آیا اسرایل در پی تجزیه ایران است؟

اسرایل در تمام کشورها از نیروهایی با ظاهر فریبنده برای دخالت جدی در امور داخلی آنها تا حد سرنگونی حکومت ها حرکت می‌کند.

کتاب ضمیمه (دیپلماسی های پنهان اسرایل) تنها بخش کوچکی از این اعمال اسرایل را نشان می‌دهد.

کتاب توسط تعدادی اساتید دانشگاههای اسرایل و غرب نوشته شده است.

دانستن این امور از پایه های ابتدایی دانش امور سیاسی می‌باشد.

باید مطمین باشید که اسرایل مترصد تجزیه ایران است.

کسیکه این نکته را نمی‌داند هیچ اطلاعی از وضعیت جهان ندارد.

آنکه می‌داند ولی سعی در مخفی کردنش دارد همان نیروهای اسرایل هستند که در این کتاب به آنها و روشهایشان با ذکر مثال هایی از کشورهای مختلف پرداخته شده است.

۶ فوریه ۲۰۲۳

۱۷ بهمن ۱۴۰۱

تهران

ابراز همدردی با مردم ترکیه

زلزله دیروز ترکیه خسارات جانی و مالی زیادی بر این کشور وارد کرد.

همین یک ماه پیش از سفری ۳۵ روزه از ترکیه بازگشتم. شهرها و مناطق زیادی را در این کشور دیدم از جمله تمام این منطقه زلزله زده را.

در طول سفرم در ترکیه با یکی از بهترین مردمان دنیا روبرو شدم به طوریکه حتی یکبار کمترین بی احترامی یا … را ندیدم بلکه بیشترین محبت ها و احترامات ممکن را.

با تمام وجودم با مردم بسیار خوب و نحیب ترکیه احساس همدردی می‌کنم.

۷ فوریه ۲۰۲۳

۱۸ بهمن ۱۴۰۱

تهران

آیا نایاک را یهودیان برای حمایت از ایران ساختند؟

این خبر (ضمیمه) به وضوح نشان میدهد که “نایاک” و بسیاری دیگر با عناوین ظاهر فریب، موسساتی در دست یهودیان صهیونیست بودند/ هستند. و اینکه در وقایع چندی پیش ایران این ارگانها دست داشتند. و اوضاع آنچنان بهم ریخت که آنارشیسم تمام عیار شد. و هر کسی فریب یکی از این موسسات را خورد و شعارهای آنها را می‌داد، و مثلا فلان شخص را عامل نایاک می‌نامیدند (و نایاک را وابسته به ایران نامیده به آن حمله می‌کردند) در حالیکه از مدت‌ها قبل او به بنیاد جرج سوروس پیوسته بود (آن موقع من با او چند چات در همین مورد داشتم) که در عمل نیز هر دو برای یک جا کار می‌کردند.

آنانی که با اینگونه مسایل/کنترل ها/مدیریت‌های پشت پرده آشنا نیستند به آسانی فریب می‌خورند ولی فکر می‌کنند همه داستان‌ها را میدانند، و مخصوصا آنانی که وارد فاز عملیاتی می‌شوند به کشورهایشان در جهت منافع این دسته سرمایه داران بین المللی خیانت کرده صدمات سختی وارد می‌کنند.

۹ فوریه ۲۰۲۳

۲۰ بهمن ۱۴۰۱

تهران

دیروز اتفاق بزرگی برای ایران و جهان رخ داد.

سفر رییس جمهوری ایران به چین و ملاقات با رییس جمهوری چین و امضا ۲۰ سند همکاری و حمایت از طرح کمربند راه، و اینکه در آینده با گسترده شدن امکانات اتحادیه شانگهای به ایجاد بانک مشترک و پول مشترک خواهد رسید، تغییر قدرت در جهان را به واقعیت نزدیکتر کرد.

یکی از مهمترین و شاید اساسی ترین دلایل دخالت غرب در وقایع اخیر ایران برای جلوگیری از همین مسایل بود.

حدود یک هفته پیش مجلس ایران در خبری به ظاهر ساده (که مشخص می‌کرد قصد ندارد حساسیت ها را برانگیزد) تصویب پیوستن ایران به اتحادیه شانگهای را اعلام کرد که آخرین مرحله از این پیوستن بود. و حال مشخص شد که این تصویب، به این صورت و در این زمان برای رفتن بدون جنجال رییس جمهوری ایران به چین و عقد پیوندهای قوی با چین بود که می‌تواند اقتصاد ضعیف ایران را تقویت کند.

