چرا انگلیس بیشتر از همه در مسایل ایران دخالت می‌کند!

نقش آخوندهای انگلیسی در ماجراهای اخیر چیست!

دلیل دخالت‌های گسترده انگلیس در مسایل ایران کاملا واضح است.
جناح روحانی که اینبار سازمان جوانان اشان را در ابتدا وارد میدان کردند و پشت این اعتراضات بودند، وابسته به فراماسونری انگلیس می‌باشند. آنها بازی قدرت را در ایران به جناح خامنه‌ای باختند و نه تنها پست ریاست جمهوری و در نتیجه دولت را از دست دادند بلکه در کلیه مراکز قدرت مخصوصا شورای نگهبان، تشخیص مصلحت نظام و … و حتی در پست‌های پایین‌تر هم آنها را کنار زدند.
عناصر آنها در سازمانهای ورزشی و فرهنگی نیز در کشاکش جدال‌ها برای پست‌ها، بازی را باختند و در نتیجه اینها شدند سخنگو در حالیکه دانش سیاسی و فن ادراه کشور با آن حرفه‌ها فاصله زیادی دارد.
پس جناح بازنده به سیم آخر زد و نیروهایش را به خیابان‌ها آورد، یعنی بدون من بازی بهم می‌خورد.
دلیل سکوت روحانی همین رهبری پشت پرده بودن اوست.
اما اینکه جناح خامنه‌ای اصل این ماجرا را که همین اختلاف است، علنی نمی‌گوید کمی پیچیده‌تر است،
زیرا در آن صورت باید روحانی را دستگیر و زندانی بکنند و یا حداقل در حصر خانگی بگذارند، اما این داستان سخت‌تر از ماجرای میرحسین موسوی است؛ ولی اگر ماجرا را علنی بکنند و هیچ عکس العملی نسبت به روحانی و جناح او نشان ندهند دلیل از ضعف است. پس هر دو طرف به دلایلی سکوت می‌کنند و واقعیت را به مردم نمی‌گویند.
تعدادی از آخوندهای قم به صورت متشکل نیز از همین جناح روحانی یا وابسته به غرب یا آخوندهای انگلیسی (که در نهایت کار آنها به مستعمره شدن کشور می‌کشد) حمایت می‌کنند.
در جناح اصلاح طلب نیز سازمان جوانان، نیروهای لباس شخصی، لومپن های چاقو به دست و … حتی افراد مسلح و افرادی در تمامی سازمان‌ها و نهادهای دولتی و نظامی و امنیتی و … وجود دارند؛ همانند آنچه در جناح خامنه‌ای هست. فقط این جناح به طور رسمی نیروی نظامی در اختیار ندارد.
تا زمانیکه روحانی رییس‌جمهوری بود کنترل بعضی نیروها و سازمان امنیت و … را در اختیار داشت و به عنوان رییس جمهوری حق نشست در ارگانهای خاص مانند خبرگان و … را داشت. در نتیجه در سیاست‌های کلی حکومت دخالت داشت و تمام اخبار نیز در اختیارش بود و توانست جلوی تمامی کارها و اتحادها و … با شرق را بگیرد و بیشترین تبلیغات دروغ برعلیه آنها مخصوصا چین را غیر مستقیم در میان مردم پراکنده بکنند.
جناح خامنه‌ای فناتیک هست ولی همین به او می‌گوید که نباید زیر پرچم و‌ کلید غرب برود.
کمی بیشتر از دو ماه پیش به ایران رفتم و همان یکی دو روز اول تاییدیه خامنه‌ای بر لیست اعضا شورای نگهبان و … را دیدم که اصلاح‌طلبان را کاملا کنار گذاشته بودند، پس برایم مسلم شد که در همان یکی دو روز جنگ میان آنها اتفاق خواهد افتاد و‌چنین هم‌‌ شد. بهمین دلیل به طرفداران فلسفی ام هشدار دادم که ابدا وارد این ماجراها نشوند.
۲۷ نوامبر ۲۰۲۲
۶ آذر ۱۴۰۱
دنیزلی – ترکیه

بمب گذاری در مرکز توریستی استانبول

بمب گذاری ها در ترکیه و تغییرات ریشه ای در سیاست سوید.
چنانچه سلسله بمب گذاری ها در ترکیه باعث تحویل اعضا پ ک ک به ترکیه شود (که شواهد آنرا نشان میدهد)، این نشانگر یک سری تغییرات اساسی در سوید به واسطه پیوستن به ناتو است که از جمله باید منتظر تحویل بعضی دیگر مردمان به آمریکا (بخوان اسرایل) و حتی اخراج مهاجران و … باشیم.

