در این سفرها در ارمنستان و گرجستان تعداد زیادی از روس ها را دیدم که برای گریز از جنگ از کشورشان فرار کرده اند. نکته اینجاست که دولت هم هیچ تلاشی برای جلوگیری نکرده است.
وقتی میگفتم: در سوید زندگی میکنم برایشان انگار که در بهشت زندگی میکنم. همین یک ساعت پیش دختری را اتفاقی دیدم. داشتم جلوی آن درب آینه ای عکس میگرفتم که او آمد و شروع به صحبت کرد و البته او خواست با هم عکسی بگیریم.
او پرسید: سوید چگونه است.
کمی توضیح دادم و به طنز حرفی زد که گفتم معادل آن را در ایران داریم و به کسانیکه به فکر چیزی نیستند و غم هیچ کس را نمیخورند و… میگوییم خوش به حالش یعنی آدمی بی خیال و کم عقل است.
پاسخ من چنین بود:
وقتی در کشوری (سوید) زندگی میکنم که یک سوم درآمد ناخالص ملی به حبیب یک خانواده یهودی میرود و چهل در صد مردم برای آنها کار میکنند، یعنی همه چیز کشور در دست آنهاست و کشور به نوعی مستعمره نوین است و در هیچ مستعمره ای آزادی و حقوق بشر وجود ندارد. پس آنگاه که خود را در چنین وضعی میبینم که به چشم برده به همه ما مردم عادی نگاه میشود، جایی برای خوشی و لذت باقی نمیماند؟
از طرف دیگر از دیدگاه یهودیان که به عهد عتیق عقیده دارند فقط آنها انسان هستند و بقیه سگ کثیف. و از آن بدتر در انجیل نیز دوبار این نکته از زبان عیسی آمده است. پس زندگی در چنین کشوری چه لطفی دارد، اما مجبور به آن هستم.
اینجا بود که او آن نکته طنز را گفت: خوش به حال احمق ها که این چیزها را نمیبینند.
اما اگر میبینند و سکوت میکنند آنگاه در حق خود و دیگران جنایت میکنند.
نکته: او معلم زبان انگلیسی بود و خوب میدانست چه میگوید.
برخورد با یک چینی:
اتفاقا در ارمنستان با یک جوان چینی آشنا شدم. او شدیداً مخالف چین، روسیه و ایران بود و میدانست آنها متحد یکدیگرند. چین را کمونیست میدانست که همه چیز را در اختیار دارد و همانند غرب دمکراسی نیست.
روز دوم که صحبتهایش را کامل کرده بود گفتم:
چین دیگر کمونیست نیست بلکه سیستم کاملا دیگری دارد ولی حزب کمونیست (که آنهم دیگر کمونیست نیست) کنترل ثروت را دارد تا بتواند به همه مردم چیزی برساند و زیر خط فقر وجود نداشته باشد. اما شما که بیزینس من/تاجر هستی سری به اروپا برای کار و بیزنس/تجارت برو، اما بدان که خط قرمز آنها یهودیت است و نیز برای تجارت باید مورد تایید قدرتها مانند صهیونیستها، فراماسونرها، کلیسیا و چند گروه دیگر بشوی وگرنه ابدا هیچ شانسی نداری و به راحتی خوردت میکنند. اگر بر قدرت آنها ایرادی گرفتی نابودت میکنند و همان داستانی را که در سطور بالا آوردهام یاد آور شدم.
تازه از قدرت واقعی حاکمیت سرمایه داران غرب مطلع شد و یکباره دیدم که رنگش پرید و زبانش بند آمد. تازه متوجه شد که میتواند تجارت کوچکی میان چین، ایران و روسیه داشته باشد و به چین و بقیه انتقاد هم بکند اما خط قرمز غرب خیلی سفت و سخت است و کنترل سرمایه داران بر تمام جوانب زندگی (جان و مال) مردمان تا چه حد است و چگونه مردمان عادی را سگ کثیفی میپندارند که باید ته مانده آنها را بخورند و در خدمت آنها باشند.
اما انسانها در این جوامع:
۱- احمق ها که چیزی را نمیبینند.
۲- کسانی که خود را به کوری و کری و حماقت میزنند.
۳- دسته سوم که میبینند و عکس العمل نشان میدهند و بابت آن نیز مجازات میشوند. اینها نیز در غرب بسیارند.
من نیز غرامت مالی زیادی پرداختم در حالیکه کارهایی برای سوید کرده ام که سالیانه صدها میلیون کرون به کشور استفاده میرسد.
فشارهای زیادی هم بر روابط عادی زندگی خانوادگی ام وارد کردند، و از نظر عاطفی ضربات زیادی زدند.
من در سوید ممنوع الاستخدام بودم و در قسمت معرفی در فیس بوک آنرا نوشتهام.
۳۰ اکتبر ۲۰۲۲
۸ آبان ۱۴۰۱
تبلیس – گرجستان