ترور دونالد ترامپ!

رییس جمهوری پیشین آمریکا آقای دونالد ترامپ دیروز شنبه ۱۳ ژولای برابر با ۲۳ تیر ماه در حال سخنرانی برای انتخابات دوره آینده ریاست جمهوری آمریکا (مستقیم توسط رسانه‌ها پخش می‌شد)، هدف سوقصد با اسلحه گرم قرار گرفت که گوش راست او زخمی شد.

ظاهرا شخص شلیک کننده جوانی حدود ۲۰ سال بود و توسط ماموران در محل کشته شده است.

از انگیزه شخص هنوز اطلاعاتی در دست نیست ولی ظاهرا پیش از عمل خود فیلمی را در اینترنت منتشر کرده وعده یک اتفاق بزرگ را داده بود.

اما!

۱- آیا او تنها بوده؟

۲- آیا انگیزه‌اش شخص بوده؟

۳- آیا آنطور که بعضی اخبار می‌گویند او یک چپگرا بوده (معلوم نیست مقصود آنها از چپ گرا واقعا چیست)؛ و با دیدگاه سیاسی چپگرایانه چنین کرده است؟

۴- آیا شرکت‌های اسلحه سازی که از جنگ‌هایی که دمکرات‌ها به راه انداخته‌اند سودهای ده‌ها میلیارد دلاری می‌برند؛ وحشت داشتند که با روی کار آمدن ترامپ، جنگ‌ها پایان یابد (یا کاهش بگیرد) و داستان فروش اسلحه به فراموشی سپرده بشود؟

۵- اگر داستان ترور به واسطه فروش اسلحه صحت دارد، پس دست شرکت‌های اروپایی هم در کار است؟

۶- آیا آنطور که بعضی اظهار کرده‌اند؛ داستان ترور ساختگی/برنامه‌ریزی شده بوده است؟ امری که خیلی حساس است و نیازمند برنامه‌ریزی بسیار دقیق و تیراندازی بسیار ماهر را داشته و … و آیا خود ترامپ در جریان بوده یا نه و…

اما اگر چنین بوده، شخص شلیک کننده باید در اولین مرحله کشته می‌شد تا همه چیز مخفی بماند.

نگاهی به سیستم حاکم بر آمریکا!

با نگاهی به سیستم سیاسی در غرب (و در این مورد آمریکا) بهتر می‌توان به تحلیل وقایع این کشورها پرداخت.

در آمریکا دو حزب بزرگ وابسته به دو دسته سرمایه‌داران بزرگ، قدرت را در اختیار دارند و حاکمیت (سلطه تمام عیار بر مردم کاملا بی قدرت) میان این دو دست به دست می‌شود.

تا حدود همین ۱۰ – ۱۵ سال پیش تفاوت میان این دو حزب زیاد و در نتیجه آشکار نبود. ولی اکنون این اختلافات به تضادی بسیار حاد رسیده که شاید به جرات بتوان گفت به تضادی آشتی ناپذیر تبدیل شده است. این اختلافات پس از یک دوره کامل جنگ‌های گوناگون که در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به طول کشید و در نهایت عامل اصلی غرب (داعش) در منطقه توسط ایران و سپس با همکاری روسیه به پایان خود رسید؛ شدت گرفت، که البته باعث رو در رویی غرب با روسیه نیز گردید. در همین رابطه اگر به صحبت‌های ترامپ در باره رابطه با روسیه و دوری از چین و در مقابل آن نظرات دمکرات‌ها توجه شود نکات مهمی روشن می‌گردد.

