زمانی زنی را میتوان مادر به معنای واقعی خوب و فرشته نامید که احترام پدر فرزندان را نگهدارد و از او دیو نسازد.
مرد را زمانی میتوان پدری واقعا خوب نامید که احترام مادر فرزندان را نگهدارد.
ژولای ۲۰۲۲
زمانی زنی را میتوان مادر به معنای واقعی خوب و فرشته نامید که احترام پدر فرزندان را نگهدارد و از او دیو نسازد.
مرد را زمانی میتوان پدری واقعا خوب نامید که احترام مادر فرزندان را نگهدارد.
ژولای ۲۰۲۲
به کتاب و نوشتههای موهوم و جانب گرایانه عهد عتیق استناد میکنند و بسیاری قواعد نژادپرستی را برمبنای آن سازماندهی میکنند همانند اینکه خدا (مسخره آنکه در بخش تورات یا ۵ کتاب موسی هنوز آنها تک خدا نبودند و معلوم نیست کدام خدا) به آنها وعده سرزمینی از فلان نقطه تا فلان نقطه را داده و آنها قوم برتر در عالم هستند و… و شرم نمیکنند.
تمام یهودیان و مسیحیانی که به این مزخرفات نژادپرستانه وجه مقدس میدهند و باز میخواهند یهودیان را معصوم و زیر ستم بنامند ضد بشر، ضد عقل، ضد حقوق انسانی و ضد توسعه انسانیت هستند و جهان را در جهل و فساد فرو برده و سعی در نگهداشتن آن در چنین مرحله ای دارند.
آنها با این شگرد زشت ضد انسانی به جای اینکه خود و کتاب اشان به محاکمه کشانده بشوند، دیگران را به محاکمه میکشند. اینها به جلو فرار می کنند.
تا زمانیکه یهودیان و مسیحیان صهیونیست از این کتاب و چنین عقایدی انتقاد نکنند و آنرا ضد انسانی ننامند حق ندارند تا برعلیه نژادپرستی و ضد یهود بودن مردمان حرفی بزنند و به قضاوت نسبت به دیگران بنشینند.
این دسته مردمان یا احمق به تمام معنی هستند و یا بزرگترین شارلاتانها و مردم فریبان روی کره زمین.
باید این گونه تفکرات را از میان برد و چنین کتبی را با نقد تمام عیار از حالت احمقانه تقدس خارج کرد.
۳۰ ژولای ۲۰۲۲
۹ خرداد ۱۴۰۱
اپسالا – سوید
در سوید وقتی کسی میخواهد به دیگری ضربهای بزند خود را به او نزدیک و مهربان نشان میدهد تا آن شخص نتواند ضربه زننده را بشناسد و در پی انتقام برآید.
البته نمیدانم این فرهنگ در سایر کشورهای اروپایی نیز با همین شدت و اینهمه عادی باشد، ولی این روش در بسیاری کشورها و مردمان رایج است.
پس برای اینکه ضربه زننده را بشناسید باید نگاه کنید چه کسی خود را به شما مهربانتر نشان داده است.
اما فرهنگ سیاسی غرب:
این فرهنگ با آن روش سویدیها مطابق است یعنی وقتی میخواهند به کشوری یا رییس/رهبری سیاسی کشوری ضربه بزنند در همان روزهای اجرای عملیات به ملاقات او میروند و خود را نزدیک به او و آن کشور نشان میدهند. در نتیجه آن کشور هیچ شکی به اینکه در حال ضربه خوردن است نمیکند بلکه برعکس کاملا خود را در امن و در بهترین شرایط ممکن میبیند در نتیجه از تمام احتیاط ها غافل میشود. نمونهها بسیارند.تفاوتش با آن روشی که در خصوص افراد هست اینست که بعد از ضربه زدن به یک کشور یا رهبری سیاسی آن، دیگر آنها قدرت انتقامگیری ندارند.
پس اگر دیدید کشورهای غربی، حتی یکی از آنها که حتما ماموریت از جانب همه دارد، به شما نزدیک شدند/شد، کاملا شک کنید و احتیاطها را بیشتر و ابدا عجلهای در کارها به خرج ندهید. آنها در پشت در تشکلات مختلف همه با هم هستند و تصمیماتاشان را به دولتها برای اجرا ابلاغ میکنند.
