دیروز به جلسه ادبیات در کتابخانه مرکزی شهر رفتم که از جمله معرفی کتاب یک نویسنده روس ساکن سوید بود. خیلی بر دمکراسی و حقوق بشر اصرار داشتند و مخصوصا آن نویسنده معروف سویدی دایم از یهودیان و کشتار آنها حرف میزد و آن دیگری از فلاسفه یونان کد میآورد.
پس از برنامه و پرسش و پاسخ من گفتم: ابتدا همه سوالات را بکنند و بعد من کمی توضیحات دارم.
نوبت من شد تا چند کلمه صحبت کردم گفتند وقت نداریم باید برویم. در حالیکه تعدادی از حاضرین یکباره صندلیهایشان را چرخاندند و نشان دادند که بسیار مشتاق شنیدن صحبتهای من هستند ولی آن نویسنده بسیار معروف سویدی که کاملا من را میشناخت و اتفاقا گرداننده جلسه هم نبود وقت را بهانه کرد و جلسه را تعطیل اعلام کرد. تا جمع و جور کردن وسایل سراغ ان نویسنده روس ساکن سوید رفتم و گفتم: شما از نظرات فلاسفه قدیم یونان مخصوصا دمکراسی بارها نام بردید، آیا میدانید کدام فیلسوف راجع به ان نوشت؟ – نمیدانست.
گفتمک افلاطون بود که در آنجا از پنج سیستم سیاسی در جهان صحبت میکرد و اتفاقا دمکراسی را برترین نمیدانست. آیا میدانید کدام را برترین میدانست؟
گیج شده بود و اصلا تصور نمی کرد داستان اینقدر عمیقتر از یکی دو جمله شعاری افواهی باشد که شنیده است این نویسندگان مردمانی افواهی هستند که حرفهایشان را شنیدهاند و نه اینکه کتب مرجع را خوانده باشند. این دسته افراد نویسنده اهل مطالعه عمیق و ریشهای نیستند که در واقع همان موضوعی بود که میخواستم راجع به ان صحبت بکنم و بگویم شما که با رمان بر مردم تاثیر میگذارید باید مطالعات ریشهای داشته و متون اصلی را خوانده باشید.
بهر حال گفتم: افلاطون که پایه گذار دسته بندی سیستمهاست او پس از بررسی پنج سیستم موجود در جهان سیستم شاهنشاهی ایران را برترین نامیده است. یکباره از کوره در رفت خنده تمسخر آمیزی زد و رفت. در حین رفتن گفتم: حرف من نیست حرف افلاطون است آنرا بخوانید.
بله این دسته افراد بی سواد با نوشتن داستانهایی (رمانهایی) که مغز آن تهی از دانش است فکر مردم را شستشو میدهند زیرا مردم عادی وقتی خسته جسمی و یا فکری به خانه میآیند سراغ متون سنگین نمیروند بلکه سراغ تلویزیون و … و نوشتههای ساده سرگرم کننده در نشریات و کتب میروند. و آنگاه که این کتب را میخوانند فکر میکنند دارند مطلبی از یک متفکر را میخوانند و اکثرا تاثیر میگیرند. تاثیر این دسته نویسندگان بر مردمان عادی مستقیم و بیشتر است درحالیکه خود آنان باید درس و دانشاشان را از کتب مرجع و فلاسفه بگیرند. ولی اگر چنین نکنند تاثیر نوشتههایشان برجامعه اگر منفی نباشد مثبت و دقیق هم نیست.
آنجا که آن نویسنده معروف سویدی که به جای هر حرفی بیشتر دفاع از یهودیان میکرد در حالیکه در حالت عادی نیازی به اینهمه چاپلوسی کاذبانه نبود، در همان ابتدای صحبتهای من یعنی شاید پس از یک دقیقه موضوع کمبود وقت را پیش کشید و جلسه را ختم کرد، به این دلیل بود که او چند سالی است من را میشناسد و در فیس بوک با من دوست است و نوشتههای من را دقیق میخواند پس میترسید با چند دقیقه و تنها چند دقیقه صحبت کردن من حاصل سالها حرفهایش برباد برود. اینرا میگویند دیکتاتوری و ضد دمکراسی و ضد آزادی بیان در حالیکه تمام ۲۰ دقیقه صحبت او دفاع از آزادی بیان، دمکراسی و یهودیان بود.
توضیح:
این مطلب را ۱۱ آپریل ۲۰۱۹ نوشته بودم و آن را فیس بوک یادآوری کرد. جالب اینکه دو سه روز پیش دوستی نویسنده (بسیار معروف) را دیدم که یک دوره ۲ ساله آموزش نویسندگی در بزرگترین مرکز آموزشی در سوید را دیده بود. جایی که سالیانه فقط ۱۲ نفر را میپذیرد یعنی شرایط پذیرش خیلی سخت است. کسانیکه از آنجا مدرک میگیرند برای هر سخنرانی یک ساعته حداقل ده هزار کرون سوید (هزار دلار) دستمزد میگیرند و گاه در یک سخنرانی یکروزه ده هزار دلار یا صدهزار کرون به دست میآورند. او در نقد نویسندگان پارسی زبان برمبنای و آموزشی که دیده بودند میگفت: نویسندگان پارسی گوی هیچ نمیدانند و نوشتههای آنها (با ملاک و معیارهای غرب) بی ارزش است زیرا ریشه فکری ندارند یعنی از فلسفه برخوردار نیستند. یعنی حرفهای بی مغز و بی ارزش بدون پشتوانه علمی، واقعی مینویسند.
برای درک این مطلب باید نوشتههای من در نقد غرب را بخوانید که آنها (به اصطلاح فلاسفه غرب) را نه فیلسوف بلکه نوکران سرمایهداران برای شستشوی مغزی و در نتیج ضد عقل و ضد فلسفه و ضد انسانیت نامیدهام.
۱۲ آپریل ۲۰۲۴
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
اپسالا – سوید
فیلسوف صاحب مکتب
م. ح. بایگان