آیا جنگ اکراین زنگ خطر پایان اسرائل است؟ نقش صهیونیستها در جنگ اکراین! جایزه صلح نوبل را باید به خود کمیته نوبل داد!

   خرید زمین‌های اکراین و تبدیل آن به کشوری یهودی (همان بلایی که سر فلسطینیان آوردند) هدف صهیونیست‌ها بود!

جنگ اکراین جنگی تعیین کننده برای آینده قدرت در جهان است!

چه نیروی پشت عامل جنگ‌ها و کشتارهاست؟

   همه کسانی‌که کمی با سیاست آشنا هستند، می‌گویند جهان در دست‌های تعدادی سرمایه‌دار است؛ یا امپریالیست‌ها بر جهان حکومت می‌کنند.

اما این سرمایه‌داران بزرگ چه کسانی هستند و چکار می‌کنند؟

   اینها مردمانی ساکن همین کره زمین هستند، پس باید اسامی آنها مشخص بشود تا مردمان، حاکمان یا دشمنان خود را بشناسند! تنها با گفتن سرمایه‌داران بین‌المللی مشکل مردم با کسانیکه جهان را به شکلی غیر انسانی در آورده و اراده خود را تحمیل می‌کنند حل نمی‌شود. باید نام آنها را همه جا آورد تا مردم آنها را بشناسند. مثلا زمانی‌که صحبت از فلان جنگ (افغانستان، خاورمیانه … اکراین) می‌شود، آوردن نام آمریکا، روسیه یا هر کشوری… سرپوش گذاشتن بر روی نام کسانی است که مسبب اصلی جنگ‌ها برای ثروت بیشتر هستند وگرنه آمریکا، غرب، اسرائل، روسیه کیست وچیست؟!

   اینچنین نام بردن‌های کلی (آمریکا، اروپا، سرمایه‌داران) به ‌وضوح انداختن گناه جنایات برگردن مردم عادی است و مردمان کشورهای مختلف بدون اینکه خود بدانند دشمن یکدیگر می‌شوند و به جنگ و کشتار یکدیگر می‌روند. لیکن آن بانیان اصلی جنگ‌ها و فلاکت‌های مردم از هرگونه خطر و احتمال/امکان محاکمه در دادگاه‌های بین‌المللی آسوده خاطر می‌شوند.

   از طرفی اکنون دارند انگشت اتهام را بر روی یک شخص بنام “پوتین” می‌گذارند؛ بسیار خوب حالا که از او نام می‌برید اسامی سرمایه‌داران بزرگ حاکم بر غرب را نیز بیاورید همان کسانیکه عوامل اصلی جنگ‌ها در جهان و از جمله همین جنگ اکراین هستند و مهره‌هایی را به نام رییس جمهوری، نخست وزیر و… تعیین می‌کنند.

   دولت‌ها در غرب کارمندان بی اختیار سرمایه‌داران هستند؛ مخصوصا در کشورهایی مانند سوید.

اگر وزرا درسوید قدرت داشتند ابدا این چنین بی خطر در شهرها قدم نمی‌زدند.

کسانی‌که وزرا و دولتیان را می‌کشند مردمان عادی نیستند بلکه در میان خود قدرتمندان و حاکمان هستند.

پس اگر احساس بکنند وزیری می‌خواهد از زیر کلیدشان خارج بشود همانند نخست وزیر سوید “الف پالمه” (ریشه‌ای یهودی هم داشت) و یا وزیر خارجه سوید “آنا لیند” او را در شهر مقابل چشم همه می‌کشند تا درس عبرتی برای بقیه باشد و به این شکل به قولی همه را اخته می‌کنند و کردند.

   همه سیاسیون سوید مخصوصا سوسیال دمکرات‌ها که وزیرشان کشته شده بود در گوش یکدیگر می‌گفتند: قتل “آنا لیند” کار اسراییل است. ولی چرا کسی به غیر از من جرات نکرد آن را علنی بگوید و بنویسید؟

   اگر  سوید کشوری مستقل، آزاد و دمکراتیک است و آزادی بیان وجود دارد، اینچنین نباید باشد و می‌بایست دولت و همه رسانه‌ها از قاتلین اصلی به عیان نام می‌بردند و آنها را به دادگاه می‌کشیدند؛ نه اینکه ترسان و لرزان تنها در گوش بعضی افرادی که می‌شناختند، بگویند.

