نگاهی به موقعیت عربستان و امارات!
پیوستن عربستان و امارات به بریکس، کشورهایی که به نوعی میتوان گفت مستقیما مستعمره آمریکا (اسرایل) بودند، معنای سیاسی زیادی دارد.
عربستان!
عربستان چندین سال پیش در مسیر همکاری با ایران تا مرحله ایجاد بانک اسلامی پیش رفت و چندی پس از آنهم شیوخ عربستان تصمیم گرفتند تا مقداری از۱۲۰۰ (هزار و دویست) میلیارد دلار پول نقد خود را از بانکهای آمریکا به صورت یورو به بانکهای اروپا منتقل بکنند. این دو مورد از حرکات اساسی عربستان برای رهایی از بند آمریکا (اسرایل یا یهودیان صهیونیست) بود که با مخالفت و مقابله شدید آنها روبرو شد و صدمات زیادی به منطقه زدند.
در این میان بی سیاستی حاکمان ایران با حمله به سفارت عربستان و … به کمک آمریکا و اسرایل آمد و روابط کشورهای منطقه برای چندین سال خصمانه بود و به جنگ کشیده شد و خطرات زیادی برای همه کشورهای منطقه ایجاد گردید.
محمد بن سلمان با هر طرفندی، و البته با مشکلات و احتمال کشته شدن، ولیعهد شد و احتمال کودتای داخلی برعلیه او و کشته شدنش باقی بود و هنوز کاملا برطرف نشده است. پس باید برای این مشکل اساسی چاره ای می اندیشید؛ و هیچ راهی به غیر از پیوستن به بلوک جدید ضد غرب وجود نداشت و ندارد.
رهایی کشورش (عربستان) از نفوذ آمریکا و اسرایل بسیار سخت بود و به تنهایی یا با کمک شیخ نشین های بسیار ضعیف (کویت، امارات، بحرین) ابدا امکان نداشت، زیرا خود این مینی کشورها هیچ قدرتی نداشتند و ندارند زیرا پولهای آنها نیز در بانکهای یهودیان در آمریکا زیر کلید است. و حتی ممکن است امریکا/اسرایل از اینها بر علیه او استفاده بکند.
توجه:
اتحاد با آمریکا/غرب/ اسرایل ابدا معنا ندارد. غرب مسیحی صهیونیست است که بر مبنای انجیل پذیرفته سگ های کثیف/ نجس در خدمت یهودیان است و به همین دلیل کنترل آنها در اختیار یهودیان صهیونیست است. غرب ابدا به هیچ اصول انسانی معتقد نیست و همه چیز را در پول میبیند و هر زمان آماده است تا زیر پای دیگران را خالی کرده آنها را به جهنم مالی و ... بفرستد.
آمریکا (یهودیان حاکم بر آمریکای مستعمره) نشان داده اند که هرگاه بخواهند پولهای هر کشوری را بلوکه کرده و بالا میکشند.
بالاخره در سالهای اخیر چین به کمک آمد و میان ایران و عربستان صلح برقرار کرد و عربستان را به بریکس دعوت کرد.
بریکس و همکاری منطقهای با ایران میتواند جان محمد بن سلمان و بسیاری از همراهان او در حاکمیت را نجات بدهد، زیرا هرگاه پدر او که هنوز زنده است بمیرد، آنگاه خونخواهی ها و تقاضاهای آن افرادی که از قدرت و حتی امکان پادشاهی را از دست دادند، و همچنین محمد بن سلمان مقدار زیادی از پولهای آنها را گرفت پا به میدان میگذارند.
اینجاست که اگر نیرویش صرف مبارزه با ایران میشد آنگاه توانش به مقدر زیادی تحلیل میرفت. ولی هم پیمانی با ایران جلوی مخالفین خارجی و حتی شیخ نشین های دیگر (بحرین، امارات و کویت) که بخواهند به مخالفین او کمک کنند، را میگیرد.
بقای محمد بن سلمان در قدرت حتی زنده ماندنش، پس از مرگ پدرش به حمایت ایران بستگی دارد! زیرا او ابدا و ابدا نمیتواند روی حمایت آمریکا و اسرایل حساب بکند بلکه باید همواره آنها را در حال توطیه ریزی ببیند. اگر غیر از این فکر بکند نادان سیاسی به تمام معنا است. ولی حرکت او نشان داد که بازیهای جهانی و توطیه گران غربی را میشناسد.
