پایان یک شروع مسخره!

شروع بد، بی‌برنامه، بی‌سازمان، بی تیوری، بی‌هدف، غلط، ناهمگون، ناهم‌آهنگ، بی‌موقع و از همه مهمتر غیر مستقل، غیر آزاد و فرمانبردار، از همان ابتدا محکوم به شکست است!

در خبرها آمده که پروژه یک گروه آشفته (و سایر صفاتی که در سطور پیش آمد) اپوزیسیون خارج رژیم، در خارج کشور، وابسته به غرب با بروز اختلافات و‌ کنار رفتن تنها مهره نسبتا سیاسی اما نه چندان عاقل، به پایان رسید.

این داستان یا عاقبت هیچ‌جای تعجب نداشت. از زمانی که اعلام شد عربستان با ایران کنار آمد نوشتم (و در فیس بوک هست) که پرونده اینها بسته شد. و از آن زمان حتی کمترین توجهی به اخبار در باره این افراد و حتی رسانه‌های بین‌المللی، به غیر از حداکثر نگاه به بعضی تیترهای خبری نداشتم.

این افراد در معامله و چانه زنی و … میان قدرت‌ها (عربستان، انگلیس، اسرایل، آمریکا و… ایران، چین، روسیه و …) مورد سواستفاده قرار گرفته بودند که شاید خود آنها می‌دانستند ولی برای پول و کمی هم شهرت ورود کردند.

اتفاقا همین دو سه روز پیش با شخصی صحبت می‌کردم که از رسانه‌ها درباره اینها و ضعف‌ها و اختلافاتشان می‌گفت:

گفتم؛ ابدا وقتم را صرف این جریانات به پایان رسیده، وابسته و بی ارزش نمی‌کنم، پرونده آنها خاتمه یافته است، برای وقتم ارزش قائل هستم. و البته ارزشی هم ندارند تا نامشان در نوشته‌ام باشد بلکه تنها طرح کلی داستان اینچنین افراد و نیروها برای درس آموزی است.

۱۱ آپریل ۲۰۲۳

۲۲ فروردین ۱۴۰۲

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان

دلیل ازدواج شاهان و قدرتمندان غرب با یهودیان چیست!

ظاهر قضیه این است که چون یهودیان بسیار ثروتمند شده اند با آنها وصلت می‌کنند اما این ریشه ماجرا نیست. اصلی‌ترین دلیل اینست که در اناجیل متی و مرقوس، عیسی مسیح می‌گوید:

“فقط یهودیان انسان هستند و بقیه سگان کثیفی هستند که باید ته مانده یهودیان را بخورند”.

پس این دسته مسیحیان برای اینکه نسل‌های بعدی خود را از سگ کثیف بودن نجات بدهند و به مرحله انسانی برسند با یهودیان وصلت می‌کنند.

با کمی دقت مشخص می‌گردد که این شاهان و بزرگان غرب از هیچ عقل و احساس انسان بودن برخوردار نیستند و بسیار عقب افتاده تر و فناتیک تر از مسلمانان می‌باشند، هر چند ظاهر مترقی یا شیک به خود بگیرند.

عاقل، مترقی، متمدن، آزاد، دمکرات، با شخصیت، انسان و طرفدار انسانیت و حقوق بشر بودن به ظاهر شیک و مرفه افراد و یا حکومت‌ها و یک سری به ظاهر آزادی های کاذب که برای کسب پول بیشتر است، نیست؛ بلکه ریشه سیستم فکری غربی‌های مسیحی بسیار عقب مانده است که هنوز نتوانسته‌اند بفهمند و بپذیرند که این اناجیل را یهودیانی نوشتند که از قوانین سخت یهودیت خسته شده بودند ولی هنوز نژادپرست بوده و خود را قوم‌برتر می‌دانستند و …

زمانیکه شاهان، ثروتمندان و قدرتمندان غرب هنوز نفهمیده‌اند که اسیر یک سری افکار عقب افتاده و نژادپرستانه (دقیقا خرافی و نژادپرستانه به معنی واقعی) هستند در اوج حماقت می‌باشند و نمی‌توان آنها را نادان نامید چرا که همه چیز برای دانستن یا دانایی مهیا است. ولی اگر می‌دانند که در اناجیل چه حرف‌های زشت و غیر انسانی آمده و با اینحال آنرا پذیرفته‌اند پس هم احمق هستند و هم جنایتکار و ضد بشر به معنای کامل کلمه.

اینها ابدا حق ندارند که مارک نژادپرست را به هیچ کسی بزنند زیرا خود در این دام افتاده‌اند و “نژادپرستی را قداست داده‌اند” و مایه شرم انسان می‌باشند.

پس این “احمق های ضدبشر” نه برای کشور خود مفید هستند و نه برای سایر کشورها، زیرا تمام ذهنیت آنها به دور از انسانیت است و عملکردشان نیز این نوع تفکر را نشان داده است.

طنز تلخ ماجرا اینجاست:

کسی که می‌پذیرد حیوان/سگ کثیف است (سگ در یهودیت کثیف است و نه در اسلام و در زرتشتی مقدس است)؛ چگونه به خود اجازه می‌دهد برای دیگران صحبت از انسانیت و حقوق بشر بکند.

“آنانی که برای خود هیچ شخصیت، ارزش و احترامی قایل نیستند و خود را انسان نمی‌دانند ابدا در جایگاهی نیستند تا به انسان‌ها درس اخلاق، ادب، انسانیت، حقوق بشر، دمکراسی، آزادی و … بدهند”.

“حیوانات نژاد پرست نمی‌توانند به انسان‌ها درس انسانیت بدهند”.

هرگاه آنها پذیرفتند انسان هستند و از جرگه حیوانات خارج شدند و آن دیدگاه بسیار زشت نژادپرستانه‌ای را که به آن مهر تقدس هم زده‌اند، به دور انداختند و کتاب انجیل/عهد جدید را نقد و نفی و طرد کردند، آنگاه می‌توانند صحبت از انسانیت، حقوق بشر، آزادی و … یعنی آنچه که مربوط به انسان‌هاست، بکنند.

از طرفی، مردمان سایر کشورها که این گونه ریشه‌های افکاری را که پایه سیستم سیاسی غرب است را نمی‌شناسند و کشورهای غربی را دمکرات و بشر دوست و … می‌نامند به انسانیت و توسعه افکار انسانی ضربه می‌زنند و در نتیجه آنها نیز به ضد بشر و ضد توسعه انسانی و … و به نوعی همان سگ/حیوان کثیف (اما ناآگاهانه) تبدیل شده‌اند.

من در نوشته‌هایم به ریشه‌های بسیاری از اینگونه نکات پرداخته‌ام، پس دیگر نمی‌توان گفت: “کسی نبوده تا آنها را به ما بیاموزد”.

از جمله توضیحات کاملی با نقل قول آیات عهد جدید (انجیل) که فقط یهودیان را انسان نامیده و بقیه را سگ کثیف که باید ته مانده یهودیان را بخورند همراه شکایت نامه‌ام به پلیس سوید برعلیه این ریشه نژادپرستی و … با نام بردن از پاپ کلیسیای کاتولیک و اسقف اعظم سوید، همراه اسکرین شات از پاسخ رسمی مقامات کلیسیای سوید که رسماً نوشته‌اند آنها قبول دارند که سگ کثیف هستند، در سایتم گذاشته‌ام.