اما

اتحادیه شانگهای در اساس یک اتحادیه امنیتی بود و حال که ایران نیز به آنها پیوسته بسیاری اطلاعات حساس و مورد نیاز هر کدام از اعضا می‌تواند توسط سایرین برآورده بشود مثلا حرکتی که می‌خواهد برعلیه حاکمیت یکی از آنها صورت بگیرد توسط سایرین به اطلاع او خواهد رسید و در خصوص ایران تمام اطلاعات این کشورها در خصوص مخالفین حاکمیت (مخصوصا دولت‌ها که اپوزیسیون سازی کرده و آنها را مورد تمام حمایت‌ها قرار می‌دهند) به آنها اطلاع داده خواهد شد و در نتیجه عملیات پیشگیرانه صورت خواهد گرفت.

۱۵ فوریه ۲۰۲۳

۲۶ بهمن ۱۴۰۱

ترمینال هوایی استانبول

اختلافات – تضاد در غرب در باره ایران به اوج رسیده است.

این نکته را به سادگی در میان رسانه های پارسی زبان وابسته به جناح های مختلف غرب می توان دید که هر کدام از گروهی حمایت می‌کنند هرچند بهتر است گفته شود این رسانه ها هرکدام گروهی/گروه‌ها یی را بزرگ می‌کنند در حالیکه به آنها به چشم یک مهره، نوکر یا دست نشانده نگاه می‌کنند.

حتی درون هرکدام از آنها نیز در انتخاب یک شخص یا گروه اختلافات/تضاد وجود دارد. سردرگمی اینها ریشه در آشفتگی و سردرگمی و تضاد آشکار شده، جبهه غرب دارد.

به نظر می‌رسد غرب به اواخر دوران قدرت خود رسیده است.

وظیفه ملی گرایان ایرانی صرف نیرو برای بررسی این افراد بی ارزش وابسته به غرب نیست بلکه باید ریشه تضادها و ضعف‌های غرب را بررسی بکنند تا بتوانند آینده‌ای روشن برای کشور ترسیم بکنند.

نیرو گذاشتن بر روی افراد کم ارزش/بی ارزشی/وابسته که غرب به عنوان اپوزیسیون معرفی می‌کند صرفا گمراه کردن و برباد دادن توان نیروهای ملی وطن پرست است.

بیایید به بررسی خود این رسانه ها و وابستگی آنها بپردازید، بیایید به بررسی نقش جورج سوروس، کسینجر و … بپردازید، بیایید به بررسی وقایع جهان بپردازید و …

وظیفه نیروهای سیاسی بررسی ریشه هاست و نه اینکه در دام این رسانه ها افتاده به بحث درباره مهره‌های کوچک و بی ارزشی که اینها می‌خواهند بزرگ کنند بپردازند زیرا هدف اینها همین کج راه بردن فکر است.

باید برای هر حرکتی تیوری، برنامه و سازمان داشت و این چیزی است که این رسانه ها قصد دارند سیاسیون واقعی ملی گرا را از پرداختن به آن باز دارند. این سیاسیون مخصوصا در این شرایط باید به ریشه ها بپردازند.

۱۸ فوریه ۲۰۲۳

۲۹ بهمن ۱۴۰۱

اپسالا – سوید

چرا دولت انگلیس تلویزیون ایران اینترناسیونال را از لندن بیرون انداخت؟

اینکه تصور بشود ایران می‌تواند حتی یک خبرنگار را در غرب بکشد فقط در ذهن آنانی که هیچ دانش سیاسی ندارند و توسط رسانه‌های غرب شستشوی مغزی شده‌اند می‌گنجد، یک چنین عملی خودزنی یا خودکشی تمام و کمال است.

چندی پیش نوشتم: میان غربی‌ها اختلافات زیاد و جدی وجود دارد و در خصوص ایران نیز میان آنها تضاد اساسی هست.

آنها خیلی تلاش کردند تا از رفتن رییس جمهوری ایران به چین و برقراری روابط بسیار محکم تجاری-نظامی و… میان دو کشور جلوگیری بکنند اما موفق نشدند. این امر مشکلات آنها را بیشتر کرد.

حال باید هر روز منتظر شکاف بیشتر در جبهه غرب و شاهد بالا رفتن جبهه شرق بود.

چنانچه به انتخاب به اصطلاح اپوزیسیون در میان غربی ها نگاهی بیندازیم این تضاد و سردرگمی کاملا مشهود می‌شود. مخصوصا اینکه آنها نتوانستند حتی یک نفر که چهره سیاسی ارزشمند و مورد احترام باشد را پیدا و معرفی بکنند.

شرم اورترین/حقارت بارترین قسمت حرکت سیاسی اپوزیسیون (گردانندگان غربی آنها) آنجاست که برای سخنرانی های سیاسی نه اهل علم و یا سیاسیون حرفه ای عاقل و استخوان‌دار بلکه هنرپیشه‌ها، ورزشکاران و … کسانیکه شاید در عمرشان هیچ تجربه جدی و ارزشمند سیاسی و یا تحصیلات علوم سیاسی نداشته اند جلوی صحنه می‌آورند. حضور در چنین مراسمی توهین به شعور سیاسی است.

