملی مسایل/اختلافات/تضادها/درگیری‌ها را به شکل دیگری نشان دادند.

در این شرایط حساس و تعیین کنند حرکت این طبقه بسیار مهم است.

توجه خاص:

پیشتر دانشمندان، روشنفکران یا بزرگان اهل علم را قشر و نه طبقه می‌نامیدند. اما باید اکنون قاطعانه گفت که عصر علم یا خرد است و تعداد اهل علم بیشتر از هر کدام است پس آنها طبقه‌ای بزرگ و تعیین کننده در جهان هستند.

چرا باید تعداد اندکی سرمایه‌دار بر کشور/کشورها حکومت بکنند! این کاملا غلط و‌ ضد انسانی است؛ زیرا این تعداد بسیار اندک فقط و فقط به فکر منافع خود هستند و اکثریت مردم کشور (همه کشورها در جهان مخصوصا غرب که تعداد سرمایه‌داران بسیار بسیار بزرگ در آنجا شاید دو رقمی باشد) را از نظر اقتصادی و هم فیزیکی (با جنگ‌ها) نابود می‌کنند. در چنین جوامعی حقوق بشر، دمکراسی، آزادی و استقلال که اساس همه اینهاست ابدا وجود ندارد.

من با سرمایه‌دار مخالف نیستم آنچنانکه در همین مطلب نیز بر آن تاکید داشته‌ام اما با حکومت سرمایه‌داری مخالفم. با حکومت کارگری و حکومت مذهبی هم مخالفم.

اشاره:

در ایران حکومت علنا مذهبی/آخوندی است. در غرب نیز حکومت سرمایه‌داری-مذهبی است؛ اما مذهب را مخفی کرده‌اند؛ همچنین به جای سرمایه‌داری، حکومت‌های خود را دمکراسی و یا سوسیالیستی می‌گویند که دروغی آشکار است.

بارزترین نمونه کشور مذهبی اسرایل است‌‌ که بیشترین مردمان آنها یهودی دینی از کشورهای مختلف و وارداتی هستند و‌ در صد بسیار کمی یهودی نژادی و مخصوصا اهل همانجا می‌باشند.

معتقدم:

باید سیستمی مدیریتی برقرار باشد که حقوق همه را رعایت بکند و نگذارد مردمان کم بضاعت (که در میان آنها بسیاری با تحصیلات عالی هم وجود دارند) زیر پای سرمایه‌داران له بشوند.

نکته:

تاکنون اهل علم تشکل مستقل صنفی سیاسی نداشته‌اند در نتیجه این تجربه‌ای جدید است که در نتیجه کار را برایشان بسیار سخت می‌کند؛ ولی جای نگرانی نیست زیرا عقل برترین است و سخت‌ترین کارها را انجام می‌دهد و این کاریست که عاقل‌ترین مردمان که چون قلبی پاک هم دارند عقل آنها را چندبرابر می‌کند، انجام می‌دهند. پس می‌توانند ثروتمندان را که هزاران سال است حاکم هستند و تجربیات بسیار دارند را کنار بزنند. توجه شود که قصد نابود کردن آنها و یا طبقات و اصناف دیگر نیست بلکه هدف کنترل/ادره کشور است که تمام اینها را هم شامل می‌شود.

۲ مارس ۲۰۲۳

۱۱ اسفند ۱۴۰۱

اپسالا

USAIran