۲۱ نوامبر ۲۰۲۲

۳۰ آبان ۱۴۰۱

آلانیا – ترکیه

م. حسن بایگان

توضیح:

اگر به تاریخ نوشته نگاه کنید ماه نوامبر ۲۰۲۲ در ترکیه را دارد، ولی به دلیل سفر و معذورات دسترسی به سایتم که برای مدتی هم امکان نداشت؛ نه تنها این مطلب بلکه تعداد دیگری هم فرصت انتشار نداشتند و فقط در فیس بوک هستند.

۱۰ آپریل ۲۰۲۳

۲۱ فروریدن ۱۴۰۲

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان

ریشه فاجعه اقتصادی ایران!

چهار روز پیش در برنامه جهان آرا (ریشه‌های تورم و راه‌های مهار آن) در تلویزیون ایران؛ موضوع تورم و اوضاع بد اقتصادی از طرف آقای یاسر جبرائیلی از زاویه دیگری مطرح شد.

تاکید سخنران بیشتر بر آنست که چند شرکت/صنعت بزرگ صادراتی، ارزهای حاصله را با نرخ دلخواه می‌فروشند. یعنی آنها در کشور نرخ ارز را تعیین می‌کنند و بالا می‌برند و در بسیاری موارد پول/ارز کالاهای صادراتی را به کشور بر نمی‌گردانند و در راه منافع شخصی چند نفر سهام‌دار اصلی در خارج صرف می‌کنند. که نمونه‌های آن هست.

سخنران به صراحت می‌گوید صاحبان چند صنعت بزرگ تولیدی که بیشترین صادرات را دارند با تعیین نرخ برای ارزهایی که به دست آورده اند (ارز در دست آنهاست و به دولت نمی‌دهند) عامل اصلی تورم و‌ گرانی هستند و بدون هیچ کاری، سودهای چندین هزار میلیارد تومانی به جیب می‌زنند.

سخنران به‌طور کاملا مشخص می‌گوید، آنها برای دولت تعیین تکلیف می‌کنند و نه اینکه دولت بتواند بر آنها کمترین کنترل و نفوذی داشته باشد و اینکه:

این دولت نیست که برای کسری بودجه ارز/دلار را گران می‌کند و سفره مردم را کوچک. زیرا دولت فقط دلاری که از فروش نفت بدست می‌آید را دارد که آنرا هم خرج واردات و … می‌کند. بیشترین درآمد ارزی ایران در دست چند شرکت (چند سرمایه‌دار وابسته به جناح غرب‌گرا) است و آنها با نرخ دلار/ارز برای منافع خود بازی می‌کنند.توجه:

این صاحبان صنایع بزرگ کشور در جناح روحانی – رفسنجانی هستند. وقایع اخیر ایران را آنها براه انداختند زیرا در دوره اخیر آنها را از دولت، مجلس، قوه قضاییه، شورای نگهبان، مجلس خبرگان ووو کنار گذاشتند. یعنی از قدرت حکومتی کنار گذاشته شدند.

نتیجه کنار زدن غرب‌گرایان را پس از خوابیدن شلوغی‌های اخیر به وضوح می‌بینیم، کنار آمدن با چین، صلح با شیخ‌نشین‌ها، صحبت‌های علنی در همه جهان از کنار گذاشتن دلار و … و در کل تغییرات اساسی در نظم جهان؛ امری که جناح غرب‌گرا ابدا حاضر به آن نبود و نیست. و درگیری‌های داخلی ایران (مخصوصا همین چند ماه گذشته) که توسط غرب‌گرایان به راه افتاد بدون هیچ شک و تردیدی برای تعیین رفتن به طرف غرب، وابستگی و پذیرش استعمار بود. و در طرف مقابل پیوستن به شرق و عدم وابستگی قرار داشت.

جناح خامنه‌ای شرق‌گرا، مستقل و ملی است و توانست جناح روحانی و رفسنجانی (انگلیسی-غرب‌گرا) را از “قدرت سیاسی” بیاندازد، ولی غرب‌گرایان هنوز نبض “قدرت اقتصادی” را توسط صنایع بزرگ نفت، پتروشیمی، مس، آهن … و بانک‌ها در دست دارند.

موضع‌گیری علنی خامنه‌ای نیز در سخنرانی چند روز پیش او‌، به صراحت بیان همین نکات بود. این صحبت‌ها واضح‌ترین توضیح برای نشان دادن درگیری‌های اخیر میان جناح او‌ و غرب‌گرایان درون حاکمیت (روحانی و…) بود.

اینکه، این افراد چنین دزدی‌هایی (خیانت به کشور و مردم) کردند، درست است؛ و اینکه وقایع اخیر ایران (همچنین سال ۹۸ و …) را هم آنها در برابر جناح خامنه‌ای (با شعارهای مردم فریب و دروغین) به راه انداختند، اکنون کاملا روشن شده است؛ ولیکن نباید بعضی نکات دیگر را فراموش کرد اینکه:

بالا رفتن ارز از چند دهه پیش و زمان رو در رویی ایران با غرب (بیشتر آمریکا و اسرائیل)، شروع گردید. پس یک سری نکات دیگر را هم باید به این صحبت‌ها اضافه کرد تا راه چاره اساسی پیدا بشود.

اشاره:‌ میان سرمایه‌دار ملی و سرمایه‌دار وابسته تفاوت زیادی است.

نکته:

سخنران به نوعی گفت، به دلیل بیان این نکات که سال‌ها مخفی مانده بود امکان دارد آن صاحبان کارخانجات او را سر به نیست بکنند. البته خامنه‌ای نیز در سخنرانی‌اش این نکات را گفت و تاکید کرد که باید جلوی آنها گرفته بشود و وضعیت تورمی و به‌طور کل حاکمیت دلار بر اقتصاد کشور مهار گردد.

گسترش این صحبت‌ها و عیان کردن نکات از ضروریات و حق مردم است.

دلیل مخفی نگه داشتن این نکات توسط حکومتیان تا این زمان، مبحث دیگری است که در جای دیگری به آن خواهم پرداخت.

۸ آپریل ۲۰۲۳

۱۹ فروردین ۱۴۰۲

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان

پس‌نوشت:

اکنون که خامنه‌ای بسیار روشن و علنی در مقابل دزدها، رانت خوارها، کسانی که در مقام رییس جمهوری و … صنایع بزرگ و‌ تجارت خارجی و بانک‌ها و … همه قدرت اقتصادی را در اختیار خود و دوستان و عوامل استعماری غرب گذاشتند، موضع‌گیری کرده است و امسال را سال مبارزه با فساد و … قرار داده است، موقع آن می‌باشد تا تمام نیروهای ملی‌گرا دست بکار بشوند تا داستان چند دهه تورم لجام گسیخته مشخص گردد.

روی سخن با کسانی نیست که خود را اپوزیسیون و آزادی‌خواه معرفی می‌کنند، اما در عمل عوامل همین دزدهای بزرگ و کشورهای سلطه‌گر هستند. در اساس مبارزه اصلی مردمان یا اکثریت مطلق ایرانیان با این خودفروشان است که بیشتر آنها در خارج کشور و تحت حمایت غرب جلسات می‌گذارند و اشک تمساح می‌ریزند.

ریشه‌یابی فقر، فساد، دزدی، رانت خواری، بالا بردن نرخ ارز ووو یعنی یافتن دلایل و آنانی که به این مشکل دامن زدند و می‌زنند تا به قیمت فقر کشور و مردم، پولدار بشوند. کسانی که در عمل وطن فروشی هم کردند و می‌کنند.

با ریشه‌یابی؛ متهمان/خلافکاران/مفاسد/رانت‌خواران/دزدان بزرگ/ وطن فروشان باید مشخص و محاکمه شده؛ اموال (ثروت) ربوده شده مردم به دولت بازگردانده بشود.

