حفظ شخصیت و احترام در زندگی عادی و سیاست! عمامه پرانی!

در زندگی عادی و مخصوصا سیاسی باید نکاتی را رعایت کرد تا احترام حفظ بشود. مهمترین نکته احترام به دیگران است که اگر رعایت نشود دیگران نیز برای آن شخص یا جریان سیاسی یا … احترام قایل نمی‌شوند.
رفتار اجتماعی جناح حاکم بر ایران با مردمان کاملا یکجانبه و بدور از رعایت حق و حقوق غیر همفکر بود که باعث گردید بسیاری از مردمان به سادگی به آنها لقب دیکتاتور بدهند. فشارهای اجتماعی/بی احترامی مخصوصا در خصوص حجاب زنان به آنجا رسید که عقده ها ترکید و اکنون خود آخوندها باید عمامه اشان را حفظ بکنند.
از حدود ۲- ۳ سال پیش در ایران هر لحظه منتظر آن بودم که اگر ماموران خاص حکومتی برای زنان در خصوص حجاب مزاحمت ایجاد بکنند همانجا از مردمان حاضر کتک بخورند. اما حاکمان خشک مغز نمی‌توانستند این نکته کاملا عیان را به بینند تا کار را به جایی رساندند که اکنون آنها هستند که باید عمامه خود را حفظ بکنند.
در این میان باید بفهمند که بسیاری مردمان می‌خواهند مشروب فروشی، موسیقی و … بسیاری چیزهای دیگر از زیر کلید و خفقان افکار خرافی حاکم بر کشور آزاد بشوند.
در واقع اگر مردمان فریاد آزادی سر می‌دهند نه از این بابت است که درک واقعی، دقیق و کافی از این ترم های سیاسی دارند و می‌توانند حتی فقط یک صفحه راجع به آزادی و رابطه آن با استقلال و … در کشور و جهان بنویسند، بلکه آنها هم اکنون آزادی را در همین چیز های اولیه می‌خواهند.
بسیاری ایرانیان دیدی حضوری یا مجازی از کشورهای مسلمان مثلا ترکیه، مالزی، اندونزی و … دارند و می بینند که در آنجا این آزادی های اولیه/احترام به سایر عقاید وجود دارند، ولی روش حاکمیت ایران در این موارد با طالبان و داعش نزدیکتر است.

در اینجا هدف بررسی تمام داستان و شکاف میان خود مذهبیون و اینکه حتی چه گروه مذهبی مسایل اخیر را براه انداخت نیست. اما یک نکته جالب آنست که پس از مدتی جریان از دست جناح (اصلاح طلب) که بخاطر منافع خود این داستان را شروع کرده بود، خارج شد و بسیاری مردم مخالفت خود با دین را نشان دادند و همین جناح هم فهمید که اگر ادامه بدهد کل کشور بواسطه مداخله بیش از حد دیگر کشورها که با فرستادن عناصر خود (تکفیری، وهابی، داعشی با…) شروع شده بود، به آشوبی بزرگ می‌کشد، آشوبی که در آن آخوندها از هر جریانی که باشند و در کل اسلام، همگی آسیب‌های جدی خواهند دید.

۱۲ نوامبر ۲۰۲۲
۲۱ آبان ۱۴۰۱
ترابوزان

در باره کتاب عشق

کتاب من “نگاهی فلسفی به عشق” بهترین کتاب برای تدریس در دانشکدهای ادبیات پارسی در ایران و جهان است.

کتاب حدود ۳۰۰ صفحه و در ۲ بخش است.
۱- حدود یک سوم آن نظرات خود من درباره عشق است. این بخش می‌تواند در دانشکده های علوم انسانی نیز مورد بررسی قرار بگیرد. در این قسمت به انواع گوناگون عشق حتی عشق هایی که باید ممنوع اعلام بشوند و مردم را برای دوری از آنها آگاه کنند، پرداخته شده است.

۲- بخش بیشتر کتاب نقل قول‌هایی از فلاسفه (سقراط و …)، مذهبیون، عرفا، شعرا و نویسندگان بزرگ حتی از کشورهای دیگر درباره عشق است.
این کتاب یک دایره المعارف بزرگ درباره عشق است. کتابی است که نمونه آن ابدا نوشته نشده است.

مخصوصا بخش مقامه نویسان که بهترین ادبا بودند و متاسفانه بسیاری از ادبا، نویسندگان و حتی دانشکده های ادبیات پارسی مخصوصا در خارج ایران ابدا با آن آشنا نیستند، از الزامات تدریس است.
در حالیکه مقامه نویسی ادبیات ناب و زیباترین نوشته ها می‌باشند و هر دانشجوی زبان پارسی باید- باید- باید آنها را بخواند ولی متاسفانه حتی بسیاری آنهاییکه چندین کتاب به نام محقق، نویسنده یا شاعر منتشر کرده‌اند حتی کلمه مقامه نویسی به گوش اشان نخورده است.

