تمام آنانی که میگویند مشکل ایران در مسایل اتمی و … با آمریکا است و باید با آمریکا حل و فصل بکند؛ یا قصد فریب دادن مردم را دارند و یا فریب دسته اول را خوردهاند.
مشکل ایران با اسرایل ارباب کشورهای غربی (آمریکا، اروپا، کانادا … و نوکران این غربی ها یعنی امثال ژاپن، کره جنوبی، شیخ نشینها …) است.
اسرایل در اصل کشور نیست بلکه یک مرکز برنامهریزی جاسوسی، نظامی و جنایت برای دخالت در امور تمام جهان حتی خود غرب است.
اما چون غرب مستعمرهای نوین در چنگال این سرمایهداران یهودی صهیونیست است کاری نمیتواند انجام بدهد. غرب اسیر اسرایل است.
حدود ۹ سال پیش که ایران میخواست با آمریکا و اروپا برای نوشتن برجام مذاکره بکند تاکید کردند که تمام مراحل امنیتی رعایت شده تا اسرایل از آن اطلاعی نداشته باشد.
حالا کاملا مشخص شده که این دروغی کاملا آشکار بوده و آنهایی که ادعای سیاسی بودن دارند و این دروغ را باور کردند در صدر لیست احمقهای جهان قرار دارند.
هم اکنون کاملا مشخص شده که وزرا، روسای سازمانهای امنیتی، نظامیان عالیرتبه غرب، مدیران ادارات مهم … یهودی و یا مسیحی صهیونیست و در خدمت صاحبان (اسرایل) بودند و هستند و همه اطلاعات مستقیما در اختیار آنها بود و در همان جلسه برجام دستورات آنها اجرا میشد.
بر همین روال سایر چیزها مثلا بانکهای سویس که اظهار میشود امن و راز نگهدار هستند را فقط احمقها باور میکنند.
اینترنت کاملا به عنوان یک سیستم جاسوسی استفاده میشود. این نکته از همان روز اول برای آنانی که دانش درستی از قدرت و سیاست در جهان داشتند کاملا آشکار بود.
بقیه کارهای دیگر جهان مانند بانکها، تجارت و صنایع زیر کلید است. هر انتقال پولی که صورت بگیرد مشخص است و به قول معروف از این طریق حتی میدانند ما چه خوراکی میخوریم به همین دلیل خریدهای مردمان و سازمانها و … کاملا مشخص است و در نتیجه هدف آن را تشخیص میدهند و کنترل میکنند.
پس ایجاد بانکهای بین المللی جدید، سیستم جدید و مستقل اینترنت، سیستم جدید تجاری و … توسط شرق از ضروریات بشر کنونی برای رهایی از استعمار صهیونیست حاکم بر غرب است.
نگاهی به تقابل قدرتها در غرب:
از چند سال پیش نوشتم که اختلاف میان غربی ها (فراماسونری با صهیونیستها) پس از شکست برنامه عظیم یهودیان صهیونیست برای سلطه کامل بر جهان (با راه اندازی بهار عربی) که نهایتا باید ایران را شکست میداد و تجزیه میکرد و پس از آن کار روسیه و سپس چین را یک سره میکرد؛ بالا گرفت. از آن زمان فراماسونری که توسط صهیونیستها در اوایل قرن بیستم از قدرت جهانی کنار گذاشته شده بود، دوباره خواستار بازگشت به قدرت بود که اکنون شاهد تضاد میان آنها در انواع مختلف هستیم.
پس از آن شکست تاریخی (ادامه بهار عربی که توسط ایران و بعد با حمایت روسیه صورت گرفت) اختلاف میان یهودیان صهیونیست بالا گرفت که آن را نیز چند سال پیش نوشتم و اکنون این نکته کاملا آشکار شده است.
این اختلافات اکنون به درون دولت آمریکا، کشورهای اروپایی و حتی در سطح سازمان ملل (در حد بیرون کردن نماینده اسرایل از جلسه عمومی با بی احترامی) و سایر سازمانهای بینالمللی (محکومیت نخستوزیر و وزیر دفاع اسرایل به عنوان جنایتکار جنگی) که پیشتر به صورت یک دست در اختیار یک جناح از یهودیان صهیونیست بود کشیده شده و جناحهای مختلف صهیونیست تا حد ترور نخست وزیر اسرایل (ناتان یهو) رو در روی یکدیگر قرار گرفتهاند.
