مقایسه انسان‌ها با ماهیان!

مقایسه انسان‌ها با ماهیان!
آیا ماهیان از آتش اطلاعی دارند؟
آیا ماهیان از میوه‌ها، حیوانات، گیاهان و … روی زمین اطلاعی دارند؟
آیا ماهیان می‌دانند که انسان‌ها در خارج از آب آنها را صید کرده کباب می‌کنند و‌ می‌خورند؟
آیا ماهیان هیچ ایده‌ای از زندگی بشر با خانه‌ها و اتومبیل و تلفن و‌… دارند؟
آیا ماهیان می‌دانند خورشیدی وجود دارد که زمین دور آن می‌چرخد و ماه دور زمین و ما یک منظومه شمسی داریم با چندین ستاره و سیاره؟
آیا ماهیان کمترین ایده‌ای از خارج از آب دارند؟

از طرفی دیگر، هوا برای بشر مهمترین هاست و بدون آن در کمتر از چند دقیقه می‌میریم، اما آیا ماهیان می‌توانند در این هوای (بسیار خوب) خارج از آب زندگی بکنند؟ یا اینکه این هوا بلای جان انهاست؟

وضعیت انسان‌ها چگونه است!
بر همین روال ما نیز ابدا نمی‌دانیم در کجا زندگی می‌کنیم و محدوده ما چیست! فقط می‌دانیم که اگر چند ده کیلومتر بالاتر رفته از جو‌ خارج بشویم در کمترین زمان نابود می‌شویم.
ما نمی‌دانیم که آیا مانند ماهیان دریا در فضایی محدود قرار داریم، و از بیرون آن ابدا هیچ اطلاعی نداریم.

ما نمی‌دانیم که اگر کشف بشر در گستردگی عالم ۱۴ میلیارد سال نوری درست باشد تازه در این مرحله به آن نقطه رسیده‌ایم که از دریا خارج و وارد محیطی می‌شویم که قابل مقایسه با زندگی ماهیان درون دریا با خارج از آن است.

ما نمی‌دانیم که آیا جدول عناصر در خارج از محیط ما گسترده می‌شود و‌ چقدر؟ نمی‌دانیم محدوده سرعت همین سرعت نور خواهد بود یا بیشتر بطوریکه سرعت نور سرعتی کم به حساب بیاید؟
ما نمی‌دانیم در مجموع قوانین فیزیکی و شیمیایی و … در آن محیط خارج از محدوده ما چگونه خواهند بود.

پس اعتراف به نادانی عقل است و تلاش برای اثبات آنچه نمی‌دانیم حماقت محض می‌باشد.

پس آنانی که حرف‌های بی اساس و غیر معقول انسان‌های چندین قرن پیش را تقدیس می‌کنند و کتاب‌هایی را آسمانی می‌نامند؛ یا شارلاتانهایی هستند برای فریب مردمانی که در حد بدی ساده لوح و یا احمق هستند؛ و یا این دسته دوم یعنی احمق‌ها هستند؛ حال هرچه مدارک دانشگاهی در علوم انسانی بالاتر باشد درجه حماقت آنها بالاتر است.

۱۸ اکتبر ۲۰۲۴
۲۷ مهر ۱۴۰۳
بالاکچی – قرقیزستان
فیلسوف صاحب مکتب
م. حسن بایگان

بحثی در احمق، نادان و دیوانه!