خلاصه کلام آنکه:
عربستان و در صدر حاکمیت آن محمد بن سلمان برای نجات خود میبایست از وابستگی به آمریکا/ اسرایل کم میکرد. عقل سیاسی حکم میکند که به همکاری با بلوک استقلال طلب در جهان که در حال از بین بردن قدرت آمریکا (و در صدر حاکمیت امریکا، یهودیان صهیونیست) است، بپیوندد، با آنها همکاری کرده، گام به گام پولهایشان را از آمریکا خارج کرده، حتی با کمک چین و سایرین بانک بزرگ بین المللی جدیدی به راه بیندازند.
بانک بزرگ جهانی مستقل!
تفاوت این بانک با آنچه اکنون است بسیار زیاد و اساسی میباشد زیرا بانکهای قدرتمند جهان که سویفت و همه جابجایی پولها در جهان را کنترل میکنند در اختیار یهودیان صهیونیست و مسیحیان صهیونیست قرار دارند و بهمین دلیل هرگاه بخواهند به آسانی (برنامه کامپیوتری است و چند ثانیه بیشتر طول نمیکشد) حساب هر شخص یا کشوری را میبندند.
ولی بانکی که با همکاری چین، ایران، روسیه، هند، عربستان، آفریقای جنوبی و … تاسیس بشود کاملا بین المللی و متشکل از ادیان مختلف و بی دین ها و کشورهای مختلف حهان است، پس منافع همه در نظر گرفته میشود.
اکنون بانکهای غرب خصوص و در اختیار چند نفر و بیشتر یکی دو خانواده یهودی صهیونیست قرار دارند. تمام ثروت بیل گیت، ذاکر بری و امثالهم نیز متعلق با این یکی دو خانواده است.
پروسه ایجاد بانک مستقل ظاهراً در حال پیگیری است و چین که مغز متفکر آن است میداند که باید کارها را با صبر و متانت و با گامهای محکم برداشت و عجله بیمورد آسیب زننده است.
امارات متحده عربی!
این کشور توسط غرب و مخصوصا اسرایل حمایت شد و به این مرحله رسید.
نکته جالب:
اکثر مردمان این امارت از ایران رفتند. اهالی جنوب پارس (خنج، لار، اوز …) که سنی مذهب و به عچم معروف هستند و زمانیکه به آنجا رفتند عربی نمیدانستند و … و از جمله تمام سازمان امنیت دبی در دست ساواکی هایی بود که در جناح کامل اسرایل بودند و پس از وقایع کودتا/انقلاب وقتی خمینی در برابر اسرایل موضعگیری کرد، دیگر جایی برای آنها در ایران نبود و به آنجا رفتند.
چرا این کشور (امارات) که بنایش بر آب گذاشته شده بود و کاملا در اختیار اسرایل، به بریکس پیوست؟
– آیا پشت این داستان پیوستن امارات به بریکس، اسرایل قرار دارد و میخواست عامل نفوذی خود را وارد بریکس بکند؟
این حدس میتواند درست باشد ولی از طرفی اکنون پس از این سالها و روشن شدن ضعف غرب (آمریکا و اسرایل) و اینکه طرفهای دیگر در همسایگی اش (عربستان) دیگر نمیخواهند همانند سابق مستعمره بدون چون و چرا باشند به امارات میگوید که بهتر است در بازیهای جهانی با طرف جدیدی که در حال رشد و قدرت گیری است وارد همکاری بشود.
حتی شاید جناحهایی از یهودیان صهیونیست آینده خود را در جدایی از دیگر یهودیان و پیوستن به شرق میبینند.
اکنون برای همه روشن شده است که آمریکا دیگر آن توان نظامی چند سال پیش را ندارد و از نظر اقتصادی هم برفنا رفته و اکنون این چین است که بهخاطر چندین بیلیون (چند هزار میلیارد دلار) طلب نمیخواهد آمریکا یکباره از هم بپاشد تا اینکه بتواند طلب خود را به شکل معقولی باز پس بگیرد.
