اعتراف به اشتباهات سیاسی!

آنکه در سیاست فقط معایب دیگران را می‌بیند و دایم بر آن تاکید می‌کند اما معایب خود را نمی‌بیند و یا مخفی می‌کند صادق و درستکار نیست و آینده خوبی برای کشورش رقم نخواهد زد.

در ابتدای نیمه انقلاب سال ۱۳۵۷ شاید بتوان به جرات گفت که اشتباه مخالفین حاکمیت خمینی و اسلام گرایان، و شلوغ کردن ایران تا مرحله جنگ داخلی، بدتر از عملکرد جناح حاکم بود.

سال‌ها پیش نوشتم: همه اشتباه کردیم هر دو حاکمیت و مخالفین. پس یا همه همدیگر را می‌بخشند و‌ برای ساختن کشور کمک می‌کنند؛ و یا همه (همه جناح‌های اپوزیسیون و‌ حاکمیت) به دادگاه بروند.

البته چنین دادگاهی برگزار نخواهد شد ولی آینده درباره همه قضاوت خواهد کرد. قضاوت من این بود که نوشتم و تاکید می‌کنم: همه هرکدام به نوعی اشتباه کردیم و اکثریت غالب ابدا هیچ‌ درک یا دانش یا علم و یا عقل سیاسی نداشتند و‌ نمی‌دانستند که چه می‌کنند و نتیجه کارشان به کجا خواهد کشید.

مهمترین نکته؛ نبود یک فلسفه دقیق و منطقی بود که هنوز هم ایران و‌ همه کشورهای جهان با آن درگیر هستند و ما روزانه شاهد جنایات کوچک و بزرگ به همین دلیل هستیم. چندین دهه تلاش من ارایه چنین فلسفه‌ای بود و اکنون زمان آنست که افرادی با اتکا به آن جهان را به طرف انسانیت و صلح ببرند.

۱۲ ژولای ۲۰۲۴

۲۲ تیر ۱۴۰۳

اپسالا – سوید

فیلسوف صاحب مکتب

م. حسن بایگان

آیا در غرب دمکراسی، آزادی و حقوق بشر وجود دارد؟

پیشتر بارها از زوایای مختلف به این ترم‌ها پرداخته‌ام ولی اکنون قصد دارم از زاویه‌ای دیگر به اینها بپردازم.

   در جهان سوید به داشتن بهترین یا برترین دمکراسی شهرت دارد. در چندین مورد که با تعدادی سیاسیون و پرفسورهای سویدی (که بعضی هم فعال سیاسی) بودند در خصوص دمکراسی بودن کشور صحبت می‌کردم سوالی ساده اما دقیق و بسیار کوتاه را از آنها می‌پرسیدم:

۱- حکومت سوید بر مبنای قانون اساسی چیست؟

واقعا شوکه می‌شدند ولی با کمی تاخیر و‌ منو من کردن پاسخ می‌دادند و یا من به بعضی کمک می‌کردم.

پاسخ – بر مبنای قانون اساسی حکومت سوید شاهی/سلطنتی است!

۲- سیستم اداره کشور سوید چگونه است؟

و بهمان ترتیب پاسخ چنین بود!

– سیستم اداره کشور سرمایه‌داری است.

به آنها می‌گفتم:

   کشوری که برمبنای قانون اساسی سلطنتی است و با سیستم سرمایه داری اداره می‌شود، نمی‌تواند دمکراسی باشد؛ زیرا این دو کاملا در مقابل دمکراسی قرار می‌گیرند.

در تمام موارد همه آن را قبول کردند. در یک مورد که خانمی پرفسور بازنشسته علوم سیاسی و از طرفداران حزب سوسیال دمکرات بود همانند اینکه ضربه محکمی بر سرش کوبیده باشند مدتی کنارم ساکت ماند و بعد بدون خدا حافظی با حالتی گیج رفت. بیچاره یک عمر تدریس دمکراسی کرده بود و به دمکراسی در کشورش افتخار می‌کرد ولی در دو سه دقیقه متوجه شد که تمام عمر در تفکری از ریشه اشتباه غرق بوده و آنچه را هم تدریس می‌کرده مزخرفاتی ضد آرزوهایش (سوسیالیسم) بوده است.

بررسی سایر موارد بر مبنای دمکراسی ناموجود!

با این مقدمه که پیشتر هم نوشته بودم، قصد دارم به بررسی سایر ترم‌ها با کمک از همین نکته بپردازم.

گفته شد که با این استدلال همه پذیرفتند و می‌پذیرند که دمکراسی در سوید (و البته در هیچ جای دیگری) وجود ندارد. پس زمانیکه چنین است و حاکمیت در دستان سرمایه‌داران است، اینها قوانین و فرهنگی را تعیین می‌کنند که منافع خودشان را تامین کند؛ آنچه که به آزادی‌های سرمایه‌داری معروف است.

   هر حکومتی  فرهنگ سازی کرده و فرهنگ مناسب منافع خودشان را ایجاد می‌کنند.

