مردم سوید موشهای آزمایشگاهی!
ماجرای آدم دزدی و مبادله جاسوس!
در این چند ساله اخیر پرده از چهره سوید کاملا به کنار رفته است. سرمایهداران بزرگ سوید در همکاری با سایر سرمایهداران بزرگ بینالمللی، کشور را به شکلی در آوردهاند که کاملا به یک آزمایشگاه تبدیل شده و مردم سوید موشهای آزمایشگاهی آن هستند. هدف سرمایهداران بزرگ بینالمللی غرب آنست که در آینده جهان را به این شکل آزمایشگاهی در بیاورند. آنچه هم راجع به گذاشتن چیپس در بدن میگویند اکنون به شکلی در سوید در حال اجرا است و بزودی به مرحله چیپسگذاری هم خواهد رسید.
در هیچ کشور دیگری در جهان سرمایهداران بزرگ تا این حد همه ثروت و قدرت را در دست نگرفتهاند. اینجا فقط تعدادی مشاغل کوچک و پر دردسر ولی کم در آمد در اختیار درصد بسیار اندکی از مردمان مانده است. بانکها، صنایع، تجارت خارجی، بازار داخلی و… همه در اختیار چند تن و یا گروه میباشد. صحبت از هزاران میلیارد دلار سرمایه و میلیونها نفر کارمند و کارگر تحت اختیار سرمایهداران است.
طنز ماجرا آنجاست که تا حدود سه دهه پیش که کشورهای کمونیستی وجود داشتند غرب میگفت که در این کشورها امکان رقابت آزاد وجود ندارد و همه چیز در اختیار دولت است. اما اکنون در سوید ابدا امکان رقابت وجود ندارد همه چیز در اختیار چند فرد و جناح مذهبی (خانواده والنبری، کلیسیای سوئد، سواران معبد، فراماسیونری، بیلدربری و… که همه مذهبی هستند و در پشت پرده قدرت و ثروت را میان خود تقسیم کردهاند) میباشد.
اخیرا نیز سوید علنا و رسما خود را به آغوش آمریکا و اسرائل انداخت و تمام اختیار کشور را به آنها داد. نکته اینجاست که سرمایهداران بزرگ این کار را به نام حزب سوسیال دمکرات سوید به انجام رساندند و به نوعی این حزب عامل آنها بود و هست؛ زیرا رهبری حزب سوسیال دمکرات سوید در اختیار کلیسیای سوید است که خود سرمایهداری بسیار بزرگ با داشتن مقدار زیادی زمین، سهام مثلا در کارخانههای اسلحه سازی ووو است.
اگر جناح – احزاب راست، دولت را در اختیار داشتند و میخواستند به ناتو به پیوندند و اینچنین آشکارا وابستگی خود را به آمریکا و اسرائل را اعلام بکنند، آنگاه به طور سنتی (سنتی به تمام معنی مسخره) حزب سوسیال دمکرات با آن مخالفت میکرد و کار گره میخورد ولی آنها اجازه دادند تا حزب سوسیال دمکرات علیرغم در صد رای بسیار کم و بسیار پایینتر از ۵۰ در صد، دولت را در اختیار داشته باشد و تمام آنچه آنها میخواستند را این حزب به سرانجام برساند. و البته برای اینکارها اذهان را گمراه کردند. آنها زنی را که مهره خودشان بود بر سرکار آوردند ولی برای انحراف افکار عمومی شروع به تبلیغ آن نمودند که سوید کشوری پیشرفته است و نخست وزیر زن دارد.
و…
داستان جاسوسی در سوید!
برای روشن شدن موضوع وابستگی سوید، شاهدی آورده میشود.
یکی از شواهد وابسته شدن سوید به اسرائل داستان جاسوسیهاست.
یک ایرانی همانند صدها ایرانی که همیشه و در هر زمان به عنوان فرصت تحصیلی، در خارج هستند به سوید آمد . سپس با همان وضعیت قبلی یعنی به عنوان یک ایرانی به ایران بازگشت. در این مرحله ایران او را به اتهام جاسوسی برای اسرائل بازداشت و زندانی کرد.
تا اینجای ماجرا آنچه که به سوید باز میگردد این بود که: فردی از یک کشوری دیگر در کشور او با کشور سومی وارد کارهای جاسوسی میشود، پس باید سوید پا را به میان میگذاشت تا واقعیت را روشن بکند؛ زیرا این کار امنیت و استقلال کشور را به خطر میانداخت؛ و هیچ کشوری حق ندارد از موقعیت کشور دیگری برای کارهای جاسوسی سوء استفاده بکند.
پس اگر دولت سومی (اسرائل) در این کشور (سوید) دست به کار جاسوسگیری زده است، سوید (سازمان امنیت کشور سوید) باید آن را مشخص میکرد.
اگر چنین نبوده آنگاه با مدرک آن را ثابت میکرد و در خواست حمایت از آن شخص توسط سازمان ملل و سایر ارگانهای بینالمللی را میداد. و از ایران بابت این کار شکایت کرده، خواستار عذرخواهی رسمی دولت ایران میشد و…
اما اگر واقعیت ماجرا جاسوسی بوده، آنگاه باید دولت اسرائل را محکوم میکرد.