   نخست وزیر و وزیر خارجه‌ کشور سوید را می‌کشند؛ دولت و سازمان‌های امنیتی و… همه قاتل یا دستور دهندگان را می‌شناسند ولی سکوت مرگبار حاکم است. این کاملا در تقابل با استقلال، آزادی، دمکراسی، آزادی بیان وحقوق بشر در هر کشوری است.

    مردمانی که کمترین آگاهی سیاسی را دارند، می‌دانند در میان سرمایه‌داران بین‌المللی، اتحادیه یهودیان صهیونیست از بقیه گروه‌ها قوی‌تر است که نه تنها با قدرت مالی و مالکیت بر بانک‌های بزرگ بین‌المللی حاکمیت خود را اعمال می‌کند؛ بلکه از زاویه دینی نیز با توجه به نکات تحقیرآمیز، غیر انسانی و عقب افتاده‌ای که در کتب مقدس عهد عتیق و مخصوصا عهد جدید (انجیل) آمده است، کنترلی مذهبی –  روانی بر مسیحیان دارند.

نتیجه:

   پس در این نوشتار و بقیه نوشتارهای من هرگاه صحبت از غرب می‌شود مقصود دولت‌های بی لیاقت دست نشانده نیست، بلکه مقصود همان سرمایه‌داران بزرگ بین‌المللی هستند که در صدر آنها چند خانواده بزرگ صهیونیست روچیلد، کاسل، والنبری … قرار دارند که جهان را بین خود تقسیم کرده‌اند و هرکدام در کشوری ساکن شده و حکومت می‌کنند. بقیه مردمان بردگان یا به نوشته “انجیل” سگان کثیفی به حساب می‌آیند که از ته مانده خوراک این یهودیان می‌خورند.

   ماجرای سگ نامیدن/بودن و خوردن ته مانده یهودیان را، بزرگان قوم دین مسیحی  دقیقا می‌دانند. از همه آگاه‌تر به این نکته کلیسیاهای صهیونیستی هستند که در راه اندازی آنها یهودیان و اکنون به طور مشخص اسرائل دست دارد.

بررسی نقش سرمایه‌داران بزرگ صهیونیست در وقایع اخیر جهان

برای بررسی وضعیت کنونی جهان کمی به عقب می‌رویم.

   داعش را غرب درست کرد و رهبری آن در دست خودشان بود آنها دو‌ هدف را دنبال می‌کردند:

۱- پس از سلطه داعش، کشورهای منطقه مخصوصا ایران را تجزیه بکنند. با تجزیه و کوچک و ضعیف کردن کشورهای منطقه، امنیت اسرائل کاملا تامین می‌شد.

۲- خط لوله نفت و مخصوصا گاز منطقه را از مسیر سوریه به غرب ببرند. پس آنچه اکنون نیاز غرب به گاز روسیه است از میان می‌رفت.

با اجرای این دو هدف یهودیان صهیونیست آقای بلامنازع جهان می‌شدند. زیرا  آنگاه شکستن روسیه و عقب گذاشتن اقتصاد چین نیز کاری مشکل نمی‌نمود.

   این پروژه با دخالت ایران شکست خورد. ایران توانست روسیه را نیز به حساسیت موضوع و عاقبتی که در انتظارش بود، یعنی خرد شدنش، آگاه بکند. پس روسیه وارد جنگ شد و همه چیز چرخید تا به امروز رسید.

بررسی جنبههای مختلف عاقبت جنگ اکراین

   اکنون نزدیک دو ماه است که جنگی بد در اکراین آغاز شده است که متاسفانه همین قدرت‌های حاکم برجهان روز به روز آن را پیچیده‌تر می‌کنند و نمی‌گذارند تا با مذاکرات و طروق انسانی و صلح‌آمیز حل بشود. چرایی آن و نقش این افراد را بزودی خواهیم دید.

   اما اگر بخواهیم وضعیت اکراین را با همین شکل و با توجه به آنچه قدرت‌های حاکم جنگ افروز می‌خواهند، بررسی کنیم، می‌توان دو حالت کلی برای جنگ در نظر گرفت؛ شکست و یا پیروزی روسیه؛ و یک حالت میانه که دست‌یابی به آن فعلا هیچ چشم اندازی ندارد.

