کانت و لیبرالیسم!


برای شناخت یک شیوه تفکر باید ریشه آن را شناخت. در کشورهای جهان اساتید دانشگاه‌ها مشغول مباحث به خیال خود فلسفی هستند و هرکدام یک فیلسوف دروغین غربی را تبلیغ می‌کند و ادعای فهم گفته‌های او را هم دارد. سخن کوتاه در ایران امروز سر دسته به اصطلاح فیلسوفان جناح طرفدار غرب، کانت و لیبرالیسم را سرلوحه خود قرار داده، عقل، فلسفه و در نتیجه سیاست را از این طریق به گمراهی و فساد کشانده‌ است.
برای بررسی اشتباهات کانت و فلسفه او ابدا نیازی نیست تا به جزییات سخنان او پرداخته بشود زیرا اینکار همان پند قدیمی ایرانی است که می‌گوید:
خانه از پای بست ویران است؛ خواجه در بند نقش ایوان است.
کافیست به دو‌ نکته اساسی توجه کرد:
۱- کانت در چه دورانی زندگی می‌کرد و برای چه کسانی نوشت؟
۲- ریشه فکری کانت چه بود؟
کانت در زمانی زندگی می‌کرد که کشورهای غربی در جهان یکه تازی می‌کردند؛ کشورها و مردمان را به بردگی می‌گرفتند، کشتارهای وسیع علنی و بی شرمانه می‌کردند و بسیاری مردمان را به فقر کشاندند و مردمان زیادی را به علت نداری کشتند و خود از این راه کاخ سازی‌هایی کردند که هنوز مورد اعجاب است. مسلما حاکمان این کشورها به مردمان کشور خود نیز هیچ رحمی نداشتند بارزترین نکته فرستادن آنها برای کشته شدن و کشتن بود. و برای هر دو اینها باید راه‌های می‌یافتند که در این میان فلاسفه دروغین از جمله همین کانت و … به کمک آنها می‌آمدند و می‌آیند.

کانت کتابهایی درباره اخلاق نوشته است!
کسی که درباره اخلاقیات و انسانیت می‌نویسد باید غارتگری، کشتار، استعمار و … تمام آنچه را کشورهای اروپایی در آن زمان می‌کردند به عنوان ضد اخلاقیات و ضد انسانیت به نقد می‌کشید. مسلم است که اگر چنین می‌کرد خطرات زیادی حتی جانی برای او داشت و اینکه حداقل او را سانسور می‌کردند و کارش به این مرحله از شهرت نمی‌کشید. آنچنانکه من را سانسور و تهدید به مرگ می‌کنند.
ورود به فلسفه به طور قطع ورود به سیاست هم هست و باید در این رابطه نوشت و جنگ‌ها، استعمار، استثمار، غارت، کشتار و هر عمل زشت و ضد انسانی را محکوم کرد. و اگر چنین نکرد یعنی خود سانسوری و یا تسلیم در برابر قدرتمندان که در این صورت آن شخص فیلسوف نیست زیرا یک فیلسوف باید شجاع ترین انسان‌ها باشد.
کانت در خدمت این ثروتمندان کشتارگر در جهان برایشان سیستم و روش اداره کشور تعیین می‌کرد. این سیستم جهانی نبود بلکه فقط برای آن مردمان بود و ابدا هم با دمکراسی و حقوق بشر و آزادی رابطه‌ای نداشت بلکه برعکس بود.
البته امروز آن سیستم یا روش حتی برای همان کشورهای غربی نیز پاسخگو نیست و اگر از لیبرالیسم هم نام ببرند با آنچه برای دو قرن پیش گفته شده فاصله زیادی دارد. امروز آنها به شکل دیگری مطابق منافع خودشان عمل می‌کنند.
باید دید امروز چه کسانی آنجا حاکم هستند و چگونه بر سایر ملل حکومت و منابع آنها را غارت می‌کنند.
مسیری که غرب طی می‌کند ابدا بر پایه انسان دوستی و احترام به انسان نیست؛ بلکه حتی برمبنای اعتقادات بعضی از قدرتمندان/حاکمان غربی، مردمان جهان سگ‌های کثیف و بردگان هستند. چنین تفکری به هیچ وجه در هیچ کاری با دیگران بر مبنای تساوی و احترام عمل نمی‌کند. پس اگر حتی بپذیریم این کشورها بر مبنای لیبرالیسم اداره می‌شوند سیستم لیبرالیسم این قدرتمندان ثروتمند قابل اجرا در کشورهای زیر سلطه نیست.

