اخیرا حرکت های بسیار زشتی برعلیه افغانستانیان که جزو بزرگی از تاریخ ایران تاریخی به حساب میآیند شروع شده است که بخشی از آن با پخش اعلامیه ها و … برعلیه این همسایگان خوب و هموطنان چندی پیش است. مردمان شرافتمندی که وقتی ساکنان امروزی کشور ایران، تاریخ خود را مینویسند به آنها (شاهانی مانند غزنویان و … و دانشمندانی چون فارابی و ابن سینا و … و عرفایی مانند مولوی) با تمام وجود افتخار میکنند و آنها را ایرانی مینامند و …
آنانی که ایران تاریخی را با کشور ایران کنونی قاطی میکنند و همه افتخارات را به این کشور میدهند و … نام خوبی ندارند.
به اشاره چندی پیش من در باره تفاوت حکومت پارتهای ساکن شرق، و پارسهای ساکن جنوب غربی و … و اینکه دلیل اصلی پیروزی اعراب، شکاف میان این دو بود و … مراجعه کنید، تا بدانید چه اشتباهات بزرگی مرتکب میشوید در حالیکه باد در گلو انداخته دیگران را مورد شماتت قرار میدهید.
با این مقدمات و اشارات ضروری باز میگردیم به توهینها به افغانستانیان و اینکه آنها میخواهند کشور کنونی ایران را مصادره بکنند.
در ابتدا به نظر میرسد این حرفها، حرکات زشت نفاق افکنانه، جنگ طلبانه و ضد انسانی را اسرایل دامن میزند زیرا در حال افول است و به هر چیزی متوسل میشود تا میان مردمان منطقه تفرقه و جنگ به راه بیندازد.
حال اگر ایرانیانی درون ایران فریب این توطیه را بخورند باید به آنان نامی داد مناسب.
اما ایرانیانی خارج ایران که مخصوصا هم ادعای مبارزه با نژادپرستی در غرب و کشورهای محل سکونتاشان را دارند (زیرا از جانب آنها مورد همین گونه تحقیرها قرار میگیرند) و این مسایل را تبلیغ میکنند (همین روزها بارها این تبلیغات از طرق مختلف صورت گرفت و حتی به صورت فیلم … ازطریق واتس آپ و … پخش و مردم را تحریک به پخش آن میکنند) نمیتوان آنها را نادان نامید، زیرا چگونه ممکن است این نکته را ندانند؟! بلکه میتوان آنها را احمق نامید که چنین نکته عیانی را نمیبینند.
پخش اخبار و اطلاعات غلط، گمراه کننده و هدفمند اگر از روی آگاهی نباشد، در بهترین حالت نام حماقت دارد که باعث ضربه زدن به کشور و مردم میشود.
دو نکته مهم که باید حتما در نظر گرفت:
یکی داستانهای اساطیری افسانهای ایرانیان است که تا زمان هخامنشیان (کورش) که دیگر به تاریخ تبدیل میشود، در خراسان بزرگ و سیستان بود که همه آن داستانها را شنیدهاند.
دومی، موضوع زرتشت و کتاب اوست که در آنجا صراحتا اهورامزدا در آفرینش جهان از شهرهایی نام میبرد که در افغانستان کنونی هستند مانند بلخ.
البته این نوع اشتباه و اعمال احمقانه فقط مخصوص ایرانیان نیست طرف افغانستانی نیز از این اعمال احمقانه زیاد انجام میدهند.
گفتن خمینی هندی زاده (به عنوان تحقیر)، نشان کامل از حماقت گویندگان است؟
حماقت در شناخت منطقه و مردمان سابقهدار است مثلا خمینی را هندیزاده (به عنوان تحقیر) خطاب میکنند.