۱- شکست روسیه

   چنانچه روسیه در این جنگ شکست بخورد به طور قطع این سرزمین بزرگ را تجزیه خواهند کرد.

پس از آن سراغ کشورهای منطقه خاورمیانه و ایران می‌آیند و آنها را هم تجزیه می‌کنند.

آنگاه قدرت چین نیز از میان می‌رود و … در نتیجه یهودیان صهیونیست به قدرت بلامنازع جهان تبدیل می‌شوند.

   پس روسیه برای اینکه شکست نخورد و تجزیه نشود، کاملا نیازمند ایران است و مجبور است ایران را بر اسرائل ترجیح بدهد و حتی سوریه را ترک بکند تا هم نیروهای خود را آزاد کرده به جبهه اروپا بیاورد و هم تهدیدی را مقابل اسرائل بگذارد.

   در چنین حالتی، اوضاع در خاورمیانه کاملا خواهد چرخید. آنگاه دیگر حملات اسرائل به سوریه بی جواب نخواهد ماند. مخصوصا ایران و سوریه سلاح‌های بهتری در اختیار فلسطینیان و حزب‌الله و سایر نیروهای منطقه قرار خواهند داد.

   سوریه نیز از طریق ایران به سلاح‌های دفاع هوایی و حملات موشکی مجهز خواهد شد و در مقام پاسخ مستقیم به حملات نظامی اسرائل برخواهد خواست و دیگر هواپیماهای اسرائل نمی‌توانند به راحتی بر فراز منطقه به پرواز درآیند.

   شیخ‌ نشین‌های منطقه نیز برای در امان ماندن از عواقب این جنگ و ضربه نخوردن از نیروهای نیابتی، مجبور به سکوت و حتی کناره‌گیری از اسرائل خواهند شد.

۲- اگر روسیه پیروز بشود

   نکته اول این است که به نظر نمی‌رسد روسیه بتواند همه اکراین را متصرف بشود بلکه بیشتر خواستار ناحیه شرق و جنوب کشور (حاشیه دریای سیاه) است.

   چنانچه روسیه پیروز بشود، به معنای آنست که بر غرب پیروز شده است. آنگاه وضعیت قدرت در جهان خواهد چرخید و به  کشورهای متحد شرقی منتقل خواهد شد.

   در این چرخش جای زیادی به سرمایه‌داران یهودی صهیونیست داده نخواهد شد، بلکه امکانات آنها را بسیار محدود خواهند کرد.

این چیزی است که غرب به سادگی نمی‌پذیرد و برای اجتناب از آن دست بهر کاری می‌زند. فدا کردن اکراین در همین راستا بود و ادامه جنگ در این کشور با مسلح کردن با بهترین سلاح‌ها و همچنین اعمال سخت‌ترین تحریم‌ها و اعمال دیگری که قابل پیش بینی نیست. و معلوم نیست که تن به یک جنگ اتمی هم ندهند زیرا آن ثروتمندان بسیار قدرتمند که در غرب دولت تعیین می‌کنند؛‌ در خانه‌های بسیار امن و بدور از هر خطری خواهند بود. تنها هدف آنها حفظ ثروت‌اشان از خطر است. جان انسان‌ها و زندگی سخت و … دیگران برایشان کمترین ارزشی ندارد. زیرا در کتب مقدس آنها چنین آمده است.

پس بی جهت نیست که من بیشترین و اصلی‌ترین نیرویم را صرف فلسفه و مبارزه با این افکار، ادیان و نوشته‌های غیر انسانی می‌کنم.

روسیه و تشکیل اسرائل بزرگ در اکراین

حیله قدیمی خرید زمین برای مالکیت بر کشور

   از چند سال پیش بعضی تیوریسین‌های یهودی صهیونیست با توجه به موقعیت منطقه و خطراتی که دایم موجودیت اسرائل را تهدید می‌کرد/می‌کند خواستار آن بودند تا در جای دیگری نیز پایگاه یا پناهگاهی بیابند و این نقطه مورد نظر اکراین بود. هدف آنها مناطق جنوبی اکراین یا سواحل دریای سیاه بود. بهمین دلیل آنها یکی از عوامل خود زلنسکی را به مقام ریاست جمهوری رساندند و این شخص فروش تمام زمین‌های کشاورزی اکراین را پیگیری می‌کرد. تنها کسانی هم که قدرت خرید این همه زمین را داشتند همین یهودیان صهیونیست بودند که با پول خود مردم که در بانک‌هایشان جمع کرده بودند اینکارها را می‌کردند. در نتیجه آنها به‌طور رسمی صاحب اکراین می‌شدند.

