علیرغم بعضی صحبتها و تلاشها تحت عنوان سالگرد وقایع پارسال، هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد.
از دلایل اصلی شکست وقایع سال پیش اختلافات درونی کشورهای پشت پرده بود که پیشتر آن را نوشته بودم. آن اختلافات به درون اپوزیسیون داخل رژیم و اپوزیسیون خارج نشین وارد شد و آنها را متلاشی کرد.
در نتیجه آنها ابدا قادر به پیشبرد هیچ چیزی نبودند زیرا درون این کشورها چند دستگی وجود داشت، پس تیغ را بر روی یکدیگر کشیدند.
این جناح اصلاح طلب وابسته به غرب (مخصوصا بخش فراماسیونری انگلیس به رهبری روحانی) بود که به خاطر در خطر قرار گرفتن موقعیت قدرتاشان در حاکمیت و منافع مادی، شلوغیها را به راه انداختند و با طراحی از پیش ریخته شده جوانان نااگاه را به خیابانها کشیدند.
وابسته و عامل خارجی بودن بعضی به ظاهر اپوزیسیون!
عیانترین شاهد یا نمونه وابستگیها به خارج، رضا پهلوی است که با سفر به اسرایل و آن رفتارهای حقیرانه و آن نوع خاص برنامه تحقیر آمیزی که برایش تدارک دیدند، بندگی، ضد ملی و ضد ایران بودن و همه چیز خود را آشکار کرد. در روزهای اخیر نیز تعدادی دیگر هم در خدمت رییس سازمان امنیت اسرایل همین (به بیان روشن خیانت به کشور) را اعلام کردند.
بعضی دیگر نیز هرکدام نمایندگی یک کشور (کانادا، انگلیس، عربستان، آمریکا …) را داشتند.
پس از شکست برنامه غرب!
بعد از شکست غرب/غربگرایان در شلوغیهای سال پیش، دست جناح خامنهای برای پیشبرد برنامههای استقلال طلبانه و رهایی از بند استعمار غرب باز شد. پس به سرعت وارد پیمان شانگهای (امنیتی) گردید و اخیرا هم بریکس (اقتصادی). همچنین صلح با همسایگان از تاجیکستان تا شیوخ عرب؛ و بسیاری مشکلات قابل حل را به سرانجام رساند.
اما هنوز غربگرایان به انواع مختلف سنگ اندازی میکنند.
– برای پیوستن به شانگهای با تاجیکستان و … به سازش رسیدند.
– برای پیوستنن به بریکس، مشکلات با شیوخ را برطرف کردند.
– و …
اینها از جمله اموری بودند که جناح اصلاح طلب مخالفش بود مگر اینکه کشور زیر پرچم (استعمار) غرب برود.
در نتیجه دیده میشود که پشت پرده جنگها و مشکلات ایران با کشورهای جهان و سیاستهای غلط حاکمیت؛ همین اصلاح طلبان قرار داشتند که خود را پشت ظاهر آزادی خواهی پنهان میکردند. ولی اکنون جناح خامنهای حتی با آمریکا هم در حال مذاکرات و بازیهای سیاسی میباشد، اما نه به آن طریق بندگی و مستعمره شدن که غربگرایان (عوامل غرب) میخواستند ومیخواهند.
سیاستبازی، فناتیسم و خواستههای اجتماعی مردم!
خامنهای به سیاست بازی روی آورده است. در مسایل داخلی سالهاست خامنهای اینچنین بود و سعی میکرد امتیازاتی به همه بدهد، اما جناح غربگرا حاضر به سازش نبود و گرایشاتش وابستگی بود و هست تا ملی گرایانه! این جناح پولهای سرقت کرده را به کشورهای غربی مخصوصا کانادا (مرکز رهبری بهاییت) منتقل میکردند و برای منافع شخصی، کشور را به فروش گذاشتند.
اکنون مدتی است جناح خامنهای در مسایل خارجی هم میخواهد سیاست بازی را پیشه کند مخصوصا پس از شکست برنامههای غربگرایان در شلوغی های سال پیش.
خود خامنهای بیشتر ملی است تا مذهبی. اما در میان جناح او مذهبی – ملیها یعنی کسانیکه برای مذهب و روسری بیشتر از مسایل اقتصادی مردم ارزش قایل هستند، بسیارند. کمااینکه در اپوزیسیون نیز عدهای (بیشتر غربگرایان) اینچنین هستند و در این مبارزات استقلال طلبانه ایران میخواهند همه چیز را فدای روسری بکنند.