چرا معتقدان به ادیان مسیحی و یهودی احمق ترین مردمان جهان هستند!
در جهان انسان نادان به معنی مطلق وجود ندارد زیرا نادانی مطلق وجود ندارد و انسان‌ها هر کدام در بسیاری موارد آگاهی، دانش و عقل دارند و توسط آنها زندگی خود را سروسامان می‌دهند. حتی در کم هوش‌ترین انسان‌ها می‌توان برجستگی هایی دید.
دانش، آگاهی یا عقل در میان همه انواع حیوانات نیز وجود دارد.
حتی تمامی کرات و کهکشان‌ها نیز از یک‌نظم که می‌توان به آن نام دانش یا عقل و آگاهی داد، برخوردار هستند.
از طرفی انسان‌ها هر کدام در بسیاری موارد نادان هستند، یعنی از بسیاری امور یا نکات یا علوم یا … و از همه مهمتر از هستی هیچ اطلاعی ندارند.
ضرب المثلی می‌گوید: همه چیز را همگان دانند.
من سال‌ها پیش اشتباه بزرگ و اساسی (غلط بودن) آن را در مطلبی نشان دادم، صحیح آن چنین است: همه چیزی را که همگان دانند، همگان دانند.
یعنی تمامی بشر رویهم نیز همه چیز جهان را نمی‌داند بلکه همه مردمان روی زمین رویهم چیزهایی را می‌دانند که شاید در برابر آنچه که در جهان وجود دارد و نمی‌دانند میلیاردها میلیارد میلیارد کمتر است. پیشتر به این نکته اشاره داشتم که آنقدر دانش من نسبت به عالم کم است که حتی قادر به دادن عددی برای آن نیستم. و البته همه بشر هم‌ رویهم دانشی برای پاسخ عددی به این میزان کمبود دانش نمی‌توانند، بدهند.
از طرفی آنچه را هم که همگان می‌دانند یک فرد به تنهایی میزان بسیاری کمی از آن را می‌داند مثلا هرکدام از علوم پزشکی، مهندسی، کشاورزی، انسانی و … آنقدر گسترده هستند که حتی هیچ شخصی که تمام یک قسمت از یک رشته را بداند، وجود ندارد.

نادانی عیب بزرگی نیست، عدم اعتراف به نادانی عیب بزرگی است!

هیچ دلیل معقولی وجود ندارد تا کسی تلاش بکند تمام علوم، زبان‌ها، خوراک‌ها، گیاهان، سنگ‌ها و … دنیا را بداند و نگران آن باشد که به او لقب نادان بدهند.
انسان‌های عاقل خودشان در برابر بسیاری سوالات با خاطری آسوده به نادانی خود اعتراف می‌کنند، ولی احمق‌ها برخلاف آن هستند.

در تمام جوامع یک حد متوسطی از دانایی برای افراد در نظر گرفته می‌شود اگر کسانی از آن حد پایین تر باشند و نتوانند مسایل عادی روزانه را حل و فصل نمایند کم هوش یا کم عقل و در یک مرحله نیز دیوانه به حساب می‌آیند. هر چند ممکن است هرکسی در مقطعی دچار جنون آنی یا لحظه‌ای بشود و نتواند درست را از نادرست تشخیص بدهد و اعمال دیوانه‌وار انجام بدهد ولی پس از مدتی به حالت عادی باز می‌گردد. اما دیوانه قابل بازگشت نیست. دیوانه برای فراگیری، مشکل عقلی (مشکل در مغز) دارد.

اما داستان مردمان احمق چیز دیگری است!
آنجا‌که در بحث میان مردمان، یکدیگر را قضاوت کرده و مورد شماتت قرار می‌دهند، حماقت است.
آن مردمانی که در مباحث در خصوص مواردی که نمی‌دانند به نادانی خود اعتراف نمی‌کنند و اصرار در پاسخ گویی دارند، احمق ترین‌ها هستند.

تقابل فلسفه با دین و رابطه آن با حماقت!
اساس فلسفه بر بحث برای رسیدن به نتیجه‌ای معقول و منطقی بدون پیش فرض است. فلسفه از ابتدا پایان بحث را مشخص نمی‌کند و سعی ندارد تا به آن نقطه برسد.
برخلاف فلسفه، اساس مباحث دین قرار دادن نکات (کتاب و افراد و سخنان) از پیش تعیین شده است که در معروفترین ادیان آفریننده ای را قرار می‌دهند و کتابی یا نوشته ای یا سخنانی، و نتیجه تمام مباحث آنها باید به آن خدا، آن کتاب و افراد برسد. این کار احمقانه است!
آفرینش به صورتی که در ادیان سامی و زرتشتی آمده نتیجه تفکرات بی پایه افرادی در چندهزار سال پیش بوده که کمترین دانشی نسبت به جهان و گستردگی‌ عالم نداشتند پس با آن میزان عقلی که داشتند چیزهایی گفتند که اکنون با کمترین تفکر به بی پایه بودن آنها به سادگی پی برده می‌شود. اما آن مردمانی که در این عصر و زمانه حاضر نیستند این نکات را ببینند و این کتب را رد بکنند و دنبال آن حرف‌های بی اساس می‌روند و با وجود تمامی امکانات در رد آن افکار نمی‌توانند اینها را ببینند، احمقانی بیش نیستند.
اما افرادی که از این ادیان برای منافع شخصی و قدرت استفاده می‌کنند، احمق نیستند بلکه شارلاتان هستند.

