کلمه مردم، مخصوصا در فرهنگ سیاسی (شاید همه کشورها) معمولا یا اشتباه به کار میرود و یا مورد سواستفاده قرار میگیرد.
در اینجا بسیار کوتاه این کلمه را از زاویه سیاسی بررسی میکنیم.
مردم اسم عام است:
اگر در همین ابتدای سخن به تیتر مطلب نگاه بشود کلمه “مردم” میتواند چنین تداعی بکند که قرار است بحثی در مردم شناسی به صورت عام یا گسترده انجام بگیرد. پس برای اینکه اختصاص بحث به یک نکته خاص مشخص میگردید، باید نوشته میشد “بحث مردم شناسی در کاربرد کلمه مردم در سیاست”؛ پس میبینیم که تیتر ناقص و گمراه کننده است.
وقتی گفته میشود مردم فلان کشور؛ مقصود تمام زنان و مردان در تمام سنین است؛ در نتیجه شامل تمام مشاغل هم میشود و از حاکمیت و ثروتمندان تا اپوزیسیون، و هر شهروند عادی تا فقیرترین و کارتن خوابها، معتادان، بیماران حتی زمین گیر، دیوانگان و… همه و همه با هر عقیده و دین و ضد دین و… بدون حتی از قلم انداختن یک نفر را شامل میشود.
پس زمانی که گفته میشود:
مردم با دولت- حاکمیت (از هر نوع) مخالفاند. یا از روی سهو- اشتباه است و یا حیله و فریب سیاسی میباشد. زیرا مردمان ِدر حاکمیت نشسته نیز جزو مردم هستند. و چون آنها مخالف خود نیستند پس این حرف ناقص و در مواردی کاملا اشتباه است.
اپوزیسیونها هم جزو مردم هستند و اگر رژیمی بگوید مردم با فلان اپوزیسیون مخالفند او نیز یا اشتباه میگوید و یا حیلهگری سیاسی میکند.
پس در هنگام کاربرد کلمه مردم باید مشخص کرد کدام گروه از مردم یا چه تعداد از مردمان آن کشور؛ با چه مردمانی یا چیزی مخالفند.
در مواردی هم که بحث مردمانی از قوم یا قبیلهای خاص است٬ در آنجا نیز وقتی صحبت از دستهای/گروهی از آن مردمان است باید آن را کاملا مشخص گفت.
اگر گروهی از مردمان نظری دارند، با چیزی مخالف یا موافقند و یا … نمیتوانند خود را جای تمامی (۱۰۰ در ۱۰۰) همه مردمان قرار بدهند.
اگر به بحث سیاسی بازگردیم. آنجا که گفته میشود:
مردم با رژیم یا حاکمیت مخالفند. حرفی دقیق نیست؛ زیرا معلوم نیست مقصود از مردم چه تعداد و همچنین کدام گروه یا … از مردم است.
به طور قطع رژیمها یا حاکمیتها نیز بخشی از مردمان را به صورت حامی دارند. پس این کلمه مردم نباید باعث چنین توهمی گردد که تمامی مردمان با حاکمیت مخالفند.
از طرفی آنکه این حرف را میزند خودش چقدر/ چه تعداد یا در صد، از مردم را پشت سر دارد؟
در بسیاری موارد آنهایی که پشت رژیمهایند بیشتر از اپوزیسیونی هستند که حرف از مردم به آن ترتیب گنگ میزند. در مقابل رژیمهایی که خود را همه مردم میدانند و اپوزیسیون را هیچ، آنها نیز کاملا به خطا میروند یا بیشتر حیلهگری سیاسی میکنند.
کلمه مردم از محدوده کشورها نیز فراتر است واز طرفی در محدوده بسیار کوچک نیز به کار میرود مثلا مردم جهان٬ مردم قاره آفریقا، مردم فلان قبیله، مردم فلان محله…
بنابراین حتی در محدوده کوچکی از یک جمع قومی٬ قبیلهای، محلهای یا … نیز برای کاربرد این کلمه باید محتاط بود.
ابدا نمیتوان گفت مردمان جهان، فلان قاره یا کشور فلان طور رفتار یا فکر میکنند یا خوراک میخورند یا فلان… هستند.
نمیتوان گفت مردم کشور مسلمانانند٬ مسیحیاند یا… زیرا در هر کشوری در صدی از مردم از آن دین (که شاید اکثریت را داشته باشد)؛ بیرون هستند و شاید از مخالفین بسیار باشند. از این گذشته خود این ادیان در تعریف دیناشان مشکل اساسی دارند که باعث فرقه فرقه شدناشان گردیده است.
کلمه “مردم” نمیتواند به طور اتوماتیک جای کلمه “اکثریت مردم” را در نوشتار یا گفتار بگیرد؛ بلکه باید به طور مشخص اشاره کرد “اکثریت مردم”.
پس باید در کاربرد این کلمه آگاهانه و با دقت عمل کرد. وگرنه آنکه این کلمه را به کار میبرد تا نشان بدهد که تمام مردم و یا اکثریتی قوی از مردم همراه او هستند خود را در صندلی محکوم به فریب کاری نشانده است.
در هیچ کجای جهان در هیچ مقطعی، در میان مردمان, موافقان صد در صد عقیدتی وجود نداشته است. حتی هم اکنون برای نظرات من که کاملترینها، دقیقترینها، انسانی و صلح آمیزترینها و برترین هاست، مخالفین و دشمنانی هستند.
۴ اگست ۲۰۲۲
۱۳ امرداد ۱۴۰۱
اپسالا – سوید