انتخابات این دوره ریاست جمهوری پیش و بیش از هر چیز: انتخاب (آگاهانه) میان استقلال و استعمار (مستعمره شدن) است!

پس از دو دوره اغتشاش که غربگرایان (به رهبری رییس جمهوری وقت آقای حسن روحانی) با بهانه دروغین (آزادی و …) با کمک از غرب (و ایده‌های آنها همانند انقلابات رنگین جورج سوروس و …) به راه انداختند؛ اکنون باید مردم دانسته باشند که در کشور دو گروه در قدرت هستند:

یکی همین غربگرایان وابسته که با شعارهای به ظاهر زیبا قرار دارند.

و دیگری استقلال طلبان.

در میان استقلال طلبان افرادی با عقاید بسیار عقب افتاده/فناتیک/واپسگرا هستند و همین‌ها بهانه به دست غربگرایان داده‌اند تا با تاکید بر بعضی نکات اجتماعی افکار مردم را منحرف بکنند. ولی آنچه کاملا مسلم و غیر قابل انکار است:

بدون استقلال؛ آزادی، حقوق بشر، شرافت و شخصیت انسانی وجود ندارد.

کشوری که وابسته/مستعمره می‌شود، بازگرداندن استقلال به آن به زمان بسیار زیاد و صدمات جانی و مالی بسیار بسیار زیاد نیاز دارد. ولی اگر به استقلال رسید تغییر در رفتار اجتماعی هزینه‌های بسیار بسیار کمتری دارد که ابدا قابل مقایسه با آن دیگری نیست.

فقط ساده لوحان فریب تبلیغات غرب با بزرگ کردن بعضی مسایل اجتماعی را می‌خورند.

برای یک دستمال قیطریه را به‌آتش نمی‌کشند!

اکنون جهان شاهد آنست که شیوه‌های استعماری بیشتر با فشار اقتصادی بر کشورها و همچنین گذاشتن دولت‌هایی است که افسار آنها کاملا در دست غرب می‌باشد. نمونه‌ها بسیار است و شاید جالب‌ترین آنها را اخیرا در آرژانتین دیدیم؛ کشوری که رییس جمهوری پیشین آن آماده پیوستن به بریکس بود ولی در انتخابات چندی پیش غربگرایان دولت را گرفتند و آرژانتین پیوستن به بریکس انصراف داد.

آنچه اکنون در هر گوشه‌ای از جهان (حتی در کوچکترین و فقیرترین کشورها) می‌گذرد کاملا با اقتصاد و زندگی بقیه کشورها پیوند دارد. پس استعمارگران از تمام حیله‌ها برای نفوذ در هرکشوری استفاده می‌برند.

مثال آرژانتین دریچه دیگری را به بحث باز می‌کند. اتحاد ایران با روسیه و چین که اکنون کره شمالی هم رسما به آنها پیوسته یک جبهه مستقل ضد استعماری در سطح جهان است. غرب به هر دری می‌زند تا این اتحاد را از هم بپاشد و یکی از بزرگترین آرزوهای غرب نفوذ در ایران و در کنترل آوردن دولت است. پس از این زاویه انتخابات ایران اهمیت زیادی پیدا می‌کند زیرا فقط به ایران و استقلال ایران مربوط نمی‌شود بلکه می‌تواند توازن قوا را در جهان بهم بریزد. مخصوصا اگر عوامل غرب دولت ایران را به دست بگیرند و در دوران آنها خامنه‌ای که نقش بسیار مهمی در مسایل منطقه و جهان دارد بمیرد آنگاه می‌توان شاهد وقایع عجیب و دیگرگونه‌ای در ایران و جهان بود.

داستان ذلت‌بار و شرم‌آور استعمار تمام نشده‌ است و این ماجرا اکنون با خیانت عوامل داخلی کشورها پیوند عمیق پیدا کرده‌است. پس در هر کشوری برای مبارزه با استعمار و داشتن آزادی، باید تکلیف را با عوامل داخلی روشن کرد.

شاید کمتر کسی متوجه باشد که بر اساس استعمار نوین تمام کشورهای غربی مستعمرات هستند که در نتیجه در آنها آزادی، دمکراسی، حقوق بشر و … وجود ندارد.

مهمترین شیوه‌های استعمار نوین استفاده از دانشمندان و فلاسفه کاذب است و آنچنان قوی عمل می‌کنند که اکثریت مردم فریب می‌خورند و برعلیه‌ خود و آیندگانشان حرکت می‌کنند.

بزرگترین خائنین به انسانیت همین فلاسفه کاذب‌ غرب هستند که در خدمت سرمایه‌داران افکار را منحرف و فاسد می‌کنند! اینکه اکثریت آنها یهودی (صهیونیست) هستند ماهیت دروغین آنها و وابستگی‌اشان به جناح سرمایه‌داران بین‌المللی صهیونیسم را کاملا آشکار می‌کند. متاسفانه صحبت‌های هدفمند آنها در دانشگاهای جهان به عنوان امری معقول تدریس می‌شوند! برعکس صحبت‌های آنها باید به عنوان آنچه ضد عقل، ضدفلسفه و ضد انسانیت است به نقد و نفی کشیده بشوند!

۲۴ ژون ۲۰۲۴

۴ تیر ۱۴۰۳

اپسالا – سوید

فیلسوف صاحب مکتب

م. حسن بایگان

USAIran