این موقعیت با شکست نیروهای غرب‌گرا در اغتشاشات خطرناکی که اخیرا به راه انداختند حاصل شد زیرا پس از این شکست شرق‌گرایان توانستند چند “قدم جدی سیاسی” بردارند مثلا به چین نزدیک شدند و بهمین دلیل توانستند با کشورهای منطقه وارد صلح بشوند و … و بسیاری دست آوردهای سیاسی بین‌المللی که حاصل شد.

اما در خصوص تغییر در “سیاست اقتصادی داخلی کشور” با سد غرب‌گرایان مواجه شده‌اند.

نکته اینجاست که غرب‌گرایان، حیله‌گرانه تمام دزدی‌ها و فساد خود را با تبلیغات داخلی و با کمک رسانه‌های غربی (بی بی سی، صدای امریکا، صدای اسرایل، ایران اینترناسیونال و … ده‌ها رسانه بزرگ بین‌المللی و صدها رسانه کوچک متعلق به عوامل خود و تحت نام اپوزیسیون) به گردن خامنه‌ای گذاشتند.

پیشتر نیز در اینباره توضیحاتی نوشته‌ام، مثلا اینکه چرا پول‌های متعلق به مراکز مذهبی (اعم از اسلامی، مسیحی، یهودی، بودایی، و…) متعلق به مجموعه است و نه پاپ یا خامنه‌ای یا هر رهبر مذهبی.

آنانیکه علاقمند به فلسفه من می‌باشند حتما متوجه شده‌اند که در این فلسفه/تفکر حرکات به اصطلاح انقلابی یا تند و خشن وجود ندارد.

برای رسیدن به خواسته‌های نهایی، راه پرپیچ و خم می‌باشد و نیاز به گذر از مسیرهای مختلف است.

در هر مقطعی باید اولویت‌ها در حرکات سیاسی،‌ اقتصادی و … را تشخیص داد و عمل کرد. اما در کلیت اولویت نهایی آنست که منافع اکثریت مردمان در نظر گرفته شده و رعایت بشود.

غرب گرایان نه آزادی بلکه بردگی و بندگی را می‌خواهند!

غربگرایان بیشترین کنترل صنایع، تجارت و بانک‌ها را بر کشور دارند و بدهکاری‌های کاذب و سرمایه‌های کاذبی که ایجاد کرده‌اند: مسیر سختی را جلوی پای دولت برای مبارزه با خود گذاشته‌اند.

غرب‌گرایان که بیشترین دزدی‌ها را کردند و می‌کنند، دلیل اصلی فقر کشور می‌باشند. آنها برای بقای خود دست به حیله سیاسی زده با توجه به خواسته‌های اجتماعی مردم به دروغ شعارهای حقوق زنان، زندگی، آزادی را می‌دهند. در حالیکه اولین و مهم‌ترین فاکتور غیر قابل انکار برای آزادی و داشتن حقوق انسانی-اجتماعی (چه زن و چه مرد)، استقلال است که توسط همین غرب‌گرایان کاملا زیر پا گذاشته شده است.

تمام هدف اینها نگهداشتن داشتن پول‌های سرقت کرده شده و ماندن در قدرت است که برای آن مسیر وابستگی یا همان پذیرش استعمار کاملا علنی را انتخاب کرده‌اند.

مردم باید تفاوت میان جناح‌های مختلف حاکمیت و قدرت را بدانند. این وظیفه‌ای ملی است که مخصوصا ملی‌گرایان (درون و بیرون حاکمیت و قدرت) باید در راه آن همه توان خود را بگذارند.

نباید سال‌های طولانی دلایل اختلافات/تضادهای حل نشدنی درون حاکمیت مخفی نگه‌داشته بشود و به‌واسطه آن مردم ناآگاهانه به خیابان‌ها بیایند و در جهت مخالف منافع ملی و منافع خود، تظاهرات بکنند.

۸ آپریل ۲۰۲۳

۱۹ فروردین ۱۴۰۲

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان

سلاح جدید در منطقه بسیار قوی‌تر از سلاح اتمی است! بازی قدرت در اختیار کشورهای منطقه است!

با اتحاد کشورهای منطقه مخصوصا با پشتیبانی چین، اکنون آنها متحدانه قوی‌ترین سلاح را در اختیار دارند.

سلاح انرژی (نفت و گاز) قوی‌ترین و موثرترین سلاح‌ها بر علیه غرب است!

اگر تا پیش از توافقات اخیر و نزدیکی کشورهای منطقه، عربستان و سایر شیخ نشین‌ها از بیم‌ قدرت نظامی و مالی آمریکا جرات اعتراض نداشتند، حالا آن ابهت فرو ریخته است.

اکنون دیگر لازم نیست شیوخ از بیم از دست دادن پول‌هایشان که در بانک‌های آمریکا است، تسلیم این کشور و صهیونیست‌ها بشوند زیرا:

کشورهای نفت خیز منطقه می‌توانند تحریم نفتی غرب را به عنوان آلترناتیو یا سلاحی بسیار کارآمد به کار بگیرند و تقاضای تمام ثروت‌اشان را به صورت طلا بکنند.

ایجاد بانک اسلامی!

چند سال پیش رابطه ایران با شیخ‌نشین‌ها بسیار خوب بود و تا مرحله ایجاد بانک اسلامی پیش رفتند. این زنگ خطری جدی برای غرب و مخصوصا آمریکا بود. در نتیجه رابطه آنها را کاملا بهم ریختند و حدود دو دهه جنگ را بر آنها تحمیل کردند تا اینکه در همین یک‌ماهه اخیر با اهتمام چین ورق کاملا برگشت.

حالا این کشورها می‌توانند دوباره بانک اسلامی را ایجاد بکنند و برای این کار شیوخ می‌توانند درخواست بکنند تا پول‌هایشان از آمریکا به صورت طلا به این بانک منتقل بشود. اگر آمریکا قبول نکرد از سلاح تحریم نفت و گاز استفاده بکنند.

ایجاد بانک‌های بزرگ مختلف لازم است و نباید منتظر بود تا چین به تنهایی این کار را بکند.

توضیح:

هرجا اینچنین صحبت‌ها از آمریکا می‌شود مقصود سرمایه‌داران حاکم بر جان و مال مردمان این کشور است که در عمل نیز هیچ ارزشی برای این مردم قائل نیستند.

نکته:

حتی چین نیز می‌تواند با حمایت کشورهای منطقه جلوی سیاست‌های مزورانه آمریکا برای بالا کشیدن چند هزار میلیارد دلار طلب‌اش از آمریکا را بگیرد که در این راه روسیه را هم پشتیبان دارد. چین نیز می‌تواند تقاضای طلا بکند.

اکنون چین با آشتی دادن ایران و شیوخ یک‌ قدرت واقعی بسیار بزرگ و قوی (استفاده از سلاح انرژی) در برابر آمریکا، غرب و در اساس حاکمان آنها گذاشت.

تحریم نفتی اینبار با تحریم نفتی چند دهه پیش تفاوت بسیار دارد. آن زمان ایران حمایت نکرد ولی اکنون ایران تحریم است، ونزویلا و روسیه هم تحریم هستند. پس در مجموع؛ غرب کاملا تحریم می‌شود.

تحریم نفت و گاز غرب از طرف این کشورها، زودتر از آنچه تصور بشود آمریکا و غرب را به زمین خواهد زد و البته باعث می‌گردد تضادهای میان آنها مخصوصا اروپا با آمریکا به مرحله جدی و عملی برسد.

آیا غرب می‌تواند در برابر تحریم نفتی از نیروی نظامی استفاده بکند؟

پاسخ کوتاه و قاطع این است؛ خیر ابدا.