پیشتر نوشتم:
هرگاه جناح راست سرمایه داری بخواهد در سوید انتخابات را ببرد و دولت را در دست بگیرد اینکار برای آنها بسیار ساده است. آنها حمالی را بر گردن سوسیال دموکرات‌ها و چپ ها می‌گذارند/گذاشتند، اما زمانیکه باید یک سری تغییرات ریشه ای صورت بگیرد به راحتی جو را عوض می‌کنند (رسانه ها مال آنهاست) و در رای گیری های کاذب و نمایشی انتخاباتی سوید، دولت را به دست می‌گیرند.
باید منتظر تغییرات ریشه ای در سوید بود. این تغییرات به معنی تغییرات اساسی در غرب نیز به حساب می‌آید.
۱۶ نوامبر ۲۰۲۲
۲۵ آبان ۱۴۰۱
سامسون – ترکیه

آیا کردها تجزیه طلب هستند؟ درباره حق تعیین سرنوشت ملل!

از چند روز پیش در حال نوشتن مطلبی در بررسی تیوری مارکسیستی- لنینیستی “حق تعیین سرنوشت ملل” بودم؛ اما به واسطه مسایلی که اخیرا پیش آمد خلاصه آنرا اینحا می‌نویسم و دیگر نیازی به نوشتن بیشتر نیست.
برمبنای تیوری مذبور ملل مختلف حق تعیین سرنوشت خود را دارند و می‌توانند از کشورها جدا شوند؛ این باعث گردید تا کمونیست‌های کشورهای مختلف و از جمله ایران در این راه قدم بردارند مخصوصا در ابتدای انقلاب/نیمه کودتای ۵۷ و هنوز این داستان در میان کمونیست‌ها هست مگر اینکه سست شده باشند.
اما سوال اینجاست:
چرا شوروی، حزب کمونیست شوروی، لنین و استالین و… حاضر نشدند به مردمان ارمنستان، گرجستان و … که کشورهایی با تاریخ مستقل بودند حق حاکمیت بدهند و این کار تنها زمانی صورت گرفت که شوروی سوسیالیستی یا به قول خودشان کمونیستی فرو ریخت.
حال با این مقدمه به وقایع اخیر ایران نگاه می‌شود که به طور قطع در ارتباط مستقیم با تغییر قدرت در جهان از غرب به شرق است.

اخیرا صحبت بر سر آنست که کردها را تحریک کرده اند که از ایران جدا بشوند.
۱- این خواست اقلیتی از کردها است ولی بیشتر آنها خواستار جدایی نیستند.

۲- کردها که هنوز در وضعیت قومی قبیله ای هستند ابدا با هم کنار نمی آیند. من در سوید دوستان کرد در سطح رهبری از کشورهای مختلف دارم و می‌دانم که کردهای کشورهای مختلف با هم رابطه خوبی ندارند و در واقع رابطه‌ای با هم ندارند به جرات می‌گویم تنها کسی که با کردهای کشورهای مختلف رابطه دارد من هستم.

۳- برنامه جدا کردن کردستان ایران شاید توطیه ای از طرف غرب باشد اما از زاویه ای دیگر؛ زیرا این بدترین سناریویی است که اجرا می‌شود چرا که ترکیه، عراق و سوریه زیر این بار نخواهند رفت و در این مورد همه متحد عمل خواهند کرد و اختلاف نظر جدی ندارند.