این همان نقشه‌ای بود که در فلسطین نیز اجرا کردند و حال مدعی هستند که شما ملت فلسطین خودتان زمین‌هایتان را فروختید.

چرا اکراین را به اتحادیه اروپا نپذیرفتند؟

   شاید یکی از دلایلی که اکراین را به اتحادیه اروپا نپذیرفتند همین نکته بود. زیرا در صورتیکه عضو اتحادیه اروپا می‌شد دیگر به آسانی نمی‌شد آنرا تجزیه کرد و قسمت مهم و استراتژیک آنرا به یهودیان صهیونیست به‌عنوان یک کشور مستقل داد. و یا از آن فراتر تمام اکراین را رسما کشوری یهودی بکنند. این داستان هنوز هم در جریان سبک و سنگین کردن است زیرا نمی‌دانند نتیجه جنگ چه خواهد شد.

    اتفاقا این قسمت جنوب اکراین (حاشیه دریای سیاه) از آن مناطقی بود که روسیه نیز به آن تمایل داشت و در نتیجه کار به آنجایی رسید که اکنون شاهد هستیم. این منطقه که مورد علاقه دو طرف بود آنها را به رودرویی کشانده است به‌طوریکه عقب نشینی برای هیچ کدام ساده و قابل پذیرش نیست. قطعا روسیه ازاین نقشه صهیونیست‌ها آگاه بود و در نتیجه به نوعی مجبور به مداخله، پیش از دیر شدن، شد.

اهمیت استراتژیک موقعیت جغرافیایی ایران برای روسیه

   علیرغم تمام گستردگی روسیه، اما این کشور اکنون از نظر ارتباطات جغرافیایی به نوعی در محاصره قرار گرفته است. با نگاهی به نقشه جغرافیای روسیه این نکته به‌وضوح دیده می‌شود.

   بهترین راه‌ روسیه برای ارتباط گسترده با جهان از طریق ایران است. نکته‌ای که برای تنفس روسیه در این شرایط از اهمیت تام برخوردار است.

   این از مهمترین نکاتی است که نیاز روسیه به ایران را نشان می‌دهد در حالی‌که اسرائل نه تنها چنین امتیازی برای روسیه ندارد بلکه خود این کشور و صاحبان آن یعنی سرمایه‌داران بزرگ یهودی، این مشکل و‌ جنگ را جلوی پای روسیه و جهان گذاشتند.

پس با توجه به اختلافاتی که میان روسیه و اسرائل بوجود آمده؛ و اینکه  روسیه نیز بخوبی می‌داند در پشت تحریم‌های غرب، یهودیان صهیونیست قرار دارند، برای نجات خود مجبور است به ایران امتیازاتی بدهد.

حتی هم اکنون بهترین، امن‌ترین (و شاید تنها) راه روسیه برای رسیدن به سوریه از طریق ایران است. راه ترکیه (تنگه داردانل) چندان قابل اعتماد و دایمی نخواهد بود.

نیاز به بانک مستقل برای استقلال

   از طرفی دیگر روسیه، ایران و چین و در مجموع جهان شرق و جهان خواستار رهایی از استعمار غرب، نیازمند آن خواهند بود که سیستم جدیدی در روابط بین‌المللی از جنبه‌های مختلف تجاری و مالی ایجاد بکنند که مهمترین قسمت آن ایجاد سیستم جدید بانکی است. اگر چنین نکنند در عمل پیروزی کامل نصیب آنها نخواهد شد و هر روز امکان آن می‌رود که از همین نقطه ضعف اساسی، تمام وابستگی‌ها و شرایط مستعمره شدن بر آنها اعمال بشود و همه آنچه را که برایش تلاش کرده‌اند، برباد برود.