زیرا:

۱- کشورهای منطقه و مخصوصا ایران سلاح‌های نسبتاً خوبی دارند که همدیگر را تکمیل می‌کنند.

۲- منطقه وسیع است. یعنی صحنه جنگ گسترده است که از توان آمریکا و حتی ناتو‌ خارج است.

۳- آمریکا نیروی کافی برای یک حمله تعیین کننده ندارد و تدارکات آن بسیار طولانی خواهد بود. سوای اینکه جایی برای استقرار اینهمه نیرو‌ ندارد. و البته باید نیروهایش خارج از محدوده سرزمینی این کشورها باشد.

۴- حمایت چین و روسیه (که خود او نیز جزو تحریم کنندگان نفتی غرب خواهد بود) اجازه عملیات نظامی را نمی‌دهد.

۵- اسرائیل مانند گروگان در دست این کشورهاست که صد در صد مورد حمله از اطراف حتی از دریا قرار خواهد گرفت.

۶- شاید تنها راه نظامی برای آمریکا تهدید به سلاح اتمی باشد. اما چون روسیه نیز جزو این دسته است و چین نیز، پس در عمل این تهدید قابل اجرا نیست.

آیا آمریکا می‌تواند از سلاح دلار استفاده بکند؟

اتفاقا بیشتر جنگ‌‌ بر سر این آخرین سلاح آمریکا است که از زمان ترامپ استفاده از آن شروع شد و اکنون شکست آن بر همه جهانیان مشخص شده است.

تمام این امکانات به‌واسطه همکاری و همبستگی میان همسایگان ممکن شده است.

از سال‌ها پیش بارها و بارها نوشتم:

همسایگان باید با هم صلح بکنند تا مورد سوءاستفاده دیگران قرار نگیرند.

نکته:

این مطلب به‌واسطه تصمیم امروز اوپک پلاس به رهبری عربستان برای کم کردن تولید نفت که مشکلاتی برای غرب ایجاد کرد، نوشته شد. این تصمیم اوپک پلاس ادامه زنجیروار تصمیماتی است که به سرعت آمریکا را با بحران مالی از زوایای گوناگون روبرو کرده است و در نتیجه زمزمه‌های پایان دلار با سرعت زیاد را بالا برده است.

رابطه تحریم انرژی با تجزیه آمریکا:

سر و صدای تجزیه آمریکا مدتی است به گوش می‌رسد و احتمالا جدی می‌باشد؛ زیرا سقوط آمریکا به نظر ممکن می‌رسد‌.

انگلیس (فراماسونری انگلیس که وابسته به دربار است) بخش ثروتمند آمریکا را می‌خواهد تا شاید دوباره امپراطوری گذشته را زنده بکند‌.

از طرفی برنامه‌های شرق و گسترش قدرتش و مواردی که در بالا اشاره شد، اگر به اجرا گذاشته بشوند؛ آنگاه شاید احتمال تجزیه آمریکا (حتی بیشتر از دو کشور) قوی‌تر بلکه زودتر بشود؛ زیرا شاید بتوانند از زیر بار بدهی‌ها فرار بکنند و هر کدام بدهی را به گردن آن دیگری بیندازد.

اگر چنین است شرق و همه کشورهای جهان باید پیش از تجزیه آمریکا طلب خود را بخواهند.

نکته آنجاست که ثروتمندان بزرگ صهیونیست که اسرائیل را به عنوان پایگاهی برای مخفی کردن اطلاعات سری و همچنین برنامه‌ریزی‌های مختلف مخفی و به دور از دسترس هر کشوری ایجاد کردند، از چندی پیش متوجه امکان از دست دادن اسراییل شده بودند و در نتیجه می‌خواستند اکراین را به اسرائیل دیگری تبدیل بکنند که روسیه برنامه آنها را به هم زد.

اکنون با توجه به امکان تجزیه آمریکا، یهودیان صهیونیست بسیار ثروتمند که در صدر اختلافات درونی قدرت در این کشور قرار دارند؛ تجزیه آمریکا به چند کشور را خواستار هستند تا هرکدام سهم و کشور خود را داشته باشند.

مردمان آمریکا بی قدرت‌ترین مردمان جهان هستند که در این بازی بزرگ هیچ‌ نقش جدی ندارند. زیرا این قدرت‌های بزرگ هیچ جایی برای آنها (تشکیل احزاب سیاسی قدرتمند و…) باقی نگذاشته‌اند.

پس شاید لازم باشد کشورهای شرق به این مردم پیش از تجزیه شدن کمک کنند تا شاید آنها بتوانند در کشورهای آینده نقشی داشته باشند.

جهان گرفتار بدترین بی عدالتی و بردگی طول تاریخ شده است. تعدادی ثروتمند بسیار بزرگ در غرب با ریختن خون میلیون‌ها نفر در همین چند دهه اخیر و آواره و فقیر کردن صدها میلیون انسان، با فریادهای دروغین حقوق بشر، دمکراسی، آزادی و … برجهان حکومت می‌کنند.

من همواره تمام نیرویم برای از بین بردن عوامل اصلی بزرگترین خطرات و مسایل و مشکلات بوده و هست و انتظار دارم پیروان عقیدتی من نیز متوجه باشند که در هر شرایطی کدام عامل بدترین است و بیشترین نیرو را صرف کنار زدن آن بکنند.

۳ آپریل ۲۰۲۳

۱۴ فروردین ۱۴۰۲

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان

باز کردن کریدور ایران به ارمنستان از مسیر قره سو!

در سیاست همواره می‌توان راه و چاره پیدا کرد و جای چانه زنی هم هست.

توانا بود هرکه دانا بود!

باید اهل علم را به کار گرفت تا تمام عهدنامه‌های مربوطه و داستان بخشیدن قره سو به ترکیه را با دقت بخوانند و اگر اکنون ایران حق و حقوقی دارد آنرا طلب بکند‌.

کریدوری از قره سو به ارمنستان!

قره سو یک‌باریکه بسیار کوچک (کریدور) است (حدود ۳ کیلومتر پهنا و ۳۰ کیلومتر طول) که ترکیه را به نخجوان وصل کرده و از طرفی ارتباط (مرز) ایران را در این قسمت مهم از ارمنستان جدا کرده است و اکنون جزو کشور ترکیه است.

خطایی بزرگ که رضا شاه انجام‌داد و امروز مشکلاتش گریبانگیر شده است.

جاده داخلی ایران تا مرز قره سو آمده و در ارمنستان نیز جاده تا مرز قره سو هست. کافیست تا این دو‌ جاده که فاصله‌اشان تنها حدود ۵ کیلومتر است بهم‌ وصل بشوند تا ارتباط جاده‌ای دیگری میان دو کشور برقرار بشود.

در تمام دنیا اتصال جاده‌ای کشورها هیچ اشکالی ندارد مگر اینکه یکی از طرفین (در این مورد کشور ترکیه که میان این دو قرار گرفته‌ است) نخواهد همکاری بکند و یا در حالت دشمنی باشند.

اگر آذربایجان کریدور می‌خواهد باید این طرف هم یک کریدور میان ایران و ارمنستان باز شود.

حتی اگر هیچ تغییری هم در مشکلات ارمنستان و آذربایجان صورت نگیرد؛‌ ایران باید با ترکیه موضوع این راه ارتباطی میان ایران و ارمنستان را حل بکند تا به عوض مسیر طولانی و از جاده بسیار باریک و کوهستانی کنونی ایران به ایروان از این مسیر که تنها با طی ۱۰ کیلومتر به شهر آرارات و‌ کمی بعد به ایروان می‌رسد رفت و آمدها صورت بگیرد.