قسمت نظرات فلسفی خود من از جنبه زیبایی کلام ابدا به پای آنچه که از سایرین آورده ام نمی‌رسد زیرا کار این قسمت ادبیات نبود (و من هم ادیب نیستم), بلکه بررسی فلسفی این مقوله مهم در زندگی است که همگان باید آنرا بدانند و از نگاه سطحی و کاملا ناقص و بعضاً تماما غلط و حتی خطرناک به عشق بیرون بیایند و با دیدگاهی دقیق با عشق آشنا بشوند.
دانش کافی از مقوله عشق به تمام مردم در شناخت زندگی و جوامع کمک بزرگی می‌کند؛ مخصوصا آنانی که علاقه به فلسفه دارند باید آنرا بیاموزند.
متاسفانه چون تاکنون هیچ کسی نتوانسته بود فارغ از قید و بندهای افکار محدود و غیرواقعی دینی و یا فلسفه های غلط به این مقوله بپردازد در نتیجه این مقوله مهم (همانند بسیاری مقولات دیگر) ناقص مطرح شده بود و در نتیجه ضعف بزرگی در افکار عمومی وجود داشته و دارد تا زمانیکه آنچه در کتاب من آمده به همه آموزش داده بشود.
دانش غلط و یا ناقص از مقوله عشق باعث گردیده تا حتی یک تعریف درست از عشق ارایه نشده باشد، زیرا هر گروهی با دید محدود خود به این مقوله (و البته سایر مقولات) نگاه کرده است.
تعریف دقیق عشق در این کتاب آمده است. این تعریف پس از بررسی و بیان عشق از تمامی زوایا، بدست آمده است.
۱۰ نوامبر ۲۰۲۲
۱۹ آبان ۱۴۰۱
باتومی – گرجستان

آینده ایران و‌جنگ‌ جهانی

ایران، روسیه و چین یک اتحاد استراتژیک در مقابل غرب ایجاد کرده‌اند که در کنار این سه مجموعه‌ای از کشورها، اتحادیه‌های سیاسی – امنیتی و شرکت‌های بین‌المللی وجود دارند.
تمام داستان جنگ اکراین و شلوغی ایران توسط غرب، بر همین تعیین قدرت در جهان که در حال گردش از غرب به شرق است، می‌گردد.
شکاف در این حلقه و ضربه زدن به هرکدام مستقیما به دو تای دیگر منتقل می‌شود. پس آنها بناچار برای حیات خود باید حیات دیگران را هم حمایت و حفظ بکنند.
اگر شرایط ایران توسط غرب به مراحل جنگ داخلی و سرنگونی جناح خامنه‌ای که همراه با شرق است برسد؛ آنگاه شرق نیز مجبور به مداخله خواهد بود. اولین حرکت از سوی روسیه زدن ضربات مهلک تر بر اکراین است تا هم زودتر به نتیجه برسد و هم نیروی غرب را از جانب ایران تضعیف بکند؛ زیرا غرب مجبور میشود توجه بیشتری به آنجا بکند، ضمن اینکه در آن شرایط به جهت تمرکز روی ایران از توجه کافی به اکراین به دور افتاده است.
همچنین اتحادیه امنیتی شانگهای نیز عکس‌العمل نشان خواهد داد.
اما از همه مهمتر، نیروهای طرفدار ایران در منطقه است که به حرکت در خواهند آمد که در مجموع کل منطقه به آشوب کشیده خواهد شد؛ و احتمال جلو افتادن یک جنگ جهانی قوی خواهد بود.
در این شرایط است که ایران با پشتوانه روسیه، تنگه هرمز را بر صادرات نفت و گاز به غرب خواهد بست؛ و بحران انرژی، غرب را در کوتاه ترین مدت به زانو در خواهد آورد.
در چنین شرایط حاد ایران به روسیه فشار می‌آورد و روسیه هم چاره‌ای ندارد مگر اینکه:
۱- تعدادی از سلاح‌های اتمی خود را در ایران مستقر بکند.
۲- به ایران به انواع مختلف کمک و همیاری کند تا خودش بمب اتمی درست بکند.
مسلما اگر ایران دارای بمب اتمی بشود آنگاه بهم ریختن و تجزیه ایران (و یا هر کشوری که دارای بمب اتمی است مخصوصا امثال ایران یا پاکستان) خیالی واهی خواهد بود و هیچ کشوری مخصوصا غرب و اسرایل ابدا و ابدا به فکر دست زدن به ترکیب ایران نخواهند افتاد. زیرا خطر استفاده از آن توسط بعضی تند روان وجود دارد. این ترس واقعی است و از سالها پیش بدان اشاره شده است.
اما نباید فراموش کرد جنگ اول و دوم به واسطه بحران اقتصادی غرب/بحران سرمایه سرمایه داران بود (نکته: آن زمان نیز کشته شدن یک نفر را بهانه کرده جنگ جهانی براه انداختند)؛ و آنها در صورتیکه در تنگنا قرار بگیرند تنها راه را جنگ بزرگ دیگری خواهند یافت. ولی اینجا یک اما وجود دارد و آن قدرت اتمی است که می‌تواند زندگی خود سرمایه داران را نیز مورد هدف قرار بدهد، مخصوصا اینکه اینبار روسیه و ایران مشخص کرده‌اند که جنگ آنها با مردم عادی نیست بلکه با حاکمان و سرمایه‌داران آنهاست.

نتیجه اینکه:
بهتر است مردم ایران بر خواست‌های اجتماعی و اقتصادی به حق خود تاکید کرده از راههای غیر خشونت آمیز آنها را پیگیری بکنند؛ و از افتادن در دام استعمارگران با تجربه غرب و آنارشیسم کناره گیری کنند.

