بررسی دانته و کتابش کمدی!

کتاب “کمدی” نوشته دانته، آنچنان مهم بود که زبان او را به زبان رسمی ایتالیایی تبدیل کرد.

نکته مهم دیگر اینکه دانته با این کتاب به نوعی راه فلسفه و عقل را در غرب مسیحی بست و پس از آن حرف‌هایی سطحی و بی مغز و حتی ضد عقل و فلسفه و انسانیت به عنوان فلسفه در غرب رواج یافت.

در همین ابتدا یک توضیح ضروری است:

داستان رفتن به آن جهان و آوردن اخبار آن دنیا در یکی دو سطر در کتاب افلاطون آورده شده، اما به صورت گسترده در “ارداویراف نامه” آمده است.

یعنی این کتاب ابتکار دانته نبوده بلکه او از ایرانیان تقلید کرده است.

اما نکته مهم اینست که دانته در کتاب خود دو فیلسوف یکی ابن سینا و دیگری ابن رشد را به جهنم می‌فرستد.

ابن رشد کسی است که در پاسخ به کتاب “تهافت الفلاسفه” نوشته امام محمد غزالی که با این کتاب به فلاسفه و فلسفه حمله میکند و با تکمیل آن در کتاب -المنقذ من الضلال – راه فلسفه را می‌بندد؛ کتاب “تهافت التهافت” را نوشت و نظرات امام محمد غزالی را رد کرد.

این نکات نشان می‌دهد که دانته از این مطالب آگاه بوده زیرا این کتب به هر طریق در آن مناطق مخصوصا ایتالیا بوده و اخبار آن نیز منتشر می‌شده، و البته بنا بر اتفاق نظر محققین رستاخیز علمی- فرهنگی در غرب به واسطه نفوذ افکار مسلمانان که همین افکار بود، صورت گرفت.

با این مقدمه با اینجا می‌رسیم:

من کتابی منتشر کردم به نام “فلسفه واقعی، فلاسفه کاذب، چرا افلاطون دمکراسی را بدترین سیستم نامید”.

در این کتاب فلسفه خودم را واقعی و فلاسفه غرب را کاذب نامیدم که دلایل آن نیز مفصل آورده شده است. این به اصطلاح فلاسفه در واقع عقل و فلسفه و در نتیجه انسانیت را به قهقرا بردند. آنها در خدمت سرمایه‌داران بزرگ مخصوصا یهودی قلم زدند و این سرمایه‌داران با ترجمه آثار اینها به ده‌ها زبان در دنیا، هم مغزها را شستشو دادند و منحرف کردند (که از این راه بر جهان سلطه فکری یافتند) و هم پول خوبی بدست آوردند.

سرمایه‌داران بزرگ حاکم بر غرب، وحدت اشان برمبنای دین است و عملکردشان برمبنای منافع اقتصادی که ابدا ارتباطی با آنچه در دانشگاه‌ها به عنوان فلسفه تدریس می‌شود ندارد.

آنها این فلسفه بافی های کاذب که بیشتر سفسطه بازی و ضد عقل و فلسفه است را برای بازی دادن مردمانی که ظاهراً روشنفکر هستند و یا تحصیل کرده و … به راه انداخته اند. من با هر فلسفه دانی صحبت کردم در مدت کمتر از یک ساعت از آنچه که به عنوان فلسفه در دانشگاه‌ها فرا گرفته بود با شرمندگی یاد کرد و آنها را مردود دانست.

حال اینکه هنوز عده‌ای در ایران (و سایر کشورها)؛در سطح بالای تصمیم گیری سیاسی مباحث مسخره کانت، مارکس و … را مطرح می‌کنند به واسطه عقب افتادگی آنهاست.

– مباحث سیاسی که این دسته فلاسفه کاذب غرب مطرح کردند ابدا واقعی نبود. هیچ کدام آنها به سیستم استعماری غرب انتقاد واقعی و‌ جدی نکردند وگرنه کتب آنها ابدا پخش نمی‌شد. آنها برده‌داری قدیم (در همان زمان) و برده‌داری نوین در غرب را زیر سوال نبردند، زیرا هم اکنون حاکمیت‌ها در غرب پیش از اینکه مردم سایر کشورها را زیر کلید بردگی و بندگی ببردند مردمان خودشان را چنین کرده و شستشوی مغزی داده‌اند.

نکته:

هرچند ظاهراً مارکس ضد سرمایه‌داری قلم زده است ولی حرف‌های او آنچنان بی مغز و غلط است که جای شک در منحرف کردن فلسفه باقی نمی‌گذارد.

نکته جالب‌تر اینکه سرمایه‌داران یهودی-صهیونیست غرب برای سلطه بر جهان می‌بایست فراماسونری را عقب می‌راندند و برای اینکار از نظرات مارکس (از انبیا یهودی) استفاده کرده حزب کمونیست روسیه را توسط یهودیان به راه انداختند و با کمک حدود ۸۰۰ هزار یهودی انقلاب کمونیستی به رهبری لنین (از انبیا یهودی) به راه انداختند و … که توضیحات آنها را پیشتر نوشته‌ام.

– مسایل اجتماعی مطرح شده از جانب این فلاسفه کاذب نیز در خدمت منافع همین اربابان سرمایه‌دار است.

توجه به کمک‌های به اصطلاح به علم، توسط این سرمایه‌داران نشان می‌دهد که آنها دانشگاه‌ها و اساتید دانشگاه‌ها را با این مبالغ عیان و مبالغی که به اشکال دیگر به آنها پرداخت می‌شود، خریده‌اند.

در حالیکه اگر کتبی که توسط مسلمانان (ایرانی و عرب) نوشته شده‌اند را بخوانیم به برتری بدون شک اینها بر نوشته‌های فلاسفه کاذب غرب پی خواهیم برد.

اشاره:

مطلب در حال اصلاح و تکمیل است…

۳۰ ژانویه ۲۰۲۴

۱۰ بهمن ۱۴۰۲

زامبیا – تانزانیا

فیلسوف صاحب مکتب

م. حسن بایگان

USAIran