غرب در حال از دست دادن سلطه خود بر جهان است و همین باعث گردیده تا تضاد و درگیری‌های میان آنها روز به روز بیشتر بشود؛ تا جایی که احتمال جنگ داخلی در آمریکا مطرح شده و حتی ترامپ صراحتا تهدید کرد که اگر به ریاست جمهوری نرسد این جنگ و احتمالا تجزیه آمریکا صورت خواهد گرفت. نمونه آن را در پایان ریاست جمهوری ترامپ و حمله به کنگره و سپس محاکمات ترامپ دیدیم و اگر اینبار ترامپ به قدرت برسد باید شاهد محاکمه خانواده بایدن رییس جمهوری کنونی آمریکا بود.

   اکنون غرب درگیر بحران داخلی بسیار شدیدی است که روزانه شدت می‌یابد و احتمالا ترور ترامپ آن را تشدید خواهد کرد.

درون اروپا؛ درون آمریکا؛ میان آمریکا و اروپا؛ میان یهودیان صهیونیست؛ درون اسرایل و… تضاد و درگیری روزانه شدیدتر می‌شود.

۱۴ ژولای ۲۰۲۴

۲۴ تیر ۱۴۰۳

اپسالا – سوید

فیلسوف صاحب مکتب

م. حسن بایگان

حماس تروریست است!؟اما غرب (آمریکا، اروپا …) و اسرایل و یهودیان صهیونیست حاکم بر غرب آدم‌کش/قاتل/جنایتکار هستند!!!


تروریست در این مورد (حماس) بار سیاسی دارد زیرا آنها برای بازگرداندن خانه و کاشانه خود مبارزه می‌کنند؛ امری که حق طبیعی هر ملت و هر انسانی است.
یعنی حماس برای چیزی مبارزه می‌کند که یک عده برای غارت اموالشان آنها را کشتار کرده و می‌کنند.
رهبران غرب همه مزدورانی در خدمت آدم‌کشان هستند که باید به محاکمه کشیده بشوند.

  ۱۴ ژولای ۲۰۲۴
 ۲۴ تیرماه ۱۴۰۳
اپسالا – سوید
فیلسوف صاحب مکتب
م. حسن بایگان

اعتراف به اشتباهات سیاسی!

آنکه در سیاست فقط معایب دیگران را می‌بیند و دایم بر آن تاکید می‌کند اما معایب خود را نمی‌بیند و یا مخفی می‌کند صادق و درستکار نیست و آینده خوبی برای کشورش رقم نخواهد زد.

در ابتدای نیمه انقلاب سال ۱۳۵۷ شاید بتوان به جرات گفت که اشتباه مخالفین حاکمیت خمینی و اسلام گرایان، و شلوغ کردن ایران تا مرحله جنگ داخلی، بدتر از عملکرد جناح حاکم بود.

سال‌ها پیش نوشتم: همه اشتباه کردیم هر دو حاکمیت و مخالفین. پس یا همه همدیگر را می‌بخشند و‌ برای ساختن کشور کمک می‌کنند؛ و یا همه (همه جناح‌های اپوزیسیون و‌ حاکمیت) به دادگاه بروند.

البته چنین دادگاهی برگزار نخواهد شد ولی آینده درباره همه قضاوت خواهد کرد. قضاوت من این بود که نوشتم و تاکید می‌کنم: همه هرکدام به نوعی اشتباه کردیم و اکثریت غالب ابدا هیچ‌ درک یا دانش یا علم و یا عقل سیاسی نداشتند و‌ نمی‌دانستند که چه می‌کنند و نتیجه کارشان به کجا خواهد کشید.

مهمترین نکته؛ نبود یک فلسفه دقیق و منطقی بود که هنوز هم ایران و‌ همه کشورهای جهان با آن درگیر هستند و ما روزانه شاهد جنایات کوچک و بزرگ به همین دلیل هستیم. چندین دهه تلاش من ارایه چنین فلسفه‌ای بود و اکنون زمان آنست که افرادی با اتکا به آن جهان را به طرف انسانیت و صلح ببرند.

