فقط رژیم مقصر نیست، مردم هم مقصرند!
نگاهی به ریشه و ضعف های قوانین مذهبی!
آیا قوانین مذهبی معقول و قابل اجرا هستند؟
آنگاه که دروغ فراگیر و گسترده و ملکه ذهن میشود مخصوصا که به آن تقدس بدهند؛ پاک کردن آن از اذهان، یافتن و گفتن حرف راست، بسیار سخت و حتی خطرناک است و پذیرش آن از طرف عام سختتر.
مثال بسیار روشن دروغ یا حرف بیهوده داستان آفرینش توسط یهوه یا الله است. داستانی که پایه بسیاری قوانین ادیان سامی قرار گرفته است.
نکته:
خدا با الله و یهوه یکی نیست. همچنین یهوه نیز با الله یکی نیست.
خدا مربوط به ایرانیان است و تفاوت اساسی با یهوه و الله و پدر دارد.
یهوه و الله نیز از دو جایگاه و دو ریشه و کاملا متفاوت هستند.
پدر نیز کلا داستان دیگری است و به گنوسیسم برمیگردد که با همه آنهای دیگر متفاوت است.
اشاره:
ال/یل/ایلی/ایلو/الله (متاسفانه همزه در دستگاهم نیست و در “یل” باید همزه به جای “ی” باشد) همه یکی هستند ولی با لهجه یا گویشهای مختلف. اما در انجیل “پدر” آمده، همچنین از زبان عیسی هنگام مرگ در دو انجیل در یکی “ایلی” و در دیگری “ایلو” آمده است.
دیدگاه ادیان ایرانی با ادیان سامی (عربها) درباره عالم و پیدایش متفاوت است.
توضیحات بیشتر در باره تفاوت خدا با یهوه، الله و پدر را در موقعیت دیگری خواهم نوشت.
بهرحال چون اکنون ادیان ایرانی در جهان بسیار محدود شدهاند ولی ادیان سامی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) جهانگیر؛ از اینها مثال آورده شد.
در ادیان سامی آفریننده شش روز با خودش جدال داشت و فکر میکرد تا کمبودهای (عقلی خودش) را برطرف کند تا اینکه بالاخره جهان را میآفریند، اما:
از چی؟
آنها را از کجا آورد؟
و هزاران سوال ساده دیگر اما بی پاسخ.
روز هفتم استراحت میکند.
چرا خسته میشود و روز هفتم نیاز به استراحت دارد؟
پس از روز هفتم چی؟ چکار کرد و اکنون چکار میکند؟
آیا بیکار نشسته؟
و یا مانند انسانها برای گذران زندگی نیاز به کار کردن دارد؟
چرا باید کار بکند؟ مگر همه چیز جهان وی، ریخته و مشخص نشده است؟ مثلا اینکه آینده چه میشود و چه کسانی به بهشت و یا جهنم میروند و چه بلایی بر سر فرشتهها و بقیه میآید؟
و هزاران سوال که روحانیون برای اینکه به منافعاشان و پولی که به راحت و با گفتن دروغ (دروغ و فریب) به دست میآورند ضربه نخورد سعی میکنند مردمان را در پایینترین سطح فکری نگه دارند.
گناه مردمان!
و مردمانی هم که دوست دارند فریب داده بشوند و حرفها را با علم به اینکه دروغ و یا سخنانی بی اساس هستند، میپذیرند، مقصرند. زیرا اجازه میدهند بر آنها حکومت شده به آنها دستور داده شده و حتی ظلم بشود. اما آنها نمیتوانند بگویند بر ما ظلم میشود تا آنگاه که خودشان ریشه یا دلایل ظلم را پذیرفته اند.
موضوع حجاب زنان در ایران و ادیان سامی!
اول برادریت را ثابت کن بعد ادعای ارث بکن.
اول ثابت بکنید که این حرفها که در کتب مقدس شما آمده درست و معقول است و دروغ نیست و در این عصر قابل قبول؛ بعد از مردم بخواهید آنچه در کتب (عهد عتیق، عهد جدید، قرآن و …) آمده را قبول و اجرا بکنند.
در قرآن و انجیل و تورات تضادها بیداد میکنند مخصوصا در تورات.
بهر حال ابتدا باید خود مذهبیون به یک اجماع در خصوص حجاب برسند بعد میتوانند آنرا به میان مردم بیاورند و اگر مردم آنرا قبول کردند به صورت قانون در کشور اجرا بشود. وگرنه ابدا هیچ جنبه قانونی ندارد و هیچ کسی حق ندارد حتی به دیگری در خصوص نوع پوشش او نظری بدهد یا حرفی بزند. دولت نیز حق ندارد برای مردمان جریمه تعیین بکند.
همه حاکمیت در ایران مذهبی است.
در حاکمیت ایران دو جناح بزرگ و اصلی وجود دارد. یکی شرق گرا به رهبری خامنهای و دیگری غرب گرا به رهبری روحانی. در هر دو گروه آخوندها در صدر هستند. هر دو گروه نیز به دستههای مختلفی تقسیم میشوند.
در صدر گروه شرق گرا که استقلال کشور را هم میخواهد خامنهای قرار دارد که میتوان او را ملی – مذهبی نامید؛ یعنی برای او ملیگرایی یا استقلال کشور مهمتر از دین است. اما در همین گروه مذهبی – ملیهای بسیار فناتیک قرار دارند که برای آنها دین مهمتر از کشور است و با رفتار بسیار عقب افتاده بیشترین نفرت را در دل مردم ایجاد میکنند. داستان فشار برای حجاب نیز از طرف همینهاست.
در حالیکه به تازگی جناح خامنهای توانست با کنار زدن غربگرایان، “کنترل سیاسی” کشور را به دست بگیرد و به طرف شرق رفت و بسیاری مشکلات سیاسی ایران با سایر کشورها مخصوصا همسایگان (که از بقیه حساس تر است) حل شد، و شرق نیز برنامههایش را با منطقه و جهان سرعت بخشید؛ سر و صدا و فشارهای این دسته آخوندهای عقب افتاده و احمق دارد تمام آن دست آوردها را بر باد میدهد.
جناح غرب گرا که چیزی برای ارایه ندارد تمام توان خود را بر همین کارهای غیرعقلانی این عقب ماندگان فناتیک گذاشته است.
نکته:
غربگرایان غیر ملی- مذهبی هستند.
جناح غربگرا هرچند تلاش میکند خود را مدرن نشان بدهد اما وقتی با دقت به صحبتهای بعضی از آنها مثلا در همین مورد زنان، توجه شود؛ همان ریشههای فکری عقب مانده مذهبی به وضوح دیده میشود که گاه علیرغم کلمات به ظاهر زیبا اما از نظر عمق شاید بدتر از آن یکی باشد.
خامنهای از حدود یکی دو ماه پیش به نوعی سیاسی و بسیار علنی (برای آنهایی که نکته را گرفتند) بی اهمیت بودن نوع لباس را مطرح کرد ولی یک عده آخوند بسیار عقب افتاده آنرا قبول نکردند.
نکته اینجاست که جناح روحانی/کشورهای غربی، فشار این فناتیکها را به اسم خامنهای میگذارند زیرا این احمقهای فناتیک (مذهبی -ملی ها در جناح خامنهای) اهمیتی ندارند.
موضع گیری یا فشار بیش از حد فناتیکهای جناح خامنهای هرآنچه دستاوردهای سیاسی خامنهای است را برای یک روسری برباد میدهند.
حجاب یا بی حجابی کدام پیروز میشود!
بدون هیچ شک و تردیدی بی حجابها موفق خواهند شد تا حق خود را بگیرند.
در نتیجه هرچه آخوندهای فناتیک بیشتر فشار بیاورند خود را بیآبروتر میکنند و همچنین اسلام را بیشتر تضعیف.
به نظر نمیرسد نیازی به بررسی دلایل پیروزی طرفداران بیحجابی از زاویه سیاسی، اجتماعی و … باشد زیرا جامعه نشان داده که اکثریت مردم ابدا به بیحجاب بودن زنان توجهی ندارند.
مشکل مردم نان است.
مشکل مردم نبود همین آزادیهای ساده اجتماعی است که تعداد اندکی عقب افتاده با آن تفکرات بیپایه و سست (که در سطور پیشتر اندکی بررسی شد) به اکثریت قاطع فشار میآورند.
در مقاطعی همین مشکلات یا خواستههای اجتماعی باعث میگردد تا مردم دست به کارهایی بزنند که شاید در دراز مدت بر علیه خودشان باشد. پس وظیفه حاکمان بر کشورهاست تا به خواستههای مردم بها لازم را بدهند و نه فقط به فکر خواستههای خود باشند.
یکی از دلایل اصلی نفرت مردم از آخوندها همین فشارهای اجتماعی است.
مسئولیت و نقش مردمانی که این ادیان را پذیرفتهاند!
آنانی که این ادیان، یهوه، الله و یا پدر را قبول دارند باید کتب آنها و آنچه را هم در آنها آمده قبول بکنند. اما اگر بخواهند از خودشان قوانین دیگری را بیاورند، پس کتاب مقدس خود را نفی کرده اند. یعنی دیگر آن کتاب مقدس نیست و در نتیجه سایر نکات آمده در کتب را نیز میتوان نادیده گرفت و زیر پا گذاشت و الله، یهوه و یا پدر را هم نفی کرد.
مثال واقعی:
در یک مباحثه با کلیسیای سوید در پاسخ به این نکته که عیسی مسیح در دو جا میگوید:
“فقط یهودیان انسان هستند و بقیه سگ کثیف که باید ته مانده یهودیان را بخورند”.
کشیشی زن، پاسخ داد که “قبول دارد سگ کثیف است” او دقیقا نوشت: “قبول دارد سگ است” و در برابر اصرار من که خواستار پاسخ رسمی کلیسیا بودم کشیشی زن که مسئول بود رسما پاسخ داد:
“هر آنچه در کتاب مقدس آمده را در بست قبول داریم”.
دوگانگی و عدم پیروی دقیق از آنچه در کتاب آمده در بسیاری نکات مشخص میشود که البته باعث شکاف و ایجاد نحلههای گوناگون مذهبی شده است.
ولیکن در خصوص کلیسیای رسمی سوید که گفته همه کتاب را دربست قبول دارند کافیست به یک نکته اشاره شود.
در انجیل آمده:
“زنها باید در کلیساها ساکت باشند یعنی حرف نزنند”.
در همین جا با این دوگانگی روبرو میشویم زیرا خود این دو کشیش زن بودند و در نتیجه نباید در کلیسیا حرف بزنند و باید ساکت باشند؛ چرا که مطابق انجیل حرف زدن زنان در کلیسا ممنوع است.
پس چگونه میتوانند اینها کشیش بشوند؟ زیرا وظیفه کشیش در کلیسا موعظه یا حرف زدن است. پس مسلما آنها دستور صریح کتاب را نقض کردهاند.
همچنین در سوید چند سال پیش اسقف اعظم را یک زن انتخاب کردند در حالی که اتفاقا او باید در کلیسیا بیشتر از همه صحبت بکند.
پس:
این کشیشان (و بسیاری دیگر مثلا همه پروتستانها و …) کتاب (انجیل) را دربست قبول نکردند. اما چرا اینها سگ بودن و خوردن ته مانده یهودیان را دربست قبول کردند!!! چرا؟
نکته:
زنها باید در کلیسا موهای خود را بپوشانند و یا از ته بتراشند.
سند:
در انجیل به کتابها و آیات زیر نگاه شود:
۱- قرنتیان اول؛ باب ۱۱ آیههای ۱ تا بعد. در این آیات درباره سرور بودن مرد بر زن و تاثیر موی زنان بر مردان و خدا صحبت شده است.
۲- قرنتیان اول؛ باب ۱۴ آیههای ۳۳ تا ۳۶ . در این آیات درباره سکوت زنان در کلیسیا نوشته شده است.
در فیس بوک عکس این آیات را از کتاب انجیل گذاشتهام.
نکته:
در این آیات صحبت از این میشود که مردان نباید موی بلند داشته باشند و این فقط برای زنان است. اما اگر عیسی یهودی بود باید میدانست که یهودیان موی بلند داشتند و موی بلند پسر داوود باعث میشود تا گرفتار بشود. به کتاب من در اثبات یهودی نبودن عیسی مسیح مراجعه بشود.
زیر پا گذاشتن یک نکته، زیر پا گذاشتن نکات دیگری را هم در پی دارد.
مسیحیان و مخصوصا رهبران مذهبی مسیحی، در ابتدا باید بپذیرند که انسان هستند. و اتفاقا این بهترین تغییر یا مخالفت با اشتباهات انجیل است زیرا به جامعه انسانی میپیوندند. و آنگاه میتوانند برای انسانها موعظه بکنند و خود را روحانی بنامند. تا این مرحله آنها ابدا روحانی نیستند زیرا انسان نیستند، بلکه سگانی کثیف هستند و در نتیجه ابدا قابل مقایسه با روحانیون سایر مذاهب نیستند.