۴- این شلوغی بعضی کردها در ایران در شرایطی است که داستان بمب گذاری در ترکیه پیش آمد و رابطه آن با باز گرداندن اعضا پ ک ک از سوید به ترکیه و پیوستن سوید به ناتو و… که پیشتر نوشتم. پس می‌تواند توطیه ای در این مسیر باشد و گروهی از کردها را قربانی برنامه های پشت پرده می‌کنند.

۵- هم اکنون ترکیه به مواضع کردها در سوریه حمله کرده و ایران به مواضع آنها در عراق.
از طرفی ایران کشور عراق را همین امروز تحت فشار گذاشته تا با کردهای مخالف ایران برخورد بکند.
سوریه هم که با بخشی از کردها درگیر است.
پس هیچ شانسی برای کردها نیست تا در این شرایط دست به اقدام برای تجزیه از ایران بزنند.

۶- بنظر می‌رسد این گروه از کردها در بدترین شرایط دست به اقداماتی زدند که بیشتر به خودکشی شباهت دارد.

۷- شاید پس از ترکیه ایران از عراق، اقلیم کردستان و غرب بخواهد تا رهبران احزاب کرد که دست به اسلحه برده اند را به عنوان تروریست به ایران تحویل بدهند که یک بحران جدید برای غرب ایجاد خواهد شد.

۸- تجزیه هر کشوری در منطقه به نفع هیچ کدام از کشورهای دیگر نیست و بدتر از همه بلاهایی است که پس از تجزیه بر سر تمام مردمان آن کشور خواهد آمد.

تمام قدرت ایران/مردمان ساکن در آن در بزرگی و تنوع مردم/اتحاد آنها، آب و هوا، منابع زیاد و … می‌باشد و در صورت تجزیه، همه بلااستثنا ضعیف می‌شوند و بعضی بسیار بسیار ضعیف خواهند شد که حتی به صورت مستعمره کشورهای اطراف در خواهند آمد یعنی حتی مستعمره همان کشوری که از او جدا شده‌اند.

پس نوشت: شنیدم که دولت و مجلس ترکیه پس از بمب گذاری (حدود ۱۰ روز پیش در استانبول) تصویب کرده‌اند که هرکسی برعلیه دولت حرفی بزند مجرم سیاسی شناخته شده مجازات سختی خواهد داشت.
۲۲ نوامبر ۲۰۲۲
۱ آذر ۱۴۰۱
ازمیر – ترکیه

حفظ شخصیت و احترام در زندگی عادی و سیاست! عمامه پرانی!

در زندگی عادی و مخصوصا سیاسی باید نکاتی را رعایت کرد تا احترام حفظ بشود. مهمترین نکته احترام به دیگران است که اگر رعایت نشود دیگران نیز برای آن شخص یا جریان سیاسی یا … احترام قایل نمی‌شوند.
رفتار اجتماعی جناح حاکم بر ایران با مردمان کاملا یکجانبه و بدور از رعایت حق و حقوق غیر همفکر بود که باعث گردید بسیاری از مردمان به سادگی به آنها لقب دیکتاتور بدهند. فشارهای اجتماعی/بی احترامی مخصوصا در خصوص حجاب زنان به آنجا رسید که عقده ها ترکید و اکنون خود آخوندها باید عمامه اشان را حفظ بکنند.
از حدود ۲- ۳ سال پیش در ایران هر لحظه منتظر آن بودم که اگر ماموران خاص حکومتی برای زنان در خصوص حجاب مزاحمت ایجاد بکنند همانجا از مردمان حاضر کتک بخورند. اما حاکمان خشک مغز نمی‌توانستند این نکته کاملا عیان را به بینند تا کار را به جایی رساندند که اکنون آنها هستند که باید عمامه خود را حفظ بکنند.
در این میان باید بفهمند که بسیاری مردمان می‌خواهند مشروب فروشی، موسیقی و … بسیاری چیزهای دیگر از زیر کلید و خفقان افکار خرافی حاکم بر کشور آزاد بشوند.
در واقع اگر مردمان فریاد آزادی سر می‌دهند نه از این بابت است که درک واقعی، دقیق و کافی از این ترم های سیاسی دارند و می‌توانند حتی فقط یک صفحه راجع به آزادی و رابطه آن با استقلال و … در کشور و جهان بنویسند، بلکه آنها هم اکنون آزادی را در همین چیز های اولیه می‌خواهند.
بسیاری ایرانیان دیدی حضوری یا مجازی از کشورهای مسلمان مثلا ترکیه، مالزی، اندونزی و … دارند و می بینند که در آنجا این آزادی های اولیه/احترام به سایر عقاید وجود دارند، ولی روش حاکمیت ایران در این موارد با طالبان و داعش نزدیکتر است.