۳۱ ژولای ۲۰۲۲
۱۰خرداد ۱۴۰۱
اپسالا – سوید
احمق ترین و در مواردی پستترین مردمان آنانی هستند که محبت های دیگران را بی ارزش میپندارند و در مواردی که این محبت ها محترمانه و با نادیده گرفتن ضعفها، دروغ ها، بدجنسی ها، حماقتها و… آنهاست؛ دیگران را احمق میپندارند که این نکات را نمیبیند. این دسته نامردمان آنقدر بد ذات و احمق هستند که نمیدانند آن دیگران همه این ضعفها را میبینند اما از ذات خوب و شرف اشان است که چنین برخورد میکنند.
آگست ۲۰۲۲
کلمه مردم، مخصوصا در فرهنگ سیاسی (شاید همه کشورها) معمولا یا اشتباه به کار میرود و یا مورد سواستفاده قرار میگیرد.
در اینجا بسیار کوتاه این کلمه را از زاویه سیاسی بررسی میکنیم.
مردم اسم عام است:
اگر در همین ابتدای سخن به تیتر مطلب نگاه بشود کلمه “مردم” میتواند چنین تداعی بکند که قرار است بحثی در مردم شناسی به صورت عام یا گسترده انجام بگیرد. پس برای اینکه اختصاص بحث به یک نکته خاص مشخص میگردید، باید نوشته میشد “بحث مردم شناسی در کاربرد کلمه مردم در سیاست”؛ پس میبینیم که تیتر ناقص و گمراه کننده است.
وقتی گفته میشود مردم فلان کشور؛ مقصود تمام زنان و مردان در تمام سنین است؛ در نتیجه شامل تمام مشاغل هم میشود و از حاکمیت و ثروتمندان تا اپوزیسیون، و هر شهروند عادی تا فقیرترین و کارتن خوابها، معتادان، بیماران حتی زمین گیر، دیوانگان و… همه و همه با هر عقیده و دین و ضد دین و… بدون حتی از قلم انداختن یک نفر را شامل میشود.
پس زمانی که گفته میشود:
مردم با دولت- حاکمیت (از هر نوع) مخالفاند. یا از روی سهو- اشتباه است و یا حیله و فریب سیاسی میباشد. زیرا مردمان ِدر حاکمیت نشسته نیز جزو مردم هستند. و چون آنها مخالف خود نیستند پس این حرف ناقص و در مواردی کاملا اشتباه است.
اپوزیسیونها هم جزو مردم هستند و اگر رژیمی بگوید مردم با فلان اپوزیسیون مخالفند او نیز یا اشتباه میگوید و یا حیلهگری سیاسی میکند.
پس در هنگام کاربرد کلمه مردم باید مشخص کرد کدام گروه از مردم یا چه تعداد از مردمان آن کشور؛ با چه مردمانی یا چیزی مخالفند.
در مواردی هم که بحث مردمانی از قوم یا قبیلهای خاص است٬ در آنجا نیز وقتی صحبت از دستهای/گروهی از آن مردمان است باید آن را کاملا مشخص گفت.
اگر گروهی از مردمان نظری دارند، با چیزی مخالف یا موافقند و یا … نمیتوانند خود را جای تمامی (۱۰۰ در ۱۰۰) همه مردمان قرار بدهند.
اگر به بحث سیاسی بازگردیم. آنجا که گفته میشود:
مردم با رژیم یا حاکمیت مخالفند. حرفی دقیق نیست؛ زیرا معلوم نیست مقصود از مردم چه تعداد و همچنین کدام گروه یا … از مردم است.
به طور قطع رژیمها یا حاکمیتها نیز بخشی از مردمان را به صورت حامی دارند. پس این کلمه مردم نباید باعث چنین توهمی گردد که تمامی مردمان با حاکمیت مخالفند.
از طرفی آنکه این حرف را میزند خودش چقدر/ چه تعداد یا در صد، از مردم را پشت سر دارد؟
در بسیاری موارد آنهایی که پشت رژیمهایند بیشتر از اپوزیسیونی هستند که حرف از مردم به آن ترتیب گنگ میزند. در مقابل رژیمهایی که خود را همه مردم میدانند و اپوزیسیون را هیچ، آنها نیز کاملا به خطا میروند یا بیشتر حیلهگری سیاسی میکنند.