اتفاقا آن مسیر تجاری بین‌المللی راه ابریشم مورد نظر (از ایران، ارمنستان، گرجستان به اروپا) از این راه کوتاه تر و بهتر هم می‌شود. ضمن اینکه سوخت وسایل نقلیه در ایران بسیار ارزان‌تر از ارمنستان است.

۲۹ مارس ۲۰۲۳

۹ فروردین ۱۴۰۲

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان

تمام ایرانیان حقوق مساوی دارند! یهودیان ایران همه ایرانی هستند و باید بتوانند به کشور خود بازگردند!

هر ایرانی خارج از کشور حق دارد به کشورش بازگردد!

“ایرانیان یهودی” و “یهودیان ایرانی”، به هر دلیلی که ایران را ترک‌ کرده و‌ به هر کشوری رفته‌ باشند (اسرائیل و…)، حق دارند به کشور خود بازگردند و از تمام حقوق یک شهروند عادی برخوردار باشند.

تمام مردم و به ویژه آخوندها باید به آنها و هر غیر مسلمان احترام بگذارند و دشمن سازی مردمان بر مبنای دین (اسلام، مسیحی، یهودی، زرتشتی، هندویی، بودایی …)، مذهب (شیعه، سنی و …) و بی دین یا لاادری (نمی‌دانم چیست) بودن را کاملا متوقف بکنند؛ تا البته احترام خود آنها نیز حفظ بشود.

حق انتقاد و بررسی آکادمیک تمام ادیان، فلسفه‌ها و نظرات محفوظ است. اما توهین، دشمنی و نفرت پراکنی تا حد درگیری‌های فیزیکی، زندان، گرفتن حق و حقوق مادی و اجتماعی، تبعید ناخواسته از اموری است که حاکمیت‌ها و دولت‌ها و رهبران مذهبی حق آن را ندارند و خود آنها باید پاسخگو باشند.

نکته:

چنانچه دولتی یا رهبران مذهبی کشوری بگویند: این کشور (ایران، افغانستان، پاکستان …)اسلامی است و یا اسرائیل کشوری یهودی می‌باشد و سایرین باید از این کشور بیرون رانده بشوند؛ به سایر کشورها حق داده‌اند تا اقوام و مردمان آن کشور و مردمانی که دین یا مذهب آنها را دارند، از کشور خود اخراج بکنند.

اکنون که کشور اسرائیل (و‌ در مجموع غرب) با بحران‌های جدی روبرو شده است “ایرانیان یهودی” و “یهودیان ایرانی” و سایرین (بهاییان و…) ساکن اسرائیل باید بتوانند با تضمین کامل جانی و مالی و تمامی احترامات لازم هر شهروند به کشور خود بازگردند.

توضیح:

“یهودی اصیل و نژادی” عرب است؛ تعدادی از آنها از چند هزار سال پیش در ایران و جغرافیای سیاسی کنونی ایران ساکن بودند همانند چند میلیون عرب مسلمان و… که ساکن ایران و ایرانی هستند، اینها همه خود را شهروند کاملا وفادار به ایران می‌دانند.

تعدادی زیادی هم “ایرانی یهودی” هستند، یعنی ایرانیانی که دین یهود را پذیرفتند (همانند ایرانیانی که دین اسلام را پذیرفتند) و به دلایلی (در چنین مواردی که قرار به مصالحه است باید از هرگونه سخن تفرقه انگیز پرهیز کرد) ایران را ترک و به اسرائیل رفتند، حق طبیعی، تاریخی، قانونی آنهاست تا به کشور اصلی (مادر خود) باز گردند و از تمام حق و حقوق شهروندی برخوردار باشند.

پس حاکمیت هم می‌بایست شهروندی همه آنها را با افتخار بپذیرد.

اینها اصولی اساسی است که باید هر کشوری و دولت‌های آنها بپذیرند که البته بعضی هم دارند اجرا می کنند.

مثال کشور پرتغال است که از سالها پیش اعلام کرد هر کسی در کشوری از یک طرف ریشه پرتقالی دارد با اثبات آن می‌تواند شهروندی پرتقال را بگیرد که در نتیجه بسیاری از هندوستان و برزیل و… به این کشور رفتند و شهروندی گرفتند.

نکته:

بیشتر حاکمان کنونی امارات چندین قرن ساکن ایران بودند و حتی فراموش کرده بودند زمانی آنجا ساکن بودند و حتی یک جمله عربی هم نمی‌دانستند و هم اکنون تعداد زیادی از اقوام/خویشاوندان آنها به عنوان ایرانی در ایران هستند و بسیاری از آنها که در امارات و اماراتی هستند، هنوز شناسنامه (حتی پاسپورت)ایرانی دارند.

سخن پایانی:

اسلام‌گرایی در بدترین شکل ممکن در تمامی منطقه تا افغانستان، ساخته دست غرب و مخصوصا برنامه‌ها و تئوری‌های یهودیان صهیونیست بسیار ثروتمند بود؛ کسانیکه حتی به یهودیان فقیر هم رحم نکردند و‌ مسئول مرگ و فقر بسیاری از این مردمان نیز هستند.

دیگر اینکه این صحبت‌ها فقط با ایران نیست بلکه همانطور که اشاره شد طالبان حاکم بر افغانستان و سایرین هم باید رعایت بکنند.

اسرائیل نیز باید تکلیف خود را روشن بکند، و با میلیونها فلسطینی که آنها را از کشور خود آواره کرده و به جای آنها مردمانی را از کشورهای دیگر پذیرفته (و آنها فقط دین خود را یهودی کرده‌اند)؛ به راه حل انسانی برسد.

پس نوشت:

این نکات را از سال‌ها پیش نوشته‌ام اما اکنون با چرخش عظیم در وضعیت جهان مخصوصا پایان قدرت بلامنازع آمریکا و دستورات یهودیان حاکم بر این کشور؛ لازم بود تا دوباره و به این شکل مشخص، به آنها پرداخته بشود.

۲۹ مارس ۲۰۲۳

۹ فروردین ۱۴۰۲

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان

تعطیلی یکباره و از پیش اعلام نشده بی بی سی پارسی به چه معنی است!

فقط با کمی دقت در متنی که رادیو بی بی سی امروز (یکشنبه ۲۶ مارس ۲۰۲۳ برابر با ۶ فروردین ۱۴۰۲) در سایت خود و با کمترین توضیحات ممکن منتشر کرده، نشان می‌دهد که دلیل تعطیلی بی بی سی مخفی مانده است و ابدا به‌واسطه پخش دیجیتالی و … نیست.

رادیویی با حدود ۸۳ سال سابقه که در مسایل ایران نقش های جدی و تعیین کننده بازی کرد به یکباره و در سکوتی مرگبار اعلام تعطیلی می‌کند. این سکوت خیلی حرف‌ها دارد.

برای این تعطیلی با این سکوت مرگبار، حدس هایی می توان زد:

اگر بخواهیم مسایل مالی را مطرح کنیم با این نکته روبرو می‌شویم که چنانچه انگلیس قصد دخالت در امور ایران را داشته باشد توسط این ارگان با سابقه، کمترین هزینه (از هر نظر) را می‌کند‌.

پس باید برعکس باشد، یعنی بی بی سی قصد ندارد با جمهوری اسلامی ایران درگیر بشود و به دلایلی (پیشتر در مطالب مختلف نوشته‌ام)، کاملا عقب نشینی کرده است.

شاید انگلیس به کمک ایران نیاز دارد؟!

بله در این شرایط سخت در غرب؛ گرایش کشورها به طرف شرق، هر روز غرب را از هر نظر (اقتصادی، نظامی و …) ضعیف تر می‌کند؛ پس باید آنها را دوباره جذب کنند، اما دیگر دوران تهدید نظامی یا مالی و تحریم گذشته است، و باید امتیاز بدهند.