۱۲ ژولای ۲۰۲۴

۲۲ تیر ۱۴۰۳

اپسالا – سوید

فیلسوف صاحب مکتب

م. حسن بایگان

آیا در غرب دمکراسی، آزادی و حقوق بشر وجود دارد؟

پیشتر بارها از زوایای مختلف به این ترم‌ها پرداخته‌ام ولی اکنون قصد دارم از زاویه‌ای دیگر به اینها بپردازم.

   در جهان سوید به داشتن بهترین یا برترین دمکراسی شهرت دارد. در چندین مورد که با تعدادی سیاسیون و پرفسورهای سویدی (که بعضی هم فعال سیاسی) بودند در خصوص دمکراسی بودن کشور صحبت می‌کردم سوالی ساده اما دقیق و بسیار کوتاه را از آنها می‌پرسیدم:

۱- حکومت سوید بر مبنای قانون اساسی چیست؟

واقعا شوکه می‌شدند ولی با کمی تاخیر و‌ منو من کردن پاسخ می‌دادند و یا من به بعضی کمک می‌کردم.

پاسخ – بر مبنای قانون اساسی حکومت سوید شاهی/سلطنتی است!

۲- سیستم اداره کشور سوید چگونه است؟

و بهمان ترتیب پاسخ چنین بود!

– سیستم اداره کشور سرمایه‌داری است.

به آنها می‌گفتم:

   کشوری که برمبنای قانون اساسی سلطنتی است و با سیستم سرمایه داری اداره می‌شود، نمی‌تواند دمکراسی باشد؛ زیرا این دو کاملا در مقابل دمکراسی قرار می‌گیرند.

در تمام موارد همه آن را قبول کردند. در یک مورد که خانمی پرفسور بازنشسته علوم سیاسی و از طرفداران حزب سوسیال دمکرات بود همانند اینکه ضربه محکمی بر سرش کوبیده باشند مدتی کنارم ساکت ماند و بعد بدون خدا حافظی با حالتی گیج رفت. بیچاره یک عمر تدریس دمکراسی کرده بود و به دمکراسی در کشورش افتخار می‌کرد ولی در دو سه دقیقه متوجه شد که تمام عمر در تفکری از ریشه اشتباه غرق بوده و آنچه را هم تدریس می‌کرده مزخرفاتی ضد آرزوهایش (سوسیالیسم) بوده است.

بررسی سایر موارد بر مبنای دمکراسی ناموجود!

با این مقدمه که پیشتر هم نوشته بودم، قصد دارم به بررسی سایر ترم‌ها با کمک از همین نکته بپردازم.

گفته شد که با این استدلال همه پذیرفتند و می‌پذیرند که دمکراسی در سوید (و البته در هیچ جای دیگری) وجود ندارد. پس زمانیکه چنین است و حاکمیت در دستان سرمایه‌داران است، اینها قوانین و فرهنگی را تعیین می‌کنند که منافع خودشان را تامین کند؛ آنچه که به آزادی‌های سرمایه‌داری معروف است.

   هر حکومتی  فرهنگ سازی کرده و فرهنگ مناسب منافع خودشان را ایجاد می‌کنند.

اما آنانیکه سیستم مشخص و قدرتمند سرمایه‌داری بین‌المللی دارند، کاملا برنامه ریزی شده، آگاهانه و قدرتمند در این راه حرکت می‌کنند. آنها تقریبا همه چیز  حتی نوع لباس زیر، نوع سکس و … نوع خوراک، نوع رفتار و … مردم را هم تعیین می‌کنند.

این فرهنگ سازی در عصر حاضر با سرعت در حال تغییرات است به طوریکه برای مردمان بیرون از حاکمیت شناخت آن معمولا غیر ممکن است و شاید-شاید پس از مدت زمانی که از فرهنگ جدید گذشت متوجه بشوند.