در اینجا هدف بررسی تمام داستان و شکاف میان خود مذهبیون و اینکه حتی چه گروه مذهبی مسایل اخیر را براه انداخت نیست. اما یک نکته جالب آنست که پس از مدتی جریان از دست جناح (اصلاح طلب) که بخاطر منافع خود این داستان را شروع کرده بود، خارج شد و بسیاری مردم مخالفت خود با دین را نشان دادند و همین جناح هم فهمید که اگر ادامه بدهد کل کشور بواسطه مداخله بیش از حد دیگر کشورها که با فرستادن عناصر خود (تکفیری، وهابی، داعشی با…) شروع شده بود، به آشوبی بزرگ می‌کشد، آشوبی که در آن آخوندها از هر جریانی که باشند و در کل اسلام، همگی آسیب‌های جدی خواهند دید.

۱۲ نوامبر ۲۰۲۲
۲۱ آبان ۱۴۰۱
ترابوزان

در باره کتاب عشق

کتاب من “نگاهی فلسفی به عشق” بهترین کتاب برای تدریس در دانشکدهای ادبیات پارسی در ایران و جهان است.

کتاب حدود ۳۰۰ صفحه و در ۲ بخش است.
۱- حدود یک سوم آن نظرات خود من درباره عشق است. این بخش می‌تواند در دانشکده های علوم انسانی نیز مورد بررسی قرار بگیرد. در این قسمت به انواع گوناگون عشق حتی عشق هایی که باید ممنوع اعلام بشوند و مردم را برای دوری از آنها آگاه کنند، پرداخته شده است.

۲- بخش بیشتر کتاب نقل قول‌هایی از فلاسفه (سقراط و …)، مذهبیون، عرفا، شعرا و نویسندگان بزرگ حتی از کشورهای دیگر درباره عشق است.
این کتاب یک دایره المعارف بزرگ درباره عشق است. کتابی است که نمونه آن ابدا نوشته نشده است.

مخصوصا بخش مقامه نویسان که بهترین ادبا بودند و متاسفانه بسیاری از ادبا، نویسندگان و حتی دانشکده های ادبیات پارسی مخصوصا در خارج ایران ابدا با آن آشنا نیستند، از الزامات تدریس است.
در حالیکه مقامه نویسی ادبیات ناب و زیباترین نوشته ها می‌باشند و هر دانشجوی زبان پارسی باید- باید- باید آنها را بخواند ولی متاسفانه حتی بسیاری آنهاییکه چندین کتاب به نام محقق، نویسنده یا شاعر منتشر کرده‌اند حتی کلمه مقامه نویسی به گوش اشان نخورده است.

قسمت نظرات فلسفی خود من از جنبه زیبایی کلام ابدا به پای آنچه که از سایرین آورده ام نمی‌رسد زیرا کار این قسمت ادبیات نبود (و من هم ادیب نیستم), بلکه بررسی فلسفی این مقوله مهم در زندگی است که همگان باید آنرا بدانند و از نگاه سطحی و کاملا ناقص و بعضاً تماما غلط و حتی خطرناک به عشق بیرون بیایند و با دیدگاهی دقیق با عشق آشنا بشوند.
دانش کافی از مقوله عشق به تمام مردم در شناخت زندگی و جوامع کمک بزرگی می‌کند؛ مخصوصا آنانی که علاقه به فلسفه دارند باید آنرا بیاموزند.
متاسفانه چون تاکنون هیچ کسی نتوانسته بود فارغ از قید و بندهای افکار محدود و غیرواقعی دینی و یا فلسفه های غلط به این مقوله بپردازد در نتیجه این مقوله مهم (همانند بسیاری مقولات دیگر) ناقص مطرح شده بود و در نتیجه ضعف بزرگی در افکار عمومی وجود داشته و دارد تا زمانیکه آنچه در کتاب من آمده به همه آموزش داده بشود.
دانش غلط و یا ناقص از مقوله عشق باعث گردیده تا حتی یک تعریف درست از عشق ارایه نشده باشد، زیرا هر گروهی با دید محدود خود به این مقوله (و البته سایر مقولات) نگاه کرده است.
تعریف دقیق عشق در این کتاب آمده است. این تعریف پس از بررسی و بیان عشق از تمامی زوایا، بدست آمده است.
۱۰ نوامبر ۲۰۲۲
۱۹ آبان ۱۴۰۱
باتومی – گرجستان