تصور کنید که شخصی با ده ها سال فعالیت متوسط یا آشنایی با هنر و ورزش بخواهد وارد مدیریت آنها بشود و یا فقط در جلسه این افراد شرکت کند. اینها با تفخر تمام باد در گلو انداخته و حتی از حضور او‌ جلوگیری می‌کنند که تو‌ متخصص و آگاه نیستی و این جایگاه تو نیست. حال چگونه است که این افراد به خود اجازه می‌دهند جلوی جمع بایستند و راجع به مسایل سیاسی که به سیاست، اقتصاد، مسایل نظامی- امنیتی، بین المللی، صنعت، بهداشت و … مربوط می‌شود صحبت کنند. واقعیت اینست که اینها هیچ نیستند بلکه مهره های دست کشورها و قدرت ها هستند که مورد سواستفاده قرار می‌گیرند و زمانیکه تاریخ مصرف اشان تمام شد …

اینها نهایت حق دارند از صنف خود حرف بزنند اما اینها حتی نمی‌توانند یک صفحه راجع به ازادی، دمکراسی، حقوق بشر، روابط بین الملل، جنگ، اقتصاد و … بنویسند.

اینکه هر شخصی حد و موقعیت خود را بشناسد شرط اولیه عقل است، و حضور در چنین مراسمی بی عقلی و پایین آوردن سطح سیاسی و عقلی می‌باشد.

اپوزیسیون واقعی و ملی گرای ایران ابدا با غرب که خواستار وابستگی و استعمار کشور است همراهی نکردند بلکه تنها وابستگان و میهن فروشان همراه آنها شدند.

هم اکنون یک احساس ملی گرایی قوی و معقول در میان ایرانیان مخصوصا روشنفکران در حال شکل گیری است. آنها برای پیشبرد مستقل و ملی کارهایشان باید بر اساس فلسفه من خود را سازماندهی بکنند.

ایران یکی از حلقه‌های اصلی در تغییر قدرت در جهان است در نتیجه جبهه شرق با تمام توان پشت اوست. مخصوصا اکنون که ایران کاملا به “اتحادیه امنیتی شانگهای” پیوسته، با چین قرار داد بسته، حمایت از روسیه کرده و … و عربستان که می‌داند غرب در حال افول است و می‌خواهد به اتحادیه شانگهای بپیوندد باید با ایران مدارا بکند. و ترکیه نیز بینابین مانده و … همه چیز نشانگر تغییراتی اساسی در جایگزینی قدرت در جهان است.

از چند دهه پیش تاکید داشتم که: باید با همسایگان روابط کاملا دوستانه برقرار کرد.

نکته – بنابر شواهد دفتر ایران اینترناسیونال در لندن بسیاربزرگتر از بی بی سی بود پس انتقال چنین مجموعه عظیمی ابدا کار یک روز و بی مقدمه نمی‌تواند باشد.

توضیح: من سالهاست که ابدا با هیچکدام از رسانه‌های بین المللی مصاحبه نکرده‌ام زیرا هیچکدام آنها را قبول ندارم. ۵ ماه پیش نیز پیش از سفرم به ایران به این نکته اشاره و تاکید کردم:

ترجیح می‌دهم ناشناس بمانم تا اینکه توسط این گونه رسانه‌های وابسته به جنایتکاران، معروف بشوم. برای من به عنوان یک فیلسوف واقعی (که باید مستقل باشد و نه مانند فلاسفه کاذب که وابسته به قدرتها هستند) مصاحبه با این رسانه‌ها مایه ننگ و حقارت است.

تقریبا تمامی رسانه‌های بین المللی و خبرنگاران با سابقه من را از چند دهه پیش می‌شناسند و با اخلاق من آشنا هستند، ولی حدود ۶ ماه پیش در مراسمی در اپسالا خبرنگار ایران اینترناسیونال من را دید و خواستار آن شد با آنها مصاحبه داشته باشم ولی با همان اخلاق مودب درخواست او را رد کردم.

واقعیت: آنست که صاحب این رسانه (معروف است که محمد بن سلمان می‌باشد ولی هرکس دیگری هم که باشد فرقی ندارد) به کسانیکه در این رسانه حضور می‌یابند به چشم یک مهره بسیار کوچک و حقیر نگاه می‌کند که آنها را با چند ده دلار خریده‌ و‌هرگاه هم بخواهد مانند یک اشغال به زباله می‌اندازند. ولی من به عنوان یک فیلسوف کامل و مستقل ابدا برای اینها ارزش قایل نیستم و آنها را جنایتکار ضد بشر می‌دانم. پس هرکسی مایل به کسب علم واقعی باشد می‌تواند مستقیم به سایت من و نوشته‌هایم مراجعه بکند.