مثال ساده:

در همین چند دهه اخیر با گسترش اینترنت و تلفن موبایل فرهنگ‌های جدیدی توسط آنها به جوامع تزریق شده و می‌شود که مردمان از آن بی اطلاع یا بی توجه هستند ولی سرمایه‌داران صاحبان این صنایع با کمک از افرادی خاص برنامه‌ریزی‌هایی فرهنگی می‌کنند زیرا آنچه را که در آینده باید به بازار بیاید می‌دانند و…

نتیجه:

زمانی‌که در جوامع حاکمان در جهت منافع خود عمی می‌کنند و اینچنین فرهنگ سازی می‌کنند که هیچ کسی قادر به دست بردن در آن نیست یعنی هیچ اختیاری/آزادی‌ی ندارند.

شستشوی مغزی!

   بزرگترین و مهمترین رفتار ضد آزادی/ضد حقوق بشر حاکمان (مخصوصا در غرب و در ابتدا بر علیه مردمان خودشان) شستشوی مغزی است و در این راه آنچنان قوی و قدرتمند عمل کرده‌اند که توانسته‌اند همه را فریب بدهند. نمونه آن همین پذیرش دمکراسی بود و هست که صحبتش شد و در ادامه آن پذیرش آزادی و حقوق بشر کاذب توسط مردم (در ابتدا غرب) است.

   حقوق بشر نیز در جوامع سرمایه‌داری امکان ندارد. ما روزانه شاهد کشتار فیزیکی علنی (به همین جنگ غزه و اکراین و در سالهای اخیر جنگ‌های منطقه خاورمیانه و افغانستان و … نگاه بشود)، و غیر علنی یعنی کشتار در سایه مردمان به‌واسطه فقر در جهان هستیم که مسیولیت مستقیم آن بر عهده همین حاکمان است که با قدرت تبلیغات به سادگی توانسته‌اند همه چیز را به نفع خودشان نمایش بدهند.

مسلم است در کشوری که برمبنای قانون اساسی سلطنتی  و سیستم اداره آن سرمایه‌داری است، دمکراسی نمی‌تواند وجود داشته باشد و در کنار آن آزادی به معنی واقعی و در نتیجه حقوق بشر هم وجود ندارد.

همه چیز در خدمت تعداد اندک سرمایه‌داران بزرگ حاکم بر کشور است. آنها دولت را آنها تعیین می‌کنند و کاملا در اختیارشان است. انتخابات و رای دادن مردمان، سیرکی بیش نیست که دلقک‌های آن مردمان عادی فریب خورده هستند که نادانسته به حاکمیت سرمایه‌داران رسمیت می‌دهند. شخصا در مدت ۳۵ زندگی در سوید ابدا حتی یکبار رای ندادم. زیرا:

۱- یاد گرفتم زمانی چیزی را تایید کنم که دانش مناسبی از آن داشته باشم و کورکورانه قدم در راهی که دیگران نشان می‌دهند نگذارم زیرا ممکن است انتهای مسیر چاه باشد.

۲- زمانی که اندک دانشی پیدا کردم متوجه کاذب بودن انتخابات در غرب شدم. امری که اگر کمی چشم باز کنیم و از تبلیغات سرمایه‌داران رها شویم به سادگی قابل دیدن است.

نکته:

   پست ترین افراد، فلاسفه کاذب غرب هستند که در خدمت این سرمایه‌داران افکار را منحرف می‌کنند و‌دروغ‌هایی مانند آزادی، دمکراسی، حقوق بشر و … را با استدلالات غیر منطقی و ضد عقل به خورد مردم می‌دهند. و البته چون در خدمت این سرمایه‌داران هستند نوشته‌های آنها به تمام زبان‌های دنیا ترجمه و منتشر می‌شود تا هم مردم (مخصوصا دانشگاهیان) را منحرف بکنند (شستشوی مغزی بدهند) و هم پول خوبی بدست بیاورند.

بی جهت نیست که اکثریت این به اصطلاح فلاسفه (ضد عقل و ضد بشر) یهودی هستند.