اما آنانیکه سیستم مشخص و قدرتمند سرمایه‌داری بین‌المللی دارند، کاملا برنامه ریزی شده، آگاهانه و قدرتمند در این راه حرکت می‌کنند. آنها تقریبا همه چیز  حتی نوع لباس زیر، نوع سکس و … نوع خوراک، نوع رفتار و … مردم را هم تعیین می‌کنند.

این فرهنگ سازی در عصر حاضر با سرعت در حال تغییرات است به طوریکه برای مردمان بیرون از حاکمیت شناخت آن معمولا غیر ممکن است و شاید-شاید پس از مدت زمانی که از فرهنگ جدید گذشت متوجه بشوند.

مثال ساده:

در همین چند دهه اخیر با گسترش اینترنت و تلفن موبایل فرهنگ‌های جدیدی توسط آنها به جوامع تزریق شده و می‌شود که مردمان از آن بی اطلاع یا بی توجه هستند ولی سرمایه‌داران صاحبان این صنایع با کمک از افرادی خاص برنامه‌ریزی‌هایی فرهنگی می‌کنند زیرا آنچه را که در آینده باید به بازار بیاید می‌دانند و…

نتیجه:

زمانی‌که در جوامع حاکمان در جهت منافع خود عمی می‌کنند و اینچنین فرهنگ سازی می‌کنند که هیچ کسی قادر به دست بردن در آن نیست یعنی هیچ اختیاری/آزادی‌ی ندارند.

شستشوی مغزی!

   بزرگترین و مهمترین رفتار ضد آزادی/ضد حقوق بشر حاکمان (مخصوصا در غرب و در ابتدا بر علیه مردمان خودشان) شستشوی مغزی است و در این راه آنچنان قوی و قدرتمند عمل کرده‌اند که توانسته‌اند همه را فریب بدهند. نمونه آن همین پذیرش دمکراسی بود و هست که صحبتش شد و در ادامه آن پذیرش آزادی و حقوق بشر کاذب توسط مردم (در ابتدا غرب) است.

   حقوق بشر نیز در جوامع سرمایه‌داری امکان ندارد. ما روزانه شاهد کشتار فیزیکی علنی (به همین جنگ غزه و اکراین و در سالهای اخیر جنگ‌های منطقه خاورمیانه و افغانستان و … نگاه بشود)، و غیر علنی یعنی کشتار در سایه مردمان به‌واسطه فقر در جهان هستیم که مسیولیت مستقیم آن بر عهده همین حاکمان است که با قدرت تبلیغات به سادگی توانسته‌اند همه چیز را به نفع خودشان نمایش بدهند.

مسلم است در کشوری که برمبنای قانون اساسی سلطنتی  و سیستم اداره آن سرمایه‌داری است، دمکراسی نمی‌تواند وجود داشته باشد و در کنار آن آزادی به معنی واقعی و در نتیجه حقوق بشر هم وجود ندارد.

همه چیز در خدمت تعداد اندک سرمایه‌داران بزرگ حاکم بر کشور است. آنها دولت را آنها تعیین می‌کنند و کاملا در اختیارشان است. انتخابات و رای دادن مردمان، سیرکی بیش نیست که دلقک‌های آن مردمان عادی فریب خورده هستند که نادانسته به حاکمیت سرمایه‌داران رسمیت می‌دهند. شخصا در مدت ۳۵ زندگی در سوید ابدا حتی یکبار رای ندادم. زیرا:

۱- یاد گرفتم زمانی چیزی را تایید کنم که دانش مناسبی از آن داشته باشم و کورکورانه قدم در راهی که دیگران نشان می‌دهند نگذارم زیرا ممکن است انتهای مسیر چاه باشد.

۲- زمانی که اندک دانشی پیدا کردم متوجه کاذب بودن انتخابات در غرب شدم. امری که اگر کمی چشم باز کنیم و از تبلیغات سرمایه‌داران رها شویم به سادگی قابل دیدن است.

نکته:

   پست ترین افراد، فلاسفه کاذب غرب هستند که در خدمت این سرمایه‌داران افکار را منحرف می‌کنند و‌دروغ‌هایی مانند آزادی، دمکراسی، حقوق بشر و … را با استدلالات غیر منطقی و ضد عقل به خورد مردم می‌دهند. و البته چون در خدمت این سرمایه‌داران هستند نوشته‌های آنها به تمام زبان‌های دنیا ترجمه و منتشر می‌شود تا هم مردم (مخصوصا دانشگاهیان) را منحرف بکنند (شستشوی مغزی بدهند) و هم پول خوبی بدست بیاورند.

بی جهت نیست که اکثریت این به اصطلاح فلاسفه (ضد عقل و ضد بشر) یهودی هستند.

خوشبختانه اخیرا بسیاری از پروفسورهای فلسفه و روسای دانشگاه‌های علوم انسانی در کشورهای مختلف جهان با مطالعه نوشته‌های من به حرف‌های کاذب/غیرمنطقی این افراد ضد عقل و ضد فلسفه پی برده‌اند و در حال شکل دادن به افکار فلسفی خود در خدمت منافع ملی و انسانی هستند.