آینده ایران و‌جنگ‌ جهانی

ایران، روسیه و چین یک اتحاد استراتژیک در مقابل غرب ایجاد کرده‌اند که در کنار این سه مجموعه‌ای از کشورها، اتحادیه‌های سیاسی – امنیتی و شرکت‌های بین‌المللی وجود دارند.
تمام داستان جنگ اکراین و شلوغی ایران توسط غرب، بر همین تعیین قدرت در جهان که در حال گردش از غرب به شرق است، می‌گردد.
شکاف در این حلقه و ضربه زدن به هرکدام مستقیما به دو تای دیگر منتقل می‌شود. پس آنها بناچار برای حیات خود باید حیات دیگران را هم حمایت و حفظ بکنند.
اگر شرایط ایران توسط غرب به مراحل جنگ داخلی و سرنگونی جناح خامنه‌ای که همراه با شرق است برسد؛ آنگاه شرق نیز مجبور به مداخله خواهد بود. اولین حرکت از سوی روسیه زدن ضربات مهلک تر بر اکراین است تا هم زودتر به نتیجه برسد و هم نیروی غرب را از جانب ایران تضعیف بکند؛ زیرا غرب مجبور میشود توجه بیشتری به آنجا بکند، ضمن اینکه در آن شرایط به جهت تمرکز روی ایران از توجه کافی به اکراین به دور افتاده است.
همچنین اتحادیه امنیتی شانگهای نیز عکس‌العمل نشان خواهد داد.
اما از همه مهمتر، نیروهای طرفدار ایران در منطقه است که به حرکت در خواهند آمد که در مجموع کل منطقه به آشوب کشیده خواهد شد؛ و احتمال جلو افتادن یک جنگ جهانی قوی خواهد بود.
در این شرایط است که ایران با پشتوانه روسیه، تنگه هرمز را بر صادرات نفت و گاز به غرب خواهد بست؛ و بحران انرژی، غرب را در کوتاه ترین مدت به زانو در خواهد آورد.
در چنین شرایط حاد ایران به روسیه فشار می‌آورد و روسیه هم چاره‌ای ندارد مگر اینکه:
۱- تعدادی از سلاح‌های اتمی خود را در ایران مستقر بکند.
۲- به ایران به انواع مختلف کمک و همیاری کند تا خودش بمب اتمی درست بکند.
مسلما اگر ایران دارای بمب اتمی بشود آنگاه بهم ریختن و تجزیه ایران (و یا هر کشوری که دارای بمب اتمی است مخصوصا امثال ایران یا پاکستان) خیالی واهی خواهد بود و هیچ کشوری مخصوصا غرب و اسرایل ابدا و ابدا به فکر دست زدن به ترکیب ایران نخواهند افتاد. زیرا خطر استفاده از آن توسط بعضی تند روان وجود دارد. این ترس واقعی است و از سالها پیش بدان اشاره شده است.
اما نباید فراموش کرد جنگ اول و دوم به واسطه بحران اقتصادی غرب/بحران سرمایه سرمایه داران بود (نکته: آن زمان نیز کشته شدن یک نفر را بهانه کرده جنگ جهانی براه انداختند)؛ و آنها در صورتیکه در تنگنا قرار بگیرند تنها راه را جنگ بزرگ دیگری خواهند یافت. ولی اینجا یک اما وجود دارد و آن قدرت اتمی است که می‌تواند زندگی خود سرمایه داران را نیز مورد هدف قرار بدهد، مخصوصا اینکه اینبار روسیه و ایران مشخص کرده‌اند که جنگ آنها با مردم عادی نیست بلکه با حاکمان و سرمایه‌داران آنهاست.