بدون استقلال؛ آزادی ابدا وجود نخواهد داشت.

۵ نوامبر ۲۰۲۲
۱۴ آبان ۱۴۰۱
در مسیر گوری به باتومی – گرجستان

نقش فلاسفه کاذب در وقایع جهان!

در رسانه‌ای دیدم که سخنران می‌گفت: چند فیلسوف مانند اسلاوی ژیژاک و … در خصوص وقایع ایران نظراتی داده‌اند.
من پیشتر در مقاله ای مفصل نظرات آقای اسلاوی ژیژاک را که به عنوان یکی از پنج فیلسوف برتر جهان معرفی می‌کنند، بررسی و نشان دادم حتی یک بقال دانشی بیشتر از او دارد.
درباره هوسرل، هابرماس، هایدگر، حلقه فرانکفورت، مدرسه بوداپست و… عمق ریشه فکری آنها را بررسی کرده و نشان داده ام که اساسا اینها افرادی در خدمت سرمایه داران بزرگ بین المللی هستند و هدفمند نظر می‌دهند؛ در نتیجه ضد عقل، فلسفه و انسانیت می‌نویسند. اینها بزرگترین خاینان به بشریت هستند؛ حتی مسیولیت آنها بسیار بالاتر از کسانی است که اینها را خریده اند.
در مقاله دیگری نشان دادم که چگونه مثلا آقای والنبری که در واقع مالک سوید است، با دادن اندکی پول به دانشگاههای سوید نه تنها آخرین دستاوردهای علمی فنی را مفت بدست میآورد بلکه دانشکده های علوم انسانی را هم خریده و در نتیجه تمام صحبت‌ها در این دانشکده ها در جهت منافع آنهاست. در سایر کشورهای غربی نیز همین داستان کاملا در حال اجرا است.
غرب تا مغز استخوان مستعمره، اسیر و برده تعداد اندکی سرمایه دار است. در چنین جوامعی صحبت از دمکراسی، حقوق بشر، انسانیت، آزادی و … بزرگترین طنز تلخ بشریت است.
۱ نوامبر ۲۰۲۲
۱۰ آبان ۱۴۰۱
تبلیس – گرجستان

جنایت در شاه چراغ

اعدام انقلابی عوامل کثیف، توطیه گر و جنایتکار رژیم در حرم شاه چراغ!
انتقام خون مردم دلاور ایران از عوامل رژیم جنایتکار در شاه چراغ گرفته شد.

چهارشنبه ۴ آبان یک جنایتکار شستشوی مغزی شده داعشی با سلاح جنگی کلاشینکف به حرم شاه چراغ حمله کرد و ۱۳ نفر را کشت و تعداد بیشتری را زخمی کرد. اما بیشتر آن دسته سازمانها و مردمانی که به گفته خودشان برای آزادی و … هرکاری می‌کردند نه تنها آنرا محکوم نکردند و حتی تسلیت نگفتند!؟ بلکه خیلی ساده و بی خیال آنرا به رژیم نسبت دادند و از روی آن گذشتند.

نکته مهم اینجاست که حتی اگر رژیم هم اینکار را کرده باشد باید و باید تسلیت گفته شود و اعلام همدردی باز بازماندگان و‌کل جامعه گردد و این جنایت محکوم بشود. اینگونه جنایات از جانب هر گروهی باشد ابدا قابل توجیه نیست و آنانی هم که بهر دلیلی چشم بر روی این جنایات می بندند به نوعی مستقیم جنایت را تایید می‌کنند‌.

اینجا کودک کشی هم صورت گرفته، پس چرا کودک کشی محکوم نشد.

تقدیس جنابت از خود جنابت بدتر است.
این جنایات در هر کجای دنیا و توسط هر گروهی و‌ تحت هر نامی صورت بگیرد محکوم است.
و آن کسانیکه میان جنایت های در خیابان‌ها ( توجه شود که هر دو طرف، رژیم و تظاهر کنندگان که آدم کشتند محکوم هستند) با سایر جنایات و به طور مشخص این جنایت بسیار زشت، تفاوت اینچنینی قابل شدند خود محکوم هستند و جایی برای ابراز وجود و اینکه خود را مدافع آزادی، دمکراسی، حقوق بشر، دفاع از حقوق زنان، کودکان و هرکسی و هر موقعیت شغلی بنامند و دیگری را محکوم بکنند باقی نمی‌گذارند و‌ نگذاشتند. بلکه خود در جایگاه محکوم و ضد بشری قرار گرفته اند.