خوشبختانه اخیرا بسیاری از پروفسورهای فلسفه و روسای دانشگاه‌های علوم انسانی در کشورهای مختلف جهان با مطالعه نوشته‌های من به حرف‌های کاذب/غیرمنطقی این افراد ضد عقل و ضد فلسفه پی برده‌اند و در حال شکل دادن به افکار فلسفی خود در خدمت منافع ملی و انسانی هستند.

۴ ژولای ۲۰۲۴

۱۴ تیر ۱۴۰۳

اپسالا – سوید

فیلسوف صاحب مکتب

م. حسن بایگان

فروش گسترده زمین‌های اکراین!

در اخبار آمده که زلنسکی چندین میلیون هکتار زمین کشاورزی را به شرکت‌های غربی فروخته است.

تفسیر:

   من در همان اوایل جنگ نوشتم: یهودیان صهیونیست می‌خواهند در اکراین با استفاده از زلنسکی (خاین به کشورو در خدمت یهودیان ثروتمند)، اسرایل جدیدی بسازند. همچنین و یاد ‌آوری کردم، چند سال پیش که اکراین بودم خبر فروش زمین مطرح بود و نظر من همان موقع (در اکراین) این بود که بانک‌های متعلق به یهودیان زمین‌ها را می‌خرند و به یهودیان می‌فروشند. اکنون با توجه به جنگ اکراین، یهودیان (صاحب بانک‌ها و شرکت‌ها) زمین‌ها را به ارزانترین مبلغ ممکن می‌خرند و بعد با ده‌ها برابر می‌فروشند. این یکی از دلایلی است که این دسته یهودیان خواهان ادامه جنگ در اکراین هستند.

همچنین با توجه به جنگ در غزه، از هم اکنون بعضی خاخام‌ها در اروپا فرمان تخلیه اسرایل را داده‌اند که مسلما مکان بعدی آنها اکراین خواهد بود و بعد از چندی (با توجه به اینکه مقدار زیادی از زمین‌های اکراین را خریده‌اند) در آنجا اعلام استقلال و کشوری یهودی خواهند کرد.

برای اطلاعات بیشتر به نوشته‌های من که از همان اوایل جنگ اکراین نوشتم و در سایتم هست مراجعه کنید.

۳ ژولای ۲۰۲۴

۱۳ تیر ۱۴۰۳

اپسالا – سوید

فیلسوف صاحب مکتب

م. حسن بایگان

سطح پایین مناظرات ریاست جمهوری در ایران!

   در مناظرات انتخابات ریاست جمهوری ایران، جناح غرب گرا برای فرار از پاسخگویی به مسایل اصلی و اساسی سطح بحث را به پایین ترین حد ممکن/پوپولیستی (روسری …) کشاند و جناح دیگر (احمقانه یا …) در دام افتاد.

هرچند مسایل اجتماعی بسیار مهم هستند اما اکنون چیزی به عنوان روسری مشکل اصلی اجتماعی ایران نیست. یک گردش ساده در ایران همه چیز را نشان می‌دهد و البته نشان می‌دهد که در مناطق مختلف فرهنگ‌های متفاوت حکم فرماست (مثلا بعضی دل‌بخواه و از روی عقیده حجاب را می‌خواهند و مخالفان نیز حق ندارند به زور از سر آنها بردارند)؛ اما اینکه در گوشه‌ای چند نفر فناتیک جلوی زنانی را بگیرند به عنوان امری فراگیر و مشکل اصلی کشور نیست و … و البته این حرکت حجاب اجباری ضربه اصلی را هم به کلیت جناح خودشان و در اولین قدم به خامنه‌ای زده و می‌زند.

موضوع یا مشکل اصلی و مهم ایران چیست؟

مشکلات اقتصادی و فساد بزرگترین‌هاست!

   این مشکلات دو چهره داخلی و خارجی دارد که هر دو هم‌پای یکدیگر حرکت می‌کنند.

