دیروز ( دوشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۳) به دانشگاه قرقیزستان-ترکیه رفتم. نگهبان با دپارتمان فلسفه تماس گرفت و خانم پرفسور، من را پذیرفت. همراه او دو دانشجوی فوق لیسانس بودند. پس از کمی صحبت دانشجوی پسر بیرون رفت و اندکی بعد با شخصی آمد که او را پرفسور فلسفه و رییس دپارتمان معرفی کردند. او به فلسفه من خیلی تمایل نشان داد و خواست به اتاق او بروم و حتی مایل بود که جلسه دیگری برای من تشکیل بدهند ولی زمان من محدود است. در میان صحبتها و نقد بر فلاسفه غرب (که اکثرا یهودی و در خدمت سرمایه داران قلم زدند و میزنند و اینکه ریشه نوشتههای آنها منحرف، ضد عقل، انسانیت و فلسفه میباشد)، اشارهای به اسلاوی ژیژاک کردم و اینکه در مطلبی مزخرف بودن افکار او را نشان دادم. آن جوان که ژیژاک را خوانده بود با تعجب به من نگاه کرد و سوالاتی پرسید. پاسخ من او را قانع کرد.
صحبتهای من شوکی بر آنها بود. البته این اولین بار نبود که افکارم با چنین استقبالی روبرو میشد و من همیشه به اینها گفته بودم: شما به صحت فلسفههای دروغین (مارکس، هایدگر، هوسرل، هانا ارنت، کانت، هگل، فروید و …) شک داشتید اما فشار پول و تبلیغات سرمایهداران غرب همه را خفه کرده بود ولی اکنون فلسفه من همه را نجات میدهد.
در حال خداحافظی بودم که یک خانم دیگر پرفسور فلسفه آمد (احتمالا به او اطلاع داده بودند) انگلیسی او بهتر از آنهای دیگر بود. به آنها گفتم: فلسفه اساس همه چیز است و شما هستید که اساس و پایه تمام قوانین و سیاست و رفتار کشور را تعیین میکنید. اگر (به قول خانم پرفسور فلسفه در دانشگاه بیشکک) سیاسیون نمیخواهند به شما اهمیت بدهند بگویید که این فلسفه مارکس بود که کشور قرقیزستان را کمونیستی کرد. پس اساس همه چیز فلسفه است.
با کمترین توضیحات من درباره غلط بودن فلسفه مارکس آنها به سادگی میپذیرفتند.
البته در ابتدا تفاوت ریشهای و اساسی فلسفه با دین را به سادگی نشان دادم، آنها نیز به خوبی آن را میفهمیدند و میپذیرفتند.
گفتم: مارکسیسم را سرمایهداران بزرگ صهیونیست با کمک یهودیان (لنین و همه کمیته مرکزی یهودی بودند به غیر از استالین و دو سه نفر دیگر که البته زنان آنان یهودی بودند و زبان خانه آنها ییدیش بود) و حدود ۸۰۰ هزار یهودی متشکل بر روسیه و بلوک شرق تحمیل کردند تا فراماسونری را بشکنند و خود بر غرب و جهان حاکم بشوند. این نکته آنها را تکان داد ولی به آسانی متوجه آن شدند و پذیرفتند.
پذیرش افکار من که به سادگی از طرف فلاسفه و اساتید علوم انسانی صورت میگیرد حاصل تمامی شک و تردیدهای آنها بر فلسفههای کاذب تحمیلی است ولی چون الترناتیو دیگری نداشتند مجبور به سکوت بودند. اکنون فلسفه من راه درست، معقول و منطقی را جلوی پای اساتید فلسفه جهان قرار داده است.
حرکت فلاسفه دو دانشگاه در قرقیزستان (و سایر فلاسفه کشورهایی که با آنها ملاقات داشتم) مسلما بر جامعه قرقیزستان و با توجه به ارتباطات دانشگاهی بر سایر دانشگاهها و کشورها تاثیر خواهد گذاشت؛ همه چیز را تغییر داده و آینده خوبی برای بشر رقم خواهد زد.
در خاتمه گفتم:
حال که فلسفه من را پذیرفتید بدانید من خواستار هیچ پول یا مقامی نیستم یعنی آن کاری که رهبران مذهبی میکنند و در واقع دین برای آنها دکان است.
پرفسور رییس دپارتمان فلسفه که علاقمندی زیادی به فلسفه من نشان میداد با اشاره به همان سه صفحه خلاصه فلسفه من پرسید:
آیا این فشرده فلسفه تو است؟
پاسخ دادم: بله.
گفت: با علاقه زیاد آن را دقیق خواهم خواند.
باری دیگر گفتم: شما فلاسفه این کشور با تکیه بر اصول کلی فلسفه من برای کشورتان برابر با فرهنگ خودتان تصمیم بگیرید و عقاید فلسفی مناسب ارایه دهید.
اشاره:
پرفسورها و دانشجویان دپارتمان فلسفه در این دانشگاه و دانشگاه بیشکک، انسانهای بسیار باهوشی بودند و با کمترین اشاره من به یک نکته آنها نکات بسیاری را درمییافتند.
غرب در کجا قرار دارد!
غرب مسیحی زیر سلطه سرمایهداران یهودی و مسیحی صهیونیست از عقل و انسانیت خارج شده است. پس دلیلی برای ملاقات با فلاسفه وابسته و خریداری شده غرب که برای اربابان قلم میزنند، وجود ندارد؛ کسانیکه دریچه عقل را بر روی آنها بستهاند و در بسیاری موارد نیز خودشان دریچه را بستهاند تا مبادا بیکار و گرفتار مشکل مالی بشوند. اتفاقا این سوالی بود که خانم پرفسور از من پرسید و متوجه شد که شغل من معلمی فلسفه نبوده و وابستگی مالی به حقوق بگیری نداشتهام پس متوجه آزادگی من شد.
یک فیلسوف واقعی باید شجاع ترین انسانهای روی زمین باشد پس نباید وابستگی (مالی و…) داشته باشد.
اما، این فلاسفه کشورهای زیر ستم غرب هستند که دنبال رهایی و انسانیت میباشند و تشنه افکار آزادیخواهانه و بشردوستانه در مقابل افکار ضد آزادی و ضد بشری غرب هستند. پس زمانیکه از عدم وجود دمکراسی، حقوق بشر و انسانیت در غرب صحبت میکردم صحبتها را با عشق و علاقه گوش میدادند و به آسانی میفهمیدند و میپذیرفتند که خود نشان از هوش، انسانیت و آزادگی آنهاست.
نکته:
کسانیکه مایل به دانستن فلسفه من هستند میتوانند مسایل زیادی را در سایتم، کتابهایم و یا فیس بوک بخوانند.
ضمنا عکس با اساتید دانشگاه قرقیزستان را در فیس بوک گذاشتم که شاید در جاهای دیگر دیده نشود.
۲۲ اکتبر ۲۰۲۴
۱ آبان ۱۴۰۳
بیشکک – قرقیزستان
فیلسوف صاحب مکتب
م. حسن بایگان