چند اتفاق از روزهای اخیر!

   بارها دوستان گفته‌اند: برای تو روزانه اتفاقات زیادی می‌افتد یادداشت روزانه داشته باش و … اما چنین نکردم. ولی بعضی اوقات که حوصله دارم آنها را می‌نویسم.

۱- دو روز پیش کتاب‌هایم را در شهر به نمایش گذاشته بودم. دوستی غیر ایرانی که دکترای علوم انسانی دارد آمد و کمی صحبت کردیم. یکی دو نوشته را خواند. پس از آن من را پرفسور خطاب کرد و گفت آنچه نوشتی بی نظیراست.

۲- امروز باز کتاب‌هایم را همانجا روی نیمکت گذاشته بودم. دوست غیر ایرانی که دکترای جامعه شناسی داشت پس از دیدن نوشته‌هایم و کمی صحبت گفت: تو یک مبارز بزرگ هستی.

گفتم: آن زمان که اسلحه به دست در کوه و … بودم کار مهمی نبود هر کسی می‌تواند چنین باشد.

گفت: بله آن کار را خیلی‌ها می‌کنند ولی این کار تو از کسی برنمی‌آید. تو یک مبارز واقعی هستی. برایم جالب بود زیرا خود او آدم پر ابهت و شجاعی است.

دوست دیگر غیر ایرانی که او هم دکترا داشت آمد و بعد از کمی صحبت گفت: تو خیلی شجاع هستی. کسی جرات این‌کارها را ندارد. ما مردمان نیازمند رهبری شجاع مثل تو هستیم. تو راه را به ما نشان می‌دهی و همچنین برای ما باز می‌کنی.

۳- حدود ۲ ساعت پیش با دوچرخه از استخر می‌آمدم به خانه. یک دوست سودانی را دیدم. تیم سودانی‌ها در شهر ما خیلی قوی است و همه تحصیلات بالا دارند و از خانواده‌های بزرگ هستند. مدتی بود او را ندیده بودم. پرسیدم اوضاع سودان چگونه است آیا آرام شده است؟

با نگرانی گفت: نه!

با قاطعیت و جدیت گفتم: تقصیر خودتان است که به اسرایل اعتماد کردید و به طرف او رفتید. عمر البشیر را که با ایران بود از ایران دور کردید و بعد او را ساقط کردید. سپس اسرایل کشور شما را دو قسمت کرد و حالا جنگ داخلی برایتان ارمغان آورد. کشورهایی اینچنینی یک رهبر قدرتمند (حالا شما به دیکتاتور تعبیر کن) لازم دارند.

تمام حرف من را تایید کرد و گفت من از ابتدا مخالف رفتن به طرف اسرایل بودم و به آنهای دیگر گفتم.

گفتم ایران را هم می‌خواستند همانند سومالی و سودان و سوریه … بکنند اما رهبری ضد غرب (خامنه‌ای) برنامه درستی داشت و مقاومت خوبی کرد. من خوشحالم که یکی از روشنگران بودم و می‌دانم نوشته‌هایم تاثیر زیادی در چرخش وقایع بر علیه استعمار غرب داشت. و در آرام کردن وقایع اخیر ایران نقش زیادی بازی کرد.

۴- یک ایرانی برایم نوشته‌های بی نام و نشان تحریک کننده می‌فرستاد. من هم بعضی نوشته‌هایم را برایش می‌فرستادم. تا بالاخره موضوعی پیش آمد و من نقد کوتاه و محکمی بر حرف‌هایش نوشتم. متوجه اشتباهش شد تلفن تصویری زد و درد دل کرد که نوه‌ام تازه دانشگاه را تمام کرده بود ولی در وقایع اخیر کشته شد.

گفتم: فدای روحانی شد.

گفت: همه اینها یکی هستند و با هم هستند.

گفتم: تو که هنوز نفهمیده‌ای که تمام این درگیری‌های اخیر میان خودشان بوده و با هم ابدا یکی نیستند؛ و روحانی نماینده غرب در مقابل خامنه‌ای ملی مذهبی ایستاده و اینهمه مطالب مزخرفی را که اسرایل پشت آن است می‌فرستی، مسیول مرگ نوه خودت و سایر جوانان هستی .

تو قاتل هستی.

چرا این همه مطالبی را که برایت فرستادم نخواندی و در عوض تا چیزی برایت می‌فرستادم در کمتر از یک دقیقه آن نوشته‌های موسسات خاص آمریکا و اسرایل را برایم می‌فرستادی. تو با فرستادن این مطالب برای جوانان، آنها را به دام مرگی که غرب پهن کرده بود فرستادی. تو خودت مسیول مرگ نوه‌ات هستی.

به نظر می‌رسید تازه بیدار شده بود. گیج و مبهوت که چگونه بازیچه دست استعمار شده بود و جان نوه خودش را برباد داد.

گفتم: من در تمام نوشته‌هایم به این مسایل پرداختم و همواره مردمان و جوانان را از ورود به بازی مرگ میان دو گروه حاکم بر حذر داشتم و نوشتم وارد هیچ تظاهرات نشوید هیچ تظاهرات مردمی وجود ندارد. اما با جناح غرب‌گرای روحانی یا اصلاح طالبان مخالف بودم و هستم.

   در این شرایط که هیچ نیروی آلترناتیو ارزشمند که بتواند کشور را هم اداره بکند، نیست؛ جناح خامنه‌ای بهترین آلترنایتو برای ایران، منطقه و جهان است.

هشدار:

   همه شما که اعلامیه‌های آنچنانی و تحریک کننده آمریکا و اسرایل را هنوز پخش می‌کنید، مسیول مرگ مردمان و جوانان هستید.

۲۴ ژولای ۲۰۲۳

۱ امرداد ۱۴۰۲

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان

USAIran