حماقت فراگیر نیست یعنی هیچ انسانی وجود ندارد که در تمام موارد احمق باشد بلکه انسان‌ها همه در بیشترین موارد عاقل هستند. اما از آنجایی که دین کنترل زندگی مردمان را در دست گرفته، اعتقاد به آن کتب، نوشته ها و افراد (رهبران مذهبی) بزرگترین حماقت است.
بدترین نکته آنجاست که این کتب و افراد در زندگی بشر نقش مهمی ایجاد می‌کنند و تاکنون باعث مرگ ده‌ها میلیون و فلاکت صدها میلیون انسان شده‌اند. جنگ میان ادیان، و جنگ میان مذاهب مختلف ادیان، مرگ و فلاکت برای مردمانی عادی و پول و قدرت برای رهبران مذهبی و سیاسی داشته و هنوز دارد که همین اکنون نیز شاهد آن هستیم.

در این میان کتب عهد عتیق و عهد جدید از همه بدتر هستند. کتاب عهد عتیق (۵ کتاب اول به نام تورات نیز شهرت دارد) مملو از جنایاتی است که انسان باید از آنها ابراز شرمساری کرده کناره‌گیری بکند.
کتاب عهد جدید (به انجیل نیز معروف است) به واسطه دروغ ها و مخصوصا اینکه در دو مورد در کتب متی و مرقس از زبان عیسی مسیح همه مردمان را سگ‌های کثیف خوانده و فقط یهودیان را انسان دانسته، باید به عنوان پایه‌گذار آنچه که بدتر از نژادپرستی است، مطرود بشود.
پس در این دوران که در اروپا و آمریکا و سایر کشورهای مسیحی (کانادا، استرالیا …) بیشترین امکانات برای مطالعه و بررسی این حرف‌های ضد بشری وجود دارد، ولی مردمانی هستند که وقت خود را صرف مسیحیت و یهودیت می‌کنند و نمی‌توانند این صحبت‌های کاملا غیر معقول را ببینند و ابراز دوری بکنند، احمق ترین مردمان هستند که در ظاهری شیک و مدرن با خانه، زندگی، اتومبیل و … با بهترین استانداردها، اما عقلی چندهزار سال عقب افتاده و فاسد زندگی می‌کنند. و از طرفی با حمایت‌های خود که ریشه در همین ادیان دارد زندگی دیگران را در خدمت به رهبران سیاسی و مذهبی مسیحی و صهیونیستی برباد می‌دهند.
در این میان بعضی تغییر دین می‌دهند و ادعا می‌کنند که با آگاهی (در سنین بالا و نه کودکی) دین جدید را پذیرفته‌اند. در حالیکه این تغییر ابدا با دلایل معقول و مطالعه درست صورت نگرفته است و آنها مهری بر حماقت خود زده‌اند.
از احمقانه‌ترین صحبت‌های ادیان سامی تعیین زمینی مقدس است که برای سلطه بر آن از هزار سال پیش جنگ گسترده صلیبی (مسیحی) به راه انداختند. و اکنون یهودیان صهیونیست چنین کرده‌ و ساکنان چند هزارساله را بیرون کرده‌اند و مسیحیان صهیونیست که بر مبنای عهد جدید خود را سگان در خدمت یهودیان می‌دانند از این جنایات حمایت می‌کنند.

اعتراف به عدم دانش در هستی عقل است. تلاش برای اثبات هستی توسط ادیان حماقت تمام است.