نتیجه اینکه:
بهتر است مردم ایران بر خواست‌های اجتماعی و اقتصادی به حق خود تاکید کرده از راههای غیر خشونت آمیز آنها را پیگیری بکنند؛ و از افتادن در دام استعمارگران با تجربه غرب و آنارشیسم کناره گیری کنند.

بدون استقلال؛ آزادی ابدا وجود نخواهد داشت.

۵ نوامبر ۲۰۲۲
۱۴ آبان ۱۴۰۱
در مسیر گوری به باتومی – گرجستان

نقش فلاسفه کاذب در وقایع جهان!

در رسانه‌ای دیدم که سخنران می‌گفت: چند فیلسوف مانند اسلاوی ژیژاک و … در خصوص وقایع ایران نظراتی داده‌اند.
من پیشتر در مقاله ای مفصل نظرات آقای اسلاوی ژیژاک را که به عنوان یکی از پنج فیلسوف برتر جهان معرفی می‌کنند، بررسی و نشان دادم حتی یک بقال دانشی بیشتر از او دارد.
درباره هوسرل، هابرماس، هایدگر، حلقه فرانکفورت، مدرسه بوداپست و… عمق ریشه فکری آنها را بررسی کرده و نشان داده ام که اساسا اینها افرادی در خدمت سرمایه داران بزرگ بین المللی هستند و هدفمند نظر می‌دهند؛ در نتیجه ضد عقل، فلسفه و انسانیت می‌نویسند. اینها بزرگترین خاینان به بشریت هستند؛ حتی مسیولیت آنها بسیار بالاتر از کسانی است که اینها را خریده اند.
در مقاله دیگری نشان دادم که چگونه مثلا آقای والنبری که در واقع مالک سوید است، با دادن اندکی پول به دانشگاههای سوید نه تنها آخرین دستاوردهای علمی فنی را مفت بدست میآورد بلکه دانشکده های علوم انسانی را هم خریده و در نتیجه تمام صحبت‌ها در این دانشکده ها در جهت منافع آنهاست. در سایر کشورهای غربی نیز همین داستان کاملا در حال اجرا است.
غرب تا مغز استخوان مستعمره، اسیر و برده تعداد اندکی سرمایه دار است. در چنین جوامعی صحبت از دمکراسی، حقوق بشر، انسانیت، آزادی و … بزرگترین طنز تلخ بشریت است.
۱ نوامبر ۲۰۲۲
۱۰ آبان ۱۴۰۱
تبلیس – گرجستان

جنایت در شاه چراغ

اعدام انقلابی عوامل کثیف، توطیه گر و جنایتکار رژیم در حرم شاه چراغ!
انتقام خون مردم دلاور ایران از عوامل رژیم جنایتکار در شاه چراغ گرفته شد.

چهارشنبه ۴ آبان یک جنایتکار شستشوی مغزی شده داعشی با سلاح جنگی کلاشینکف به حرم شاه چراغ حمله کرد و ۱۳ نفر را کشت و تعداد بیشتری را زخمی کرد. اما بیشتر آن دسته سازمانها و مردمانی که به گفته خودشان برای آزادی و … هرکاری می‌کردند نه تنها آنرا محکوم نکردند و حتی تسلیت نگفتند!؟ بلکه خیلی ساده و بی خیال آنرا به رژیم نسبت دادند و از روی آن گذشتند.

نکته مهم اینجاست که حتی اگر رژیم هم اینکار را کرده باشد باید و باید تسلیت گفته شود و اعلام همدردی باز بازماندگان و‌کل جامعه گردد و این جنایت محکوم بشود. اینگونه جنایات از جانب هر گروهی باشد ابدا قابل توجیه نیست و آنانی هم که بهر دلیلی چشم بر روی این جنایات می بندند به نوعی مستقیم جنایت را تایید می‌کنند‌.