   از جانبی اگر این کشورها بتوانند در هنگامی که جنگ گرم در اکراین در جریان است به یک سیستم مالی مستقل از دلار برسند، آنگاه به نوعی پایان جنگ و شکست غرب هم رقم می‌خورد.

سانسور در غرب

   غرب اکنون تحت سانسور جدی قرار دارد. تمام اخبار یک طرفه در جهت شستشوی مغزی مردم اعمال می‌شود و این انسان‌ها ابدا از واقعیت باخبر نیستند.

هر آنکس که میگوید در غرب آزادی، دمکراسی، حقوق بشر و… هست، یا دروغگویی است که میخواهد مردم را فریب بدهد و یا فریب دسته اول را خورده است.

   پس از بررسی این نکات مشخص می‌گردد که داستان اکراین خیلی پیچیده‌تر و مهم‌تر از آنست که به سادگی حل بشود و آنچه هم اینجا آورده شد تنها قسمتی از مشکلات و پیچیدگی‌هاست.

   در نوشتههای پیشین در همان اوایل جنگ اکراین اشاره به پیچیدگی‌ها داشتم و اینکه جنگ و حل آن/صلح به آسانی و بدون مشخص شدن یک برنده و بازنده در سطح جهان و تقسیم قدرت، امکانش نزدیک به صفر است؛ و هر روز نیز سخت تر میشود.

۲۴ آپریل ۲۰۲۲

۴ اردیبهشت ۱۴۰۱

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان

پس نوشت:

   همانطور که دیده می‌شود این مطلب حدود ۱۰ روز پیش آماده نشر بود. اما به‌واسطه بعضی اخبار (در سوید اخبار کاملا سانسور شده است و انسان گمراه می‌شود) فکر کردم شاید اشتباهی در بعضی نظراتم هست، پس دست نگه‌داشتم. لیکن یک قسمت کوچک آن (در خصوص خرید زمین‌های اکراین توسط یهودیان و اسرائل دوم کردن این کشور) را در فیس بوک گذاشتم.

یهودی نامیدن هیتلر توسط “لاورف” وزیر خارجه روسیه

   دیروز (دوم ماه مای ۲۰۲۲) موضع‌گیری آقای لاواروف وزیر امور خارجه روسیه صحت نظرات یا پیش بینی‌های من را تایید کرد و باعث گردید تا این مطلب را منتشر بکنم. او در سخنانش گفت که ریشه هیتلر یهودی بوده.

   عکس‌العمل  وحشت زده، عجولانه و دست‌پاچه اسرائل کار را برایشان خرابتر کرد. آنها به صراحت گفتند که معنی این حرف آنست که خود یهودیان در کشتار یهودیان دست داشته‌اند. این تفسیر آنها را در مخمصه بدی انداخته است.

   اکنون فقط در صورتیکه  آقای “لاواروف” یا دولت روسیه رسما آن حرف را پس بگیرند، کشتار یهودیان به‌دست یهودیان نفی می‌شود، در غیر این‌صورت تایید کاملی از جانب روسیه بر کشتار یهودیان به‌دست یهودیان با تایید غیر مستقیم اسرائل خواهد بود. هرچند وزارات خارجه روسیه امروز در اعلامیه‌ای رسمی چیزی ورای آن نیز گفت.

   البته در خود عهد عتیق از جنگ‌های میان یهودیان و کشتار آنها توسط یکدیگر نام برده شده است که در نوشته‌هایم به آنها اشاره داشته‌ام.

   همچنین پیشتر نوشته بودم که در پشت جنگ‌های اول و دوم جهانی و انقلاب کمونیستی روسیه، یهودیان صهیونیست قرار داشتند تا:

۱- فراماسیونری حاکم برجهان را بشکنند و خود حاکم برجهان بشوند. در این راه روسیه تزاری را شکستند که اکنون کینه دیرینه سلطنت طلبان روس را دنبال خود دارد.

۲ – اسرائل را به‌عنوان یک کشور ایجاد بکنند.