۴ ژولای ۲۰۲۴

۱۴ تیر ۱۴۰۳

اپسالا – سوید

فیلسوف صاحب مکتب

م. حسن بایگان

فروش گسترده زمین‌های اکراین!

در اخبار آمده که زلنسکی چندین میلیون هکتار زمین کشاورزی را به شرکت‌های غربی فروخته است.

تفسیر:

   من در همان اوایل جنگ نوشتم: یهودیان صهیونیست می‌خواهند در اکراین با استفاده از زلنسکی (خاین به کشورو در خدمت یهودیان ثروتمند)، اسرایل جدیدی بسازند. همچنین و یاد ‌آوری کردم، چند سال پیش که اکراین بودم خبر فروش زمین مطرح بود و نظر من همان موقع (در اکراین) این بود که بانک‌های متعلق به یهودیان زمین‌ها را می‌خرند و به یهودیان می‌فروشند. اکنون با توجه به جنگ اکراین، یهودیان (صاحب بانک‌ها و شرکت‌ها) زمین‌ها را به ارزانترین مبلغ ممکن می‌خرند و بعد با ده‌ها برابر می‌فروشند. این یکی از دلایلی است که این دسته یهودیان خواهان ادامه جنگ در اکراین هستند.

همچنین با توجه به جنگ در غزه، از هم اکنون بعضی خاخام‌ها در اروپا فرمان تخلیه اسرایل را داده‌اند که مسلما مکان بعدی آنها اکراین خواهد بود و بعد از چندی (با توجه به اینکه مقدار زیادی از زمین‌های اکراین را خریده‌اند) در آنجا اعلام استقلال و کشوری یهودی خواهند کرد.

برای اطلاعات بیشتر به نوشته‌های من که از همان اوایل جنگ اکراین نوشتم و در سایتم هست مراجعه کنید.

۳ ژولای ۲۰۲۴

۱۳ تیر ۱۴۰۳

اپسالا – سوید

فیلسوف صاحب مکتب

م. حسن بایگان

سطح پایین مناظرات ریاست جمهوری در ایران!

   در مناظرات انتخابات ریاست جمهوری ایران، جناح غرب گرا برای فرار از پاسخگویی به مسایل اصلی و اساسی سطح بحث را به پایین ترین حد ممکن/پوپولیستی (روسری …) کشاند و جناح دیگر (احمقانه یا …) در دام افتاد.

هرچند مسایل اجتماعی بسیار مهم هستند اما اکنون چیزی به عنوان روسری مشکل اصلی اجتماعی ایران نیست. یک گردش ساده در ایران همه چیز را نشان می‌دهد و البته نشان می‌دهد که در مناطق مختلف فرهنگ‌های متفاوت حکم فرماست (مثلا بعضی دل‌بخواه و از روی عقیده حجاب را می‌خواهند و مخالفان نیز حق ندارند به زور از سر آنها بردارند)؛ اما اینکه در گوشه‌ای چند نفر فناتیک جلوی زنانی را بگیرند به عنوان امری فراگیر و مشکل اصلی کشور نیست و … و البته این حرکت حجاب اجباری ضربه اصلی را هم به کلیت جناح خودشان و در اولین قدم به خامنه‌ای زده و می‌زند.

موضوع یا مشکل اصلی و مهم ایران چیست؟

مشکلات اقتصادی و فساد بزرگترین‌هاست!

   این مشکلات دو چهره داخلی و خارجی دارد که هر دو هم‌پای یکدیگر حرکت می‌کنند.

شاید به سختی بتوان یکی را بر دیگری برتر دانست، اما نمی‌توان از نظر دور داشت که اگر عواملی داخلی در خدمت خارجیان سلطه‌گر نباشند پس راه بر نفوذ غرب برای بهم ریختن اقتصاد و کلیت جامعه بسته می‌شود.

حال اگر از آن طرف نگاه بکنیم؛ اینکه انتظار داشته باشیم غرب سلطه‌گر که تمام رفاه و ثروت و فاصله گسترده‌اش با کشورهای ضعیف وابسته به غارت است، دست از کارهای ضد بشری خود بردارد؛ فکری عبث و کاملا غیر معقول کرده‌ایم.

پس ابتدا باید درون (مخصوصا حاکمیت) هر کشوری از عناصر ناپاک که برای منافع خود، منافع کشور و اکثریت مردم را فدا می‌کنند، پاک بشود.

کمونیست‌ها به نکته‌ای مهم اشاره داشتند:

   عامل درونی و عامل بیرونی. مثلا با کشت هسته فلان میوه همان میوه به‌دست می‌آید و نه غیر آن؛ اما عامل بیرونی مانند آب و هوا و سایر نکات می‌تواند در رشد یا عدم رشد آن گیاه تاثیر گذار باشد.

پس در هر جامعه‌ای عامل درونی اصل و اساس و تعیین کننده است.

