امروز رادیو سوید بارها به موضوع بالا رفتن قیمت برق پرداخت و متخصص این قسمت بدون هیچ شبههای آنرا به کم کردن ارسال گاز روسیه به اروپا دانست و اضافه کرد هرچند سوید به این گاز نیاز جدی ندارد و … اما چون در اروپای مشترک است اینچنین مشکلات به همه منتقل میشود و اضافه کرد موضوع فقط گرانی برق نیست بلکه یک مجموعه وسیع را شامل میگردد.
در ابتدای حمله روسیه به اکراین یک تیوری مطرح میشد: “آمریکا دارد روسیه را در تله اکراین میاندازد”. گویندگان این نظریه هرچند قسمتی از آن را درست میگفتند اما آنها اعتماد/اعتقاد زیاد یا بیش از حد به قدرت آمریکا و دانش نظریهپردازان آن کشور داشتند. امری که اکنون نادرستی خود را نشان داده است. ولیکن آن قسمت تیوری درست از آب درآمد که در باره در تله افتادن اروپا بود.
سالها پیش با بررسی بعضی مسایل از جمله رفتار تند و ارباب مآبانه آمریکا با ایران بیسیاستی این مردمان را نشان دادم. زیرا آمریکا با این سیاست و رفتار کاملا غلط، ایران را هر روز از خود بیشتر راند (کاری که با روسیه کرد و کسینجر هم آنرا مورد نقد قرار داد ولی نظرات او پیش نرفت) اما اگر آمریکا با انعطاف برخورد میکرد اکنون صاحب و مالک صنایع، تجارت، بانکها و همه چیز ایران و در واقع حاکم بر ایران بود و ایران را بهعنوان یک مستعمره میتوانست داشته باشد و بدین ترتیب از نفوذ و قدرت روسیه و چین نیز جلوگیری میشد. نتیجه آن بی سیاستی یا بی دانشی سیاسی را اکنون به وضوح میبینیم که ضعف آمریکا و قرار گرفتن در سراشیبی سقوط و بالا رفتن قدرت اتحاد روسیه، ایران و چین است که در پشت سر تعداد زیادی کشورها را نیز دارند.
هرچند غرب سعی دارد با تبلیغات گسترده از کمترین مسایل درون این کشورها غول بسازد، اما درون خود آنها مخصوصا آمریکا بدتر است و با داشتن بیشترین ثروت دنیا حدود ۳۰ میلیون شهروندانش زیر خط فقر قرار دارند و ناامنی، قتل و دزدی روزانه خیابانی و… بیداد میکند.
فقر اینچینی در آمریکا درمقایسه اقتصادی با سایر کشورها یعنی اوج دزدی و جنایت یک حکومت در حق شهروندانش.
از طرفی وضعیت سختگیریهای امنیتی در غرب بسیار بیشتر از همه جای دنیاست ولی با روشهای بسیار پیشرفته و غیر قابل دیدن صورت میگیرد.
در آمریکا هیچ موقعیتی برای حضور واقعی در قدرت- حاکمیت- دولت، برای اپوزیسیونی واقعی خارج از حیطه سرمایهداران بزرگ نگذاشتهاند؛ پس از دردسرهای سیاسی کشورهای دارای اپوزیسیون فعال خارج از حاکمیت بدور میباشد.
در آمریکا کمترین حرکت یا عملکرد سیاسی خارج از دو حزب حاکم دیده نمیشود این نکته نشانگر سرکوب و دیکتاتوری تمام عیار است. در نتیجه ادعای دمکراسی، انسانیت، حقوق بشر و… همه اینها از نگاه فلسفی- منطقی- سیاسی- انسانی کاملا مردود هستند.
اهمیت وضعیت لجستیک مردم در زمان جنگ!
در همان ابتدای جنگ اکراین اشاره کردم که در جنگها سوای نیروی نظامی و لجستیک نظامی و شاید مهمتر از آن، لجستیک یا تامین مهمترین چیزها برای زندگی مردمان عادی باشد؛ اینها در دو چیز مهم خود را نشان میدهند:
۱- خوراک مردم:
– در این مورد روسیه بهعنوان بزرگترین تامین کننده گندم و مواد خوراکی اساسی، مشکلی نخواهد داشت.
– اروپا باید کمبود مواد اساسی خوراک خود را تامین بکند. البته پول دارد؛ ولی به قیمت بالا رفتن قیمتها و تورم و مشکلات اقتصادی کارها پیش میروند؛ مشکلی که اکنون شاهد آن هستیم.
– آمریکا علیرغم گستردگی و داشتن امکانات خوب کشاورزی اما خود را آماده تامین این مواد برای اروپا نکرده بود و شاید هم نمیتوانست و نتواند از عهده چنین امر مهمی برآید.
– بیشترین آسیب را کشورهای فقیر مخصوصا آنها که کشاورزی خوبی ندارند خواهند خورد.
۲- انرژی:
روسیه نفت و گاز دارد و از این بابت با مشکل روبرو نیست. اما اروپا وابسته است. اگر روسیه گاز خود را بطور کامل قطع بکند، آنگاه آن کشورهای اروپایی که شهروندانش برای پخت خوراک از گاز لوله کشی استفاده میکنند با مشکل بسیار بسیار بزرگی روبرو میشوند. همچنین بسیاری کارخانهها که برای تولیدات خود به گاز نیاز دارند از کار خواهند افتاد.
آمریکا در این خصوص میتواند خود را تامین بکند و مقداری هم به اروپا کمک بکند اما اصل مشکل پابرجا خواهد بود.
در نتیجه، نبود لجستیک عام، باعث شکست پشت صحنه نبرد خواهد شد و در عمل تمام وضعیت زندگی عادی مردم و اقتصاد صنعتی و تجاری اروپا با بحران بسیار جدی روبرو خواهد گردید. شکست در این جبهه، شکست جبهه نظامی و اقتصادی و … را در پی خواهد داشت.
بازگشت به موضوع سوید، کشوری که رفاه آن در جهان زبانزد است. گرانی در این کشور به شکلی درآمده که تعدادی مردمان به زیر خط فقر رسیدهاند، ولی دولت و تمام احزاب، روی آن سرپوش میگذارند. مثلا بازنشستگان بسیار زیادی هستند که روی خط فقر بودند (تازه واردان و آنانیکه کار ندارند نیز وضعیتاشان همان روی خط فقر است)؛ اکنون چندین ماه است که دولت سعی دارد مبلغی را به دریافتی آنها اضافه بکند که احزاب مخالف کمتر از نیمی از آنرا پذیرفتهاند، در طی این مدت که آنها در حال چانه زنی هستند بالا رفتن قیمتها به حدی رسیده که حتی با آن پیشنهاد اولیه دولت هم این دسته مردمان به موقعیت اقتصادی چند ماه پیش نمیرسند، پس در عمل تعداد زیادی زیر خط فقر رفتهاند و روزانه به آنها اضافه میشود.
با ادامه جنگ و تحریمهای یک خریدار/فروشنده بزرگ (روسیه)، در اصل غرب خود را تحریم کرده است.
این عمل باعث گردیده تا روزانه نرخ سوخت/انرژی و مواد خوراکی بالا برود.
مشکلات/بحران اقتصادی غرب شروع شده و دارد سرعت میگیرد و اگر آنها به این سیاست خود ادامه بدهند بزودی رکود بزرگ و در حد ورشکستگی اقتصادی آنها را فرا خواهد گرفت. در حالیکه شرق جوان متشکل از روسیه، چین، ایران، هند، و… کشورهای اتحادیه شانگهای با جمعیتی در حدود نیمی از مردم جهان و داشتن روابط اقتصادی با یکدیگر رشد خواهند کرد. اما بزرگترین مشکل آنها ایجاد بانک و ارز مشترک فراگیر/بینالمللی برای مبادلات اقتصادی است.
نکته:
تجربه ارز مشترک (سفا) در غرب آفریقا میان چند کشور (گینه و…) هست و ایجاد آن کاری شدنی میباشد اما آنچه که این گروه شرقی می خواهد بسیار گسترده تر و در سطح جهان تا حد جایگزینی دلار یعنی جابجائی قدرت در جهان است.
ایجاد راهی برای فرار از سلطه استعماری/استثماری دلار مهمترین کارهاست و تمام موقعیت قدرت در جهان را تغییر خواهد داد. این کاریست که باید با همکاری تعدادی از کشورها صورت بگیرد.
در مقابل غرب نیز آرام ننشسته و دائم در حال برنامهریزی است. مردمان بعضی از کشورهای شرق با داستان دخالتهای غرب در کشورهای جهان آشنا هستند و فریب سیاست بازیها و مداخلات مستقیم و غیر مستقیم غرب را نمیخورند ولی در بعضی کشورها مانند ایران آنها نفوذ دارند و بعضی کارها/مداخلات انجام میدهند، و هنوز مردمانی آگاهانه یا ناآگاهانه با این وضعیت یا انتخاب سیاستهای مستقل و تعیین کننده در جهان برخورد واقعی/درست/معقول یا ملی گرایانه نمیکنند.
۲۰ ژوین ۲۰۲۲
۳۰ خرداد ۱۴۰۱
اپسالا – سوید