عجب داستان‌هایی کل علی!

داستان این ضرب‌المثل قدیمی را چنین گفته‌اند:

شخصی به کربلا رفته بود و او را “کربلایی علی- کل علی” صدا می‌زدند پس از سال‌ها وضع مالی‌اش به جایی رسید که به مکه رفت. پس از بازگشت طبق رسوم، همه آشنایان و … را به خوراک دعوت کرد و دائم از مکه صحبت کرد. هنگام خداحافظی همه او را “حاج علی” صدا زدند به غیر از یک نفر که گفت: خدا حافظ “کل علی”.

آن شخص فکر کرد چه کند و در نهایت همان شخص را دوباره به مهمانی خصوصی دعوت کرد و تمام مدت از مکه و اینکه “حاج علی” شده صحبت کرد. اما آن شخص موقع خداحافظی گفت:

“عجب داستان‌هایی کل علی”.

این طنز، حکایت آن دسته مردمان خشک مغز است که هر چه برای آنها توضیح داده بشود باز هم انسان، وقایع یا کشور و … را همان گونه قدیمی می‌بینند و نمی‌توانند شرایط و یا شخصیت جدید را تشخیص بدهند.

در مورد خود من؛ علیرغم نقدهایم بر همه رژیم‌ها، ادیان و فلسفه‌ها و ارایه فلسفه‌ای نوین برای همه مردمان حال و آینده؛ باز عده‌ای می‌پرسند که آیا مذهبی هستم! و یا طرفدار فلان رژیم یا شخص!؟

بهترین پاسخ به این افراد سکوت است زیرا همانند آن شخص هستند که هر چه هم برایشان توضیح دوباره و خصوصی داده بشود نهایت می‌گویند: “عجب داستان‌هایی”.

نکته اینجاست که در فلسفه من، اینچنین نیست که همه چیز تمام ادیان و نظرات و یا حکومت‌ها را به طور کامل و دربست رد بکنم و هیچ چیز مثبتی در آنها نبینم بلکه هرجا لازم باشد آن نکات مثبت را تحسین می‌کنم.

اینجاست که کم هوش‌ها و یا عقب‌افتادگان ذهنی چنین چیزی را دلیل بر پیروی می‌دانند. این دسته که به تعبیری همه چیز را فقط سیاه و سپید می‌بینند، متوجه نیستند دنیا رنگی است. آنها متوجه نیستند که در کامپیوتر فقط میان سیاه و سپید، هزاران گوناگونی رنگ است، در نتیجه آنجا میلیون‌ها رنگ آمده است.

حتی در میان انسان‌ها که ظاهراً فقط سیاه و سپید هستند به اندازه تعداد همه آنها تفاوت رنگ هست و دو‌ انسان کاملا یک رنگ پیدا نمی‌شود. و می‌توانیم این نمونه‌ها را به زندگی و سایر موارد هم گسترش بدهیم و متوجه بشویم که هر انسان، نظریه یا رژیم سیاسی هم مجموعه گسترده‌ای از خوبی‌ها و بدی‌ها و هزاران نکته میان این دو، است.

هیچ آدم خوبی وجود ندارد که نکته منفی (حداقل از نظر بعضی) نداشته باشد؛ و هیچ آدم بدی هم نیست که نکته مثبتی نداشته باشد و یا در جایی کاری انسانی نکرده باشد.

اینکه شخصی، رژیمی یا نظریه‌ای را خوب یا بد بدانیم حتما اینچنین نیست که هیچ نکته مثبتی ندارند و یا کار بدی انجام نداده‌اند.

من در نوشته‌هایم همواره برای ادیان احترام قائل شده‌ام. زیرا نتیجه ناگزیر مسیر پیشرفت عقل انسان بود و دستورات آنها نیز در زمان خودشان در مجموع خوب بود و … که تمام این توضیحات در نوشته‌هایم هست و نیازی به طولانی کردن سخن در اینجا نیست.

آن دسته مردمانی که نمی‌توانند از گذشته جدا بشوند و آنقدر کم هوش یا به نوعی عقب افتاده ذهنی هستند که حتی صحبت صریح اعلام مخالفت من با همه ادیان، فلسفه‌ها و حکومت‌ها و در کنار آن ارایه فلسفه و‌ نظرات جدید را نمی‌توانند بفهمند و تشخیص بدهند، باید بی جواب گذاشت.

“نرود میخ آهنین در سنگ”.

در مقابل مردمانی هستند خسته از افکار قدیمی و تشنه نظراتی نو که معقول و منطقی باشد؛ من نیرویم را برای این مردمان می‌گذارم.

اما آنانی که وابسته به ادیان و یا قدرتمندان هستند و از زاویه تخریب یا مبارزه با فلسفه من اینچنین می‌گویند مردمانی هستند که توان مبارزه فلسفی و نقد علمی و منطقی ندارند پس این مردمان عقب افتاده از شیوه‌های عقب افتاده استفاده می‌کنند‌.

۲۳ آپریل ۲۰۲۳

۳ اردیبهشت ۱۴۰۲

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان

USAIran