کلمه مردم از محدوده کشورها نیز فراتر است واز طرفی در محدوده بسیار کوچک نیز به کار میرود مثلا مردم جهان٬ مردم قاره آفریقا، مردم فلان قبیله، مردم فلان محله…
بنابراین حتی در محدوده کوچکی از یک جمع قومی٬ قبیلهای، محلهای یا … نیز برای کاربرد این کلمه باید محتاط بود.
ابدا نمیتوان گفت مردمان جهان، فلان قاره یا کشور فلان طور رفتار یا فکر میکنند یا خوراک میخورند یا فلان… هستند.
نمیتوان گفت مردم کشور مسلمانانند٬ مسیحیاند یا… زیرا در هر کشوری در صدی از مردم از آن دین (که شاید اکثریت را داشته باشد)؛ بیرون هستند و شاید از مخالفین بسیار باشند. از این گذشته خود این ادیان در تعریف دیناشان مشکل اساسی دارند که باعث فرقه فرقه شدناشان گردیده است.
کلمه “مردم” نمیتواند به طور اتوماتیک جای کلمه “اکثریت مردم” را در نوشتار یا گفتار بگیرد؛ بلکه باید به طور مشخص اشاره کرد “اکثریت مردم”.
پس باید در کاربرد این کلمه آگاهانه و با دقت عمل کرد. وگرنه آنکه این کلمه را به کار میبرد تا نشان بدهد که تمام مردم و یا اکثریتی قوی از مردم همراه او هستند خود را در صندلی محکوم به فریب کاری نشانده است.
در هیچ کجای جهان در هیچ مقطعی، در میان مردمان, موافقان صد در صد عقیدتی وجود نداشته است. حتی هم اکنون برای نظرات من که کاملترینها، دقیقترینها، انسانی و صلح آمیزترینها و برترین هاست، مخالفین و دشمنانی هستند.
۴ اگست ۲۰۲۲
۱۳ امرداد ۱۴۰۱
اپسالا – سوید
در سوید وقتی کسی میخواهد به دیگری ضربهای بزند خود را به او نزدیک و مهربان نشان میدهد تا آن شخص نتواند ضربه زننده را بشناسد و در پی انتقام برآید.
البته نمیدانم این فرهنگ در سایر کشورهای اروپایی نیز با همین شدت و اینهمه عادی باشد، ولی این روش در بسیاری کشورها و مردمان رایج است.
پس برای اینکه ضربه زننده را بشناسید باید نگاه کنید چه کسی خود را به شما مهربانتر نشان داده است.
اما فرهنگ سیاسی غرب:
این فرهنگ با آن روش سویدیها مطابق است یعنی وقتی میخواهند به کشوری یا رییس/رهبری سیاسی کشوری ضربه بزنند در همان روزهای اجرای عملیات به ملاقات او میروند و خود را نزدیک به او و آن کشور نشان میدهند.
در نتیجه آن کشور هیچ شکی به اینکه در حال ضربه خوردن است نمیکند بلکه برعکس کاملا خود را در امن و در بهترین شرایط ممکن میبیند در نتیجه از تمام احتیاط ها غافل میشود. نمونهها بسیارند.
تفاوتش با آن روشی که در خصوص افراد هست اینست که بعد از ضربه زدن به یک کشور یا رهبری سیاسی آن، دیگر آنها قدرت انتقامگیری ندارند.
پس اگر دیدید کشورهای غربی، حتی یکی از آنها که حتما ماموریت از جانب همه دارد، به شما نزدیک شدند/شد، کاملا شک کنید و احتیاطها را بیشتر و ابدا عجلهای در کارها به خرج ندهید.
آنها در پشت در تشکلات مختلف همه با هم هستند و تصمیماتاشان را به دولتها برای اجرا ابلاغ میکنند.
۳۱ ژولای ۲۰۲۲
۱۰خرداد ۱۴۰۱
اپسالا – سوید
تکمله:
نوشتهها/صحبتهای من در مسایل مختلف است.