شاید به سختی بتوان یکی را بر دیگری برتر دانست، اما نمی‌توان از نظر دور داشت که اگر عواملی داخلی در خدمت خارجیان سلطه‌گر نباشند پس راه بر نفوذ غرب برای بهم ریختن اقتصاد و کلیت جامعه بسته می‌شود.

حال اگر از آن طرف نگاه بکنیم؛ اینکه انتظار داشته باشیم غرب سلطه‌گر که تمام رفاه و ثروت و فاصله گسترده‌اش با کشورهای ضعیف وابسته به غارت است، دست از کارهای ضد بشری خود بردارد؛ فکری عبث و کاملا غیر معقول کرده‌ایم.

پس ابتدا باید درون (مخصوصا حاکمیت) هر کشوری از عناصر ناپاک که برای منافع خود، منافع کشور و اکثریت مردم را فدا می‌کنند، پاک بشود.

کمونیست‌ها به نکته‌ای مهم اشاره داشتند:

   عامل درونی و عامل بیرونی. مثلا با کشت هسته فلان میوه همان میوه به‌دست می‌آید و نه غیر آن؛ اما عامل بیرونی مانند آب و هوا و سایر نکات می‌تواند در رشد یا عدم رشد آن گیاه تاثیر گذار باشد.

پس در هر جامعه‌ای عامل درونی اصل و اساس و تعیین کننده است.

   تا عامل درونی در راستای استقلال و توسعه کشور و ضد فساد نباشد و در آن مسیر حرکت نکند آن کشور راه به جایی نخواهد برد؛ اما وقتی در این مسیرحرکت کرد آنگاه عوامل خارجی به میان می‌آیند و در نتیجه تنها عوامل داخلی سالم می‌توانند با آن مبارزه بکنند و نه عوامل فاسد و ضد ملی که چشم به غرب دوخته‌اند تا دزدی‌های خود را به آنجا منتقل بکنند.

نکته مثبت در شرایط کنونی که آن را حتی با یک دهه پیش نیز متفاوت کرده اینست:

غرب/آمریکا/یهودیان صهیونیست که تنها قدرت تعیین کننده در جهان بود، دیگر نیست!

پس وقتی می‌بینیم عده‌ای در مقابل نیروی جدید (چین، روسیه، ایران و…) که در برابر سلطه غرب پیدا شده؛ قد علم می‌کنند و به جای تاختن به غرب به این نیرو حمله می‌کنند؛ همه چیز مشخص می‌گردد، اینکه اینها عوامل غرب یا استعمارگران یا وطن فروشان هستند.

نتیجه:

   بحث اصلی میان کاندیداهای ریاست جمهوری می‌بایست حول استقلال و مبارزه با فساد می‌بود، اینکه چگونه عده‌ای که هنوز وابسته به انواع آشکار و پنهان سازمان‌های غربی مانند فراماسونری، لایون کلوپ (باشگاه شیران) و … و انواع کلیساهای صهیونیستی و فرق مذهبی – سیاسی وابسته هستند و در نتیجه باید دستورات سلسله مراتبی را که از غرب صادر می‌شود اجرا بکنند، می‌بایست در دستور مناظرات قرار می‌گرفت و عناصر آنها افشا می‌شدند.

حتی در آینده نیز سازمان‌های امنیتی باید با قاطعیت با این عناصر ضد ملی که در صدر حاکمیت (ریاست جمهوری، وزرا و …) نشسته‌اند برخورد بکند.