اشاره:
در باره ریشه اینکه چرا غرب به اصطلاح سکولار است، مطلبی نوشتهام که با تمام آنچه تا کنون دیدهام کاملا متفاوت است و بزودی منتشر میکنم.نکته:
هم اکنون اسلام به بیشتر از ۱۲۰۰ مذهب و فرقه شناخته شده تقسیم شده است. یهودیت و مسیحیت نیز دست کمی از اسلام ندارد.
اختلافات میان مسلمانان:
در میان رهبران مذهبی مسلمان از قرون گذشته مباحث زیادی در خصوص اینکه چه کسی را میتوان مسلمان نامید، درگیر بوده است.
شاید نتوان گفت مسلمان هستم اما محمد و قرآن را قبول ندارم.
اگر قرآن که به نظر میرسد تنها سندی است که در آن زمان نوشته شده، مورد تایید نباشد (که البته بسیاری از همان دوران اولیه اسلام از جمله بعضی خلفا آن را زیر سوال برده و حتی نفی کردند) پس سایر اقوال در خصوص محمد که باید مبنای سنت باشد و سالها بعد نوشته شده نیز زیر سوال میرود.
نکته:
البته یک تفاوت در اینجا هست، آنهایی که قرآن را کلام محمد و نه کلام الله میدانند، استدلال دیگری دارند که با استدلاتی که در سطور بالا آوردم متفاوت است.
پس اگر قرآن کلام محمد است و کلام الله نیست، در نتیجه آن تقدس و اجرای مو به موی دستورات قرآن (دستورات الله) از جمله حجاب، به صورت اتوماتیک از میان برداشته میشود و …
نتیجه:
با کمی فکر کردن دنیایی تضاد در میان گفتار و رفتار مذهبیون همه ادیان (بلااستثنا) دیده میشود که باید به جرات گفت هیچکدام آنها خودشان هم نمیدانند که چه میگویند؛ اما هرکدام دکانی برای خودشان باز کردهاند و تعدادی مردم را شستشوی مغزی داده دور خود جمع کردهاند و ابدا منافع کلیت مردمان و کشورها را در نظر ندارند؛ بلکه تنها منافع شخصی خودشان در صدر همه چیز قرار دارد.
هرچند تعدادی از رهبران مذهبی خودشان هم شستشوی مغزی شدهاند.
تمامی ادیان افکاری قدیمی هستند که در زمان خود، کمابیش خوب بودند و خدماتی کردند اما چون نقایص بسیار زیادی داشتند از همان ابتدا به صدها مذهب و فرقه تقسیم شدند و هنوز هم ادامه دارد. چنانچه سخنان یا استدلالات هر فرقه به بحث گذاشته بشود کسی پیرو آنها باقی نخواهد ماند.
آخر کلام:
گناه یا تقصیر مردم!
باز هم یاد آور میشوم؛ آنانیکه خود را مسلمان و پیرو محمد دانسته و قرآن را کلام الله میدانند باید ابتدا تکلیف خود را با افکار خودشان و پذیرش دستورات قرآن و این دسته مسایل مذهبی روشن بکنند.
صحبت روشن و بی پرده اینست که خود شما نیز با پذیرش این ادیان و در اینجا اسلام، به رهبران مذهبی اجازه دادهاید تا برای شما تصمیم بگیرند. پس خود شما نیز مقصرید و در ایجاد این مشکلات سهیم هستید. در قرآن راجع به حجاب آمده است و بهمین دلیل دهها میلیون مسلمان در سراسر جهان حتی در کشورهای غربی غیر مسلمان با اختیار یا دلخواه حجاب و پوشیدن مو را رعایت میکنند. و من در این مطلب کوتاه به ریشهها اشاره کردم.
در نتیجه عاقلانهترین کار آنست که دین را به کناری بگذارید تا از بندهای غیر معقول خود ساخته رها شوید.
بهترین، برترین و انسانیترین فکر و فلسفه را من ارایه دادهام که با زمان کنونی و آینده سازگار است.
۱۱ آپریل ۲۰۲۳
۲۲ فروردین ۱۴۰۲
اپسالا – سوید
م. حسن بایگان–