در خصوص این یکی باید به تجربه برجام نگاه کنید که ابتدا غرب و حتی آمریکا، خود را به ایران نزدیک کردند و برجامی بد نوشته شد.
نکته یا تجربه جالب آنکه آنها برای فریب بیشتر دعوایی زرگری با اسرائل براه انداختند که او میخواهد به متن برجام قبل از امضاء دست بیابد ولی غرب حاضر نیست. دروغی از روز روشنتر. زیرا تقریبا همه شرکت کنندگان عوامل مستقیم و غیر مستقیم یهودیان صهیونیست و اسرائل بودند و دستورات را از آنها میگرفتند وهم اکنون نیز اینچنین است.
آنها در ابتدا روابطی برقرار کردند و حتی آمریکا پا به جلو گذاشت؛ و درون حاکمیت در ایران فشارهای زیادی میآوردند که آنها میخواهند صلح بکنند.
ولی آقای خامنهای به درستی شک خود را بیان کرد .
لیکن به واسطه فشارهای بسیار زیاد، خامنهای مجبور به عقب نشینی و سکوت شد.
غرب نمایندگانی فرستادند تا ظاهری دوستانه نشان بدهند. و آنگاه که چندی پس از امضا برجام؛ مجموعه تولید آب سنگین که میتوانست در یک هفته پلوتونیوم سلاح هستهای را تولید بکند، همراه چند جای مهم دیگر را تخریب کردند؛ آمریکا همه بازی را بهم زد.
امروز و در این مرحله/مقطع نیز همین برنامه را دارند، باید هشیار بود و قراردادی با عجله و برای فرار از تحریم ها ننوشت که آنرا هم بزودی زیر پا خواهند گذاشت. و آینده ای بدتر را رقم خواهند زد.
1 ژولای 2022
11 خرداد 1401
اپسالا – سوید
به کتاب و نوشتههای موهوم و جانب گرایانه عهد عتیق استناد میکنند و بسیاری قواعد نژادپرستی را برمبنای آن سازماندهی میکنند همانند اینکه خدا (مسخره آنکه در بخش تورات یا ۵ کتاب موسی هنوز آنها تک خدا نبودند و معلوم نیست کدام خدا) به آنها وعده سرزمینی از فلان نقطه تا فلان نقطه را داده و آنها قوم برتر در عالم هستند و…
و شرم نمیکنند.
تمام یهودیان ومسیحیانی که به این مزخرفات نژادپرستانه وجه مقدس میدهند و باز میخواهند یهودیان را معصوم و زیر ستم بنامند ضد بشر، ضد عقل، ضد حقوق انسانی و ضد توسعه انسانیت هستند و جهان را در جهل و فساد فرو برده و سعی در نگهداشتن آن در چنین مرحله ای دارند.
آنها با این شگرد زشت ضد انسانی به جای اینکه خود و کتاب اشان به محاکمه کشانده بشوند، دیگران را به محاکمه میکشند. اینها به جلو فرار می کنند.
تا زمانیکه یهودیان و مسیحیان صهیونیست از این کتاب و چنین عقایدی انتقاد نکنند و آنرا ضد انسانی ننامند حق ندارند تا برعلیه نژادپرستی و ضد یهود بودن مردمان حرفی بزنند و به قضاوت نسبت به دیگران بنشینند.
این دسته مردمان یا احمق به تمام معنی هستند و یا بزرگترین شارلاتانها و مردم فریبان روی کره زمین.
باید این گونه تفکرات را از میان برد و چنین کتبی را با نقد تمام عیار از حالت احمقانه تقدس خارج کرد.
۳۰ ژولای ۲۰۲۲
۹ خرداد ۱۴۰۱
اپسالا – سوید
آنانی که ماهیتها را در ظواهری متفاوت تشخیص نمیدهند چه نامی دارند؟
من تا بهحال راجع به “عمليات فروغ جاویدان” مسعود رجوی در امرداد ۱۳۶۷ چیزی ننوشتهام اما:
آیا واقعا مسعود رجوی فکر میکرد به همین سادگی فقط با یک لشگر، مستقیم از عراق به تهران میرسد وهمه چیز را فتح میکند. یعنی:
به سادگی نیروهای نظامی تحت حاکمیت و نیروهای بسیجی و سپاهی بی حرکت میمانند و تسلیم میشوند؟!