سوال اینجاست: آیا مردمانی که به مراکز مذهبی می‌روند همه عوامل رژیم هستند و باید نابود بشوند؟!
اگر چنین است پس باید گفت که بیشترین درصد مردم کشور به این مراکز می‌روند، پس رژیم دارای اکثریت قاطع مردم به عنوان حامی و پشتیبان است و در نتیجه باید او را کاملا برحق دانست.
اما چنین نیست، بسیاری از مردمانی که به مراکز مذهبی می‌روند بیرون از رژیم و از منتقدان رژیم و حتی از جناح‌های مختلفی از حاکمیت هستند.
صحبت بر اینست که در میان کشته شدگان، زخمی‌ها و سایرین که در حرم شاه چراغ بودند و‌ بیم جان داشتند، مردمانی با افکار و خواست‌های مختلف بوده و حتی مخالف خامنه‌ای که شاید در تظاهرات هم بوده‌اند، وجود داشتند.
در چنین اماکنی در تمام دنیا حتی لامذهب ها و ضد مذهب ها و از ادیان دیگر و توریست ها نیز می‌روند.
شاید یکی از دلایل پایان اعتراضات و اغتشاشات همین عکس العمل زشت گردانندگان به این جنایت بود!

رفتار بی تفاوت مخالفین خامنه‌ای به این کشتار وحشیانه و کاملا غیر انسانی نشان داد که:
۱- جنگ روانی که گردانندگان این وقایع براه انداخته بودند موفق بوده است.
اینجا با صراحت تمام همانطور که همیشه گفته بودم باز می‌گویم این جریانات کاملا سازماندهی شده از طرف غرب و بنیاد جرج سوروس و انقلابات رنگی بود.
این گردانندگان کاملا حرفه ای و با تجربه، آنچنان معترضان را شستشوی مغزی داده اند که انسانیت را فراموش کرده اند و در حالیکه از طرفی برای مرگ یک نفر از این طرف قضیه حاضر به کشته دادن بیشتری می‌شدند، اما کشته شدن این تعداد هموطنان را نادیده گرفتند و محکوم نکردند و حتی ابراز همدردی هم نکردند.
۲- تعدادی ممکن است منکر شستشوی مغزی شدن بشوند، اگر چنین است؛ استدلال آنها درباره این سکوت چیست؟ می‌گویند رژیم خود اینکار را کرده است؟
خوب چرا در برابر این جنایت رژیم سکوت می‌کنید؟ مثل سابق به خیابان‌ها می آمدید و طلب خون آنها را از رژیم می‌کردید؟

ولی سکوت بی بی سی و ایران اینترناسیونال و غرب این مردمان را هم ساکت کرد و خیابان‌ها تهی شد. یعنی آنها گردانندگان بودند.

نکته:
بگذارید یک حدس دیگر را هم در این میان مطرح کنم شاید این نیز دلیلی باشد بر وقایع اخیر، و آن “امضا قرارداد مرز دریایی/ گازی میان لبنان و اسرایل” در همان روزها بود.
این نیز احتمالی است که اسرایل، ایران را به آشوب کشید تا به حزب الله لبنان فشار بیاورد و قرارداد مرز گازی/دریایی میان دو کشور که به نوعی پذیرش اسرایل بود و در ضمن گاز اسرایل و قسمتی از اروپا را تامین می‌کند، را بپذیرد.
حال حتی اگر این حدس کاملا غلط باشد اما بقیه استدلالات جای خود را کاملا حفظ کرده اند.

در این ماجراهای اخیر صدایی از اصلاح طلبان در نیامد و فقط این چند روز اخیر بود که آقای خاتمی یک موضعی ضعیف گرفت ولی سایر آنها مخصوصا آقای روحانی چیزی نگفت حتی درباره کشتار شاه چراغ هم سکوت کرد.

سازمان‌ها و افراد مدعی آزادی‌خواهی برای ایران (که نشان دادند میان ایران و مردم ایران تفاوت می بینند) در چنین شرایطی به جای محکوم کردن این جنایت سعی تمام و کمال برای این گذاشتند تا رژیم را محکوم نشان بدهند، به قول معروف در میان آتش سوزی به جای خاموش کردن آتش به دنبال آتش افروز می‌رفتند.
اما اگر در این مورد هم مطمین بودند باید موضوع را از طریق سازمان‌های بین‌المللی پیگیری می کردند.
چگونه است که می‌توانند برای حذف تیم فوتبال ایران از مسابقات جهانی اینهمه نیرو بگذارند و وکلای خبره و بسیار گران قیمت بین‌المللی استخدام بکنند و رهبران کشورهای غربی را بسیج بکنند ولی برای جان اینهمه مردم که بگفته خودشان سند هم رو‌ می‌کردند، هیچ‌قدمی برنداشتند بلکه آنرا خفه کردند؟

از نظر عقلی، منطقی، حقوقی و سیاسی آن سروصداهای محکوم کردن رژیم در کشتار شاه چراغ و عدم پیگیری واقعی، معنایش اینست که اینها خود می‌دانند که دروغ می‌گویند و اینکار یعنی پایمال کردن خون این تعداد مردمان (و از جمله زنان و‌کورک کشی) و بی اهمیت بودن به وضعیت کشور و حتی فراتر از آن خواستار نابودی کشور و تجزیه آن بودن.

بی بی سی، ایران اینترناسیونال، جورج سوروس و… و پیروان اشان نشان دادند که هیچ دلواپسی برای کشور و مردم ندارند.

جوانانی خام بدون هیچ دانش سیاسی و اجتماعی را به خیابان‌ها آوردید و به کشتن دادید و بعد که این جنایت شاه چراغ را انجام دادید همه چیز را کنار گذاشتید.
شما محکوم به جنایت علیه مردم ایران هستید.