اختلاف درون غرب:

کوتاه کردن دست جناح آقای روحانی رییس جمهوری پیشین وابسته به انگلیس (فراماسیونری) باعث شد تا آنها وقایع امسال را با نام آزادی و با تکیه بر جوانان دامن بزنند. اما پس از اندکی دخالت بیش از حد ایران اینترناسیونال (عربستان) و اسرایل (صهیونیست‌ها) کنترل را از دست انگلیس خارج کرد.

توجه: شود که انگلیس چند سالی است قصد دارد تا دوباره قدرت گذشته و آقایی برجهان را بدست آورد که در نتیجه با آقای کنونی جهان یعنی یهودیان صهیونیست درگیر شده است.

درگیری میان این سه گروه و اعمال تند آن دو گروه که ایران را به طرف جنگ داخلی و تجزیه می‌کشید باعث عقب نشینی روحانی و اصلاح طلبان شد.

ایران بالانس قدرت در جهان:

از حدود ۲ دهه پیش نوشتم که ایران بالانس قدرت در جهان است، گردش او به طرف شرق یا غرب موازنه را تغییر می‌دهد.

آنچه مسلم است وقایع هیچ کشوری تنها مربوط به خود او‌ نیست و کشورهای قدرتمند (مخصوصا غرب) در آنها دخالت می‌کنند.

در نتیجه جدال میان جناح غرب گرا با خامنه‌ای که ابدا اعتمادی به غرب نداشت (و کاملا حق داشت و دارد) چندین سال خود را در اشکال مختلف حتی درگیری مسلحانه (سال ۹۸ به بهانه گران شدن بنزین) نشان داد.

غرب تمام تلاش خود را کرد تا ایران به طرف شرق نرود و بزرگترین کاری که کرد واژگونه نشان دادن وقایع و شعارهایی مانند، مرگ بر دیکتاتور (زیرا مخالف غرب بود)، نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران و … بود.

اما اکنون حاکمیت ایران راهش را یافت و در جهت استقلال کشور (آزادی و دمکراسی در گرو استقلال است) با شرق غیر مذهبی و آزاد از سلطه عقب ترین تفکرات مذهبی (صهیونیستی) حاکم بر غرب، پیوند خورد.

تمام غرب به صراحت از اتحاد ایران، چین و روسیه صحبت می‌کردند که می‌تواند قدرت جدید جهان بشوند و برای جلوگیری از آن سال‌ها همه گونه فشاری بر ایران آوردند. ولی به نظر می‌رسد نقطه عطف با سفر رییس جمهوری ایران به چین و امضا اسناد و … شروع شده است.

سفر به چین تغییر اساسی در وضعیت اقتصادی، نظامی و … ایران و‌ البته تغییر قدرت در جهان ایجاد می‌کند. تمام این نکات را پیشتر نوشتم. مخصوصا در خصوص سفر رییس جمهوری ایران به چین در همان روزها نوشتم.

نتیجه آنکه سیر وقایع اختلافات/تضادهای میان غرب را دامن زده است که بیرون کردن ایران اینترناسیونال از انگلیس توسط دولت این کشور شروع کار است و باید شاهد اتفاقات بیشتر و حتی جنگ داخلی در آمریکا باشیم.

۱۹ فوریه ۲۰۲۳

۳۰ بهمن ۱۴۰۱

اپسالا

پس نوشت:

اکنون مشخص شده که در جریان آشتی میان ایران و عربستان موضوع رسانه ایران اینترناسیونال نیز به شکل دیگری درآمده است. ظاهرا دیگر عربستان از این رسانه حمایت نمی‌کند بلکه اکنون در اختیار آمریکا و اسرایل است.

۱۰ ژولای ۲۰۲۳

۱۹ تیر ۱۴۰۲

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان

مسیری برای رفتن به غرب!

تعدادی افرادی که برای رفتن به غرب حاضر به هرکاری هستند به ترکیه می‌روند؛ آنجا به سفارت اسرایل رفته با دادن پاسپورت خود، ورقه عبور به اسرایل را می‌گیرند؛ به آنجا رفته پس از مدتی اسرایل با سازمان‌های امنیتی کشورهای مختلف هماهنگ کرده آنها را میان کشورهای غربی تقسیم می‌کنند. اینها به عنوان مامورین جاسوسی، خبرچین و … در خدمت اسراییل و غرب در می‌آیند.
همین جاسوس، خبرچین و… کردن در کلیسیاهای صهیونیستی (مخصوصا آنهایی که توسط اسرایل ایجاد شده‌اند مانند صدای زندگی در سوید livets ord) صورت می‌گیرد و آنانی که برای گرفتن اقامت در غرب به این کلیسیا ها می‌روند و خود را مسیحی می‌کنند با همین داستان روبرو می‌شوند خود را در تله سازمان جاسوسی می‌اندازند. در این چند سال تعداد این افراد بسیار زیاد شده است که مخصوصا برای مقاصد غرب فریاد آزادی‌خواهی و ایران دوستی اشان بلندتر از سایرین است.