به سادگی دولت را سرنگون میکند؟!
به سادگی رهبری مذهبی حاکم را برکنار و از آن بدتر دستگیر کرده و به زندان میاندازد؟!
به سادگی رادیو و تلویزیون تهران و همه شهرها در سراسر کشور را میگیرد؟!
و همه مردم سراسر کشور به آسانی و بدون هیچ حرفی، اعتراضی، مقاومتی به رهبری او در یک لحظه رای مثبت میدهند؟!
و … ؟!
آیا تمام آنهایی که دنبال او راه افتادند به این سادگی فریب خوردند؟! یعنی همه به نوعی شستشوی مغزی شده بودند و به نوعی فناتیک و یا به اصطلاح حزبالهی شده بودند و ابدا به این نکات فکر نکردند و هنوز فکر نمیکنند؟
با کمی دقت به آن ماجرا همه چیز آن مشکوک به نظر میرسد!
یا باید پذیرفت مسعود رجوی که سلطه سحرگونه بر اطرافیان و زیردستان داشت از عقل به طور کامل بی بهره بود و همانطور که اندکی را در اطراف خود بردهوار، تسلیم، طلسم و سحر شده میدید تصور میکرد بقیه مردمان نیز چنیناند؟
و یا باید توطیه و دست صدام و قدرتهای جهانی پشت پرده را دید که به نوعی مسعود رجوی را کاملا زیر کلید گرفته بودند و او به صورت مزدوری در آمده بود که هیچ راه و چارهای به غیر از اجرای فرمان بالا سریهای خود را نداشت.
هرکسی با اندکی دانش نظامی میتوانست و میتواند بفهمد که آن لشگرکشی راه به هیچ جایی به غیر کشتار تعدادی مردمان و آشفته شدن قسمتی از کشور نداشت و ابدا و ابدا هیچ شانس پیروزی نمیرفت.
اما هنوز رهبری “سازمان مجاهدین رجوی” حاضر به انتقاد از خود و عذرخواهی از مردمان (چه نیروهای خودشان و چه مردم ایران) نشدهاند.
البته شاهد هستیم بعضی از نیروهای مسعود رجوی در آن عملیات فروغ جاویدان (که حتی یک روز هم دوام نیاورد تا چه رسد جاویدان گردد), دارند از همان لشگرکشی و رفتارها انتقاد میکنند.
درسی که از این ماجرا میتوان گرفت:
هنوز چنین جریانهایی با اینچنین افکار و پیروانی اینچنین شستشوی مغزی شده در همه جای جهان وجود دارند؛ آنهاییکه متوجه یکی بودن ریشههای اینگونه جریانات نمیشوند و درس نمیگیرند و حتی باد در گلو میاندازند و به دیگران توهین میکنند و وصله میچسبانند بیشترین ضربات را به کشورهای خود وارد میکنند.
علم یعنی فراگرفتن تجربهها.
۲۷ ژولای ۲۰۲۲
۵ امرداد ۱۴۰۱
اپسالا – سوید
بعضی معتقدند: همه چیز فقط سیاه و یا سپید است!
بعضی میگویند: دستی را که نمی توانی بشکنی، ببوس!
هر دو اینها از ریشه غلط است و ابدا نباید از چنین تفکراتی پیروی کرد.
۱- میان سپید تا سیاه هزاران رنگ دیگر است آنچنانکه اکنون در برنامههای کامپیوتری دیده میشود که میلیونها رنگ وجود دارد.
۲- میان سیاست دست شکستن و بوسیدن نیز هزاران راه وجود دارد که عملا در جهان سیاست و در هر رابطه ای میان مردمان شاهد هستیم.
فلسفه من چگونه است!
از سالها پیش که کم و بیش نظراتم را بیان میکردم هر شخصی بنا بر میزان دانش و تجربیات سیاسی، اجتماعی … خود بخشی از آن را به فلان نظر وابسته و یا مطابق میدانست.