   تا عامل درونی در راستای استقلال و توسعه کشور و ضد فساد نباشد و در آن مسیر حرکت نکند آن کشور راه به جایی نخواهد برد؛ اما وقتی در این مسیرحرکت کرد آنگاه عوامل خارجی به میان می‌آیند و در نتیجه تنها عوامل داخلی سالم می‌توانند با آن مبارزه بکنند و نه عوامل فاسد و ضد ملی که چشم به غرب دوخته‌اند تا دزدی‌های خود را به آنجا منتقل بکنند.

نکته مثبت در شرایط کنونی که آن را حتی با یک دهه پیش نیز متفاوت کرده اینست:

غرب/آمریکا/یهودیان صهیونیست که تنها قدرت تعیین کننده در جهان بود، دیگر نیست!

پس وقتی می‌بینیم عده‌ای در مقابل نیروی جدید (چین، روسیه، ایران و…) که در برابر سلطه غرب پیدا شده؛ قد علم می‌کنند و به جای تاختن به غرب به این نیرو حمله می‌کنند؛ همه چیز مشخص می‌گردد، اینکه اینها عوامل غرب یا استعمارگران یا وطن فروشان هستند.

نتیجه:

   بحث اصلی میان کاندیداهای ریاست جمهوری می‌بایست حول استقلال و مبارزه با فساد می‌بود، اینکه چگونه عده‌ای که هنوز وابسته به انواع آشکار و پنهان سازمان‌های غربی مانند فراماسونری، لایون کلوپ (باشگاه شیران) و … و انواع کلیساهای صهیونیستی و فرق مذهبی – سیاسی وابسته هستند و در نتیجه باید دستورات سلسله مراتبی را که از غرب صادر می‌شود اجرا بکنند، می‌بایست در دستور مناظرات قرار می‌گرفت و عناصر آنها افشا می‌شدند.

حتی در آینده نیز سازمان‌های امنیتی باید با قاطعیت با این عناصر ضد ملی که در صدر حاکمیت (ریاست جمهوری، وزرا و …) نشسته‌اند برخورد بکند.

وضعیت جهان و موقعیت ایران:

   بررسی وضعیت جهان، دو قطبی شدن آن؛ ورود ایران به بلوک شرق (روسیه، چین، شانگهای، بریکس..‌.)، جنگ‌های کنونی در جهان، مبارزه جهانی برای رهایی از استعمارگران غربی، نقش ارز جدید جهانی یا ارز بریکس (دلار زدایی)، تلاش برای پایان دادن به حاکمیت بانک‌های غربی بر جهان (عمدتا در اختیار یهودیان صهیونیست و خاندان روچیلد)، همکاری با شرق که حاضر به دادن تکنولوژی‌های پیشرفته هست (غرب حاضر نیست بدون وابستگی/پذیرش استعمار بدهد) و … می‌بایست در دستور کار مناظرات قرار می‌گرفت؛ یعنی بحث‌هایی اصولی و در سطح جهانی و تاثیر اساسی و پایدار گذار بر همه چیز کشور؛ و نه صحبت‌های کوچه بازاری (پوپولیستی) که در صدر همه مسایل جای گرفته بود.

حمایت از اسرایل!

   همچنین طرح جدی و کاملا صریح اینکه؛ کدام جناح از جنایات رژیم ضد بشری اسرایل حمایت می‌کند بسیار مهم بود و در این لحظات آخر هنوز هم هست؛ این آخرین شانس مردم در شناخت دوست و دشمن است.

توجه:

    در آخرین مصاحبه شاه با آن خبرنگار معروف (فیلم آن در دسترس عموم هست)، آنجا که شاه به حاکمیت یهودیان صهیونیست بر آمریکا (با آن حالت خاص) اشاره کرد؛ باعث گردید تا آن یهودیان حاکم برغرب، مهر پایان را بر حکومت شاه زدند. و حالا در کمال بی شرمی منکر شده و چیز دیگری در باره شاه می‌گویند.

   پس طرح سوالات آورده شده در سطور بالا از مهمترین نکات برای روشن شدن چهره نیروها (ملی یا ضد ملی/وابسته بودن) بود و در این لحظات آخر مناظرات هنوز هم هست.

   اما اینکه فقط اشاره به پاک دستی و زندگی ساده بعضی بشود یک نکته است که به عمق ماجرا یا فاجعه نمی‌رسد. در کنار آن خشک مغزی بعضی این افراد و برخورد زشت، تند و بی ادبانه آنها با مردمان باعث نفرت از آنها شده، آنها را غیر قابل تحمل و منزوی کرده است.

   آن انسان پاک دستی که دانش چگونگی سلطه غرب بر کشورها (و کشور خود) را نداند انسان سیاسی نیست و نمی‌تواند کاری اساسی برای کشور بکند؛ حتی ممکن است در دام سواستفاده کنندگان افتاده و به ضد خود تبدیل گردد.

۳ ژولای ۲۰۲۴

۱۳ تیر ۱۴۰۳

اپسالا – سوید

فیلسوف صاحب مکتب

م. حسن بایگان

کاذب بودن: شعار نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران!

شعار “نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران” مانند نقشه کردستان، همانند دامن زدن به قوم‌گرایی ترک، کرد، بلوچ و … و بسیاری اینچنین مسایل از اسرایل بیرون آمده؛ و در اصل این شعار “نه غزه، نه لبنان، جانم فدای اسرایل” است.