وضعیت جهان و موقعیت ایران:

   بررسی وضعیت جهان، دو قطبی شدن آن؛ ورود ایران به بلوک شرق (روسیه، چین، شانگهای، بریکس..‌.)، جنگ‌های کنونی در جهان، مبارزه جهانی برای رهایی از استعمارگران غربی، نقش ارز جدید جهانی یا ارز بریکس (دلار زدایی)، تلاش برای پایان دادن به حاکمیت بانک‌های غربی بر جهان (عمدتا در اختیار یهودیان صهیونیست و خاندان روچیلد)، همکاری با شرق که حاضر به دادن تکنولوژی‌های پیشرفته هست (غرب حاضر نیست بدون وابستگی/پذیرش استعمار بدهد) و … می‌بایست در دستور کار مناظرات قرار می‌گرفت؛ یعنی بحث‌هایی اصولی و در سطح جهانی و تاثیر اساسی و پایدار گذار بر همه چیز کشور؛ و نه صحبت‌های کوچه بازاری (پوپولیستی) که در صدر همه مسایل جای گرفته بود.

حمایت از اسرایل!

   همچنین طرح جدی و کاملا صریح اینکه؛ کدام جناح از جنایات رژیم ضد بشری اسرایل حمایت می‌کند بسیار مهم بود و در این لحظات آخر هنوز هم هست؛ این آخرین شانس مردم در شناخت دوست و دشمن است.

توجه:

    در آخرین مصاحبه شاه با آن خبرنگار معروف (فیلم آن در دسترس عموم هست)، آنجا که شاه به حاکمیت یهودیان صهیونیست بر آمریکا (با آن حالت خاص) اشاره کرد؛ باعث گردید تا آن یهودیان حاکم برغرب، مهر پایان را بر حکومت شاه زدند. و حالا در کمال بی شرمی منکر شده و چیز دیگری در باره شاه می‌گویند.

   پس طرح سوالات آورده شده در سطور بالا از مهمترین نکات برای روشن شدن چهره نیروها (ملی یا ضد ملی/وابسته بودن) بود و در این لحظات آخر مناظرات هنوز هم هست.

   اما اینکه فقط اشاره به پاک دستی و زندگی ساده بعضی بشود یک نکته است که به عمق ماجرا یا فاجعه نمی‌رسد. در کنار آن خشک مغزی بعضی این افراد و برخورد زشت، تند و بی ادبانه آنها با مردمان باعث نفرت از آنها شده، آنها را غیر قابل تحمل و منزوی کرده است.

   آن انسان پاک دستی که دانش چگونگی سلطه غرب بر کشورها (و کشور خود) را نداند انسان سیاسی نیست و نمی‌تواند کاری اساسی برای کشور بکند؛ حتی ممکن است در دام سواستفاده کنندگان افتاده و به ضد خود تبدیل گردد.

۳ ژولای ۲۰۲۴

۱۳ تیر ۱۴۰۳

اپسالا – سوید

فیلسوف صاحب مکتب

م. حسن بایگان

کاذب بودن: شعار نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران!

شعار “نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران” مانند نقشه کردستان، همانند دامن زدن به قوم‌گرایی ترک، کرد، بلوچ و … و بسیاری اینچنین مسایل از اسرایل بیرون آمده؛ و در اصل این شعار “نه غزه، نه لبنان، جانم فدای اسرایل” است.

اما چرا خود اسرایل حاضر نمی‌شود فلسطینیان دارای کشور باشند در حالیکه خودش سرزمین آنها و خانه‌هایشان را اشغال کرده است و … و این‌همه آدمکشی می‌کند.

هرکس فریب خورد هر بلایی بر سرش بیاید …

شناخت جریانات سیاسی و اینکه کدام یک در چه شرایطی ارجح هستند مهم است. اگر چنین شناختی نداریم بهتر است از هیچ کدام حمایت نکنیم و در رای گیری‌ها شرکت نکنیم. وگرنه نادانسته در خدمت افراد و کشورهای دیگر در آمده‌ایم.

۲۷ ژون ۲۰۲۴

۷ تیر ۱۴۰۳

اپسالا – سوید

فیلسوف صاحب مکتب

م. حسن بایگان

هلوکوست!