اکنون این غرب است که به ایران نیاز دارد و باید و دارد امتیاز می‌هد.

شکست برنامه‌های آنها در وقایع اخیر ایران و پیروزی جناح شرق‌گرا به رهبری خامنه‌ای بر جناح‌های غرب گرا معادلات را در کل جهان بهم ریخت.

دو سه هفته پیش هم که انگلیس، تلویزیون ایران اینترناسیونال را بیرون کرد به نکاتی اشاره داشتم که اینجا همدیگر را تکمیل می‌کنند.

باید یک نکته را هم اضافه کرد اینکه در این فاصله رابطه ایران با عربستان و امارات و … برقرار شد و به سرعت به طرف بهبودی می‌رود که در سیاستهای جهان تاثیر عمیق می‌گذارد؛ و در واقع گذاشته است.

از طرفی اکنون باید کنترل تلویزیون ایران اینترناسیونال در دست کشور دیگری به غیر از عربستان باشد که هیچ احتمالی به غیر از اسرائیل باقی نمی‌ماند.

بارها نوشتم:

جهان در حال تغییر قدرت از غرب به شرق است و بهمین دلیل درون کشورهای غربی اختلافات (به قول کمونیست‌ها تضادهای تا حد آشتی ناپذیر) پیدا شده است.

اشاره:

امروز اتفاقی مطلبی را که سال پیش نوشته بودم را دیدم. آنجا صحبت‌های تونی بلر نخست وزیر سابق انگلیس و تئوریسین کنونی، و کسینجر را مورد نقد قرار داده بودم.

تونی بلر گفته بود: “ما هیچ استراتژی نداریم”.

این یعنی سقوط سیاسی اقتصادی و … به معنی تمام و کمال.

پایان راه گاو گیج، سقوط است. و این سقوط هر روز خودش را بیشتر نشان می‌دهد.

پس آن ایرانیانی که در دامن آمریکا، خود را اپوزیسیون می‌نامند، می‌بایست وابسته به جناح خاصی در آمریکا و به‌طور یقین ‌جناح تندرو جنگ طلب اسرائیل (ناتان یاهو) باشند؛ شخصی که دارد از درون اسرائیل را نابود می‌کند و دلیلی هم بر شکست غرب است.

۲۶ مارس ۲۰۲۳

۶ فروردین ۱۴۰۲

اپسالا – سوید

حسن بایگان

تجاوز زنان به مردان محکوم است!

صحبت از تجاوز مردان به زنان به نوعی سرلوحه کار سرمایه‌داران غرب برای خفه کردن فکر، عقل و فلسفه شده است.

اینکه تجاوز یعنی سکس با زور به زنان جرم بزرگی است امری غیر قابل انکار می‌باشد. در جوامعی که هنوز خانواده و گستردگی آن توسط سرمایه‌داران بزرگ حاکم بر غرب از بین نرفته است، تجاوزگر مورد تعقیب و مجازات خانواده آن زن قرار می‌گیرد. در آنجا دولت حقی دارد و خانواده نیز حقی.

در غرب بیشترین حق را به دولت می‌دهند تا جاییکه هرچه این حق از مردم بیشتر گرفته بشود، افتخار دمکراسی بیشتر را به آن کشور می‌دهند.

اما تجاوز زنان به مردان چگونه است:

پیشتر راجع به این موضوع نوشته‌ام ولی اینجا یک نکته دیگر را اضافه می‌کنم.

آن زنانی که در رابطه جنسی با مرد از او سو‌استفاده می‌کنند و بدون اطلاع او بچه‌دار می‌شوند به حقوق آن مرد و آن بچه یا انسان هر دو تجاوز کرده‌اند. تصورش را بکنیم که یکباره زنی بیاید و بگوید این شخص با هر سن و سالی (و البته هرچه بزرگتر بدتر) فرزند تو است.

آن مرد چه باید بکند؟

واقعا موقعیت سختی است.

اینگونه تجاوز زنان باید مورد محاکمه قرار بگیرد!

باید هرفردی اجازه داشته باشد که راجع به پدرش از مادر خود سوال بکند و اگر او نتوانست جواب قانع کننده انسانی بدهد، مادر خود را به اتهام تجاوز به حقوق خود (و حتی پدری که شاید او را هرگز ندیده باشد) به دادگاه بکشد.

هر مردی هم باید حق داشته باشد آنگاه که زنی می‌آید و می‌گوید: این فرزند تو است ( و البته با دی ان آ مشخص و ثابت بشود)؛ حق دارد برای زن به جرم تجاوز به حقوق انسانی او و فرزندش درخواست سخت‌ترین مجازات‌ها را بکند.

۲۵ مارس ۲۰۲۳

۵ فروردین ۱۴۰۲

اپسالا

م. حسن بایگان

احتمال جنگ در قفقاز! آیا امثال رضا پهلوی با سکوت در این مورد، به ایران خیانت کردند!

منطقه قفقاز گرفتار مشکلاتی است که ممکن است به جنگ بزرگی تبدیل بشود و پشت تمام این مشکلات منطقه، اسرایل قرار دارد تا مگر با به‌راه انداختن جنگ میان کشورها بتواند موجودیت خود را حفظ بکند.

در هنگام شلوغی‌های ایران که بخش خطرناک و تجزیه‌طلبانه آن را اسرایل به‌راه انداخته بود، فکر می‌کرد موقعیت مناسبی است تا منطقه قفقاز را به هم بریزد. زیرا یکی از طرح‌های بزرگ‌اقتصادی شرق به غرب، مسیر ایران و گذر از قفقاز بود و…

در آن هنگام ایران هشیارانه و قوی عمل کرد و نیروهای نظامی‌اش را به منطقه فرستاد و بالاخره نیز متوجه شد که باید ارمنستان را با سلاح‌های مناسب مسلح بکند. اینکار در برنامه اسرایل-ترکیه- آذربایجان تاخیر انداخت.

زلزله ترکیه و نزدیک شدن انتخابات، فعالیت‌های تند و تیز این کشور در این مورد را محدود کرد.

اسرایل و سرمایه‌داران بزرگ یهودی – صهیونیست که سالهاست در پشت تمامی جنگ‌های منطقه قرار دارند (در نتیجه مسیول مرگ و فقر میلیون‌ها انسان هستند و باید محاکمه بشوند)، اکنون با توجه به شکست طرح‌هایشان و شروع صلح میان کشورهای منطقه و همچنین گره خوردن (به بن بست رسیدن) طرح آنها در راه اندازی جنگ اکراین، راه نجات خود را در راه‌اندازی جنگی در قفقاز می‌دانند.

متاسفانه آقای پاشینیان نخست وزیر ارمنستان نیز تا مدتی پیش چشم به غرب داشت، ولی اکنون او (و البته تقریبا تمامی مردمان ارمنستان درون و بیرون کشور) نیز متوجه شده که اهداف غرب نابودی ارمنستان را در پی دارد و پذیرفته که راه نجات کشورش ایران است وگرنه نیمی از ارمنستان از دست خواهد رفت و یا حداقل تمام ارتباط جنوبی خود (مرز با ایران) را از دست خواهد داد و در محاصره کامل قرار خواهد گرفت. این حرف را تقریبا تمام ارامنه می‌گویند.

مشکل منطقه قره سو.

منطقه باریک قره سو که رضا شاه به ترکیه داد، اکنون بزرگترین مشکل را آفریده است. وطن‌پرستی، آینده‌نگری و عقل‌سیاسی در چنین مواردی معلوم می‌شود.