اما چرا خود اسرایل حاضر نمی‌شود فلسطینیان دارای کشور باشند در حالیکه خودش سرزمین آنها و خانه‌هایشان را اشغال کرده است و … و این‌همه آدمکشی می‌کند.

هرکس فریب خورد هر بلایی بر سرش بیاید …

شناخت جریانات سیاسی و اینکه کدام یک در چه شرایطی ارجح هستند مهم است. اگر چنین شناختی نداریم بهتر است از هیچ کدام حمایت نکنیم و در رای گیری‌ها شرکت نکنیم. وگرنه نادانسته در خدمت افراد و کشورهای دیگر در آمده‌ایم.

۲۷ ژون ۲۰۲۴

۷ تیر ۱۴۰۳

اپسالا – سوید

فیلسوف صاحب مکتب

م. حسن بایگان

هلوکوست!

چند ساعت پیش رادیو سوید گفت: از امروز هرکسی در اروپا هلوکوست (وجود اماکن کشتار یهودیان) را نفی کند، مجرم شناخته می‌شود و…

هلوکوست کم یا زیاد بوده ولی:

چرا جلوی تحقیقات درباره هلوکوست حتی در دانشگاه‌ها گرفته می‌شود در حالیکه میلیون‌ها واقعه تاریخی و … همچنان در دانشگاه‌ها و بسیاری مراکز مختلف مورد تحقیق قرار می‌گیرند؟ این عمل یعنی اینکه در این ماجرا چیزهایی هست که می‌خواهند مخفی بماند و بیشترین شک آنست که در این جنایت دست یهودیان صهیونیست (به رهبری خانواده روت چایلد که پایه اسرایل را گذاشت) در کار بوده تا با ایجاد وحشت، یهودیان اروپا را که مایل به ترک اروپا و رفتن به فلسطین برای ایجاد اسرایل نبودند مجبور به ترک خانه و کاشانه خود بکند و بدتر اینکه، این یهودیان آواره خانه و کاشانه دیگران را مصادره کرده و مردمان آن سرزمین را آواره بکنند.

بی جهت نیست که اکنون شاهد مخالفت گروه وسیعی از یهودیان بر علیه یهودیان صهیونیست در غرب هستیم.

تضاد میان یهودیان بسیار بالا گرفته است و مسلما نوشته‌های صریح من به یهودیانی که قربانی هلوکاست بودند این آگاهی و شجاعت را داده که صدایشان را برعلیه جانیان اصلی (و نه آلمانی‌ها) بلند بکنند.

اما:

دولت‌های غربی نشان داده‌اند که فقط کارمندان حقیر سرمایه‌داران بزرگ هستند. همه چیز نشان می‌دهد که کشورهای غربی مستعمراتی بیش نیستند و البته: در هیچ مستعمره‌ای آزادی، دمکراسی، حقوق بشر و انسانیت وجود ندارد.

ثروت را نباید با آزادی اشتباه گرفت مخصوصا که این ثروت از غارت دیگران و به قیمت خون صدها میلیون انسان به دست آمده است و هنوز کشتارها و ضربه زدن به انسان‌ها و انسانیت توسط غرب ادامه دارد.

نکته:

آنچه که مستعمره بودن غرب را کاملا تثبیت می‌کند همین موضوع کشتار یهودیان است زیرا:

اولا- سایر کشتارها در آن دو‌ جنگ و در سایر جنگ‌ها را نادیده می‌گیرند که زشت‌ترین نوع نژادپرستی است چرا که در کمال بی‌شرمی سایر انسان‌ها و کشتار آنها را نادیده گرفته و هیچ اقدامی برایشان نمی‌شود.

دوم- اینکه پول خوبی بابت غرامت از مردمان نادان آلمان به دست می‌آورند.

سوم- آنچنان همه را در جایگاه محکوم‌ قرار می‌دهند که کسی به فکر بررسی نقش یهودیان صهیونیست در این جنایت (هلوکاست) و محاکمه آنها نیفتد.

نتیجه:

چنانچه روزی پنجه خونین یهودیان صهیونیست از سر مردمان جهان کوتاه گردید و فرصت بررسی واقعی هلوکوست (و سایر جنایات آنها در تمامی وقایع جهان) رسید، آنگاه آنها باید تمام آن پول‌ها را همراه سایر خسارات بازپس بدهند.

دنیا چنین نبود و چنین هم نخواهد ماند. بالاخره روزی مردمان با پیروی از فلسفه من دیدی باز به جهان و انسانیت پیدا خواهند کرد و همه چیز دیگرگون خواهد شد.

۱ ژولای ۲۰۲۴

۱۱ تیر ۱۴۰۳

اپسالا – سوید

فیلسوف صاحب مکتب

م. حسن بایگان

انتخابات این دوره ریاست جمهوری پیش و بیش از هر چیز: انتخاب (آگاهانه) میان استقلال و استعمار (مستعمره شدن) است!

