رابطه دانش سیاسی با دانش دینی!

پیشتر به واسطه اینکه علمای بزرگ فرق اسلام (همه آنها) دانشی از اسلام نداشتند و هنوز هم ندارند؛ آنها را بی سواد نامیدم، زیرا برای شناخت یک دین باید ریشه‌های آن را دانست. ریشه اسلام در مسیحیت، یهودیت، زرتشتی و کافری (آنچه خود محمد نامید که از جمله دین پدرش بود) می‌باشد.

با خواندن چندین باره تنها یک کتاب (عهدعتیق، عهدجدید، قرآن) آن را نخواهید فهمید بلکه شستشوی مغزی (کور و‌ کر) میشوید؛ برای فهم آنها باید صدها کتاب دیگر را خواند.

برخلاف تصور ساده اندیشان، غرب (آمریکا، اروپا، کانادا، استرالیا و …) کشورهایی که آنها را مسیحی می‌نامند، واقعا توسط ادیان اداره، کنترل و مدیریت می‌شوند؛ و حاکم بر همه آنها یهودیان هستند. چرای آن را بارها و بارها توضیح داده‌ام و در همین فیس بوک هم هست.

نتیجه!

اینجا با قاطعیت میگویم، تمام کسانیکه (در هر کجای دنیا) ادعای سیاسی بودن و‌ درک و دانش سیاسی دارند و یا حتی مردمان عادی که از سیاست حرف می‌زنند و خواستار سیاستی خاص هستند و به دیگران انتقاد می‌کنند، چنانچه نوشته‌های من را نخوانده‌اند و دلیل حاکمیت دین بر جهان غرب/مسیحی را نمی‌دانند، نه تنها چیزی از سیاست نمی‌دانند بلکه بدتر از آن کاملا در مسیر غلط و در خدمت استعمارگران ضد بشر با شعارهای کاذب بشر دوستی هستند.

۱۱ فوریه ۲۰۲۴

۲۲ بهمن ۱۴۰۲

آروشا – تانزانیا

م. حسن بایگان

USAIran