اشاره:
در اسراییل نام من در لیست سیاه است و هرچه در گوگل سرچ شود همواره با مسدودی برخورد می‌شود.
۱۵ ژانویه ۲۰۲۳
۲۵ دی ۱۴۰۱
آبادان

درماندگان عقلی!

من کاملا مخالف تمام ادیان (بلااستثنا) هستم و‌ تمام آنها را نقد و نفی می‌کنم.
همچنین مخالف تمام حکومت‌ها (بلااستثنا) هستم.
فلسفه‌ای جدید و سیستم مدیریتی کاملا نوینی را ارایه داده‌ام که پیروانی دارد و مطمینا در آینده فراگیرترین فلسفه/فکر در تمام جهان و طول آینده بشر خواهد بود.
اما میان تمام مردمان، ادیان، حکومت‌ها، سیاسیون و متفکران تنها یهودیان صهیونیست و عوامل آنها هستند که حتی یک کلمه نقد و نفی بر نظرات من نداشته‌اند و فقط تهدید به مرگ کردند، حمله فیزیکی کردند، دستم را شکستند و وصله‌های احمقانه سیاسی (پیروی/وابستگی به آنهایی که ابدا لیاقت پیروی از من را هم ندارند) می‌زنند. این حرکت‌های مذبوحانه یعنی تایید آنها بر نقدهای دینی، سیاسی و عقلی من بر یهودیت و صهیونیسم، و اینکه آنها ابدا قادر نیستند نقدی بنویسند و نهایتا: هرآنچه نوشته‌ام درست بوده است.

من از هر سخن تحلیلی و نقد بر نوشته هایم استقبال کرده و سپاسگزار می شوم زیرا:
۱- اگر اشتباهی داشته‌ام با آن صحبت‌ها/نقدها، اصلاح خواهم کرد.
۲- چنانچه آنها اشتباه می‌کنند از زاویه‌ای دیگر درستی نظراتم ثابت می‌شود.
اما هر صحبتی خارج از بحث و نقد عقلانی – فلسفی و ادب را پاک کرده، گوینده را از لیست دوستان حذف می‌کنم.
صفحه من و در کنار من جای چنین حرف‌ها و مردمانی نیست.

۱ ژانویه ۲۰۲۳
۱۱ دی ۱۴۰۱
تهران

محاکمه حسن روحانی به عنوان عامل وقایع اخیر!

محاکمه حسن روحانی به عنوان عامل وقایع اخیر!
آقای روحانی رییس جمهوری سابق به عنوان عامل غرب و مسیول وقایع اخیر باید به دادگاه آورده بشود.
اتفاقات اخیر ایران آنارشیسم بود!

آنچه اینجا آورده می‌شود جمع بندی وقایع اخیر ایران است که بعضی را پیشتر در مقالات مختلف نوشته‌ بودم:

وقایع ایران روز بعد از انتشار علنی لیست شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام که در آنها ابدا هیچ اسمی حتی یک نفر از اصلاح طلبان و فراماسونرها نبود و آن را خامنه‌ای امضاء کرده بود، شروع شد.

آقای روحانی که وابستگی او به غرب کاملا مشهود است و تمام اقتصاد ایران را به رکود کشید و آن برجام بد را نوشت (خوشبختانه ترامپ با نادانی آنرا پاره کرد) تا ایران زیر سلطه استعماری غرب باشد، عامل داخلی غرب در وقایع ایران بود.

عوامل اصلاح طلبان و فراماسونری از چندین سال پیش به غرب فرستاده شده بودند و در تشکلات گوناگون سیاسی، فرهنگی، دانشگاهی و … آماده حرکت هماهنگ بودند که این بار فراتر از دفعات پیش خود را نشان دادند.

روز بعد از امضا آن لیست‌ها توسط خامنه‌ای، غرب و این جناح (عامل داخلی) به بهانه مرگ یک زن (متوجه باشیم که بهار عربی هم به بهانه مرگ یک سبزی فروش که احتمالا خود آنها او را کشتند تا بتوانند از نقطه‌ای مشخص شروع بکنند، شروع شد)، ماجرا را با بهانه آزادی زن و … شروع کردند چیزی که به سادگی می‌توانستند مردم ایران و جهان را با آن فریب بدهند.