همینجا تاکید می‌کنم:
هیچکدام از پیروان فلسفی من نباید در هیچ اعتراض خشونت آمیزی شرکت بکند، اگر شخصی چنین کرد، یکی از پایه‌های اصلی فلسفی من را خراب کرده است و دیگر نمی‌تواند مدعی پیروی آن باشد.

پس نوشت:
این مطلب را ۲۹ اکتبر – ۷ آبان شروع کردم، و امروز ۳۱ اکتبر – ۹ آبان در سایتی دیدم که عکس آن جنایتکار شستشوی مغزی شده را داعش در کنار پرچم اشان منتشر کرده اند.

اما نباید فراموش کرد که داعش را آمریکا و اسرایل ایجاد کردند. ایران آنها را تا پای نابودی کامل برد ولی دوباره آمریکا و اسرایل آنها را به افغانستان منتقل کردند تا از آنها استفاده ببرند. شخصا در تماس با دوستان بسیار فعال سیاسی عرب از تمام کشورهای عرب زبان و حتی از شمال آفریقا مانند سودان و … از همان چند سال پیش صحبت می‌کردم، همه معتقد بودند رهبری داعش در اسرایل در سازمان امنیت آنجا و یهودی صهیونیست هستند.

۲۹ اکتبر ۲۰۲۲
۷ آبان ۱۴۰۱
تبلیس – گرجستان

روس ها به من: در سوید خوش می‌گذرد!

در این سفرها در ارمنستان و گرجستان تعداد زیادی از روس ها را دیدم که برای گریز از جنگ از کشورشان فرار کرده اند. نکته اینجاست که دولت هم هیچ تلاشی برای جلوگیری نکرده است.
وقتی میگفتم: در سوید زندگی می‌کنم برایشان انگار که در بهشت زندگی می‌کنم‌. همین یک ساعت پیش دختری را اتفاقی دیدم. داشتم جلوی آن درب آینه ای عکس می‌گرفتم که او آمد و شروع به صحبت کرد و البته او خواست با هم عکسی بگیریم.
او پرسید: سوید چگونه است.
کمی توضیح دادم و به طنز حرفی زد که گفتم معادل آن را در ایران داریم و به کسانیکه به فکر چیزی نیستند و غم هیچ کس را نمی‌خورند و… می‌گوییم خوش به حالش یعنی آدمی بی خیال و کم عقل است.
پاسخ من چنین بود:
وقتی در کشوری (سوید) زندگی می‌کنم که یک سوم درآمد ناخالص ملی به حبیب یک خانواده یهودی می‌رود و چهل در صد مردم برای آنها کار می‌کنند، یعنی همه چیز کشور در دست آنهاست و کشور به نوعی مستعمره نوین است و در هیچ مستعمره ای آزادی و حقوق بشر وجود ندارد. پس آنگاه که خود را در چنین وضعی می‌بینم که به چشم برده به همه ما مردم عادی نگاه می‌شود، جایی برای خوشی و لذت باقی نمی‌ماند؟
از طرف دیگر از دیدگاه یهودیان که به عهد عتیق عقیده دارند فقط آنها انسان هستند و بقیه سگ کثیف. و از آن بدتر در انجیل نیز دوبار این نکته از زبان عیسی آمده است. پس زندگی در چنین کشوری چه لطفی دارد، اما مجبور به آن هستم.
اینجا بود که او آن نکته طنز را گفت: خوش به حال احمق ها که این چیزها را نمی‌بینند.
اما اگر می‌بینند و سکوت می‌کنند آنگاه در حق خود و دیگران جنایت می‌کنند.

نکته: او معلم زبان انگلیسی بود و خوب می‌دانست چه می‌گوید.

برخورد با یک چینی:
اتفاقا در ارمنستان با یک جوان چینی آشنا شدم. او شدیداً مخالف چین، روسیه و ایران بود و می‌دانست آنها متحد یکدیگرند. چین را کمونیست می‌دانست که همه چیز را در اختیار دارد و همانند غرب دمکراسی نیست.
روز دوم که صحبت‌هایش را کامل کرده بود گفتم:
چین دیگر کمونیست نیست بلکه سیستم کاملا دیگری دارد ولی حزب کمونیست (که آنهم دیگر کمونیست نیست) کنترل ثروت را دارد تا بتواند به همه مردم چیزی برساند و زیر خط فقر وجود نداشته باشد. اما شما که بیزینس من/تاجر هستی سری به اروپا برای کار و بیزنس/تجارت برو، اما بدان که خط قرمز آنها یهودیت است و نیز برای تجارت باید مورد تایید قدرت‌ها مانند صهیونیست‌ها، فراماسونرها، کلیسیا و چند گروه دیگر بشوی وگرنه ابدا هیچ شانسی نداری و به راحتی خوردت می‌کنند. اگر بر قدرت آنها ایرادی گرفتی نابودت می‌کنند و همان داستانی را که در سطور بالا آورده‌ام یاد آور شدم.
تازه از قدرت واقعی حاکمیت سرمایه داران غرب مطلع شد و یکباره دیدم که رنگش پرید و زبانش بند آمد. تازه متوجه شد که می‌تواند تجارت کوچکی میان چین، ایران و روسیه داشته باشد و به چین و بقیه انتقاد هم بکند اما خط قرمز غرب خیلی سفت و سخت است و کنترل سرمایه داران بر تمام جوانب زندگی (جان و مال) مردمان تا چه حد است و چگونه مردمان عادی را سگ کثیفی می‌پندارند که باید ته مانده آنها را بخورند و در خدمت آنها باشند.