مردمان همه جهان در هر لحظه خواستههای اقتصادی و اجتماعی دارند و ابدا هم پایان پذیر نیست. ممکن است در مقاطعی مردمان کشوری از نظر اقتصادی یا امنیت و … در حد بسیار خوبی باشند و مردم توقع خیلی بیشتری نداشته باشند؛ اما خواسته اجتماعی هیچ وقت در هیچ جایی متوقف نمیشود یا به نقطه رضایت حتی در همان حد اقتصادی و امنیتی نمیرسد.
نکته مهم اینجاست که خواستههای اجتماعی مردم بسیار متفاوت و در حد تضاد و رو در رویی هستند. هیچگاه نمیتوان جامعهای را پیدا کرد که همه مردم یک خواسته مشخص اجتماعی را داشته باشند.
اشاره:
اگر کسی همینجا بگوید خواست آزادی برا ی همه یکی است! اوج بی دانشی و فراتر از آن بد دانشی خود را نشان داده است. آزادی از آن مقولههایی است که در میان مردم معانی کاملا متفاوت و گاه متقابل دارد که گاه آنها را به خشنترین رفتار و کشتار یکدیگر وامیدارد که نمونهاش همین ایران کنونی و کشورهای آفریقایی رو در روی غرب قرار گرفته برای استقلال-آزادی سیاسی و… میباشد.
آزادی سیاسی و آزادی اجتماعی دو مقوله مجزا و از جهتی بهم پیوسته هستند و … که توضیحات بیشتر را سالها پیش نوشتهام و هر کسی مایل به دانستن آنهاست به سایتم/کتابهایم مراجعه بکند.
متاسفانه بیشتر مردمان از تفاوتهای این ترمها مطلع نیستند و آنهایی هم که ادعای سیاسی بودن میکنند در همین سطح میباشند. این نکته است که دست استعمارگران/استثمارگران را برای فریب مردم (حتی درکشورهای خودشان) باز میگذارد.
وقایع هیچ کشوری به دور از مسایل جهانی نیست:
اکنون کشورهای استعمارگر غربی در مقابل کشورهای آزادیخواه جهان قرار گرفتهاند. در نتیجه وقایع سال پیش ایران، جنگ اکراین، وقایع اخیر آفریقا و … همه به هم ربط داشته در همین رابطه میباشند.
دستگاههای شستشوی مغزی کشورها (مخصوصا غربی) با انواع مختلف سعی در مخفی کردن این پیوستگی مسایل جهانی دارند زیرا این بزرگترین آگاهی سیاسی است.
جهان در حال تغییر و جابجایی قدرت از دست صهیونیستها (یهودیان و مسیحیان صهیونیست) که در بالای هرم به چند قدرت کوچک ولی بسیار ثروتمند و متمرکز محدود میشوند؛ به طرف کشورهایی با ادیان و افکار مختلف و بیشتر مدیریتی بر مبنای خواستههای متفاوت میباشد.
درمعادلات سیاسی باید دانست:
در قرون اخیر حرکت مردمی متشکل و سازماندهی شده، وجود نداشته است. قدرتمندان، مردم عادی را برای اهداف خود به خیابانها میآورند. حتی از آن بسیار فراتر مردم را برای منافع خود به جنگ و کشتار یکدیگر میکشانند.
بنابراین تا اکثریت مردم نفهمند که بازیچه دست قدرتها میشوند و موضعگیری مقابل نکنند، خود نیز تا حد زیادی مسیول و خطاکار و هستند. نادانی آنها از اینکه بازیچه دست میشوند و در جنایات و کشتار سهیم شدهاند، مسیولیت را از آنها برنمیدارد.
آنجا که انسان از ماهیت حرکتی آگاه نیست، بهتر است از شرکت در آن اجتناب کند تا بازیچه دست دیگران نشده در دام اعمال جنایتآمیز آنها نیفتد.
هر حرکت یاعملی باید همراه آگاهی باشد تا نتیجه مثبت بدهد.
از طرفی موسسات تحقیقاتی قدرتمندان دایم در حال بررسی وضعیت فکری – روحی همه مردمان هستند تا بتوانند در شرایط مختلف با روشی مناسب حداکثر ممکن از مردمان را فریب بدهند.
اما؛ در این عصر مردمانی هم که فریب میخورند مقصرند!
فلسفه من راه نجات بشر است. آن را بخوانید و به آن عمل کنید!
۱۰ سپتامبر ۲۰۲۳
۱۹ شهریور ۱۴۰۲
اپسالا – سوید
م. حسن بایگان