برخلاف این رویه معقول و عادی اما، سوید سریعا عکسالعمل دیگری از خود نشان داد که کاملا مشخص میکرد این شخص جاسوس و در همکاری با سوید و اسرائل بوده است.
سوید کاملا ناشیانه عمل کرد و از جمله به شخصی که در ایران بود و احتمال قوی زمانی هم که در سوید بوده درخواست سویدی شدن را نداده بود، شهروندی سوید را داد. امری عجیب و استثنایی در تاریخ که فقط در صورتیکه فردی در خدمت کشوری (معمولا جاسوسی بسیار مهم و یا …) باشد چنین کارهایی شاید صورت میگیرد؛ هرچند به نظر نمیرسد تا به حال چنین کاری در جهان صورت گرفته باشد؟؟؟!!!
نکته مهم:
توجه شود؛ در جهان به طور معمول جاسوس را نمیکشند، بلکه سعی میکنند از او استفاده ببرند. در بعضی موارد او را با جاسوس دیگری مبادله میکنند و…
پس صحبت از اینکه سوید نگران اعدام آن شخص بود جای سوال دارد.
در صورتی یک جاسوس را میکشند که باعث مرگ تعدادی از افراد مخصوصا افراد مهم شده باشد تا درسی برای سایر جاسوسان اینچنینی بشود.
اینکه ایران اتهام دست داشتن آن فرد در ترور دانشمندان هستهای ایران را به آن شخص وارد کرده، اتهام بسیار بزرگی است و البته ترور این دانشمندان اقدام بسیار بزرگ و خطرناکی بر علیه امنیت و … کشور ایران بوده است.
البته پیشتر ایران لو رفتن نام آنها را به شرکت آنها در پروژه سرن در کشور (به نظرم) اردن نسبت داده بود.
پس جای بحث و مذاکره با دولت ایران به صورت مخفی – علنی و حتی از طریق سازمان ملل و … و به دور از روش کاملا عجیب و کاملا مشکوک سوید وجود داشت.
بسیاری مردمان هم اکنون در سوید هستند و درخواست پناهندگی به دلائل سیاسی و… دارند و بعضی از آنها نگرانی از جان خود را مطرح کردهاند اما سوید به آنها اهمیتی نمیدهد، ولی به یکباره به این شخص خارج از کشور و بدون هیچ درخواستی از طرف او، به او شهروندی میدهد. اینها جای شک دارد.
موضوع ابدا انسان دوستی نیست نباید فریب خورد. اگر واقعا این شخص جاسوس و در این رابطه جاسوسی در ارتباط با سوید نبود، پس سوید میتوانست همانند بسیاری مردمان دیگر او را به اختیار دولت خودش رها کند.
نکته دیگر آنجاست که اگر این شخص فقط برای اسرائل جاسوسی کرده بود که قاعدتا سوید نیز از آن اطلاعی نمیبایست میداشت، پس چرا سوید این همه دنبال منافع اسرائل را گرفته؟ و خواستار نجات جاسوس آنها شده است؟
با تاکید بر آنچه پیشتر نوشتم: سوید از کجا میدانست که او جاسوس اسرائل نبوده است؟
اگر دقیقا میدانست پس چرا مدارک را به جهان ارائه نداد – نمیدهد.
هدف این نوشته همین بود که نشان داده شود سوید به نوکر رسمی اسرائل تبدیل شده است و برای منافع اسرائل حاضر است منافع مردم خودش را زیر پا بگذارد.
نمونه ها زیاد است مخصوصا داستان جنگ اکراین که دولت و حاکمیت سوید موضع ضد منافع ملی اتخاذ کرد و کشور را وارد یک اتحادیه جنگی ضد انسانی کرد.
سوید مستعمره شده است و در هیچ مستعمرهای، استقلال وجود ندارد در نتیجه آزادی، دمکراسی، حقوق بشر و… وجود ندارد؛ بلکه همه چیز را استعمارگر تعیین میکند.
سوید در یک اقدام دیگر کار مشکوک خود را تکمیل کرد و برای آزادی این جاسوس (با توجه به استدلالات فوق یعنی اعمال کاملا مشکوک سوید از این به بعد بگوییم جاسوس)، دست به آدم ربایی زد. پلیس امنیتی سوید که ظاهرا در پرونده هیچ کاره بود و دولت او را کنار گذاشته بود، به یکباره با همکاری موساد و چند تن از ایرانیان یک ایرانی بد نام، شکنجهگر و کسی که شاید دستش هم به خون زندانیانی سیاسی آلوده بود را دزدید تا او را با آن جاسوس مبادله بکند.
این تصویری است که با دیدی بی طرفانه از آن ماجرا میتوان دید.
دولت و مخصوصا حاکمیت سوئد نه تنها دولتی مردمی نیست بلکه ضد مردمی است و در صدر این دولت خانمی نشسته است که به خاطر اعمال و خیانتهایش به کشور باید او را به دادگاه جنایی کشاند.
سوید واقعا آزمایشگاهی تمام عیار شده است و مردم را آنچنان شستشوی مغزی دادهاند که کسی ابدا فکر نمیکند که ممکن است خودش یا جامعهاش شستشوی مغزی شده باشد.
۳۱ آگست ۲۰۲۲
۹ شهریور ۱۴۰۱