این باریکه ترکیه را به نخجوان وصل می‌کند و همین باعث شده تا آنها (حتما نقشه اسرایل است) بخواهند نخجوان را (با قطع و نابودی ارمنستان) به آذربایجان وصل بکنند.

اگر این منطقه همچنان خاک ایران باقی میماند ایران از آنجا فقط ۱۰ کیلومتر با آرارات فاصله و در نتیجه بسیار نزدیک به ایروان و از آنجا به گرجستان و دریای سیاه می بود.

از دست دادن آن منطقه بسیار مهم، ضربه‌ای بود که جبران آن آسان نیست و ضربات کنونی و احتمال جنگ کنونی را پیش آورده است.

محمد رضا شاه نیز با از دست دادن بحرین ضربه بزرگی به ایران زد. بیشتر ساکنان بحرین؛ ایرانی، پارسی زبان و شیعه بودند.

سیاسی بودن:

سیاسی بودن فقط رفتن به چند تظاهرات و شعار دادن و حتی درگیری فیزیکی نیست بلکه باید دید سیاسی که نگاهی گسترده و فراگیر است، داشت. مخصوصا آنانی که ادعای سیاسی بودن در سطح کشور را دارند باید دید وسیع جهانی داشته باشند.

در وقایع اخیر ایران کار به مسخرگی/دلقک بازی کشیده شد و‌ غرب (مخصوصا اسرایل) کسانی را به عنوان سیاسی جلو انداخت که نه تنها کمترین دانش سیاسی بلکه حتی عقل سالم و قدرت اداره یک سازمان کوچک را هم نداشتند.

شرایط قفقاز و موضع گیری‌ها!

در چنان شرایطی که گفته شد (شلوغی‌های ایجاد شده توسط غرب‌گرایان و‌ غرب) و امکان یک تغییر بسیار خطرناک در جغرافیای سیاسی قفقاز، کمتر نیرویی به آن توجه کرد، زیرا بعضی ابدا عقل و دانش سیاسی نداشتند و بعضی اضافه بر آن در خدمت غریبه‌ها یعنی خاین به کشور بودند پس سکوت کردند.

اما دولت ایران (بیشتر خامنه‌ای) هشیاری و قاطعیت لازم را به خرج داد و‌ نیروهای نظامی به آنجا فرستاد؛ و هم اکنون نیز نیروهای خود را تقویت کرده تا مانع از تغییراتی خطرناک و فاجعه بار در منطقه بشود.

سکوت رضا پهلوی خیانت به کشور است!

پسر محمد رضا شاه که در این شلوغی‌ها یکی از مهره‌های غرب بود نه تنها دانش سیاسی در خصوص مسایل جهان و مخصوصا حساسیت منطقه قفقاز را نداشت/ندارد، بلکه اجازه این را هم نداشت و ندارد تا کلمه‌ای به غیر از آنچه اربابانش می‌گویند بر زبان بیاورد.

آن زمان من ترکیه بودم و در این خصوص نوشتم، ولی برای بسیاری قابل فهم نبود حتی بعضی وابستگان مجاهدین رجوی می‌خواستند در اینباره حرفی نزنم با این استدلال که اکنون مردم درون ایران در حال مبارزه‌اند و …

حال می‌توان فهمید که آنها دقیقا در مسیر آنچه غرب می‌خواست حرکت می‌کردند و‌ تجزیه ایران هم برایشان اهمیتی نداشت.

در سیاست، تمام این دسته افراد و نیروها خاین/وطن فروش نامیده می‌شوند.

جنگ عراق تجربه‌ای تاریخی!

ابتدای انقلاب درگیری‌های سیاسی – نظامی داخلی در جریان بود تا اینکه عراق به ایران حمله کرد. بیشتر سازمان‌های چپ که درگیر جنگ مسلحانه داخلی بودند سلاح را کنار گذاشته و به دفاع از کشور پرداختند.

این امری طبیعی است که اگر در خانه‌ای حتی مشکلات بسیار حاد وجود دارد، اما چنانچه غریبه‌ای وارد خانه شد، همه باید متحد او را بیرون بکنند وگرنه ممکن است همه آنها همه چیز خود را از دست بدهند.

اما مجاهدین رجوی برعکس به عراق رفتند و مزدور او شدند و آنهایی هم که در ایران ماندند به نوعی ستون پنجم عراق و غرب شدند. این عمل بدون هیچ شک و تردیدی خیانت است و در تاریخ ایران ثبت خواهد شد. حتی به عنوان تجربه‌ای جهانی برای سایر کشورها خواهد بود.

اینها با جان و مال ساکنان ایران بازی کردند. من آن زمان در شهرم آبادان بودم و از نیروهای چپ مسلح آموزش نظامی دیده، و از همان اولین لحظات جنگ در مقابل ارتش عراق (با رفتن به جبهه جنگ) ایستادم و تمام نیروهای ما نیز اینچنین کردند. پس شخصا هم شاکی این گروه‌های خاین/وطن فروش هستم.

هر نیروی دیگری هم که همان موضع‌گیری امثال مجاهدین رجوی را کرد و یا همه چیز را به سکوت گذراند در همین دسته قرار می‌گیرد.

مرحله بعد از شکست ارمنستان، جنگ با ایران است!

اکنون نیز همان شرایط پیشین است، هرچند در ابتدا ممکن است فقط موضوع اشغال قسمت‌هایی از ارمنستان باشد که به طور قطع به منافع ایران ضربه خواهد زد.

ولی با توجه به تبلیغات این کشور و آنچه آنها نشان داده‌اند در صورت موفقیت در شکست ارمنستان، مرحله بعدی اقدام مشترک آنها و حمله نظامی به ایران حتی با همکاری “ناتو” و تحت هر بهانه‌ای (ساختن بهانه ساده‌ترین کارهاست)، برای تسخیر آذربایگان، و تجزیه بیشتر کشور خواهد بود.

آذربایجان عضو ناتو:

مهمترین حدسی که می‌توان زد اینست که: با پیروز آذربایجان بر ارمنستان و‌ گشادن منطقه‌ای برای خودشان، آذربایجان را عضو ناتو می‌کنند؛ در چنین وضعیتی نیروهای ناتو در مرز ایران مستقر می‌شوند یعنی از آذربایجان تا ترکیه و اروپا یک خط مستقیم نیروهای ناتو را تشکیل می‌دهد. بدین ترتیب شکافی هم در اتحاد نیروهای ایران و روس ایجاد می‌کنند.

و این چیزی نیست که روسیه و چین به سادگی بپذیرند. پس باید با تمام نیرو وارد مجادلات منطقه بشوند.

این نکته و موضوع اکراین ووو، یا جهان را به جنگ بزرگ جهانی و اتمی می‌کشد و یا ترس ایجاد شده از چنین جنگی، غرب را وادار به عقب نشینی می‌کند. زیرا ایران نیرویی جدی، نترس،‌ جنگ دیده و زبده است و روسیه نیز اکنون وارد جنگی شده که در صورت شکست به چندین کشور تجزیه خواهد شد و در نتیجه برای حیات خود می‌جنگند و راهی به جز پیروزی ندارد.

خبری مهم!

امروز روسیه اعلام کرد سلاح‌های اتمی را در روسیه سپید (بلا روس) مستقر خواهد کرد ولی هم اکنون هواپیماهایی که قادر به حمل سلاح اتمی هستند در آنجا هستند.

