چهار روز پیش در برنامه جهان آرا (ریشههای تورم و راههای مهار آن) در تلویزیون ایران؛ موضوع تورم و اوضاع بد اقتصادی از طرف آقای یاسر جبرائیلی از زاویه دیگری مطرح شد.
تاکید سخنران بیشتر بر آنست که چند شرکت/صنعت بزرگ صادراتی، ارزهای حاصله را با نرخ دلخواه میفروشند. یعنی آنها در کشور نرخ ارز را تعیین میکنند و بالا میبرند و در بسیاری موارد پول/ارز کالاهای صادراتی را به کشور بر نمیگردانند و در راه منافع شخصی چند نفر سهامدار اصلی در خارج صرف میکنند. که نمونههای آن هست.
سخنران به صراحت میگوید صاحبان چند صنعت بزرگ تولیدی که بیشترین صادرات را دارند با تعیین نرخ برای ارزهایی که به دست آورده اند (ارز در دست آنهاست و به دولت نمیدهند) عامل اصلی تورم و گرانی هستند و بدون هیچ کاری، سودهای چندین هزار میلیارد تومانی به جیب میزنند.
سخنران بهطور کاملا مشخص میگوید، آنها برای دولت تعیین تکلیف میکنند و نه اینکه دولت بتواند بر آنها کمترین کنترل و نفوذی داشته باشد و اینکه:
این دولت نیست که برای کسری بودجه ارز/دلار را گران میکند و سفره مردم را کوچک. زیرا دولت فقط دلاری که از فروش نفت بدست میآید را دارد که آنرا هم خرج واردات و … میکند. بیشترین درآمد ارزی ایران در دست چند شرکت (چند سرمایهدار وابسته به جناح غربگرا) است و آنها با نرخ دلار/ارز برای منافع خود بازی میکنند.توجه:
این صاحبان صنایع بزرگ کشور در جناح روحانی – رفسنجانی هستند. وقایع اخیر ایران را آنها براه انداختند زیرا در دوره اخیر آنها را از دولت، مجلس، قوه قضاییه، شورای نگهبان، مجلس خبرگان ووو کنار گذاشتند. یعنی از قدرت حکومتی کنار گذاشته شدند.
نتیجه کنار زدن غربگرایان را پس از خوابیدن شلوغیهای اخیر به وضوح میبینیم، کنار آمدن با چین، صلح با شیخنشینها، صحبتهای علنی در همه جهان از کنار گذاشتن دلار و … و در کل تغییرات اساسی در نظم جهان؛ امری که جناح غربگرا ابدا حاضر به آن نبود و نیست. و درگیریهای داخلی ایران (مخصوصا همین چند ماه گذشته) که توسط غربگرایان به راه افتاد بدون هیچ شک و تردیدی برای تعیین رفتن به طرف غرب، وابستگی و پذیرش استعمار بود. و در طرف مقابل پیوستن به شرق و عدم وابستگی قرار داشت.
جناح خامنهای شرقگرا، مستقل و ملی است و توانست جناح روحانی و رفسنجانی (انگلیسی-غربگرا) را از “قدرت سیاسی” بیاندازد، ولی غربگرایان هنوز نبض “قدرت اقتصادی” را توسط صنایع بزرگ نفت، پتروشیمی، مس، آهن … و بانکها در دست دارند.
موضعگیری علنی خامنهای نیز در سخنرانی چند روز پیش او، به صراحت بیان همین نکات بود. این صحبتها واضحترین توضیح برای نشان دادن درگیریهای اخیر میان جناح او و غربگرایان درون حاکمیت (روحانی و…) بود.
اینکه، این افراد چنین دزدیهایی (خیانت به کشور و مردم) کردند، درست است؛ و اینکه وقایع اخیر ایران (همچنین سال ۹۸ و …) را هم آنها در برابر جناح خامنهای (با شعارهای مردم فریب و دروغین) به راه انداختند، اکنون کاملا روشن شده است؛ ولیکن نباید بعضی نکات دیگر را فراموش کرد اینکه:
بالا رفتن ارز از چند دهه پیش و زمان رو در رویی ایران با غرب (بیشتر آمریکا و اسرائیل)، شروع گردید. پس یک سری نکات دیگر را هم باید به این صحبتها اضافه کرد تا راه چاره اساسی پیدا بشود.
اشاره: میان سرمایهدار ملی و سرمایهدار وابسته تفاوت زیادی است.
نکته:
سخنران به نوعی گفت، به دلیل بیان این نکات که سالها مخفی مانده بود امکان دارد آن صاحبان کارخانجات او را سر به نیست بکنند. البته خامنهای نیز در سخنرانیاش این نکات را گفت و تاکید کرد که باید جلوی آنها گرفته بشود و وضعیت تورمی و بهطور کل حاکمیت دلار بر اقتصاد کشور مهار گردد.
گسترش این صحبتها و عیان کردن نکات از ضروریات و حق مردم است.
دلیل مخفی نگه داشتن این نکات توسط حکومتیان تا این زمان، مبحث دیگری است که در جای دیگری به آن خواهم پرداخت.