اما انسانها در این جوامع:
۱- احمق ها که چیزی را نمی‌بینند.
۲- کسانی که خود را به کوری و کری و حماقت می‌زنند.
۳- دسته سوم که می‌بینند و عکس العمل نشان می‌دهند و بابت آن نیز مجازات می‌شوند. اینها نیز در غرب بسیارند.
من نیز غرامت مالی زیادی پرداختم در حالیکه کارهایی برای سوید کرده ام که سالیانه صدها میلیون کرون به کشور استفاده می‌رسد.

فشارهای زیادی هم بر روابط عادی زندگی خانوادگی ام وارد کردند، و از نظر عاطفی ضربات زیادی زدند.

من در سوید ممنوع الاستخدام بودم و در قسمت معرفی در فیس بوک آنرا نوشته‌ام.


۳۰ اکتبر ۲۰۲۲
۸ آبان ۱۴۰۱
تبلیس – گرجستان

کشتار مردم در محوطه شاه چراغ شیراز!

دیشب در یک حمله ضد انسانی به محوطه شاه چراغ در شیراز حدود ۱۵ نفر به ضرب گلوله اسلحه جنگی کلاشینکف کشته و ۱۹ نفر زخمی شدند.
آمار هنوز کامل نشده است.

مطابق فیلم دوربین‌ها شخصی با اسلحه وارد و شروع به تیراندازی می‌کند.
صحنه ای هم از زمانیکه او‌ گلوله خورده و روی زمین افتاده و‌ می‌گویند او‌ افغان است نشان داده شده است.
این نکته مشخص می‌کند که مشکل او به عنوان یک شهروند ایرانی با حکومت نبوده است و چیز دیگری است.
داعش افغانستان این عملیات را برعهده گرفت.
بی بی سی، ایران اینترناسیونال و… سعی کردند این را به حاکمیت ایران (مشخصا جناح خامنه‌ای) نسبت بدهند و بعضی رسانه‌های دیگر که در خدمت این جناح غربی نیز هستند همین روش را در پیش گرفتند و استدلالاتی آوردند که در فکر هرکسی که کمی تجربه و مغز داشته باشد نمی‌گنجد.
جای تأسف آنجاست که این حیله های ضد انسانی آنها موفق بوده و هرچه در فیس بوک نگاه کردم به غیر دو‌ زن که جرات داشتند اعتراض بکنند از اینهمه اپوزیسیون سر و زبان دار صدایی در نیامد‌ه است.
شرم آور است که این چنین کشتاری در کشوری رخ بدهد و آنهاییکه برای کشورشان و کمترین چیزها سینه چاک می‌کنند، سکوت بکنند. این نشان می‌دهد که آنچنان که نشان می‌دهند برای وطن هرکاری نمی‌کنند و بلکه سیاست باز و فرصت طلب هستند.

چرا بی بی سی، ایران اینترناسیونال و … به جای همدردی و تلاش در راه یافتن ریشه جنایت، یکباره خامنه‌ای را محکوم می‌کنند؟ و این خبر را که از همه‌جنبه ها برای هر خبرگزاری بسیار مهم است در حاشیه قرار می‌دهند؟
این سوالی است که پاسخ آن کاملا مشخص است.

جای تأسف بسیار است که این جنایت در سایه قرار می‌گیرد در حالیکه باید آنرا کاملا در صدر آورد.

اگر این رسانه ها اعلام می‌کنند که این جنایت بزرگ کار خامنه‌ای است، پس باید آنرا در صدر اخبار می آوردند و بسیار بزرگ می‌کردند و بعد با پیگیری‌های شان ثابت می‌کردند که کار این گروه بوده است. و اگر چنین باشد دولت و حاکمیت باید کنار بروند و مخصوصا برای این جنایت باید در ایران محاکمه شده و شدید ترین احکام در مورد آنها اجرا بشود و تمام جهان و مخصوصا غرب (مهربان و طرفدار حقوق بشر!) تمام این افراد را تحریم و خواستار قطع هرگونه ارتباط با آنها باشد.
مخصوصا اگر آنها از حکومت کناره‌گیری نکردند تمام دنیا خواستار قطع رابطه با آنها باشند و از سازمان ملل نیز بیرون بکنند تا دولتی و حکومتی دیگر بیاید.

اساسا اگر بی بی سی، ایران اینترناسیونال و … بتوانند ثابت بکنند که اینکار از طرف جناح خامنه‌ای بوده دیگر نیازی به براندازی و … نیست بلکه آنها از درون متلاشی خواهند شد که البته بدون کشتار درونی هم نخواهد بود.

در مقابل آن؛ اگر این رسانه‌ها دروغ می‌گویند پس دست آنها نه تنها در این جنایت خونین هست، بلکه مشخص می‌گردد که در بقیه وقایع اخیر ایران که منجر به کشته شدن تعدادی مردمان گردید نیز بوده اند و مقصرند. و بهمین دلیل قصد انحراف در افکار مردم را دارند.
و در نتیجه این رسانه ها و حامیان مالی و صاحبان اشان به عنوان قاتل و جنایتکار به دادگاه های بین المللی آورده شده و بهای تمام خسارت‌های جانی و مالی این مدت از آنها دریافت شود.