اینجا کودک کشی هم صورت گرفته، پس چرا کودک کشی محکوم نشد.

تقدیس جنابت از خود جنابت بدتر است.
این جنایات در هر کجای دنیا و توسط هر گروهی و‌ تحت هر نامی صورت بگیرد محکوم است.
و آن کسانیکه میان جنایت های در خیابان‌ها ( توجه شود که هر دو طرف، رژیم و تظاهر کنندگان که آدم کشتند محکوم هستند) با سایر جنایات و به طور مشخص این جنایت بسیار زشت، تفاوت اینچنینی قابل شدند خود محکوم هستند و جایی برای ابراز وجود و اینکه خود را مدافع آزادی، دمکراسی، حقوق بشر، دفاع از حقوق زنان، کودکان و هرکسی و هر موقعیت شغلی بنامند و دیگری را محکوم بکنند باقی نمی‌گذارند و‌ نگذاشتند. بلکه خود در جایگاه محکوم و ضد بشری قرار گرفته اند.

سوال اینجاست: آیا مردمانی که به مراکز مذهبی می‌روند همه عوامل رژیم هستند و باید نابود بشوند؟!
اگر چنین است پس باید گفت که بیشترین درصد مردم کشور به این مراکز می‌روند، پس رژیم دارای اکثریت قاطع مردم به عنوان حامی و پشتیبان است و در نتیجه باید او را کاملا برحق دانست.
اما چنین نیست، بسیاری از مردمانی که به مراکز مذهبی می‌روند بیرون از رژیم و از منتقدان رژیم و حتی از جناح‌های مختلفی از حاکمیت هستند.
صحبت بر اینست که در میان کشته شدگان، زخمی‌ها و سایرین که در حرم شاه چراغ بودند و‌ بیم جان داشتند، مردمانی با افکار و خواست‌های مختلف بوده و حتی مخالف خامنه‌ای که شاید در تظاهرات هم بوده‌اند، وجود داشتند.
در چنین اماکنی در تمام دنیا حتی لامذهب ها و ضد مذهب ها و از ادیان دیگر و توریست ها نیز می‌روند.
شاید یکی از دلایل پایان اعتراضات و اغتشاشات همین عکس العمل زشت گردانندگان به این جنایت بود!

رفتار بی تفاوت مخالفین خامنه‌ای به این کشتار وحشیانه و کاملا غیر انسانی نشان داد که:
۱- جنگ روانی که گردانندگان این وقایع براه انداخته بودند موفق بوده است.
اینجا با صراحت تمام همانطور که همیشه گفته بودم باز می‌گویم این جریانات کاملا سازماندهی شده از طرف غرب و بنیاد جرج سوروس و انقلابات رنگی بود.
این گردانندگان کاملا حرفه ای و با تجربه، آنچنان معترضان را شستشوی مغزی داده اند که انسانیت را فراموش کرده اند و در حالیکه از طرفی برای مرگ یک نفر از این طرف قضیه حاضر به کشته دادن بیشتری می‌شدند، اما کشته شدن این تعداد هموطنان را نادیده گرفتند و محکوم نکردند و حتی ابراز همدردی هم نکردند.
۲- تعدادی ممکن است منکر شستشوی مغزی شدن بشوند، اگر چنین است؛ استدلال آنها درباره این سکوت چیست؟ می‌گویند رژیم خود اینکار را کرده است؟
خوب چرا در برابر این جنایت رژیم سکوت می‌کنید؟ مثل سابق به خیابان‌ها می آمدید و طلب خون آنها را از رژیم می‌کردید؟

ولی سکوت بی بی سی و ایران اینترناسیونال و غرب این مردمان را هم ساکت کرد و خیابان‌ها تهی شد. یعنی آنها گردانندگان بودند.

