پس از حادثه هلیکوپتر آقای رییسی و کشته شدن او و وزیر امور خارجه؛ طبق قانون، مدت پنجاه روز مهلت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری جدید بود، اینکار صورت گرفت.
از بین تعداد زیادی متقاضی شش نفر تأیید شدند که دو نفر (جلیلی و پزشکیان) به مرحله دوم رسیدند و نهایت آقادی پزشکیان انتخاب شد.
در اینجا فهرستوار به بعضی نکات اشاره میشود:
۱- آنچه بیشتر از همه چشمگیر بود و البته شاید هیچ کسی به آن به صراحت اشاره نکرد و تحلیل درستی نداد، بی طرفی آقای خامنهای بود. او حتی صراحتا بی طرفی خود را اعلام کرد و اشاره داشت که همه شرکت بکنند و از دعواها پرهیز بشود و در نهایت هر شخصی منتخب شد را قبول بکنند. با این حال هرکسی از ظن خود تعابیری از قسمتهایی از سخنان او کرد که منظورش فلان شخص بوده است.
۲- جایگاه و مواضع جلیلی کاملا مشخص بود اما در خصوص پزشکیان حرف و حدیث زیاد بود و هست.
۳- با توجه به نکات فوق ظاهرا اینبار نیز خامنهای امتیازاتی به غربگرایان (همانند انتخاب حسن روحانی) داده و توافقاتی صورت گرفته است. زیرا همزمان با درگیریهای دو جناح بزرگ؛ هر دو خود را مرید خامنهای نشان دادند و مخصوصا آقای ظریف که ارادتش به غرب قابل انکار نیست و ظاهراً همه کاره آقای پزشکیان شد و هست، بارها در مجامع تبلیغات ریاست جمهوری، شدیداً خود را مرید خامنهای فریاد میزد.
۴ – با توجه به اینکه تفاوت آرا میان جلیلی و پزشکیان حدود ۳ میلیون بود و این تعداد در آذربایگان و اردبیل حاصل شد، قومگرایی را به وضوح نشان میدهد؛ چنانچه این منطقه نیز همانند سایر نقاط ایران رای میدادند احتمالا جلیلی با اندکی آرا بیشتر انتخاب میشد.
اشاره:
این نکته یک ضعف بزرگ برای مردمان آن منطقه است و مقصر نیز دستگاه حکومتی است که نتوانست تبلیغات دروغین اسرایل که با نام ترکیه و کشور آذربایجان صورت میگرفت را خنثی بکند. اثبات ترک نبودن اکثریت قاطع مردمان این مناطق و تنها ترک زبان شدن آنها کار بسیار سادهای بود و هست که پیشتر من در باره آن با مدارک مستند تاریخی ثابت کردهام و در سایتم هست.
تحلیل و تفسیر:
الف – اینکه هنوز بعضی شعار مرگ بر دیکتاتور (خامنهای) میدهند ریشه در مخالفت او با غرب و مخصوصا اسرایل دارد و گرداننده پشت این شعار اسرایل است. شاید همه به نوعی متوجه باشند که در بحرانهای ایجاد شده (توسط غرب و اسرایل) اگر خامنهای نبود اکنون بارها ایران گرفتار جنگ داخلی و مسلما تجزیه شده بود.
ب – جناح روحانی/ ظریف فراماسونر انگلیس هستند که با یهودیان صهیونیست اختلافاتی دارند. کلیسای انگلیس (انگلیکان) هم زیر سلطه شاه انگلیس است که قدرت جهانی این کشور توسط یهودیان صهیونیست برباد رفت. اکنون چند سالی است که انگلیس در پی بازیابی قدرت گذشتهاش میباشد؛ در نتیجه شروع به فعالیت درون آمریکا برای بازپس گیری مقداری از قدرت کرده است که در نتیجه ممکن است اختلافات فراماسونری انگلیس با یهودیان صهیونیست اسراییلی حتی به جنگ داخلی و تجزیه آمریکا منجر بشود.