   اتفاقا یکی از دلائل این جمع بندی یا نتیجه گیری من صحبت‌های رییس کتابخانه سلطنتی/شاه ایران بود که به‌عنوان مشاور نزدیک شاه نیز بود. ما سال‌ها با هم دوست بودیم و هفته‌ای چند روز و هربار برای چند ساعت ملاقات داشتیم. او از جمله می‌گفت:

   یهودیان اروپا حاضر به ترک اروپا نبودند و می‌گفتند ما در اینجا زندگی خوبی داریم؛ پس با کشتار و ایجاد وحشت در میان آنها، وادارشان کردند تا اروپا را ترک بکنند.

او همچنین می‌گفت:

   حادثه آتش سوزی در کشتی مهاجران یهودی اروپایی در بنادر فلسطین توسط “مناحیم بگین” صورت گرفت. زیرا آن زمان آنجا در کنترل انگلیسی‌ها بود و آنها اجازه ورود این تعداد یهودی با آن اهداف را نمی‌دادند. پس کشتی را آتش زدند و همه را کشتند و بعد گفتند آنها خودشان اینکار را کردند زیرا شما به آنها اجازه ورود به سرزمین مقدس را ندادید.

   در ویکی پدیا آمده، بعضی روشنفکران یهودی مانند هانا آرنت و آلبرت اینشتین در نامه‌ای به روزنامه نیویورک تایمز “مناحیم بگین” (یهودی مهاجر از طریق ایران و اصالتا لهستانی) را رهبری خوانده‌اند که: ” به شدت در سازماندهی، روش‌ها، فلسفه سیاسی و خواسته اجتماعی مشابه حزب‌های نازی و فاشیست است”.

در این نامه به  بعضی کشتارهایی (دیر یاسین کشتن ۲۴۰ انسان و …) که او انجام داده اشاره شده است.

   و بعد شاهد دادن جایزه صلح نوبل به این شخص بودیم. که خود گواه کافی بر سیاسی و مسخره بودن این جایزه است.

   همچنین در باره کاسل یکی از بزرگترین ثروتمندان یهودی صهیونیست در کتاب “ادوارد هفتم و دربار یهودی او” نوشته آنتونی آلفری (نویسنده انگلیسی) از همکاری بسیار نزدیک این شخص با نازی‌ها و تامین مهم‌ترین نیازهای لجستکی آنها مخصوصا آهن که معادن آنها در سوید زیاد بود، نامبرده شده است.

نفوذ سرمایه‌داران بر علم همه چیز را به فساد و تباهی کشیده است. شاید این جنگ تبلیغاتی باعث گردد تا بسیاری از دروغ‌ها و جنایات افشا بشوند.

آینده روابط روسیه با اسرائل چگونه خواهد بود!

پیش بینی آینده روشن میان اینها دور از انتظار است.

   با مسائلی که پیش آمده و اینکه روسیه دست یهودیان صهیونیست در داستان اکراین برعلیه خود را به وضوح می‌بیند. همچنین با توجه به آنچه در این نوشته آورده شد که منافع آنها به شکل بسیار سختی با هم برخورد کرده است؛ نشانه‌ای از آینده روشن در روابط خوب میان آنها دیده نمی‌شود. هرچند هردو می‌دانند که ضربه‌های سختی در این جدال خواهند خورد ولی کار آنچنان گره خورده است که باز کردنش آسان نیست.

   سوای جنگ گرم و تحریم‌های سنگین برعلیه روسیه، دستور بلوکه کردن چند صد میلیارد دلار پول روسیه و دادن آن به اکراین چیز ساده‌ای نیست و روسیه می‌داند که این پول‌ها در بانک‌های یهودیان صهیونیست (صاحبان اسرائل) است.

   بطور قطع زمانیکه روسیه حسابش را با اکراین کمی روشن‌تر کرد، آنگاه برای گرفتن پول‌هایش گزینه نظامی را روبروی آمریکا و همین بانکداران یهودی خواهد گذاشت.

خارج شدن نیروهای روسیه از سوریه

   بهرحال روسیه کم کم دارد در شرایط سختی قرار می‌گیرد که مجبور به تهدید اسرائل شده؛ یعنی موقعیت دادن به ایران را مقابل اسرائل گذاشته است.

   نتیجه سخت‌تر کردن شرایط برای روسیه آن خواهد بود که نیروهایش را از سوریه خارج و به اکراین بیاورد. با این عمل دست ایران در برابر اسرائل بسیار باز می‌شود.