۲۷ اکتبر ۲۰۲۲
۵ آبان ۱۴۰۱
تبلیس – گرجستان

اعتراضات و اغتشاشات دو چهره وقایع اخیر ایران!

وقایع اخیر ایران شامل دو بخش اعتراضات و اغتشاشات بود!
۱- اعتراضات:
اعتراضات خواست‌های اجتماعی، فرهنگی و حتی اعتراض به فساد درون حاکمیت و کشور و… که کاملا به حق بود.
رژیم حاکم باید به این اعتراضات توجه کرده، خواست‌های این اکثریت مردمان را برآورده بکند‌‌.
این اعتراضات با روش‌هایی مناسب صورت گرفت.
چنانچه رژیم حاکم به رفتار خود ادامه بدهد یعنی فقط در پی برآورده کردن خواسته‌های یک گروه خاص (مخصوصا آخوندهای شیعه که آنها نیز به صدها فرقه تقسیم می‌شوند) باشد، به مرور با اختلافات درونی فرق مختلف شیعه، همین تعداد افراد اطراف خود را هم از دست خواهد داد.

۲- اغتشاشات:
اغتشاشات خواسته غرب برای جنگ داخلی و فروپاشی ایران متحد و‌ بزرگ بود، تا پس از آن روسیه را نیز در جنگ اکراین شکست بدهد و‌ در نتیجه چین را هم به سختی به عقب براند و خود را از بحران‌های اخیر نجات داده به سیستم استعماری و‌ برده داری نوین خود ادامه بدهد.
در این جریانات غرب بر موج اعتراضات و خواسته‌های مردم سوار شد و به آن دامن زده و منافع خود را پیگیری می‌کرد و سعی در خشن و نظامی کردن آن داشت. از طرفی مردمان بسیاری که می‌خواستند از این اعتراضات حمایت بکنند از بیم دخالت‌های غرب و احتمال جنگ داخلی سکوت کردند.
دست اندرکاران این اغتشاشات روش‌های خشن را به کار گرفتند و سعی داشتند کشور را تا بالاترین حد خشونت‌ها و درگیری‌های سخت نظامی بکشانند.
مسلما استفاده از سلاح سرد و در مواردی سلاح گرم، روش گروه اول که خواسته‌های اجتماعی داشتند نبود، این دسته اکثریت مردمان اند و جزو بهترین میهن دوستان و خواستار وحدت و توسعه همه جانبه کشور می‌باشند.

مردمان کشور ایران دارای فرهنگ‌ها و خواسته‌های متنوع هستند و حق دارند که تسلیم یک نوع عقیده مذهبی خاص نشوند.
وظیفه دولت‌ها یافتن راه‌هایی است که بتواند خواسته‌های اکثریت مردم را اجرا بکند و نه فقط یک گروه کوچک در حاکمیت نشسته را.
اعتراضات اخیر باید حاکمیت را بیدار کرده باشد که اکثریت مردم آنچه را آنها می‌خواهند، نمی‌خواهند، و اگر در جهت جلب رضایت عموم‌ مردم حرکت نکند به سختی ضربه خواهد خورد و به احتمال قوی در چنان شرایطی با دخالت غرب شیرازه کشور از هم خواهد پاشید و در این میان خود آخوندها نیز کشته های زیادی خواهند داد و گناه اصلی برگردن حاکمان خواهد بود.

۲۶ اکتبر ۲۰۲۲
۴ ابان ۱۴۰۱
تبلیس – گرجستان

چرا اسرایل عملیات خرابکارانه انجام نمی‌دهد؟

چگونه و به چه دلیل است که از زمان تغییر دولت اصلاح طلب (روحانی) و زیر کلید رفتن/همکاری نزدیک سازمانهای امنیتی زیرمجموعه دولت با سازمان‌های امنیتی سپاه، عملیات‌های خرابکارانه موساد که آنرا افتخاری می‌دانست و‌ دنیا را به وحشت می‌انداخت که می‌تواند در همه دولت‌های جهان نفوذ بکند، متوقف شده است؟
و اتفاقا ایران یک عملیات خرابکارانه اسراییل را متوقف کرد که باعث گردید درون رهبری/مدیریت سازمان‌های امنیتی اسراییل متزلزل بشود و تعدادی جابجایی صورت بگیرد و حتی بعضی اخبار آنست که چند تن از ماموران رده بالا موساد نیز به اتهام همکاری با ایران توسط خودشان ترور شده‌اند!