در حالیکه هیچ کدام از سایر نظرات موجود در جهان از پیوستگی، منطق و دقت برخوردار نیستند و اگر چند نکته آنرا کنار هم قرار بدهیم و یا سئولاتی بکنیم تضاد گسترده میان آنها هویدا میشود. ولی نظرات من برخلاف همه از منطق و عقل و در نتیجه پیوستگی برخوردار است و قدر مسلم آنست که هرگوشه ای از آن نیز میتواند با بعضی دیگر نظرات در ظاهر یکی باشد اما در ادامه بحث و شکافتن آنها مشخص میگردد که آن پیوستگی و منطقی که در نظرات من هست در سایر نظرات نیست.
مثال:
ادیان بر این اساس گذاشته شدهاند که همه مردم جهان باید یک نظر را برای طول تاریخ آینده بشر داشته باشند. این بزرگترین خطای عقلی است، در عمل هم دیده میشود که هر کدام از ادیان به تعداد بسیار زیادی فرق تقسیم شدهاند ولی هرکدام نیز همان ادعا را دارند که نشان از بی عقلی کامل است زیرا آنچه جلوی چشم اشان هست را نمیبینند.
اما نظرات من بر پایه گوناگونی استوار میباشد و اینکه مردمان مناطق مختلف قوانین و … را بر مبنای فرهنگ و واقعیات جامعه خود بگذارند و این قوانین نیز هر زمان در حال تغییر است و باید مطابق آن شرایط تغییر بکند. در همین مرحله هم هست که به رنگهای بسیار زیاد و رفتار بسیار متفاوت میان دست شکستن و دست بوسی میرسیم و باید از رنگ و رفتار مناسب بهره گرفت.
گوناگونی و تغییر، مبنا و اساس فلسفه من است.
18 ژولای 2022
27 تیر 1401
اپسالا – سوید
چند روز پیش ۱۶ ژولای ۲۰۲۲ آقای تونی بلر نخست وزیر سابق انگلیس و یکی از برنامهریزان غرب و از بزرگترین جنایتکاران جهان، در یک سخنرانی به وضوح به ضعف و در اساس پایان قدرت غرب، صراحتا اعتراف کرد.
صحبتهای این شخص که استاد دیپلماسی و پیچاندن کلمات است آنقدر صریح بود که هیچ جای انکار باقی نمیگذارد.
اما چند نکته در حرفهایش بسیار مهم بود.
اولین و مهمترین نکته و دلیل اصلی سقوط غرب این بود:
“ما استراتژی نداریم.“
این حرف را چند بار تکرار کرد. نکته جالب این است که اتفاقا خود ایشان باید استراتژی ارائه بدهند.
حرکت بدون استراتژی، یعنی حرکت بدون هدف و بدون برنامه، یعنی رفتار به اصطلاح گاو گیج که در نهایت به هلاک خواهد افتاد.
اما:
من از چندین سال پیش کاملا صریح این نکته (غرب استراتژی و عقل سیاسی ندارد) را گفتم و بارها در نوشتههایم آمده و هم اکنون در سایتم هست. هرچند بسیاری از سیاسیون نتوانستند ریشه آن صحبتها را متوجه بشوند.
یکی از مهمترین دلایلی که برای اثبات آن آوردم برخورد آمریکا و غرب با ایران بعد از وقایع ۲۲ بهمن یا به اصطلاح انقلاب (ولی در حقیقت شبه کودتا با برنامهریزی و حمایت کامل غرب) بود.
پس از برکنار کردن حکومت شاه و شاهنشاهی در ایران، خمینی زیر توافقات با غرب زد. اما آنها که از یک استراتژی و سیاستی عاقلانه برخوردار نبودند فقط از سیاست زور استفاده کردند؛ به خیال اینکه حکومت خمینی و پس از او خامنهای یا تندروان مسلمان شیعه را سرکوب میکنند.
آنها از سیاست رومیها پیروی میکردند/میکنند؛ یعنی هرصدای اعتراضی را با شمشیر قطع کردن.
اگر برخلاف آن عمل میکردند و در برابر خمینی انعطاف نشان میدادند اکنون صاحب بانکها، صنایع، تجارت و … همه چیز ایران بودند.
نتیجه آن بیسیاستی و نداشتن عقل و استراتژی، کار را به جایی رسانده که تونی بلر صراحتا گفت:
“چین همه چیز را قبضه کرده است و با همکاری روسیه و ایران بر جهان تسلط خواهند یافت.”