۱۶ اکتبر ۲۰۲۴
۲۵ مهر ۱۴۰۳
بالاکچی – قرقیزستان
فیلسوف صاحب مکتب
م. حسن بایگان

آیا حسن نصرالله از شور انقلابی افتاده بود!


پس از حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ جهانیان منتظر سخنرانی حسن نصرالله بودند و انتظار آن بود که او با سخنرانی آتشین همه را به وجد بیاورد و‌ نیروهای زیادی را بسیج و آماده حمله ای بزرگ به اسرایل بکند. اما سخنرانی او چنین نبود و‌ آب سردی بود بر هیجانات هرچند اعمال فشار بر اسرایل صورت گرفت ولی آن چیزی نبود که انتظار آن می‌رفت. حتی تا روزی که کشته شد در حالیکه اسرایل حملات سختی بر لبنان می‌کرد و بسیاری رهبران را کشته بود ولی حسن نصرالله همچنان دست به عصا راه می‌رفت. در مقایسه با پس از حسن نصرالله اکنون می‌بینیم که حملات حزب‌الله شکل جدی یا واقعی به خود گرفته است.
آیا حسن نصرالله پس از چند دهه فعالیت دیگر از شور و هیجان افتاده بود و به سیاست بازی گرایش یافته بود؟ ظاهراً اینچنین است و‌ کشتن او توسط اسرایل اشتباه بزرگ آنها بود و رهبری پیشین پیر و‌ خسته را با رهبری جدید جوان و پر انرژی عوض کردند.

۱۶ اکتبر ۲۰۲۴
۲۵ مهر ۱۴۰۳
بالاکچی – قرقیزستان
فیلسوف صاحب مکتب
م. حسن بایگان

یک سال از نبرد غزه گذشت!


پس از حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ اسرایل می‌توانست با مظلوم نمایی و سیاست بازی حمایت جهانی را به دست بیاورد و بیشترین برد تاریخی خود را داشته باشد و حتی از طریق فشارهای سیاسی (جهانی) اسرا را آزاد بکند و حماس را زیر فشارهای بین‌المللی قرار بدهد.
اما در عمل اسرایل به غزه حمله کرد و چند ده هزار نفر را کشت و صدها هزار انسان را آواره و بی‌خانمان کرد و نشان داد که هدف او اشغال آن منطقه و‌ ضمیمه کردنش به اسرایل بود. همچنین این شک را بوجود آورد که شاید از حمله اطلاع داشته و عمدا اجازه داده تا انجام بشود و بهانه‌ای برای کشتار و آواره کردن مردمان غزه و‌ تصاحب آنجا داشته باشد که این افکاری کاملا جنایتکارانه و غیر انسانی است که ریشه در پول، دین و کتاب به اصطلاح مقدس آنها دارد.
تقدیس جنایت از خود جنایت بدتر است!
این هدف اسرایل برای تصاحب غزه با حملات نیروهای مقاومت و حمایت مستقیم ایران به شکست انجامید وگرنه اکنون نه غزه وجود داشت و نه حتی ساحل غربی و هر دو به نام اسرایل رقم‌ می‌خورد و سازمان ملل نیز آنها را ضمیمه اسرایل می‌پذیرفت و لکه ننگی بر پیشانی تمامی کشورهای بی عمل می‌خورد.

اما؛
اختلافات درونی یهودیان در اسرایل و در دیگر کشورها، اختلافات درونی آمریکا، اختلافات درونی آمریکا با اروپا، اختلافات درونی اروپا و از طرف دیگر پیشرفت اتحاد میان جهان شرق، دلیل شکست نهایی آنها خواهد شد.

۷ اکتبر ۲۰۲۴
۱۶ مهر ۱۴۰۳
آلماتی – قزاقستان
فیلسوف صاحب مکتب
م. حسن بایگان

اسرایل پایگاه جنایت و جاسوسی است!