حال این شک ایجاد شده که نفوذ اسراییل و انجام عملیات خرابکارانه و ترور از طریق دولت اصلاح طلب بوده است!
آیا چنین است و بهمین دلیل خامنه‌ای آقای روحانی و کل جناح او را کنار گذاشت و پیگیر خلاف های مالی آنها شد؟
آیا همین ها دلیل نبود که در پشت پرده اتفاقات اخیر ایران، اصلاح طلبان باشند و شعار مرگ بر دیکتاتور (خامنه‌ای) داده بشود؟
آیا اتفاقات اخیر توسط همین جناح اصلاح طلب وابسته به غرب و خود غرب با برنامه‌های موسسه جورج سوروس یهودی صهیونیست صورت گرفت؟
آیا آنها از بعضی خواسته‌های به حق اجتماعی مردم در جهت منافع خود و برای راه اندازی این اتفاقات سواستفاده کردند؟

اگر چنین است و اصلاح طلبان با غرب و اسرایل همراه بودند و نیروهایشان را به میدان آوردند تا منافع مالی خود را آزاد بکنند و کشور را هم‌ بدست بیگانه بدهند، پس این اعمال در فرهنگ سیاسی خیانت به کشور نامیده می‌شود و آنها باید محاکمه بشوند و مسیولیت خون‌های ریخته شده نیز با آنهاست!

دولت ایران باید موسسه جورج سوروس همراه با خود جورج سوروس و تمام عوامل آنرا تحریم کرده و به دادگاه های بین‌المللی بکشاند و نه اینکه برعکس او را بر صندلی محکوم بنشانند و تحریم کنند و…

این وقایع در تاریخ ایران ثبت خواهند شد و بارها و بارها محققان و تاریخ نویسان و سیاسیون و همه مردمان به آن خواهند پرداخت همانند وقایع ۲۸ مرداد و یا بهمن ۵۷.
پس لازم است که آقایان روحانی و خاتمی و سایر رهبران این جناح از همین حالا به جای سکوت پاسخ بدهند تا اگر این صحبت‌ها صحیح نیست مسیولیت و مارک خیانت و همکاری با دول دیگر را از خود پاک کنند، و مهمتر از هر چیزی مسیولیت خون‌های ریخته شده برگردن آنها نباشد.

۲۴ اکتبر ۲۰۲۲
۲ آبان ۱۴۰۱
تبلیس – گرجستان

پیوست بر اهمیت شعار

دوستی پیامی برایم فرستاد و با توجه به نوشته من راجع به شعارهای زشت و غیر سیاسی، خواست تا من شعارهایی را مشخص کنم. پاسخی به ایشان نوشتم که فکر کردم شاید برای دیگران هم قابل توجه باشد آنرا اینجا می‌گذارم.
حسن بایگان

با سلام
پاسخ شما به سوالتان که “من پیشنهاد شعار مناسب بدهم”، که ممکن است برای بعضی دیگر هم پیش آمده باشد، چنین است.
نکته: این پاسخ را برای سایرین هم خواهم فرستاد تا مورد استفاده آنان نیز بشود.

پیشتر اشاره داشتم که مردمان هر کشوری باید مناسب با شرایط و خواسته هایشان شعار بدهند یعنی اینکار را خودشان بکنند و نه من و امثال من.
نوشته‌های من فقط برای ایران نیست بلکه بیشتر کلی و برای همه کشورهاست، اما در مواردی می‌تواند فقط شامل ایران یا سوید که کشور محل زندگی (زندگی و نه اقامت) من است بشود. شاید اکنون آشنایی من با سوید و سیاست آن کشور بیشتر از ایران باشد.
دیکر اینکه همواره نوشته ام، وارد سیاست عملی نمی‌شوم اما تیوری های سیاسی ارایه می‌کنم همانند همین نوشته.
آن زمانی که فعالیت سیاسی عملی می‌کردم برای انتخاب شعار وقت می‌گذاشتیم و گروهی همه نکات را بررسی می‌کردیم.
پس انتخاب شعار مناسب با خود مردمان یا دست اندرکاران اعتراضات از همان کشورهاست.
شعار بیانگر خواسته است.
شعار نشانگر شخصیت و موقعیت سیاسی/اجتماعی شعار دهنده و افکار و خواسته ها و رفتار اوست.
شعار می‌تواند با صدا باشد و یا نوشته روی پارچه یا کاغذ و…
پس شعار یعنی خلاصه/چکیده/زبده خواسته یا خواسته ها.
شعار باید کوتاه، مشخص، گویا و قاطع باشد.

در این وقایع اخیر بعضی حرکات و شعارهای خیلی مناسب و به جا بود که در نتیجه می‌توان به آن نام اعتراضات مدنی/بیان قاطع خواسته‌های اجتماعی داد که حق آن دسته مردمانی است که حق اشان پایمال شده است و همه آن حقوق فقط به یک گروه خاص مذهبی داده شده است. مثلا برانداختن روسری کار درستی بود و مخصوصا قیچی کردن موها کاری بسیار قابل توجه و می‌توان گفت حرکتی زیبا و در نوع خود جدید بود.
این یک خواسته اجتماعی بود که البته نهایت کار نیست بلکه پس از موفقیت می‌توان گام بعدی را برداشت‌ و گام به گام پیش رفت.
همه چیز جوامع در حال تغییر است و وظیفه دولت‌ها مطابقت دادن قوانین با شرایط روز و خواسته‌های عمومی مردم می‌باشد، بطوریکه اکثریت قاطعی از جامعه را راضی بکند. اگر چنین نکرد لازم است تا مردم توسط سازمان‌ها، اتحادیه‌ها و هر تشکل مدنی خواست‌های خود را مطرح بکنند.
۲۳ اکتبر ۲۰۲۲
۱ آبان ۱۴۰۱

USAIran