نکته اینجاست:
در تمام این مدت که صدها تن کشته شدند آقای روحانی و جناح او هیچ چیزی نگفتند انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. بسیاری از این کشته شدگان (از هر طرفی) ابدا از پشت پرده اطلاع نداشتند و قربانی شدند اینجاست که آقای روحانی به عنوان مسیول شروع وقایع و مرگ هموطنان و خسارات مالی و معنوی باید به دادگاه آورده بشود.
پیش از محاکمه افراد شرکت کننده در آن وقایع باید سردسته و برنامه ریزان را به محاکمه کشید.
داستان همانند وقایع ۱۳۹۸ است، آنجا نیز همین درگیریهای داخلی اما به بهانه دروغین گرانی بنزین بود. جالب انکه آقای روحانی به عنوان رییس جمهوری چندی بعد گفت او از گران شدن بنزین اطلاع نداشته در حالیکه خبر آن از روز قبل در همه ایران پخش شده بود و مردم در صف پر کردن باک بنزین بودند. گران شدن بنزین زیر کلید وزارت نفت که از ارگانهای دولت است، می‌باشد و ریاست دولت باید آنرا بداند.

وقایع اخیر را جناح روحانی با کمک اصلاح طلبان توسط نیروهای سازمان‌های جوانان اشان به راه انداختند و توانستند تعدادی جوانانی را که نه دانش کافی و نه تجربه‌ای در سیاست داشتند ولی مملو از شور و هیجان بودند، دنبال خود بکشانند.

اما غرب (مخصوصا اسرایل و جناح‌های وابسته به صهیونیست‌ها) در مسیر جنگ داخلی و سومالیایی کردن ایران گام برداشت و آنارشیسم را دامن زد؛ بطوریکه هر نیرویی حتی اصلاح طلبان نیز زیر فشار، توهین و تهدید حتی مرگ قرار گرفتند، خبرنگاران و هرکسی و هر برنامه‌ای حتی ورزشی و هنری تهدید می‌شد.
همچنین آنها یک عده لومپن را سازماندهی شده وارد خیابانها کردند.
در این وقایع هیچ سازمان مشخصی با هیچ برنامه مشخصی مسولیت قبول نکرد. این وقایع به آنارشیسم کاملا واضح کشیده شد ولی جهت تحمیق مردم به آن نام انقلاب دادند.

هرکسی که کمترین بهره‌ از دانش سیاسی را دارد، باید تفاوت انقلاب و آنارشیسم را بداند! وگرنه با این میزان بی دانشی، خطرناکترین عنصر برای کشور و مردم خواهد بود!.

عده‌ای لومپن هم که از پلیس یا ماموران امنیتی کینه داشتند با چاقو به آنها حمله کرده و تعدادی را زخمی و بعضی را هم کشتند. امری که در هیچ کجای دنیا مخصوصا غرب ابدا و ابدا تحمل نخواهد شد.

زشتی آنارشیسم تا آنجا رسید که جنایات عیان مانند حملات تروریستی و کشتار مردمان عادی مثلا حمله با اسلحه گرم به شاهچراغ و‌کشتار چندین نفر، با بی اعتنایی و حتی تایید و بدتر از آن چسباندنش به جناح خامنه‌ای که در نتیجه جبهه خود آنها را تقویت می‌کرد، برخورد می‌شد.
فعالیت‌های جدایی طلبانه مسلحانه مورد تایید آنها بود.
نکته:
جدایی طلبی به نفع هیچ کدام از کشورهای منطقه و مردمان هیچ کشوری نیست و تجزیه کشورها از برنامه‌های غرب (در اساس اسرایل/صهیونیست‌ها) بود/هست.

آقای روحانی که با فراماسونری انگلیس در ارتباط است هیچ چیزی در این میان نگفت انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.

سیر وقایع آنچنان بد و خطرناک پیش رفت که اصلاح طلبان عقب نشینی کردند و حتی نیروهای روحانی (که شاید بسیاری از آنها از فراماسونری بودن رهبران اشان مطلع نبودند و نیستند) آنها نیز عقب نشینی کردند زیرا اکثریت یا بدنه اینها ملی گرا هستند و نمی‌خواهند وابسته یا مستعمره بشوند.
اما تعدادی از این جناح که می‌دانستند که چه هستند و چه می‌خواهند از ایران فرار کردند و پولهای زیادی را هم با بازی با ارز و اینکه به راحتی می‌توانستند میلیونها دلار در بازار را جمع کنند و با خود ببرند رفتند.

