در باره عدم صلاحیت عفو بینالملل و محکومیت این جریان وابسته به جنایتکاران بینالمللی!
حتی اگر حکم اعدام داشته باشم عفو بینالملل ابدا و ابدا حق ندارد کمترین قدمی بردارد که مرگ را بر این ننگ بزرگ و پاک نشدنی ترجیح میدهم.
چند هفته قبل، پیش از سفرم به ایران مطلبی نوشتم که چرا من را در ایران دستگیر نمیکنند و در ادامه آن نیز میخواستم مطلبی برعلیه سازمان عفو بین الملل بنویسم ولی متاسفانه به دلایلی موفق نشدم.
تجربه اول من با عفو بین المللی بیشتر از ۴۵ سال پیش یعنی چند سال پیش از نیمه کودتای سال ۱۳۵۷ در کشور “سری لانکا” بود. آنجا به عنوان نماینده یک سازمان سیاسی به ملاقات رهبر “ببرهای تامیل” رفتم و سپس همراه او و معاونش به ملاقات رییس عفو بینالملل آن کشور که یک وکیل سرشناس و بسیار ثروتمند بود رفتیم. مسایلی پیش آمد که متوجه وابستگی او و در کل جریان عفو بینالملل به فراماسونری و صهیونیسم و در کل قدرتهای بزرگ و جنگ افروز جهان شدم. اما کمی سن و تجربه هنوز جا داشت تا بیشتر آنها را تجربه بکنم. پس از آمدن به سوید حدود ۳۲ سال پیش در شهر “اوره برو” تظاهراتی را برعلیه رژیم ایران با چند ماه تلاش با همکاری تمام احزاب سویدی براه انداختم به قول خود سویدی ها این یکی از بزرگترین تظاهراتهای تاریخ آن شهر بود. ولی در نهایت در حالیکه گرداننده من بودم رییس عفو بینالملل که از استکهلم دعوت کرده بودم (البته اینکار را به سفارش یک دوست سویدی کردم و نه خواست واقعی و قلبی خودم) خودش را جلو انداخت و خود را همه کاره نشان داد و برخورد بسیار متکبرانه ای/دیکتاتوری از خود نشان داد و در حالیکه هنوز برنامه ادامه داشت و قرار بود در محل کتابخانه مرکزی جلسه باشد او جلوی کتابخانه اعلام ختم برنامه را کرد که بیشتر مردم رفتند ولی تعدادی به سالن کتابخانه که برای اینکار رزرو شده بود آمدند. این خانم نماینده عفو بینالملل در سوید، کاری کرد که ابدا و ابدا به هیچ وجه نباید انجام میداد و در صلاحیت او نبود زیرا برنامه ریز من بودم و چند هزار کرون هم خرج کرده بودم و هیچ کسی یا سازمانی یا حزبی کمکی مالی نکرده بود. دیکتاتوری، پست فطرتی، سیاست بازی و خنجر زدن یعنی همین کار خاینانه و خبیث.
موردی دیگر:
برنامه ای در همین روابط سیاسی اعتراض به حکومت ایران حدود ۱۰ سال پیش در یک سالن بزرگ در اپسالا ترتیب دادم و از نماینده عفو بینالملل نیز همانند چندین تن دیگر دعوت کردم (البته به پیشنهاد دوستی سویدی و برای اینکه روی او را زمین نیانداخته باشم وگرنه دیگر ابدا نمیخواستم با این سازمان مزخرف/کثیف کار بکنم مخصوصا که چند نمونه دزدی در آن نیز برملا شده بود) ولی این مرد جوان فکر میکرد حاکم بر همه چیز است و از همان ابتدا شروع کرد به دستور دادن و در نهایت حتی بعد از سخنرانی من، روی صحنه رفت و در حالیکه وقت صحبت اونبود دوباره صحبتهای بی ربط و رییس مآبانه/دیکتاتور مآبانه کرد. پس از آن من به همه گفتم دیگر ابدا با این سازمان کثیف کار نمیکنم و همه نیز متوجه این دیکتاتوری شدند و ظاهرا فعالیت آنها نیز در این شهر محدود شده و چیزی از آنها دیده نمیشود.
این حداقل سه بار تجربه بد من با این گروه وابسته به سرمایه داران بینالمللی است.
هشدار:
هر شرایط یا وضعیتی که برای من در هر گوشه ای از دنیا پیش بیاید، عفو بینالملل ابدا و ابدا اجازه ندارد کمترین پشتیبانی از من بکند و حتی اگر حکم اعدام داشته باشم تقاضای عفو من را بکند که مایه ننگ برای من است. ترجیح میدهم اعدام بشوم ولی این وابستگان به جانیان بینالمللی قدمی برای نجات من برندارند.
زیرا که دلیل وجود عفو بینالملل، برنامه ای از همین جنایتکاران جنگ افروز است که از یک طرف کشتار میکنند و از طرف دیگر خودشان طلب بخشش تا حامی بشر قلمداد بشوند، یعنی همه چیز (پوزیسیون و اپوزیسیون) همه در اختیار خودشان باشد. نوعی بازی مسخره برای گمراه کردن مردم ساده لوح.
۴ اکتبر ۲۰۲۲
۱۲ مهر ۱۴۰۱
ایروان – ارمنستان