   از همه مهتر دست اسرائل و غرب بسته می شود. زیرا یک جبهه جنگ گرم در آن منطقه باز خواهد شد. در چنین شرایطی ایران از شرکت مستقیم در جنگ اجتناب می‌کند. اما  خود نیروهای منطقه و آنهم بیشتر به‌صورت چریکی یا نامنظم زندگی را بر اسرائل سخت و تیره و حتی سیاه خواهند کرد و داستان برای غرب بسیار پیچیده‌تر خواهد شد.

   این مورد حتی می‌تواند به نابودی اسرائل منجر شود زیرا اولا سوریه، حزب‌الله، حماس، ‌حشد شعبی و… و حتی حوثی‌ها نه تنها با استفاده از سلاح‌های پیشرفته ضد هوایی مانع مداخله اسرائل در کشورهایشان می‌شوند بلکه جنگ را به داخل اسرائل خواهند کشاند که در نتیجه باعث فرار بسیاری از تازه یهودی (دینی) شده‌ها می‌شود.

   در چنین شرایطی کشورهای منطقه که (به‌طور کاملا ناشیانه و در بدترین موقع یا شرایط برای اسرائل) با اسرائل روابط برقرار کرده‌اند نیز مجبور به تجدید نظر در روابط خود خواهند شد. زیرا دیگر ابدا توان درگیری را ندارند. کمااینکه همین حالا نیز نشانه‌های آغاز رابطه آنها با سوریه دیده می‌شود.

حمله اتمی اسرائل به ایران

   توجه شود که اگر نیروهای غربی بخواهند وارد منطقه بشوند که تهدید نظامی جدی برای ایران باشند و کار به جنگ کلاسیک آنها با ایران بکشد و مخصوصا تهدید اتمی اسرائل پیش بیاید، آنگاه ایران شرط دریافت سلاح‌های اتمی و … را مقابل روسیه خواهد گذاشت که احتمالا در مذاکرات‌های پیشین راجع به آنها صحبت کرده‌اند. روسیه نیز می‌داند در چنان شرایطی شکست ایران (حتی مصالحه ایران با غرب و رها کردن روسیه)، شکست او نیز خواهد بود.

البته ایران نیز می‌داند که مصالحه با غرب واقعی و دایمی نخواهد بود و به‌مجرد اینکه  غرب تکلیفش را با روسیه روشن کرد، سراغ ایران خواهند آمد.

من در یکی از نوشته‌های قبلی اشاره داشتم که احتمال دادن سلاح‌های اتمی به ایران از جانب بعضی کشورها هست.

وضعیت سایر کشورهای مخالف غرب

کشورهای موافق غرب اکنون کاملا متحد شده‌اند هرچند بزوی  باید شاهد شکاف در میان‌ آنها بود. اما مخالفان غرب هنوز متحد نشده‌اند و به‌صورت متشکل و یکپارچه حرکت نمی‌کنند. کره شمالی، ونزویلا، نیکاراگویه … و مخصوصا کشورهای عضو اتحادیه شانگهای هنوز وارد کار نشده‌اند. چنانچه آنها بتوانند متحدانه عمل بکنند نتیجه کار به سرعت مشخص می‌شود. آنها می‌توانند کار را ابتدا با ایجاد بانک و مبادلات ارزی و تجاری و صنعتی شروع بکنند.

وضعیت شرق ایران:

   غرب سعی کرد با برداشتن عمران خان از ریاست جمهوری پاکستان و ایجاد جنگ میان پاکستان، افغانستان و ایران یک جبهه جدید برای تضعیف این کشورها و در نتیجه تقویت اسرائل ایجاد بکند؛ ولی با هشیاری ایران این توطئه شکست خورد.

   مسلما نوشته‌های آگاهی دهنده من در این ماجراها تاثیر زیادی داشته است. زیرا به غیر از ایرانیان محققان و تیوریسین‌های بسیاری کشورهای دیگر نیز آنها را می‌خوانند.

خطر نابودی اسرائل جدی است!

   با توجه به آنچه که فقط اندکی از آن در اینجا آورده شد، دیده می‌شود که جنگ اکراین بیشتر از همه اسرائل و موجودیت‌اش را به چالش کشیده است.