اسرایل کشور نیست!
غرب مستعمره است!
اسرایل یک پادگان نظامی و مرکز جاسوسی و برنامه ریزی جنگ‌ها و کشتار مردمان برای غارت است. چنین مکانی آخرین سنگر سرمایه‌داران و حاکمان یهودی صهیونیست غرب است پس برای نگهداری آن هر تلاشی را می‌کنند. یکی از برنامه‌های آنها ایجاد جنگ مستقیم کلاسیک ارتش در برابر ارتش است و‌ می‌خواهند ایران را به چنین تله ای بیندازند کاری که با روسیه کردند اما تفاوت آنجاست که روسیه دارای چندهزار بمب اتمی است و هرگاه کاملا در تنگنا قرار بگیرد از آنها استفاده خواهد کرد، اما داستان اینجاست که غرب روسیه را در تله یک جنگ نیمه کلاسیک نیمه فرسایشی قرار داده است.

ایران باید از جنگ مستقیم فرار بکند زیرا اسرایل آنچنان جنایتکار، بی رحم و‌ ضد بشر است که از استفاده از بمب اتمی و‌کشتار صدها هزار نفر هبچ‌احساس بدی ندارد. اسرایل یک دیو به تمام معنا است.
اما جنگ فرسایشی می‌تواند کارساز باشد.
۲۶ سپتامبر ۲۰۲۴
۵ مهر ۱۴۰۳
آستانه – قزاقستان
فیلسوف صاحب مکتب
م. حسن بایگان

نقش شخصیت در تاریخ!

نقش شخصیت در تاریخ!
نقش الیت یا نابغه یا نخبه در تاریخ!
آیا حسن نصرالله یکی از اینها بود؟
این دو ترم سیاسی از چند دهه پیش مطرح و مورد مطالعه و بحث آکادمیسین‌ها و سیاسیون قرار گرفته بودند که بیان آنها در اینجا ضروری نیست زیرا این دسته افراد با آنها آشنا هستند.
اما آیا حسن نصرالله در یکی از این دو قرار می‌گرفت و با حذف او‌ ضربه جبران ناپذیر بر حزب الله و جنبش مقاومت و در نتیجه ایران برعلیه اسرایل وارد می‌شود:
۱- حسن نصرالله شاید در مقام یک فرد سیاسی و احیانا نظامی جایگاه بالایی در این حزب داشت ولی از آنجا که او پایه گذار حزب‌الله و نگهدارنده اصلی آن نبود پس شخصیتی تعیین کننده در این حزب در جنبش مقاومت (لبنان، عراق، یمن و …) و سیاست ایران نبود. پس آنچنان شخصیتی نبود که با حذف او ایران، جنبش مقاومت و یا حتی حزب‌الله پایان یابد.
۲- الیت یا نابغه شخصی است که می‌تواند تیوری هایی بدهد و برنامه‌ریزی هایی بکند که در فکر دیگران ابدا نمی‌گنجد و آنچه ارایه می‌دهد تغییرات اساسی و زیربنایی در جهان ایجاد می‌کند. حسن نصرالله ابدا و به هیچ عنوان در چنین مقامی نبود.

حزب‌الله و‌ حسن نصرالله برای بررسی موقعیت جهان و پایین تر از آن یعنی در منطقه خود، نیازمند تحلیل‌های محققین دانشگاه‌های ایران و مشاوران ایرانی بود پس عملکرد او نتیجه افکار خودش نبود پس او ابدا الیت یا نابغه نبود.

در این عصر هیچ کشوری بدون داشتن دانشگاه‌های بزرگ و مشاورانی تحصیلکرده و آموزش دیده در موسسات تحقیقاتی بزرگ قادر به حرکاتی حساب شده نیستند، یعنی اعمال و سیاست‌های آنها و به تبع آن عملیات نظامی آنها بی برنامه و بی هدف است. هر چه دانشگاه‌ها و موسسات تحقیقاتی بزرگتر و پیشرفته‌تر باشند سیاست‌ها یا کارهای آنها به واقعیات نزدیکتر و احتمال پیروزی آنها بیشتر است. کشورهای عقب مانده کاملا بازیچه قرار می‌گیرند.