تونی بلر همچنین از سیاست غلط در قبال خاورمیانه که مهمترین نقطه جهان برای آنهاست (به واسطه انرژی و پولهای زیاد شیوخ در بانکهای غرب) به از دست رفتن این منطقه اعتراف کرد.
تونی بلر به شکاف میان اروپا و آمریکا نیز اشاره داشت.
او همچنین گفت:
“اروپا دنبالهرو (به واقع مستعمره) آمریکا است.”
ولی در انتخاب میان ادامه این روش و یا قطع آن، عاجز بود.
در نهایت تونی بلر میگوید:
اگر بخود نجنبیم کار تمام است.
ولی خود آقای بلر هیچ استراتژی و برنامهای برای ارائه نداشت هرچند سعی میکرد ظاهرا نشان بدهد که راهی دارد ارائه میدهد ولی همه چیز گویای دست خالی او بود.
چرا غرب علیرغم نداشتن استراتژی توانست تا این زمان دوام بیاورد؟
از چندین سال پیش نوشتم که غرب هیچ برنامهای ندارد ولی اینکه میتواند به کارهایش سروسامان بدهد به دلیل داشتن قدرت مالی و نظامی بسیار قوی است که توسط آنها سایرین را سرکوب میکند و از جانبی سایرین نیز قدرتی برای مقابله ندارند.
نکته:
قدرت علمی – تکنیکی غرب را نباید فراموش کرد که خود در سایه پول فراوان بدست آمد و از طریق آن نیز بر ثروت و قدرت آنها افزوده شد.
همچنین به بررسی این نکته نیز پرداخته بودم که:
کشورهایی نظیر ایران برای قوی شدن از میان دو آلترناتیو اقتصادی (مالی، تجاری، صنعتی و …) و یا نظامی کدام را میتوانند پیش ببرند؟
سختی کار آنجا بود و هست که کشورهای غیر اروپایی و یا غیر مسیحی و غیر طرفدار یهودیان صهیونیست، اجازه ثروتمند شدن و از نظر نظامی قوی شدن را ندارند.
پس ایران اگر میخواست از نظر اقتصادی (بانکی، صنعتی، تجاری …) ثروتمند یا قوی بشود به آسانی میتوانستند هرگاه لازم ببینند او را با سر بزمین بزنند. کمااینکه حتی ژاپن و کره جنوبی را هم به آسانی و در کمترین زمان میتوانند به زمین بکوبند.
نکته:
کره جنوبی را برای همین مسائل سیاسی به مسیحیت سوق دادند و تایوان را نیز. و دلیل فشار زیاد فرهنگی غرب بر ایران نیز همین نکات است.
اما شانس پیشرفت نظامی برای ایران بیشتر بود و در این مسیر افتاد.
نکته:
پایه فکری – فلسفی من بر علم و گسترش آن بوده و هست. ایران نیز با گسترش دانشگاهها- علم (به احتمال قوی با پیروی از فلسفه – دیدگاه من) توانست به قدرت نظامی دست بیابد.
موضوع مهم اینجاست که ایران نه تنها در منطقهای استراتژیک قرار دارد بلکه خود نیز بسیار استراتژیک است؛ بهمین دلیل هرچند مثلا کره شمالی به بمب اتمی هم دست یافته، ولی در معادلات جهانی ابدا هم پای ایران نیست.
مبارزات ضد استعماری!
داستان مبارزات ضد استعماری جدید نیست. تا مدتی پیش مستعمرات مستقیما و با حضور سربازان حفظ میشد ولی بعد تلفیقی از حضور نظامی و قدرت مالی بوجود آمد، مخصوصا از زمانی که آمریکا سلطه دلار را بر جهان تثبیت کرد. اما در استعمار کشورهای اروپایی (آلمان و…) و امثال ژاپن و کره شمالی نیروی نظامیی مشخص به عنوان نیروی استعمارگر- سلطهگر وجود ندارد.