آیا این مردمان نمیدانند که وقتی از ایران بزرگ و اقوام آریایی نام میبرند بخش بزرگی از آنها در هندوستان کنونی بوده است؟
کشور کنونی هندوستان تا همین چند دهه پیش دو بخش بزرگ بود. از بمبی تا کلکته یک رودخانه است که هند را دو قسمت کرده، شمال آنرا بهارات میگفتند و میگویند و جالب اینکه چند روز پیش رییس جمهوری هند در جلسه سران ۲۰ کشور به جای هندوستان گفت بهارات و سوالات زیادی را برای احتمال تغییر نام این کشور برانگیخت. من نمیدانم چه مقدار آن مربوط به اشارات من در این خصوص (بهارات نامیدن هندوستان در گذشته) است، زیرا در باره آن چند سال پیش با بعضی مشاوران رییس جمهوری هند بحث داشتم و در مقالاتی نوشتهام.
و جنوب این رودخانه را دکن میگفتند. حتی در دوران کودکی کتابی در منزل داشتیم که در آن نوشته بود: چاپ بمبی- دکن.
افسانه مهابهارات (بهارات بزرگ) که در چند جلد بزرگ و پر حجم موجود هست در حدود ۳۰۰۰ سال پیش در آنجا نوشته شده، از بزرگترینهای تاریخ بهم پیوسته این مردمان و حتی از جنبه تاریخ نگارش و عظمت بزرگترین و مهمترینها در همه جهان است. که مسلما از گیلگمش و امثالهم بزرگتر، غنیتر و مهم تر است.
بنابراین:
۱- قسمت شمالی هندوستان کنونی که بهارات نامیده میشد ایرانی نشین بود و هنوز هم مردمانش کاملا شبیه مردمان کنونی ایران و تاجیکستان … هستند. و در نتیجه خمینی هم ایرانی تمام و کمال به حساب میآید.
۲- نکته دوم باز برمیگردد به نژادپرستی ناآگاهانه مخصوصا خارج کشور نشینان که نمیدانند پس از گذشت یکی دو نسل بچههای آنها دیگر خود را ایرانی نمیدانند بلکه اهل آن کشوری که در آن متولد شدهاند، مخصوصا اینکه از یک طرف (پدر یا مادر) از ایران نباشد. یعنی امثال خمینی میلیونها در ایران و دهها میلیون در سراسر جهان هستند در حالیکه کاملا اهل آن کشور به حساب میآیند.
توجه:
بسیاری کسانیکه اینچنین با خمینی برخورد میکنند اما به خودشان نگاه نمیکنند که شاید همان سابقه را داشته باشند در اوج حماقت و در جایگاه بدترین قضاوت کنندگان و در حد خیانت به خود و کشور هستند.
این گونه نادانیها و حماقتها تاسف بار است؛ مخصوصا اینکه به جای سکوت و اعتراف به نادانی به قضاوت مینشینند و حتی کمی فکر نمیکنند که چرا باید دادگاهها برای تصمیمگیری و صدور احکام طولانی باشند ولی خودشان در باره هر موضوعی با کمترین اطلاعات و دانش و یا حتی بی اطلاعی و بی دانشی، گاه در یک لحظه قضاوت میکنند.
تاسف بارترینها این است:
آنهایی که به نوعی مورد توجه گروه وسیعی از مردم هستند و به نوعی خودشان هم باورشان شده که با دیدن تلویزیون یا فلان رسانهها دارای دانش وسیع شدهاند گاه حرفهای بسیار احمقانه میزنند که جامعه را به عقب میبرد.
فناتیسم به عنوان عقب ماندگی فقط در آخوندها نیست بلکه بسیاری که ادعای مدرن بودن هم دارند گاه حتی از آخوندها نیز بسیار بدتر وعقب افتادهتر هستند.
شما میتوانید برای تکمیل این نوشته به سایر نوشتههای من از جمله آنجا که به عقب ماندگی، فناتیسم و خشک مغزی پرداخته ام مراجعه بکنید.
۲۹ سپتامبر ۲۰۲۳
۷ مهر ۱۴۰۲
آروشا – تانزانیا
م. حسن بایگان