پس از دو دوره اغتشاش که غربگرایان (به رهبری رییس جمهوری وقت آقای حسن روحانی) با بهانه دروغین (آزادی و …) با کمک از غرب (و ایده‌های آنها همانند انقلابات رنگین جورج سوروس و …) به راه انداختند؛ اکنون باید مردم دانسته باشند که در کشور دو گروه در قدرت هستند:

یکی همین غربگرایان وابسته که با شعارهای به ظاهر زیبا قرار دارند.

و دیگری استقلال طلبان.

در میان استقلال طلبان افرادی با عقاید بسیار عقب افتاده/فناتیک/واپسگرا هستند و همین‌ها بهانه به دست غربگرایان داده‌اند تا با تاکید بر بعضی نکات اجتماعی افکار مردم را منحرف بکنند. ولی آنچه کاملا مسلم و غیر قابل انکار است:

بدون استقلال؛ آزادی، حقوق بشر، شرافت و شخصیت انسانی وجود ندارد.

کشوری که وابسته/مستعمره می‌شود، بازگرداندن استقلال به آن به زمان بسیار زیاد و صدمات جانی و مالی بسیار بسیار زیاد نیاز دارد. ولی اگر به استقلال رسید تغییر در رفتار اجتماعی هزینه‌های بسیار بسیار کمتری دارد که ابدا قابل مقایسه با آن دیگری نیست.

فقط ساده لوحان فریب تبلیغات غرب با بزرگ کردن بعضی مسایل اجتماعی را می‌خورند.

برای یک دستمال قیطریه را به‌آتش نمی‌کشند!

اکنون جهان شاهد آنست که شیوه‌های استعماری بیشتر با فشار اقتصادی بر کشورها و همچنین گذاشتن دولت‌هایی است که افسار آنها کاملا در دست غرب می‌باشد. نمونه‌ها بسیار است و شاید جالب‌ترین آنها را اخیرا در آرژانتین دیدیم؛ کشوری که رییس جمهوری پیشین آن آماده پیوستن به بریکس بود ولی در انتخابات چندی پیش غربگرایان دولت را گرفتند و آرژانتین پیوستن به بریکس انصراف داد.

آنچه اکنون در هر گوشه‌ای از جهان (حتی در کوچکترین و فقیرترین کشورها) می‌گذرد کاملا با اقتصاد و زندگی بقیه کشورها پیوند دارد. پس استعمارگران از تمام حیله‌ها برای نفوذ در هرکشوری استفاده می‌برند.

مثال آرژانتین دریچه دیگری را به بحث باز می‌کند. اتحاد ایران با روسیه و چین که اکنون کره شمالی هم رسما به آنها پیوسته یک جبهه مستقل ضد استعماری در سطح جهان است. غرب به هر دری می‌زند تا این اتحاد را از هم بپاشد و یکی از بزرگترین آرزوهای غرب نفوذ در ایران و در کنترل آوردن دولت است. پس از این زاویه انتخابات ایران اهمیت زیادی پیدا می‌کند زیرا فقط به ایران و استقلال ایران مربوط نمی‌شود بلکه می‌تواند توازن قوا را در جهان بهم بریزد. مخصوصا اگر عوامل غرب دولت ایران را به دست بگیرند و در دوران آنها خامنه‌ای که نقش بسیار مهمی در مسایل منطقه و جهان دارد بمیرد آنگاه می‌توان شاهد وقایع عجیب و دیگرگونه‌ای در ایران و جهان بود.

داستان ذلت‌بار و شرم‌آور استعمار تمام نشده‌ است و این ماجرا اکنون با خیانت عوامل داخلی کشورها پیوند عمیق پیدا کرده‌است. پس در هر کشوری برای مبارزه با استعمار و داشتن آزادی، باید تکلیف را با عوامل داخلی روشن کرد.

شاید کمتر کسی متوجه باشد که بر اساس استعمار نوین تمام کشورهای غربی مستعمرات هستند که در نتیجه در آنها آزادی، دمکراسی، حقوق بشر و … وجود ندارد.

مهمترین شیوه‌های استعمار نوین استفاده از دانشمندان و فلاسفه کاذب است و آنچنان قوی عمل می‌کنند که اکثریت مردم فریب می‌خورند و برعلیه‌ خود و آیندگانشان حرکت می‌کنند.

بزرگترین خائنین به انسانیت همین فلاسفه کاذب‌ غرب هستند که در خدمت سرمایه‌داران افکار را منحرف و فاسد می‌کنند! اینکه اکثریت آنها یهودی (صهیونیست) هستند ماهیت دروغین آنها و وابستگی‌اشان به جناح سرمایه‌داران بین‌المللی صهیونیسم را کاملا آشکار می‌کند. متاسفانه صحبت‌های هدفمند آنها در دانشگاهای جهان به عنوان امری معقول تدریس می‌شوند! برعکس صحبت‌های آنها باید به عنوان آنچه ضد عقل، ضدفلسفه و ضد انسانیت است به نقد و نفی کشیده بشوند!

۲۴ ژون ۲۰۲۴

۴ تیر ۱۴۰۳

اپسالا – سوید

فیلسوف صاحب مکتب

م. حسن بایگان

نظر طرفداران صدام حسین درباره ایران!