پس مرگ‌ حسن نصرالله فقط به واسطه اینکه غیر منتظره بود وقفه‌ای کوتاه در برنامه‌های مقاومت ایجاد می‌کند تا اینکه جانشین او معین شده و برنامه‌ها مطابق سیاست ایران پیش برود.
توجه شود: همواره اسرایل اشاره کرده که سر این داستان ایران است و باید او را نابود کرد یعنی آگاه است که مرگ امثال حسن نصرالله پایان کار نیست. اما برای رسیدن به مرحله پایان دادن به ایران (نابودی ایران) می‌خواهد ابتدا پر و بال او را بزند.
شاید با کشته شدن حسن نصرالله و رهبران نظامی حزب الله در سیاست و یا تاکتیک‌های ایران تغییر حاصل بشود. ولی اصل و اساس سیاست ایران که مستقل بودن و همگامی با چین و روسیه در پایان دادن به نظام تک قطبی یعنی حاکمیت یهودیان صهیونیست بر جهان و پایان دادن به سلطه دلار است اگر تغییر بکند و در مسیر پذیرش قدرت صهیونیستها در جهان بیاید، آنگاه شاید به ظاهر ایران کمی رونق اقتصادی بگیرد ولی به زودی پایان ایران رقم خواهد خورد و همین صهیونیست‌های حاکم بر غرب، ایران را به چند پاره یا چند کشور تقسیم خواهند کرد.

غرب (امریکا، اروپا، کانادا و … و زیر مستعمرات آنها یعنی ژاپن، کره، امارات، عربستان، اردن و …) مستعمره یهودیان صهیونیست هستند، چون هیچ مستعمره‌ای مستقل نیست، پس زمینه ای هم برای آزادی، حقوق بشر و … وجود ندارد.

۱ اکتبر ۲۰۲۴
۱۰ مهر ۱۴۰۳
آستانه – قزاقستان
فیلسوف صاحب مکتب
م. حسن بایگان

خطاب به آمریکا، اروپا و در مجموع غرب!

خطاب به امریکا، اروپا و‌ در مجموع غرب!
خجالت بکشید! به غیر عده‌ای احمق و تعدادی مردمان حقیر کسی شما را جامعه جهانی نمی‌داند. شما آدمکشان غارتگری هستید که دماغی که بر آن طلا آویزان بود بریدید و گوشی که طلا، کندید.
شما تروریست نیستید بلکه شما آدم‌ کش هستید. تروریست آنست که شما خانه و کاشانه اش را دزدید و‌ چون مانند شما سلاح جنگی پیشرفته ندارد با چاقو به شما حمله می‌کند و یا خود را منفجر می‌کند.
تروریست بار سیاسی دارد اما آدمکش فقط برای پول جنایت می‌کند.

۴ اکتبر ۲۰۲۴
۱۳ مهر ۱۴۰۳
آلماتی – قزاقستان
فیلسوف صاحب مکتب
م. حسن بایگان

جنگ قوانینی دارد!

جنگ قوانینی دارد!
در حالیکه اسرایل نا امن به حساب می‌آید و مردمان آن در بیم و هراس از حملات به سر می‌برند. مردمان ایران با خیال راحت به کار و گردش می‌پردازند.
اکنون پایتخت ایران در امنیت کامل است اما پایتخت اسرایل زیر فشار جنگ و حملات نظامی و ناامنی تمام است. پس اسرایل در تنگنا و مرحله شکست قرار دارد. به خاطر جنایت کشتار چند مسیول سیاسی و نظامی نباید جنگ را به داخل کشور کشاند.
سفرهای توریتسی در ایران با خاطر جمعی صورت می‌گیرد اما اسرایل به تعطیلی توریستی کشیده شده است، منطقه جنگی به حساب می‌آید و سفر به آنجا یعنی ریسک مرگ.
پس این اسرایل است که شکست خورده است و با تمام توان سعی دارد ایران را به جنگ مستقیم و در نتیجه ناامنی در شهرها بکشاند.
در جنگ هیجان زدگی بدون فکر خودکشی است. باید با فکر عمل کرد. هیچ فرمانده نظامی تحت تاثیر احساسات کسانیکه عزیزان خود را از دست داده‌اند نباید دست به خودکشی نظامی بزند.
اسرایل دارد پاسخ جنایات خود را روزانه می‌گیرد و به قول معروف دارد زجرکش می‌شود. اسرایل برای فرار از مرگ راه چاره را در کشاندن ایران به جنگ مستقیم میداند. ولی تاکنون موفق نشده است.
نگاهی به وضعیت منطقه دیده می‌شود که اسرایل نتوانسته به مدیریت نظامی یمن آسیب برساند که یکی از دلایل مهم دوری مسیر است. اما لبنان که در همسایگی است ضربه پذیری بیشتری دارد و از طرفی ضربات بیشتری هم می‌تواند به اسرایل بزند.
نیروهای عراقی نیز بواسطه فاصله که بیشتر از لبنان و کمتر از یمن است عملکردی دیگر دارد.
ایران بواسطه فاصله زیاد و قوی تر بودن موقعیتش با آنهای دیگر متفاوت است.