چرا جناح خامنه‌ای به خارج نرفت و نمی‌روند؟!
جناح خامنه‌ای به خارج نرفت. آنها نرفتند زیرا جایی ندارند که بروند. اگر قرار بود به غرب بروند پس با غرب درگیر نمی‌شدند و پل‌ها را پشت سر خود خراب نمی‌کردند و همین جا در قدرت می‌ماندند و با کمال آرامش و بدون هیچ مشکلی هم در ایران حکومت می‌کردند و هم در غرب خانه می‌خریدند و برای سفر می‌رفتند و فراتر از آن سرمایه‌گذاری می‌کردند. یعنی حکومت و پول را در ایران داشتند و راحت به غرب سفر می‌کردند و ملک و … را هم قانونی و بدون هیچ مشکلی می‌خریدند، و با سرمایه‌داران آنجا همکاری می‌کردند یعنی مستقیم وارد تیم آنها می‌شدند که البته در رده‌های پایین‌تر قرار می‌گرفتند زیرا غرب مسیحی – صهیونیستی هیچ نیروی غیر خودی (حتی سرمایه‌داران عربستان با صدها میلیارد دلار) را در رده بالای تصمیم‌گیری نمی‌پذیرند.
اینکه غرب در برابر فشار افکار عمومی ایرانیان برای عدم مجوز به وابستگان رژیم عکس‌العملی نشان نمی‌داد دقیقا به این جهت بود که فراریان با پول‌های کلان و … از همین جناح‌های مختلف غرب‌گرا بودند و هستند.

آقای روحانی و دولت او باید پاسخگوی مسایل زیادی باشند به عنوان نمونه:
چرا آنگاه که ایشان رییس جمهوری بود و سازمان امنیت زیر نظر ایشان قرار داشت، ترور و خرابکاری‌های زیادی از طرف اسراییل صورت گرفت اما پس از پایان دولت ایشان آن عملیات متوقف شد؟

نکته مهم:
آنطور که سیر وقابع نشان داده جناح روحانی (رفسنجانی و دخترش و…) از فراماسونری انگلیس هستند.
انگلیس نیز از اروپای مشترک خارج شد و برنامه‌اش تجزیه آمریکا است تا با حکومت بر قسمتی از آنجا و همچنین استرالیا و … دوباره امپراطوری گذشته را احیاء کند.
در نتیجه فراماسیونری انگلیس در وقایع ایران برنامه‌ریزی خاصی داشت اما اسرایل با آن مخالف بود زیرا منافع او مورد هدف قرار می‌گرفت، در نتیجه بازی را بهم زد و در مسیر تجزیه ایران (مخصوصا در کردستان) قدم برداشت.
کشور آذربایجان و ترکیه نیز سعی داشتند از موقعیت داخلی پیش آمده در ایران به نفع خود و فشار بر ارمنستان و منطقه سواستفاده ممکن را ببرند و جاده‌ای برای اتصال خود و‌ قطع مرز میان ایران و ارمنستان بکشند که مورد تأیید صهیونیست‌ها بود.
عربستان نیز وارد ماجرا شد.
در نتیجه آنارشیسم کامل در کشور ایجاد شد و اگر جناح خامنه با سیاست و کمترین هزینه‌های ممکن جانی و مالی کنترل را به دست نمی‌گرفت آنگاه فاجعه‌ای تمام عیار ایران را فرا می‌گرفت و در هر کوی و برزنی عده‌ای مسلح حکومت می‌کردند. یعنی بسیاری مردمان غارت می‌شدند، چند صدهزار نفر کشته می‌شد و سیل چندین میلیونی آواره و فراری از ایران به راه می‌افتاد و ایران، سومالیا می‌شد.
اما در همینجا باید توجه داشت که اکثریت مردم ایران به این نکته حساس آگاه بودند در نتیجه علیرغم تمام نارضایتی‌ها از فشارهای اقتصادی و اجتماعی (فشارهای اجتماعی بیشتر از جانب فناتیک های جناح خامنه‌ای بود و هست، و بیشترین دزدی‌ها از جانب غرب گرایان)، از این حرکات حمایت نکردند و در نتیجه جناح خامنه‌ای توانست آن را آرام کند، مخصوصا اینکه اصلاح‌طلبان عقب نشینی کردند و نیروهای آنها از خیابان‌ها کنار کشید.

آقای روحانی و فراماسیونری، خاتمی (رییس جمهوری پیشین) و اصلاح طلبان باید پاسخگوی این مسایل باشند.

جناح خامنه‌ای نیز نباید با سیاست بازی و‌ مخفی کردن اختلافات درونی خود بر سختی روزگار و ناآگاهی مردم و نهان کردن واقعیات تاریخی دامن بزند. این وظیفه خامنه‌ای به عنوان بالاترین مقام سیاسی کشور است تا واقعیات را برای مردم عیان بکند تا دوباره گرفتار چنین بلاها نشوند در غیر اینصورت خود او نیز زیر تیغ خواهد رفت.
مصلحت گرایی باید در جهت منافع اکثریت مردم کشور باشد.