احتمال جنگ گسترده جهانی!
اکنون چند روز است که جناح جنگ افروز صاحبان کارخانههای اسلحه سازی آمریکا (حزب دمکرات) که برای فروش اسلحه جنگ اکراین را به راه انداختند، مجوز حمله به درون روسیه توسط موشکهای دور برد را داده و روسیه با حمله با موشک اورشنیک که قادر به حمل سلاح اتمی بسیار قدرتمند است به آنها هشدار داده ولی آمریکا و حتی انگلیس و آلمان، روسیه را تهدید به جنگ کردهاند که نشان از جنگ گسترده جهانی است و شواهد بسیاری این نکته را تایید میکند.
جهان در لحظه حساسی قرار گرفته است.
بنابر بعضی آمار منتشر شده بیشتر یهودیان صهیونیست آمریکا که خواستار چنین جنگ گستردهای هستند در انتخابات اخیر به حزب دمکرات رای دادند تا جنگ ادامه پیدا بکند ولی در عمل ترامپ پیروز شد که احتمالا به معنی پایان جنگ گرم و شروع یک جنگ داغ اقتصادی است. هرچند معلوم نیست آن نیز در نهایت به یک جنگ گرم نظامی ختم بشود.
سرمایهداران بزرگ بینالمللی که خانههای امن ضد بمب اتمی را در مناطق خارج از محدوده هایی که احتمال حمله اتمی میرود برای خود ساختهاند و در صورت خطر جنگ به آنجا میروند، ابدا ارزشی برای انسانها و انسانیت و حقوق بشر و دمکراسی و … قایل نیستند؛ ولی نکته اینجاست که برای تحمیق مردمان عادی و ساده لوح از همین ترم ها سواستفاده میکنند.
گناه آنانی که ادعای سیاسی بودن میکنند ولی این دروغها را تشخیص نمیدهند و مسیر جنگ افروزان غرب در کشتار مردمان را صاف میکنند نابخشودنی است.
اگر ایران بخواهد مشکلاتش با غرب حل بشود! باید با این جانیان ضد بشر (ثروتمندان یهودی صهیونیست) کنار بیاید یعنی به پذیرد که مستعمرهای همانند آمریکا و اروپا نخواهد بود بلکه در پایینترین حد از استعمار قرار بگیرد. این خودکشی یا کشتن یک کشور است.
از آن فراتر با شکست ایران و مستعمره شدن او، کار روسیه و چین نیز به پایان میرسد و جهان یک پارچه مستعمره جناحی خاص از یهودیان صهیونیست میشود و جناحهای دیگر صهیونیست نیز تسلیم این یکی میشوند.
پس هر سه (ایران، روسیه و چین) باید آگاهانه یکدیگر را حمایت بکنند و نگذارند کمر هیچکدام بشکند.
ایران باید در این شرایط با متحدان شرقی خود کاملا همراهی بکند. حتی باید علنا وارد پیمان نظامی با روسیه، کره شمالی و روسیه سپید بشود. با چنین اتحادی امنیت او کاملا تامین شده است. همچنین نیروهای نیابتی ایران به شکل گستردهای تقویت میشوند و دست اسرایل و غرب از کشتار مردمان منطقه کوتاه میشود و نقشه راه جدیدی برای کل جهان شکل خواهد گرفت.
به طور یقین اگر ایران به این اتحاد بپیوندد بعضی دیگر کشورها نیز به آنها خواهند پیوست.
اگر جناح شرق موقعیت جهان مخصوصا تضادهای غرب را به درستی درک بکند و با هشیاری سیاسی اختلافات درونی غرب را دامن بزند به احتمال قوی بدون جنگ بزرگ و کشتار میلیونها انسان بی گناه جهان، غرب از درون خواهد پاشید.
۲۲ نوامبر ۲۰۲۴
۲ آذر ۱۴۰۳
شیمکنت – ازبکستان
فیلسوف صاحب مکتب
م. حسن بایگان