چند ساعت پیش رادیو سوید گفت: از امروز هرکسی در اروپا هلوکوست (وجود اماکن کشتار یهودیان) را نفی کند، مجرم شناخته می‌شود و…

هلوکوست کم یا زیاد بوده ولی:

چرا جلوی تحقیقات درباره هلوکوست حتی در دانشگاه‌ها گرفته می‌شود در حالیکه میلیون‌ها واقعه تاریخی و … همچنان در دانشگاه‌ها و بسیاری مراکز مختلف مورد تحقیق قرار می‌گیرند؟ این عمل یعنی اینکه در این ماجرا چیزهایی هست که می‌خواهند مخفی بماند و بیشترین شک آنست که در این جنایت دست یهودیان صهیونیست (به رهبری خانواده روت چایلد که پایه اسرایل را گذاشت) در کار بوده تا با ایجاد وحشت، یهودیان اروپا را که مایل به ترک اروپا و رفتن به فلسطین برای ایجاد اسرایل نبودند مجبور به ترک خانه و کاشانه خود بکند و بدتر اینکه، این یهودیان آواره خانه و کاشانه دیگران را مصادره کرده و مردمان آن سرزمین را آواره بکنند.

بی جهت نیست که اکنون شاهد مخالفت گروه وسیعی از یهودیان بر علیه یهودیان صهیونیست در غرب هستیم.

تضاد میان یهودیان بسیار بالا گرفته است و مسلما نوشته‌های صریح من به یهودیانی که قربانی هلوکاست بودند این آگاهی و شجاعت را داده که صدایشان را برعلیه جانیان اصلی (و نه آلمانی‌ها) بلند بکنند.

اما:

دولت‌های غربی نشان داده‌اند که فقط کارمندان حقیر سرمایه‌داران بزرگ هستند. همه چیز نشان می‌دهد که کشورهای غربی مستعمراتی بیش نیستند و البته: در هیچ مستعمره‌ای آزادی، دمکراسی، حقوق بشر و انسانیت وجود ندارد.

ثروت را نباید با آزادی اشتباه گرفت مخصوصا که این ثروت از غارت دیگران و به قیمت خون صدها میلیون انسان به دست آمده است و هنوز کشتارها و ضربه زدن به انسان‌ها و انسانیت توسط غرب ادامه دارد.

نکته:

آنچه که مستعمره بودن غرب را کاملا تثبیت می‌کند همین موضوع کشتار یهودیان است زیرا:

اولا- سایر کشتارها در آن دو‌ جنگ و در سایر جنگ‌ها را نادیده می‌گیرند که زشت‌ترین نوع نژادپرستی است چرا که در کمال بی‌شرمی سایر انسان‌ها و کشتار آنها را نادیده گرفته و هیچ اقدامی برایشان نمی‌شود.

دوم- اینکه پول خوبی بابت غرامت از مردمان نادان آلمان به دست می‌آورند.

سوم- آنچنان همه را در جایگاه محکوم‌ قرار می‌دهند که کسی به فکر بررسی نقش یهودیان صهیونیست در این جنایت (هلوکاست) و محاکمه آنها نیفتد.

نتیجه:

چنانچه روزی پنجه خونین یهودیان صهیونیست از سر مردمان جهان کوتاه گردید و فرصت بررسی واقعی هلوکوست (و سایر جنایات آنها در تمامی وقایع جهان) رسید، آنگاه آنها باید تمام آن پول‌ها را همراه سایر خسارات بازپس بدهند.

دنیا چنین نبود و چنین هم نخواهد ماند. بالاخره روزی مردمان با پیروی از فلسفه من دیدی باز به جهان و انسانیت پیدا خواهند کرد و همه چیز دیگرگون خواهد شد.

۱ ژولای ۲۰۲۴

۱۱ تیر ۱۴۰۳

اپسالا – سوید

فیلسوف صاحب مکتب

م. حسن بایگان

USAIran