همه دست اندرکاران و آگاهان سیاسی از سال‌ها پیش به اختلافات عظیم درون حاکمیت واقف بودند و می‌دانستند که اپوزیسیون قابل توجه خارج رژیم وجود ندارد و آنچه که کل رژیم را تهدید می‌کند اختلافات درونی است و‌نه حتی غرب با تمام توانش.
آنانی که از این اختلافات اطلاعی ندارند و درگیری میان حاکمیت را انقلاب می‌دانند و وارد معرکه می‌شوند بازیچه دست قرار می‌گیرند. اینها بدترین و خطرناکترین عناصر برای استقلال و آزادی های سیاسی و اجتماعی کشور هستند.

اینها بخشی از وقایع مهم تاریخ امروز ایران است که باید بطور دقیق مورد بررسی قرار گرفته و نوشته و ثبت در تاریخ بشوند.

رابطه وقایع ایران با قدرت در جهان!
آنچه در ایران گذشت فقط مربوط به ایران نبود، بلکه در ارتباط با وقایع بزرگ جهان و تغییر قدرت در جهان است که جنگ گرم آن در اکراین در جریان است.
اگر غرب در وقایع اخیر ایران موفق می‌شد روسیه را نیز در اکراین شکست می‌داد و … که پیشتر مفصل نوشته‌ام.
اما اکنون که غرب در ایران شکست خورد، وقایع و سیر قدرت در جهان تغییر کرد که نمودهای آن از هم اکنون دیده می‌شود و آنها را همین روزها در مقالات دیگری نوشته‌ام.

۲۷ دسامبر ۲۰۲۲
۶ دی ۱۴۰۱
تهران
م. حسن بایگان

پس نوشت:
ظاهر قضیه چنین است که میان صهیونیست‌ها و فراماسونرها تضادی نیست مخصوصا اینکه در فراماسونری یهودیان هستند.
اما توجه شود که در میان یهودیان صهیونیست عناصری از فراماسونری نیستند، دلیل آن نیز مشخص است.
چند سال پیش که سفری به کشور آفریقای جنوبی رفته بودم همان هفته اول متوجه شدم صهیونیست‌ها و فراماسونرها کاملا در برابر هم صف آرایی دارند. پس از صحبت با آنها این نظر من تایید شد. این کشور تنها جایی است که این دو نیرو کاملا علنی رو در رو هستند. البته این نکته را پیشتر هیچ جا ندیده بودم و اینهمه خبرنگار و محقق و … که به آن کشور رفته بود هیچکدام خبری از این ماجرا یا نداشتند و یا اجازه نشر آنرا نداشتند؛ هرچند کارخبرنگاری چنین است که اگر کمترین اطلاعی داشتند حتما آنرا منتشر می‌کردند.
پس از شکست طرح‌های صهیونیست‌ها در سوریه، اختلافات فراماسونرها با صهیونیست‌ها برای قدرت بالا گرفت.
فراماسیونری (انگلیس) به دنبال بازیافت قدرت پیشین یعنی قدرت اول در جهان است.
تضاد درون غرب جدی است. اگر کشورهای دیگر به آن آگاه باشند و بتوانند به صورت متحد و برنامه‌ریزی شده با غرب مقابله بکنند تغییرات در جهان سریع‌تر صورت خواهد گرفت.
۱ ژانویه ۲۰۲۳
۱۱ دی ۱۴۰۱
تهران


ترکیه کشوری تاریخی و دیدنی

فردا ترکیه را به طرف ایران ترک می‌کنم، اما اولین بار است که به شکل عجیبی حس می‌کنم دارم از یک دنیای مورد علاقه شدید، دور می‌شوم و‌ دلتنگ می‌گردم.
ترکیه کشوری است که در آن مجموعه عظیمی از تاریخ ایران، یونان، روم، ارمنستان، کردستان، اعراب، حتی/هتی، فریگی و … وجود دارد. بنظرم نمی‌رسد در ایران و افغانستان بتوان اینهمه تنوع با آثار تاریخی بسیار زیبای باقی مانده را دید.
تمام تلاش خود را می‌کنم تا در موقعیتی بهتر که سوریه و عراق هم به آرامش رسیده باشند به این کشورها باضافه اردن سفر بکنم. تا آنچه را در تاریخ (جنگ‌ها، اقامتگاه های مردمان، مکان‌هایی که دانشمندان سکونت داشتند، مسیرهایی که مردمان طی می‌کردند و …) خوانده ام از نزدیک ببینم.
سپاس از مردم خوب، خونگرم و مهربان ترکیه، روزهای خوبی را در کنار شما سپری کردم.
۱۹ دسامبر ۲۰۲۲
۲۸ آذر ۱۴۰۱
وان – ترکیه

USAIran