قوانین جنگی به نفع ایران عمل می‌کند. سیاست فاصله گرفتن از جنگ مستقیم و جنگ فرسایشی در اسرایل بهتر است.

سوریه را باید برای بازپس گیری بلندی‌های جولان آماده بشود و جبهه بزرگ و مهمی را بگشاید زیرا اسرایل نمی‌تواند در چند جبهه بجنگد. انتظار آن بود که در همان دوران شروع جنگ غزه که نیروهای اسرایل درگیر آن قسمت بودند سوریه برای بازپس گیری سرزمین خود اقدام می‌کرد.

۱ اکتبر ۲۰۲۴
۱۰ مهر ۱۴۰۳
آستانه – قزاقستان
فیلسوف صاحب مکتب
م. حسن بایگان

این جنگ اسرایل با ایران نیست!

این جنگ ایران با اسرایل نیست!
این جنگ روسیه با اکراین نیست!
این جنگ تعیین قدرت شرق با غرب است!
این جنگ فقط جنبه نظامی ندارد بلکه جنبه‌های اقتصادی و علمی تکنیکی آن اگر با اهمیت تر نباشد کم اهمیت تر هم نیست.
در نتیجه آنچه کشورهای آزادی‌خواه برای رهایی از سلطه استعماری انجام می‌دهند شامل رها شدن از دلار و بانک‌های غربی که مخصوصا بیشتر این بانک‌های بین‌المللی در اختیار یهودیان صهیونیست است، می‌باشد.
جنبه دیگر پیشرفت‌های علمی است که نکته بسیار با اهمیتی می‌باشد. علوم در کشورهای شرقی بسیار ضعیف تر از غربی است و مخصوصا اینترنت و های تک در اختیار غرب و بیشتر آمریکا است که حتی توانسته سایر کشورهای غربی (اروپا، کانادا، استرالیا و زیر مجموعه آنها مانند ژاپن و کره جنوبی …) را هم زیر سلطه بگیرد.
رهایی علمی، فنی، تکنیکی سخت تر از رهایی از زیر سلطه دلار است اما غیر ممکن نیست و نیاز به اتحادیه‌ای علمی دارد.
حتی رهایی از زیر سلطه دلار نیازمند تکنیک‌های پیشرفته علمی است. همانند جنبه نظامی که برای جنگ‌های پیشرفته کنونی باید صاحب علوم پیشرفته بود‌

شرق برای رهایی از سلطه استعماری غرب به وحدت (نظامی، سیاسی، علمی) و حرکت مشترک نیاز است.

نکته:
غرب زیر سلطه سرمایه داران یهودی صهیونیست و در نتیجه مستعمره آنهاست. پس غرب نیز برای رهایی، برای استقلال و در نتیجه آزادی سیاسی و اجتماعی باید اقداماتی انجام بدهد.

۴ اکتبر ۲۰۲۴
۱۳ مهر ۱۴۰۳
آلماتی – قزاقستان
فیلسوف صاحب مکتب
م. حسن بایگان

فاجعه فلسفی در قزاقستان!