از طرفی در این فاصله ایران با پیوستن کامل به اتحادیه شانگهای و کوتاه کردن دست غرب‌گرایان، شکل حکومتی دیگری گرفته و حامیان بزرگ بین‌المللی یافته که اتفاقا آنها نیز مسیر تجاری ایران و کوتاه کردن دست غرب و عواملش (آذربایجان و…) را می خواهند. در نتیجه اجرای برنامه‌های غرب با مقاومت اتحادیه شانگهای روبرو می‌شود.

نتیجه آنکه با توجه به بسیاری مسایل و تغییرات ایجاد شده که سرعت آن بسیار می‌باشد، پیش بینی اینکه برنامه‌های غرب و اسراییل پیروز بشود خیلی کم بلکه برعکس می‌باشد.

بهرحال، این برنامه‌ای بود که در زمانی که شلوغی‌های ایران را به‌راه انداختند در نظر داشتند.

آن زمان ایران با وجود تمام مشکلات داخلی، توانست برنامه‌های آنها را بهم بزند، حال که قدرت و توانش بسیار بیشتر شده و غرب بسیار ضعیف‌تر گشته؛ ابدا کاری از دست غرب (آذربایجان و اسرایل …) بر‌نمی‌آید.

با توجه به این نکات آنانیکه محکوم نمی‌کنند:

۱- بعضی سازمان‌ها و یا افراد مدعی سیاسی‌ بودن می‌باشند که ابدا هیچ عقل و دانش سیاسی نداشتند/ندارند تا حساسیت موضوع را درک و موضع‌گیری بکنند.

۲- عده‌ای به‌ظاهر اپوزیسیون اما در واقع و در عمل نیروهای وابسته به همان کشورهای خارجی طراح این عملیات ضد ایرانی هستند که عملا و‌ علنا خاین/وطن‌فروش هستند.

تاکید:

قاطعانه می‌گویم؛ پشت ماجرای حمله به ارمنستان و‌ پشت نیروهای کرد تجزیه‌طلب و بسیاری مشکلات سیاسی و نظامی دهه‌های اخیر در کل منطقه، سرمایه‌داران یهودی صهیونیست به‌عنوان گردانندگان اصلی قرار دارند.

در زمانی مناسب باید آنها را به‌عنوان قاتلان ضد بشر به دادگاه کشید،‌ مجازات کرد و تمامی سرمایه‌های آنها را که با خون مردم بدست آورده‌اند، ملی کرد.

فرار سرمایه داران از غرب و اسرایل به شرق!

شواهد نشان می‌دهد که اینها آخرین تیرهای ترکش اسرایل است. بسیاری از سرمایه داران یهودی صهیونیست نه تنها غرب را رها و به طرف چین و اخیرا هند می‌روند، بلکه یهودیان صاحب ثروت اسرایل نیز در حال تغییر مکان به شرق هستند.

اگر این تاکتیک اسرایل در قفقاز به آنچه گفته شد برسد، ممکن است در تصمیم سرمایه داران یهودی و غیر یهودی غرب تغییر ایجاد بشود؛ اما اگر این برنامه شکست بخورد سرعت تحولات در غرب و فرار سرمایه داران از غرب و اسرایل به شرق بسیار زیاد خواهد بود. به زبان ساده‌تر: مانع بزرگی از سر راه تغییرات در جهان برداشته می‌شود و شاید همین مورد تعیین کننده جنگ اکراین هم بشود.

تضادهای درونی ترکیه:

همینجاست که باید به درگیری‌های داخلی در ترکیه نیز توجه کرد.

در این کشور، اسرایل نفوذ و قدرت زیادی دارد که در مواردی تضاد منافعش با کلیت وجودی ترکیه در تقابل با هم قرار می‌گیرد و ترکیه را ملزم می‌کند که تکلیف خودش را با این نیرو‌/کشور مشخص کند.

این چندگانگی در ترکیه است که گاه او را به طرف شرق هل می‌دهد‌.

درون حاکمیت ترکیه چند دستگی و تضاد جدی (مردمانی وابسته به کشورهای مختلف و غیر ملی) وجود دارد. و آنجا که صحبت از جنگ داخلی در ترکیه می‌شود به واسطه این چنددستگی‌ها است.

نفوذ کشورهای مختلف در قدرت یا حاکمیت در ترکیه مشکلات زیادی برایش ایجاد کرده است.

پیشنهاد‌‌ راه حلی برای مسیله قفقاز!

نیروهای روسیه حافظ صلح میان آذربایجان و ارمنستان بسیار ضعیف عمل کردند. بعضی می‌گویند روسیه قصد تنبیه ارمنستان را داشته و بعضی معتقدند روسیه نیرویش درگیر اکراین است و نمی‌تواند بیشتر از این عمل بکند.

چند راه باقی میماند.

۱- روسیه نیروهای بیشتری به منطقه بیاورد و بسیار جدی با این موضوع و خطری که در کمین است برخورد بکند.

۲- ایران با ارمنستان معاهده نظامی منعقد بکند که در نتیجه ایران بتواند نیروهایی را برای دفاع از ارمنستان و در مقابل تجاوزات آذربایجان و همدستانش وارد آن کشور بکند.

۳- مهمترین، بهترین و کم هزینه ترین کار آگاهی تاریخی دادن به مردمان کشور آذربایجان و استان آذربایگان است تا بدانند: اکثریت غالب این مردمان ترک نیستند بلکه ترک زبان شده اند.

ترک‌ها (با ریشه مغولی و اساسا از قزاقستان/کزاکستان و…) در منطقه شمال کشور کنونی آذربایجان با نام “خزران” زندگی می‌کردند که نام دریای خزر (کاسپین و مازندران نام‌های دیگری هستند) نیز از آنها گرفته شده است.

پس از پیروزی عرب‌ها/اسلام آنها به مردمان فشار می‌آوردند که یا مسلمان بشوند و یا جزیه … بپردازند. مردمان زیر پرچم شاهنشاهی ایران که ادیان ایرانی (زرتشتی و …) داشتند به پیروی از همدیگر اسلام را پذیرفتند از جمله مردمان شیروان، باکو یا آران که از حدود ۱۰۰ سال پیش آذربایجان نامیده شد.

اما خزران که ترک یا مغول بودند و زبان اشان هم ترکی مغولی بود نه زیر پرچم اسلام و‌ نه زیر پرچم روم (مسیحی) نرفتند و خود را یهودی نامیدند و از آنجا به غرب اروپا مهاجرت کردند.

این خلاصه ای از تاریخ آن منطقه است. پس به جای هر جنگی اگر از عقل و منطق با کمک از رسانه‌ها و رساندن واقعیات به مردمان (و در اینجا مردمان کشور آذربایجان و استان آذربایگان ایران) استفاده بشود کار ریشه‌ای حل خواهد شد. باید مردمان را آگاه کرد و به آنها فهماند که نباید جان خود را فدای دروغ های سرمایه داران و جنایتکاران بین‌المللی بکنند.

مردمان آذربایجان بیشتر ایرانی هستند و تاریخ این کشور با ایران پیوسته است. اما اکنون تمام نفت، تجارت و قدرت مالی این کشور و حتی حاکمیت آن در دست یهودیان صهیونیست اسراییلی است. ارمنستان نیز کشوری است که هنوز تاریخ خود را با ایران نزدیکترین ها و حتی پیوسته می‌داند.

پس ایران کنونی باید با مردمان ایران تاریخی (آذربایجان و ارمنستان) همانند برادرانی که هرکدام در خانه‌های جداگانه زندگی می‌کنند، رفتار بکند.

نکته:

من در باره همه این مسایل پیشتر نوشته‌ام پس اگر نکته‌ای یا سوالی هست می‌توانید به مجموعه نوشته‌هایم مراجعه کنید.

۲۵ مارس ۲۰۲۳

۵ فروردین ۱۴۰۲

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان