هم اکنون نوشته ای از دوستی دانشمند را میخواندم که پای در راه جدیدی در ارایه تاریخ گذاشته و سنت شکنی کرده است. او متون جالبی را ترجمه و یا در میان نوشتههای گذشتگان نکات مهمی را پیدا و نشر میدهد. نکته مهم اینکه سعی دارد بی طرفی و ارایه کار آکادمیک را نگه دارد. من مطمین هستم که کار او جای خود را باز خواهد کرد، هرچند هنوز اکثریت مردمان اهل علم نیز با ارزش کار او آشنا نیستند.
به هرحال چون اهل خراسان است بر این خطه تسلط خوبی دارد. در نوشته های اخیر او اشاراتی دیدم و از جمله همین پارت و پهلوی که هم ریشهاند و …
سوال من از ایشان و سایر اهل علم و مخصوصا دوستان دانشمند اهل افغانستان است:
گستردگی سرزمین اصلی پارت ها (پارت نشین ها) – پهلوی ها از کجا تا به کجا بود و کدام مردمان کنونی را شامل میشود؟
به نظر میرسد بیشترین پارت ها ساکنین کنونی افغانستان باشند؟!
توضیحاتی بسیار مختصر و مفید که بتواند روشنگر رابطه تاریخی باشد تا از سخنان، تحریف ها و توطیه های ضد مردمی استعمارگران جنگ طلب و جنگ ساز (با روش تفرقه افکنی) جلوگیری بکند؛ و توزیع گسترده آن از ضروریات عصر حاضر است.
من چندی پیش در مطلبی کوتاه به تفاوت دو نیروی بزرگ پارت ها و پارس ها اشاره کردم و اینکه همین اختلاف میان این دو برادر تنی باعث شد که پارس ها پایتخت را به میان اعراب بردند و زمانیکه اعراب سربرآوردند، اعراب طرفدار پارس ها گفتند که ما زیر ستم آنها هستیم پس دست دوستی به طرف برادران عرب خود دراز میکنیم و … و اینچنین کردند و همین شد که حکومت پارس ها و امپراطوری آن شکست عظیمی خورد، اما پایتخت رومیان که دور دست بود باقی ماند.
حال نیز بسیاری از مردمان این سرزمینها که با تاریخ خود آشنایی مناسب ندارند به آسانی توسط کشورهای استعمارگر به بازی گرفته میشوند و به جنگ و کشتار و فقیر کردن یکدیگر میپردازند در حالیکه:
اگر دو همسایه دایم شیشه های یکدیگر را بشکنند پس از اندک مدتی هر دو فقیر میشوند و شیشه گر پولدار.
اشاره:
نام خانوادگی پهلوی را برای رضا شاه همین اهل علم تعیین کردند در حالیکه او تبری (ط از الفبای عربی است پس طبری باید غلط باشد) بود و نه پارتی یا خراسانی و …
نکته؛
بعضی منابع طبری ها را جدای از پارت ها و پارس ها میدانند.
توضیحات کوتاه که از حوصله مردمان خارج نباشد میتواند به رفع گمراهی کمک کند.
اشاره:
رژیم کنونی آنچنان در داستان و تاریخ عرب ها و جنگ شیعه و سنی (دکان مذهبیون) غرق شده که کمترین توجهی به ملی گرایی اینچنینی و دادن آگاهی واقعی تاریخی ندارد.
۲ اکتبر ۲۰۲۳
۱۰ مهر ۱۴۰۲
آروشا – تانزانیا
پس نوشت:
پیشتر در باره پایان ساسانیان نوشتم و اینکه پوران دخت ساسانی (پارسی ) از خراسانیان (پارتی) برای جنگ کمک میخواهد. شاه خراسانیان اعلام آمادگی کرده و از طرفی خواستار ازدواج با او میشود. پوران دخت این را مایه شرمساری میداند؛ پس وقتی او وارد کاخ میشود توسط عوامل پوران دخت کشته میشود. پسر او رستم فرخزاد به کمک میآید ولی در ابتدا پوران دخت را میکشد و… داستان در تواریخ هست و من در جایی نقل کردهام ولی اینجا میخواهم نتیجهای بگیرم.
در تواریخ آمده برای انتخاب شاه حساسیت زیادی بر خون شاهنشاهی بود، همین نکته باعث مشکلات زیادی شد که در نتیجه کار به انتخاب زنان رسید و نتیجه را دیدیم.
نکته:
اگر شاه پارسها مرد بود و خراسانیان پیشنهاد میکردند که زنی از آنها بگیرد به احتمال قوی مشکلی پیش نمیآمد. حتی معمولا شاهان پیشنهاد زنی از آن طرف میکردند تا بهواسطه رابطه (خونی!!!) اتحاد آنها تقویت بشود. یعنی آنها رابطه خونی را یک طرفه و از جانب پدر تعیین کننده میدیدند.
ضعف درونی شاهنشاهی ساسانیان، کشتن پوران دخت و پدر رستم باعث تضعیف بیش از حد ایرانیان گردید که به طور حتم به درون سپاهیان و عدم همآهنگی میان آنها و حتی خیانت به یکدیگر کشید و نتیجه شکست ایرانیان بود.
حال نیز باید به همین نکته توجه کرد. ایران سرزمین گستردهای است و مردمان بسیاری در کشورهای مختلف خود را به حق ایرانی میدانند. حال به هر دلیلی (بیشتر دخالت خارجیان) آنها به کشورهای مختلف تقسیم شدهاند؛ ولی هنوز پیوستگیهای آنها بهم بسیار زیاد است و از همه مهتر آنها همسایه هستند و باید با هم زندگی صلح آمیز داشته سعی در تقویت (علمی، اقتصادی و…) یکدیگر بکنند.
اعمال ناشایست بعضی افراد نباید به عموم نسبت داده بشود. باید خطاهای فردی را دید و اجازه نداد تا بعضی کشورهای خارجی از این مسایل در دامن زدن اختلاف و تا حد جنگ پیش بروند.
ایرانی و افغانستانی باید بپذیرد که در میان آنها مردمانی خلافکار وجود دارند.
دید نژادی و گذاشتن تفاوت میان ایرانی و افغانستانی بسیار احمقانه و بدتر از آن در جهت منافع استعمارگران جنگ طلب است. دو مردم ایران و افغانستان کنونی هم ریشه و برادر هستند.
۲۶ آگست ۲۰۲۴
۵ شهریور
۱۴۰۳
اپسالا – سوید
فیلسوف صاحب مکتب
م. حسن بایگان