نکته:
بگذارید یک حدس دیگر را هم در این میان مطرح کنم شاید این نیز دلیلی باشد بر وقایع اخیر، و آن “امضا قرارداد مرز دریایی/ گازی میان لبنان و اسرایل” در همان روزها بود.
این نیز احتمالی است که اسرایل، ایران را به آشوب کشید تا به حزب الله لبنان فشار بیاورد و قرارداد مرز گازی/دریایی میان دو کشور که به نوعی پذیرش اسرایل بود و در ضمن گاز اسرایل و قسمتی از اروپا را تامین می‌کند، را بپذیرد.
حال حتی اگر این حدس کاملا غلط باشد اما بقیه استدلالات جای خود را کاملا حفظ کرده اند.

در این ماجراهای اخیر صدایی از اصلاح طلبان در نیامد و فقط این چند روز اخیر بود که آقای خاتمی یک موضعی ضعیف گرفت ولی سایر آنها مخصوصا آقای روحانی چیزی نگفت حتی درباره کشتار شاه چراغ هم سکوت کرد.

سازمان‌ها و افراد مدعی آزادی‌خواهی برای ایران (که نشان دادند میان ایران و مردم ایران تفاوت می بینند) در چنین شرایطی به جای محکوم کردن این جنایت سعی تمام و کمال برای این گذاشتند تا رژیم را محکوم نشان بدهند، به قول معروف در میان آتش سوزی به جای خاموش کردن آتش به دنبال آتش افروز می‌رفتند.
اما اگر در این مورد هم مطمین بودند باید موضوع را از طریق سازمان‌های بین‌المللی پیگیری می کردند.
چگونه است که می‌توانند برای حذف تیم فوتبال ایران از مسابقات جهانی اینهمه نیرو بگذارند و وکلای خبره و بسیار گران قیمت بین‌المللی استخدام بکنند و رهبران کشورهای غربی را بسیج بکنند ولی برای جان اینهمه مردم که بگفته خودشان سند هم رو‌ می‌کردند، هیچ‌قدمی برنداشتند بلکه آنرا خفه کردند؟

از نظر عقلی، منطقی، حقوقی و سیاسی آن سروصداهای محکوم کردن رژیم در کشتار شاه چراغ و عدم پیگیری واقعی، معنایش اینست که اینها خود می‌دانند که دروغ می‌گویند و اینکار یعنی پایمال کردن خون این تعداد مردمان (و از جمله زنان و‌کورک کشی) و بی اهمیت بودن به وضعیت کشور و حتی فراتر از آن خواستار نابودی کشور و تجزیه آن بودن.

بی بی سی، ایران اینترناسیونال، جورج سوروس و… و پیروان اشان نشان دادند که هیچ دلواپسی برای کشور و مردم ندارند.

جوانانی خام بدون هیچ دانش سیاسی و اجتماعی را به خیابان‌ها آوردید و به کشتن دادید و بعد که این جنایت شاه چراغ را انجام دادید همه چیز را کنار گذاشتید.
شما محکوم به جنایت علیه مردم ایران هستید.

همینجا تاکید می‌کنم:
هیچکدام از پیروان فلسفی من نباید در هیچ اعتراض خشونت آمیزی شرکت بکند، اگر شخصی چنین کرد، یکی از پایه‌های اصلی فلسفی من را خراب کرده است و دیگر نمی‌تواند مدعی پیروی آن باشد.

پس نوشت:
این مطلب را ۲۹ اکتبر – ۷ آبان شروع کردم، و امروز ۳۱ اکتبر – ۹ آبان در سایتی دیدم که عکس آن جنایتکار شستشوی مغزی شده را داعش در کنار پرچم اشان منتشر کرده اند.

اما نباید فراموش کرد که داعش را آمریکا و اسرایل ایجاد کردند. ایران آنها را تا پای نابودی کامل برد ولی دوباره آمریکا و اسرایل آنها را به افغانستان منتقل کردند تا از آنها استفاده ببرند. شخصا در تماس با دوستان بسیار فعال سیاسی عرب از تمام کشورهای عرب زبان و حتی از شمال آفریقا مانند سودان و … از همان چند سال پیش صحبت می‌کردم، همه معتقد بودند رهبری داعش در اسرایل در سازمان امنیت آنجا و یهودی صهیونیست هستند.

۲۹ اکتبر ۲۰۲۲
۷ آبان ۱۴۰۱
تبلیس – گرجستان

USAIran