از طرفی درگیری ایران با آمریکا و یا غرب جدید نبود/نیست؛ بلکه در وجود یا حافظه یا خواسته این مردمان، مبارزه با استعمار، کاپیتولاسیون و… از دههها پیش وجود داشت. پس هرچند آمریکا، اسلامگرایی را با هدف جلوگیری از نفوذ شوروی (که از افغانستان شروع شده بود) و تا حد سرنگونی شوروی میخواست؛ اما تصور نمیکرد که درون این مردمان و بسیاری از رهبران مخالف شاه، روحیه استقلال طلبی و آزادیخواهی و مخالفت با حضور و دخالت آنها تا این حد در کشور وجود داشته باشد.
این عدم آگاهی همراه با روحیه استعمارگرانهای که در حد نگاه/رفتار بردهداری به سایرین بود؛ و در کنار آن نداشتن استراتژی (برنامه، دانش و عقل سیاسی) کار را به آنجا کشید که مجبور به رودر رویی با ایران شد. در ابتدا صدام را تحریک کرد و…
توجه شود که تا حدود یک – دو قرن پیش در آمریکا به شکل کاملا علنی بردهداری بود و حتی پس از جنگ داخلی و به ظاهر بر داشتن بردهداری، هنوز گروههای نژادپرست و آن نگاه بردهداری در آنجا هست …
غرب در سالها و ماههای اخیر همان رفتار رومیان را با روسیه هم کرد. امری که باعث شد آقای کسینجر از سیاسیون با سابقه آمریکا (که اتفاقا به دلیل یهودی – صهیونیست بودن طرفدار جدی اسرائل است) صدایش بلند شود و گفت:
“شما دارید روسیه را به دامن چین هل میدهید.“
و چنین نیز شد و هنوز هم عقل این متکبران سرجایش نیامده است. هرچند دیگر کار از کار گذشته است و مخصوصا همین دیروز با امضا توافق نامههای قوی اقتصادی چند ده میلیارد دلاری روسیه و ایران برای استخراج نفت، گاز و .. و ترانزیت کالا، کار دیگر کارستان شده است.
توافقنامه با چین، ورود ایران به اتحادیه شانگهای، اورو آسیا و احتمالا بریکس و… و بزودی ورود بسیاری کشورهای دیگر مانند ونزویلا، کره شمالی، نیکاراگویه، هند، پاکستان و… این جبهه شرقی را آنقدر قوی میکند که بنا بر اظهارات صریح تونی بلر کار غرب تمام خواهد شد.
از چند سال پیش نوشتم که جهان در حال تغییر است و مخصوصا در دوران کرونا همواره اشاره داشتم:
“آش شور است اما نه به آن شوری”.
کرونا هست ولی همانند سایر ویروسهاست. ولیکن در پشت پرده مسائل یا تغییراتی در سطح جهان در حال انجام است که باید روی آن سرپوش گذاشته میشد.
پس از اولین صداهای پایان کرونا، شاهد ظهور این تغییرات به صورت علنی بودیم/هستیم؛ مخصوصا با حمله روسیه به اکراین و تحریمهای روسیه توسط غرب؛ و شکست این تحریمها و فشار آن بر خود این کشورها؛ تغییر در روابط جهان؛ جایگزینی معاملات و تجارت کشورها با ارزهای خود و نه با دلار و…
و اکنون نیز آقای تونی بلر از بزرگترین تیوریسینهای غرب و در کنار او بسیاری دیگر همانند کسینجر اعتراف به شکست غرب کردهاند.
کشورهای غربی مذهبی هستند و فقط با هم مذهبان همکاری و روابط نزدیک برقرار میکنند همچنین دیدگاه مذهبی آنها همراه با نژادپرستی میباشد. پس داشتن روابط سالم، مساوی و انسانی سایرین با آنها امکان ندارد.
کشورهای شرقی غیر مذهبیاند و پایه روابطاشان برآن نیست، بلکه بر تجارت است. پس میتوانند با هرکشوری بدون نگاه مذهبی و نژادپرستانه رابطه داشته باشند.
اما:
در تجارت باید هشیاری تجاری داشت.
همچنین
در سیاست نه دوست وجود دارد و نه دشمن؛
در عین حال همه دوست هستند و همه دشمن.
۲۰ ژولای ۲۰۲۲
۲۹ تیر ۱۴۰۱
اپسالا – سوید