۸ آپریل ۲۰۲۳
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
اپسالا – سوید
م. حسن بایگان
پسنوشت:
اکنون که خامنهای بسیار روشن و علنی در مقابل دزدها، رانت خوارها، کسانی که در مقام رییس جمهوری و … صنایع بزرگ و تجارت خارجی و بانکها و … همه قدرت اقتصادی را در اختیار خود و دوستان و عوامل استعماری غرب گذاشتند، موضعگیری کرده است و امسال را سال مبارزه با فساد و … قرار داده است، موقع آن میباشد تا تمام نیروهای ملیگرا دست بکار بشوند تا داستان چند دهه تورم لجام گسیخته مشخص گردد.
روی سخن با کسانی نیست که خود را اپوزیسیون و آزادیخواه معرفی میکنند، اما در عمل عوامل همین دزدهای بزرگ و کشورهای سلطهگر هستند. در اساس مبارزه اصلی مردمان یا اکثریت مطلق ایرانیان با این خودفروشان است که بیشتر آنها در خارج کشور و تحت حمایت غرب جلسات میگذارند و اشک تمساح میریزند.
ریشهیابی فقر، فساد، دزدی، رانت خواری، بالا بردن نرخ ارز ووو یعنی یافتن دلایل و آنانی که به این مشکل دامن زدند و میزنند تا به قیمت فقر کشور و مردم، پولدار بشوند. کسانی که در عمل وطن فروشی هم کردند و میکنند.
با ریشهیابی؛ متهمان/خلافکاران/مفاسد/رانتخواران/دزدان بزرگ/ وطن فروشان باید مشخص و محاکمه شده؛ اموال (ثروت) ربوده شده مردم به دولت بازگردانده بشود.
این موقعیت با شکست نیروهای غربگرا در اغتشاشات خطرناکی که اخیرا به راه انداختند حاصل شد زیرا پس از این شکست شرقگرایان توانستند چند “قدم جدی سیاسی” بردارند مثلا به چین نزدیک شدند و بهمین دلیل توانستند با کشورهای منطقه وارد صلح بشوند و … و بسیاری دست آوردهای سیاسی بینالمللی که حاصل شد.
اما در خصوص تغییر در “سیاست اقتصادی داخلی کشور” با سد غربگرایان مواجه شدهاند.
نکته اینجاست که غربگرایان، حیلهگرانه تمام دزدیها و فساد خود را با تبلیغات داخلی و با کمک رسانههای غربی (بی بی سی، صدای امریکا، صدای اسرایل، ایران اینترناسیونال و … دهها رسانه بزرگ بینالمللی و صدها رسانه کوچک متعلق به عوامل خود و تحت نام اپوزیسیون) به گردن خامنهای گذاشتند.
پیشتر نیز در اینباره توضیحاتی نوشتهام، مثلا اینکه چرا پولهای متعلق به مراکز مذهبی (اعم از اسلامی، مسیحی، یهودی، بودایی، و…) متعلق به مجموعه است و نه پاپ یا خامنهای یا هر رهبر مذهبی.
آنانیکه علاقمند به فلسفه من میباشند حتما متوجه شدهاند که در این فلسفه/تفکر حرکات به اصطلاح انقلابی یا تند و خشن وجود ندارد.
برای رسیدن به خواستههای نهایی، راه پرپیچ و خم میباشد و نیاز به گذر از مسیرهای مختلف است.
در هر مقطعی باید اولویتها در حرکات سیاسی، اقتصادی و … را تشخیص داد و عمل کرد. اما در کلیت اولویت نهایی آنست که منافع اکثریت مردمان در نظر گرفته شده و رعایت بشود.
غرب گرایان نه آزادی بلکه بردگی و بندگی را میخواهند!
غربگرایان بیشترین کنترل صنایع، تجارت و بانکها را بر کشور دارند و بدهکاریهای کاذب و سرمایههای کاذبی که ایجاد کردهاند: مسیر سختی را جلوی پای دولت برای مبارزه با خود گذاشتهاند.
غربگرایان که بیشترین دزدیها را کردند و میکنند، دلیل اصلی فقر کشور میباشند. آنها برای بقای خود دست به حیله سیاسی زده با توجه به خواستههای اجتماعی مردم به دروغ شعارهای حقوق زنان، زندگی، آزادی را میدهند. در حالیکه اولین و مهمترین فاکتور غیر قابل انکار برای آزادی و داشتن حقوق انسانی-اجتماعی (چه زن و چه مرد)، استقلال است که توسط همین غربگرایان کاملا زیر پا گذاشته شده است.
تمام هدف اینها نگهداشتن داشتن پولهای سرقت کرده شده و ماندن در قدرت است که برای آن مسیر وابستگی یا همان پذیرش استعمار کاملا علنی را انتخاب کردهاند.
مردم باید تفاوت میان جناحهای مختلف حاکمیت و قدرت را بدانند. این وظیفهای ملی است که مخصوصا ملیگرایان (درون و بیرون حاکمیت و قدرت) باید در راه آن همه توان خود را بگذارند.
نباید سالهای طولانی دلایل اختلافات/تضادهای حل نشدنی درون حاکمیت مخفی نگهداشته بشود و بهواسطه آن مردم ناآگاهانه به خیابانها بیایند و در جهت مخالف منافع ملی و منافع خود، تظاهرات بکنند.
۸ آپریل ۲۰۲۳
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
اپسالا – سوید
م. حسن بایگان