۱۸ دی سالگرد بکتاش آبتین بود. از تهران به طرف شهر ری حرکت کردم و یک ساعت پیش از شروع مراسم رسیدم. آن اطراف تعداد زیادی پلیس، ماموران مخصوص ضد شورش و لباس شخصی آماده بودند. توجه اشان به من جلب شده بود من هم خیلی راحت به طرف جمع پلیسها رفتم و گفتم:
برایم جالب است که پلیسهای ایران بدون هیچ سلاح و حتی باتوم هستند.
یکباره یکی از آنها اسلحه کمری اش (زیر لباس بود) را نشان داد و با لحنی جدی گفت:
ببین من دارم و برای همه شما کافی است.
گفتم: من اهل تظاهرات وشلوغ کاری نیستم.
یکباره او آرام شد و صحبتهای ما خیلی عادی حول رفتار پلیسهای کشورهای مختلف بود. پس از مدتی گفتند:
امروز وضعیت کمی غیر عادی است مواظب خودت باش.
گفتم: مقصودتان مراسم بکتاش است.
گفتند: بلی.
گفتم: من هم برای مراسم آمدهام.
ناگهان یکی از آنها با صدای بلند فریاد زد: “درود بر بکتاش”.
و در چهره دیگران نیز رضایت از این فریاد را دیدم.
همین جا دو نکته مهم دیده میشود.
یک: فریاد حمایت پلیس از بکتاش.
دو: آن پلیسی که نشان داد سلاح دارد. ظاهراً فقط او سلاح داشت.
در هیچ کجای دنیا حمله به پلیس و کشتن آنها بدون پاسخ نخواهد بود. زمانیکه پلیس را با چاقو و هرگونه سلاح سرد مورد هجوم قرار میدهند و آنها را میکشند، آنها دیگر حاضر نمیشوند به عنوان قربانی وارد ماجرا گردند. در چنین شرایطی دو راه برای پلیس باقی میماند عدم تبعیت از دستور و ماندن در پاسگاه پلیس، که این یعنی تمرد از دستور ، دیگر اینکه برای حفظ جان خود اسلحه داشته باشند.
۹ ژانویه ۲۰۲۳
۱۹ دی ۱۴۰۱
تهران