نکته فوق با مذهبی بودن کانت در هم آمیخته است!
یک انسان مذهبی یعنی کسی که یک دین و کتاب و رهبر دینی را در صدر همه چیز قرار داده، هرچقدر هم به ظاهر منطقی و معقول صحبت بکند اما چون در نهایت باید به آن مقدساتش برسد و آن را نفی نکند کاملا از منطق و عقل خارج شده است.
اما یک فیلسوف در مباحث هیچ پیش شرط و تقدسی ندارد و هدف رسیدن به چیزی از پیش تعیین شده را ندارد بلکه با منطق و عقل با مسایل برخورد می‌کند تا اینکه نتیجه چه بشود.

پس کانت و همه آنها که مذهبی هستند، فیلسوف نیستند بلکه در ایران به آنها حکیم می‌گویند. جای تعجب نیست که بلندگوی طرفداران کانت و لیبرالیسم در ایران نیز مذهبی هستند.

کانت اگر یک فیلسوف واقعی بود و بویی از انسانیت برده بود می‌بایست نیرویش صرف محکومیت جنایات می‌شد و نه به خدمت جنایتکاران درآمده و برایشان برنامه اداره کشور بریزد.
نگاهی بکنید به مردمانی که در آفریقا و … زیر ستم غرب بودند و امروز صدای آنها برای محاکمه آن جنایتکاران بلند شده است. و حال برای آنها از لیبرالیسم و کانت بگویید. بی جهت نیست که فلسفه من در میان اساتید دانشگاه‌ها و مردمان آفریقا بیشترین طرفداران را دارد و جای فلسفه‌های دروغین غرب را دارد می‌گیرد.

چگونه ممکن است نظراتی که بیشتر از دویست سال پیش فردی مذهبی (مسیحی) برای حاکمیت برده‌داران و غارتگران و استعمارگران داده بود را برای ایران جامعه‌ای با اکثریت مسلمان و با تاریخ و فرهنگی کاملا متفاوت از غرب، پیاده کرد. اینچنین افراد که این نکات ساده را نمی‌دانند و در صدر دانشگاه‌ها قرار می‌گیرند و کنترل عقل دانشگاه‌ها را در دست آنها می‌گذارند اگر نگوییم خود توطیه همان استعمارگران نفوذ کرده در حاکمیت است می‌توان گفت که از بی عقلی حاکمیت‌ است.

این طرفداران کانت در ایران مذهبی هستند و در نتیجه با فلسفه، عقل واقعی و در نتیجه سیستم انسانی فاصله دارند.

تمام تلاش فلسفی من برای رهایی افکار از “بردگی فکری” است که غرب توسط انستیتوهای خاص و فلاسفه کاذب با تبلیغات بر کشورهای مختلف حتی مردمان خودشان اعمال می‌کنند.
در حالیکه مردمان در غرب از دین روی گردان می‌شوند صاحبان ثروت و قدرت از سلاح فلسفه‌های دروغین برای گمراه کردن افکار مردمان کمک می‌گیرند. اما فلسفه من به آسانی آنها را رسوا کرده و شکست می‌دهد.

۱۳ فوریه ۲۰۲۵
۲۵ بهمن ۱۴۰۳
طنجه – مغرب
فیلسوف صاحب مکتب
م. حسن بایگان

USAIran