صدام حسین بسیار شکاک و سخت گیر بود و کمتر کسی می‌توانست به او نزدیک بشود. در میان فیلم‌برداران و ارباب رسانه تنها یک شخص مورد اعتماد صدام بود و می‌توانست به او نزدیک بشود.‌ برادر این شخص دوست من است. دیروز از او پرسیدم: مردم عراق در خصوص حمایت ایران از جریان مقاومت و‌ حمله عراقی‌ها به اسرایل و اینکه احتمال پاسخ اسرایل بر زندگی مردم عراق تاثیر می‌گذارد و … چیست؟

خیلی صریح و قاطع گفت: مردم حمایت می‌کنند.

۱۶ ژون ۲۰۲۴

۲۷ خرداد ۱۴۰۳

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان

درک پوپولیستی! از شعار تا واقعیت!

پاسخ منطقی جلیلی در خصوص حجاب قابل درک جامعه و مردمان پوپولیست زده نیست.

مسلم است که قوانین را یکباره و مکانیکی نمی‌توان عوض کرد. آنچه انقلاب نامیده شد و توسط غرب مخصوصا با استفاده از تئوری‌های کمونیستی و توسط کمونیست‌ها گسترش یافت غلط بودن خود را نشان داده است ولی حتی بسیاری از کسانیکه می‌گویند با انقلاب موافق نیستند در چنین شرایطی نشان می‌دهند که عمق مسئله را نفهمیده‌اند و در نتیجه به دام انحرافات اساسی و از جمله پوپولیسم می‌افتند.

موضوع حجاب نیز مانند هر موضوع دیگر اجتماعی باید با منطق و بررسی دقیق و همگام با شرایط فرهنگی هم‌آهنگ گردد و اگر مناسب نیست با عقلانیت با آن برخورد کرد و در پی تغییر برآمد.

مسلما حکومت‌ها در پی فرهنگ سازی هستند، فرهنگی که منافع و خواسته‌های حاکمیت را تامین بکند. غرب در این راه کاملا موفق عمل می‌کند و این به واسطه قدرت و حاکمیت مطلق افرادی متشکل در تعداد اندکی سازمانهای مخفی (صهیونیستی، فراماسونری، کلیسایی و …) است، سازمان‌هایی که پس از وقایع بهمن ۱۳۵۷ در ایران از جانب خمینی ممنوع اعلام شدند ولی عناصر آنها در خفا همچنان متشکل ماندند و در حکومت نفوذ دارند. آنها ریش می‌گذارند و مخصوصا خود را مسلمان‌تر و دو آتشه‌تر از دیگران نشان می‌دهند تا بتوانند در پست‌های کلیدی قرار بگیرند و کشور را در مسیر غرب/وابستگی و مستعمره شدن، بیندازند. این گونه افراد در کشورهای مختلف هستند و مطابق شرایط آنجا چهره نشان می‌دهند که نمونه اخیر آنها را در انقلابات رنگی در اکراین و گرجستان دیدیم.

به نظر می‌رسد جلیلی تا حدودی در مسیر افکار (و نه فلسفه دقیق) من قرار گرفته است، امثال او تا زماینکه به یک دین معتقدند تا رسیدن به عمق فلسفه من فاصله زیادی دارد.

۱۹ ژون ۲۰۲۴

۳۰ خرداد ۱۴۰۴

اپسالا – سوید

فیلسوف صاحب مکتب

م. حسن بایگان

نقش اساسی ایران در تغییر قدرت در جهان! اتحاد نظامی میان روسیه و کره شمالی، توازن قدرت در جهان را تغییر داد!

نقش ایران!

موضوع استقلال طلبی از ده‌ها سال پیش از وقایع بهمن ۱۳۵۷ بیشترین نیروی سیاسی مردمان ایران را به خود مشغول کرده بود. مخالفین شاه دو نکته را اساس مخالفت خود قرار داده بودند:

۱- شاه و دستگاه حکومت او را وابسته به غرب می‌دانستند.

۲- شاه حکومت فردی را اعمال می‌کرد و حاضر نبود هیچ نیروی دیگری در حکومت فردی او شریک باشد.

توجه شود که دوران حکومت پهلوی را می‌توان حکومت فردی نامید زیرا تا پیش از آنها حکومت‌های ایران شاهنشاهی واقعی بودند. یعنی هر شاهی حمایت گروه وسیعی از مردمان خودش (قوم، قبیله، ایل …) را داشت و شاه شاهان (شاهنشاه) که بر آنها برتری داشت از حمایت تعداد بسیار زیادی مردمان خودش برخوردار بود. اما رضا شاه و پسرش محمد رضا شاه از این موقعیت برخوردار نبودند. پس حکومت آنها فردی بود. و به همین دلیل (و توضیحات بیشتری که پیشتر نوشته و گفته‌ام) به سادگی هر دو اینها را غرب بر کنار و به نوعی آواره یا در به در کرد.