اشاره:
در اینجا کافیست به یک نکته اشاره شود. چند سال پیش ترامپ (مسیحی اونجلیست صهیونیست که هر صبح برای اسرایل دعا میکنند و در نتیجه اختلافات شدید مذهبی با انگلیس دارد)؛ به عنوان رییس جمهوری آمریکا وارد انگلیس شد در زمانیکه همراه ملکه انگلیس از نیروها سان میدیدند دایم تلاش داشت تا جلوی او حرکت بکند تا خود را برتر نشان بدهد. همین نکته میتواند اختلاف میان اونجلیستها با انگلیکانها که رهبری فراماسونری را هم داشتند به وضوح نشان بدهد. از این نوع نکات بسیار است که فقط آنهاییکه با مسایل سیاسی و دینی و …. آشنا هستند قادر به دیدن آنها میباشند.
ج – شلوغیهای سال ۱۴۰۱ توسط جناح روحانی (فراماسونری انگلیس) به راه افتاد ولی آنگاه که اسرایل با شعار (زن، فاحشگی، بردگی) وارد شد این دو روبروی هم قرار گرفتند و در نتیجه ماجرا به پایان رسید.
توجه شود که از اسرایل هیچگاه چیزی انسانی بیرون نمیآید و هدف اصلی او با شعاری دروغین (زن، زندگی، آزادی) دقیقا همین بود که همیشه نوشتهام.
اشاره:
توجه به جناحی که حاضر به پایان دادن به ماجرا نبود همه چیز را بیشتر روشن میکند. در این جناح امثال رضا پهلوی (این یکی علنا اسرایل کلاه بردگی یهود را بر سرش گذاشت)، مجاهدین رجوی، و بعضی أحزاب کرد و کمونیستی و افرادی خاص که همه وابسته به اسرایل بودند و هستند؛ هیچکدام مورد تایید جناح فراماسیونری نبودند. پس از پایان ماجرا نیز این افراد و گروهها خلع شدند و بعضی از انگلیس و بعضی کشورها اخراج و… گردیدند که پیشتر راجع به آن نوشتهام.
د – در بحبوبه جنگ اکراین وهمچنین شکاف درون اروپا، اختلافات درون آمریکا و از طرفی دیگر تضاد میان اروپا با آمریکا ووو؛ هرکشوری (مخصوصا ایران)، نیازمند دانش عمیق سیاسی و اجرای سیاستهای بسیار هشیارانه است تا با بازی میان آنها بتواند از جنگ مستقیم فرار کرده و برعکس غرب استعمارگر را به جان یکدیگر انداخته و همچنین روابط اقتصادی، فنی، دست یافتن به صنایع و علوم پیشرفته را توسعه بدهد.
پایان کلام:
بدون شناخت جهان و سیاستهای بزرگ بینالمللی، حرکات کشورها و دولتها کور است و کاملا بازیچه قرار میگیرند.
آنچه اکنون صورت میگیرد یکی از پیچیدهترین بازیهای سیاسی در سطح جهان است که اتفاقا نباید هم علنا و با جزییات گفته بشود، زیرا آشکار کردن اهداف در این بازی به شکست کامل میانجامد.
ایران اکنون تحت رهبری خامنهای و با ارتباط با بلوک شرق وارد بازیهای بزرگ جهانی شده است. آن دسته نیروها، سازمانها و افراد که این نکات را ندانند در سیاست کشور نقش خوب و مثبتی نمیتوانند بازی بکنند و آسیبهایی که میزنند بسیار عمیق بوده و اصلاح آنها بسیار پر زحمت و پرهزینه است.
۱۸ ژولای ۲۰۲۴
۲۸ تیر ۱۴۰۳
اپسالا – سوید
فیلسوف صاحب مکتب
م. حسن بایگان