برای قزاقستان که یکی از بزرگترین متفکران تاریخ بشر (ابو نصر فارابی) را داشته که به معلم دوم معروف است و فلسفه را به بهترین شکل وارد اسلام و جهان اسلام کرد، باعث شرمساری است که پرفسور فلسفه در دانشگاه آستانه (نظر بایوف) ندارد و بیشترین تعداد اساتید فلسفه اش و حتی رییس دپارتمان فلسفه غربی و مسیحی هستند.
بدون شک کسانیکه معتقد به دین هستند فیلسوف نیستند بلکه در بهترین حالت معلم فلسفه هستند.
نقش فلسفه در تعیین تمامی سیاست‌ها و قوانین کشورها انکار ناپذیر است.
من می‌خواستم با اساتید فلسفه این کشور (دانشگاه پایتخت) صحبت کنم و فلسفه خودم را که در صدر آن ایجاد قوانین بر مبنای فرهنگ کشورهاست مطرح کنم؛ ولی به اینها که اساسا اهل این کشور نیستند چه بگویم زیرا:
فلسفه من کاملا منطقی و معقول و بر چهار پایه قرار دارد:
۱- ما در باره هستی (ماده است یا آفریده شده یا … ) هیچ نمی‌دانیم.
اعتراف به نادانی عقل است تلاش برای اثبات آنچه نمی‌دانیم بی عقلی یا حماقت است.
۲- پیشرفت بشر به واسطه عقل او بوده نه زور بازو یا پول.
۳- قوانین باید برمبنای فرهنگ و سایر خصوصیات هر کشور یا جامعه‌ای باشد.
هیچ قانون ازلی و ابدی وجود ندارد.
۴- هم اکنون در همه کشورها گروه‌های خاص ثروتمند و قدرتمند حکومت می‌کنند که هدف اصلی آنها تامین منافع خودشان است. کشورها باید توسط متفکران آزاد اندیش مدیریت بشود. سرمایه‌دار هم باشد اما نباید اجازه داد به واسطه ثروتش بر مردم حکومت کند.
کشورهای با حاکمیت سرمایه‌داری ابدا مستقل نیستند و در نتیجه آزادی، دمکراسی، حقوق انسانی و … وجود ندارد.
کشورهای غربی مستعمره هستند و بر این اساس در آنجا استقلال، آزادی، حقوق بشر و … وجود ندارد.

حال من با این فلسفه کامل و منطقی اگر به دانشگاه آستانه برای ملاقات با اساتید‌ فلسفه که مذهبی هستند و ملیتی غیر بومی (قزاقستانی) دارند بروم، نتیجه چه خواهد بود؟

تمام حاکمیت غرب مذهبی است و زیر کلید یهودیان صهیونیست قرار دارد و آنها می‌دانند مردمان زیادی (مخصوصا در غرب) با دین رابطه‌ای ندارند‌ پس از طریق فلسفه اقدام به فریب مردمان کرده‌اند. حاکمان غرب افرادی را استخدام کرده‌اند به آنها نام فیلسوف داده‌اند و کتب آنها را به اکثریت زبان‌های دنیا ترجمه کرده در دانشگاه‌ها تدریس می‌کنند و بدین وسیله هم مردمان را شستشوی مغزی می‌دهند و هم پول خوبی بدست می‌آورند.

نکته:
من چندین کتاب فلسفی منتشر کرده‌ام و چند صد مقاله نیز در سایتم هست. از جمله کتابی تحت عنوان “فلسفه واقعی، فلاسفه کاذب، چرا افلاطون دمکراسی را بدترین سیستم نامید.” این کتاب که به زبان پارسی است اکنون در بسیاری دانشگاه‌های جهان تدریس می‌شود.
اکثریت قاطع فلاسفه غرب کاذب هستند. فلسفه من واقعی است.

قزاقستان و‌ هر کشور دیگری باید خود را بیابند، باید تمام سخنان ضد عقل و‌ ضد فلسفه این فلاسفه کاذب غرب (که بی دلیل هم نیست که اکثرا یهودی هستند) را به کناری بگذارند و با توجه به فلسفه من برای کشور خود قوانین را تعیین بکنند. پس باید افرادی اهل فلسفه از کشور خود داشته باشند، کسانیکه ریشه فرهنگ کشورشان را با تمام وجود حس بکنند.

۲۸ سپتامبر ۲۰۲۴
۷ مهر ۱۴۰۳
آستانه – قزاقستان
فیلسوف صاحب مکتب
م. حسن بایگان

USAIran