وقایع بهمن ۱۳۵۷ (۱۹۷۹ مسیحی) ایران، به خواست غرب شروع شد ولی خیلی زود و همان روزهای اول، خمینی که پشتیبانی عظیم مردم و مخصوصا خواست استقلال و مبارزه با استعمار غرب را می‌دید، فورا موضع ضد غرب گرفت و از همان ابتدا رو در رویی ایران با غرب شروع شد.

این حرکت ایران دوران ساز شد.

از طرفی حکومت‌های کمونیستی فرو ریختند و از طرف دیگر آمریکا که به یکباره خود را قدرت بلامنازع می‌دید در پی حاکمیت مطلق و تمام عیار بر آمد. یک گروه خاص از یهودیان صهیونیست تئوری “برخورد تمدن‌ها” را دادند که هدف همان بود که گفته شد.

سخن کوتاه زیرا قصد بررسی تاریخ کامل این چند دهه نیست بلکه اینکه؛ ایران با موضعگیری محکم در برابر غرب، کار را اکنون به جایی رسانده که می‌توان با قاطعیت گفت:

غرب دیگر ابدا قدرت سابق را ندارد.

اتحاد نظامی روسیه با کره شمالی:

اتفاقا خبری که امروز منتشر شد این سخن را کاملا تایید می‌کند خبر اینست:

“امروز پوتین در سفر خود به کره شمالی اتحاد نظامی کامل با این کشور را امضا کردند. بر این اساس که حمله به هرکدام از این کشورها حمله به دیگری به حساب می‌آید”.

این اتحاد نظامی اگر فراتر از ناتو نباشد کمتر از آن هم نیست. حالا اتحاد دو کشور با نیروی اتمی گسترده هیچ راهی برای غرب جهت حمله به آنها باقی نمی‌گذارد زیرا این دو با هم به‌واسطه توان بسیار بالای اتمی از غرب قوی‌تر هستند و می‌توان حدس زد که به زودی چند کشور دیگر هم در گوشه و کنار جهان به آنها بپیوندند. در حالیکه اتحادیه ناتو چند کشور کوچک اروپایی را در یک محدوده کوچک در بر می‌گیرد که اگر جنگی اتمی صورت بگیرد تشعشعات رادیو اکتیو هر بمبی می‌توانند تعداد زیادی از این کشورها را از زندگی عادی و یا حتی همه زندگی بیندازد.

نکته: این اتحاد از وابستگی بسیار زیاد روسیه به ایران به میزان زیادی می‌کاهد.

این دسته مسائل یا تغییرات در جهان به‌واسطه پای فشاری ایران برای استقلال و آزادی از استعمار غرب حاصل شد که:

“عصر جدیدی را در روابط بین الملل و تغییر سیستم حاکم بر جهان (استعمار سرمایه داران بزرگ بین المللی)، رقم می‌زند.”

اینکه ایران نیز وارد این اتحاد نظامی بشود آن را خیلی تقویت می‌کند و از همه مهمتر صلح و عدم امکان تجاوز به ایران را کاملا تضمین می‌کند.

به یاد داشته باشید که قبلاً نوشتم: آنها نیز به پیمان نظامی همانند ناتو نیاز دارند.

نقش انتخابات ریاست جمهوری ایران:

چندی پیش رییس جمهوری ایران در یک حادثه هوایی کشته شد. تا چند روز دیگر انتخابات جدید ریاست جمهوری انجام می‌شود. غرب تلاش دارد تا شخصی طرفدار خود را به این مقام برساند تا آنچه در جهان پیش می‌رود را تغییر بدهد. تا همین امروز و پیش از اتحاد نظامی روسیه با کره شمالی آمدن رییس جمهوری غرب‌گرا در ایران می‌توانست تغییر زیادی در موقعیت روسیه (در حال جنگ با ناتو در اکراین) ایجاد بکند و حتی موقعیت رو به جلو اتحاد جدید ضد استعماری شرق بر علیه غرب استعمارگر را با خطر روبرو بکند، ولی اکنون فاکتور دیگری بر توازن قدرت به نفع شرق وارد شده است.

به هر حال مردم ایران باید بدانند که هر چند سال‌های زیادی را زیر فشار بودند ولی آنها تاریخ ساز شده‌اند و اگر در انتخابات جدید نیروی ضد استعمار غرب، دولت را به دست بگیرد و سیاست‌های دولت پیشین را دنبال بکند در مدت کوتاهی تغییر جهان و در نتیجه برعکس شدن شرایط و بی اثر گردیدن کامل تحریم‌های غرب رقم خورده و بلکه برعلیه خود آنها شدن را شاهد خواهیم بود و نام آنها به عنوان تاریخ سازان ثبت خواهد شد.

اما اگر جناح طرفدار غرب (نوکران مستعمره‌گران) دولت را بگیرد دوباره شاهد درگیری‌های همانند چند سال گذشته میان استقلال طلبان با عوامل/بردگان غرب خواهیم بود.

۱۹ ژون ۲۰۲۴

۳۰ خرداد ۱۴۰۳

اپسالا – سوید

فیلسوف صاحب مکتب

م. حسن بایگان

USAIran