اگر به ازل و ابد معتقد هستیم یعنی به منهای بینهایت تا باضافه بینهایت معتقد هستیم. و اگر در ریاضی به منهای بینهایت تا باضافه بینهایت معتقد هستیم. در اینصورت هیچگاه به زمان حال نمیرسیم: چرا؟
برای اینکه ما باید ابتدا از ازل یا منهای یینهایت شروع کنیم . ولی برای رسیدن به منهای بینهایت هیچ امکانی نیست در نتیجه این شروع از منهای بینهایت که هیچ گاه به آن نمیرسیم امکان ندارد به زمان حال برسد در نتیجه هیچگاه به باضافه بینهایت هم نخواهد رسید زیرا هیچگاه به زمان حال نمیرسد تا بتواند به آینده برود.
در نتیجه خدایی نمیتواند وجود داشته باشد.
اعتراف به نادانی عقل است و تلاش برای انچه نمیدانیم، نادانی است.
دانش بشر هنوز به آن مرحله نرسیده است که بتواند برای هستی پاسخی بیابد.
این نکته منها تا باضافه بینهایت در خصوص فلسفه هستی و خدا اینچنین است اما در ریاضی مسیله مقداری متفاوت میباشد؛ زیرا اکثر اوقات نقطه وسط یا آنچه هست در نظر گرفته میشود و سپس در جهات باضافه و منهای بینهایت میرود.
۲۴ مای ۲۰۱۷
م. حسن بایگان