از طرفی دیگر درون آمریکا نیز متلاشی شده و آن وحدت پیشین وجود ندارد و حتی بعضی در پی جدا کردن قسمتهایی از آمریکا و ایجاد دو کشور و شاید چند کشور هستند.
قماربازان هنگام باخت با همه درگیر میشوند و این حکایت آمریکای امروز است.
برای شناخت بیشتر به مباحثات کنگره آمریکا که این روزها در جریان است و همانجا علنا از ضعف و فروپاشی آمریکا صحبت میشود، مراجعه کنید.
پس در چنین شرایطی سیاست حکم میکند تا امارات (و کویت و بحرین و …) با قدرت جدید (اتحاد اصلی میان چین، روسیه و ایران است و بقیه اقمار هستند حتی هند)، همکاری بکند.
در همین رابطه است که بعضی رسانههایی که ایران را بهم میریختند بسته شدند زیرا از طرف این شیخ نشین ها پولی به آنها پرداخت نشد.
دو کشور عربستان و امارات از امتیازاتی برخوردار هستند که کمتر کشوری دارد. عربستان تولید کننده بزرگ نفت است. چند دهه پیش که با آمریکا توافق کرد تا نفت تنها با دلار معاوضه بشود، دلار واقعا تقویت شد. از طرف دیگر قرار شد پول نفت در آمریکا بماند (شاه هم این را پذیرفت) این عمل بانکهای آمریکا را بسیار ثروتمند کرد و از آنجا دلار و آمریکا و یهودیان صهیونیست ثروتمند و قدرتمند شدند.
حال با چرخش عربستان و قبول معامله نفت با بعضی کشورها با پول آنها این دو مورد تضعیف خواهند شد.
امارات هم نفت دارد و هم یک بازار آزاد معاملات/تجارت جهانی گسترده ایجاد کرده است که میتواند در جابجایی کالاها بدون اینکه سایرین (در اینجا اگر کارها به شکل جدیدی پیش برود بدون نظارت آمریکا) بسیاری کالاها در جهان جا به جا بشوند.
نکته:
عربهای عربستان از قرون دور تاجر و تاجر صفت بودند. میدانیم که خود محمد پیامبر مسلمانان نیز کاروانهای تجاری را همراهی میکرد. آنها این خصلت یا فرهنگ را هنوز حفظ کرده اند. در نتیجه به سادگی موضع عوض میکنند.
از طرفی معروف است که ایرانیان تاجر نبودند و هنوز هم میبینیم که ایرانیان حتی در خارج بیشتر به تحصیل علم میپردازند و در تجارت و بازار کشورهای دیگر فعال نیستند.
پس نوشت مهم:
در تمام دنیا مردمانی با ریشه و یا زبانهای مختلف در دو طرف مرزهای رسمی کشورها قرار دارند. ایران و کشورهای همسایه اش نیز از این داستان مجزا نیستند.
میلیونها ایرانی از قرنها پیش در عراق زندگی میکردند و میکنند و حتی هم اکنون در حاکمیت آن کشور هستند و ابدا هم در فکر انحلال عراق و متحد شدن در ایران نیستند.
میلیونها عرب نیز به صورت متمرکز در خوزستان و … و به صورت غیر متمرکز در سراسر ایران هستند و از بهترین و وفادارترین مردمان این کشور هستند و ابدا هم در هیچ کاری و راهی برای تجزیه ایران و یا پیوستن به کشورهای عربی کمترین قدمی برنداشتند.
اما اسرایل مخصوصا از جناحی از کردها سواستفاده میکند در حالیکه صحبت از آزادی خلق ها و جدایی آنها میکند ولی خودش بزرگترین جنایات را در حق ساکنین اصلی میکند در حالیکه خودش ناحق و تحمیلی است و باید داستان سرزمین اسرایل مخصوص یهودیان به عنوان داستانی کاذب در تاریخ و کشوری باطل تمام بشود، و این ننگ یعنی ایجاد کشوری برای یک دین از چهره همه مردم جهان پاک گردد.
پس بهترین کار همکاری میان همسایگان است. همسایگانی که همه با هم هستند و ابدا از هم مجزا نیستند.
۳ فوریه ۲۰۲۴
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
موروگورو – تانزانیا
م. حسن بایگان