  حال اگر اسرائل بخواهد، روسیه در سوریه بماند تا خطر نابودی‌اش توسط ایران و نیروهای منطقه از میان برود؛ باید برغرب فشار بیاورد تا از مواضع خود کاملا عقب نشینی بکنند، یعنی تحریم‌ها را بردارند و شکست خود را بپذیرند. در این‌صورت خود اسرائل نیز پذیرفته است که آنچه  “لاواروف” در باره هیتلر گفت و آنچه خود به شکلی بسیار غیر سیاسی یا احمقانه گفت (یهودی بودن هیتلر یعنی کشتن یهودیان به دست یهودیان) را پذیرفته است.

ضمنا باید از ایجاد اسرائل دوم در اکریان چشم پوشی بکند.

   باید توجه کرد که این خطر جدی برای موجودیت اسرائل، به‌واسطه طرح‌های خود یهودیان صهیونیست ایجاد شد.

دو دستگی و اختلاف نظر در حد تضاد آشکار و بسیار بزرگ‌ (در حد آشتی ناپذیر) در میان یهودیان به شکست آنها بیشتر از هر نیروی خارجی کمک می‌كند. مخصوصا هرچه جنگ در اکراین بیشتر ادامه پیدا بکند شکاف میان آنها و در نتیجه درون اتحاد غرب بیشتر خواهد شد.

   در اینجا نیز با توجه به آنچه در ابتدای مطلب آمد، باید اسامی افراد حقیقی پشت پرده مانند خاندان روچیلد و امثالهم را نام برد و نه نام چیزهای غیر مشخص مانند آمریکا، اسرائل و… این وظیفه  روسیه، ایران، چین، هند، ونزوی، کره شمالی … است.

   این ثروتمندان بین‌المللی که برای منافع بیشتر، جهان را به آتش کشیدند و می‌کشند باید محاکمه بشوند و ثروت آنها برای جبران خسارات مالی وارده بر مردم مصادره بشود.

غرب در تنگنا قرار گرفته و بعضی از آنها سعی می‌کنند پای چین را هم به ماجرا بکشاند. اما در این مورد میان‌شان شکاف است و نمی‌توانند به اجماع برسند.

کاری که ایران کرد!

   ایران در وضعیت سخت محاصره اقتصادی و زیر حملات نظامی اسرائل در سوریه (که روسیه مخالف پاسخ‌گویی ایران می‌شد)؛ همچنین اعمال تروریستی اسرائل در ایران، کار عملی زیادی نمی‌توانست بکند. در نتیجه صبر، دفاع آگاهانه و هشیارانه، فرار از جنگ و درگیری مستقیم و درگیری‌های منطقه‌ای که غرب پشت آن بود/هست را پیشه کرد. ولی مترصد موقعیت و گسترش اختلافات درونی غرب بوده و هست.

هنوز هم برای صبر جا هست، ولی شاید زمان خیلی تنگ شده باشد. شرایطی است که به هشیاری سیاسی بسیار زیادی نیاز دارد.

   اسلامیون حاکم بر ایران به دلایل مشخص نمی‌خواهند/ نمی‌توانند با اسرائل کنار بیایند.

 از چند سال پیش نوشتم:

   ایران می‌تواند جهان را تغییر بدهد؛ همانطور که کشور کوچک مقدونیه شاهنشاهی بزرگ ایران را سرنگون کرد، اکنون نیز قدرت کوچکی در جهان بنام ایران، می‌تواند با بازی درست در بازی‌های سیاسی جهان، آن داستان را تکرار بکند.

    حال با توجه به مجموعه آنچه پیشتر نوشتم (در خصوص تغییر قدرت در جهان) که تماما درستی خود را ثابت کردند،‌ می‌توان آینده دیگری را برای جهان دید.

چرا غرب تمام پل‌های پشت سر را خراب می‌کند؟
   اینکه غرب با تمام قوا تحریم‌هایی را بر روسیه اعمال می‌کند که به نوعی خراب کردن تمام پل‌های پشت سر است جای سوال دارد. همیشه سعی می‌شود تا راهی برای صلح و بازگشت به شرایط آرام/ قبلی باقی گذاشت، مگر اینکه هدف درگیری بی بازگشت باشد.

عاقبت این روشی که غرب پیش گرفته، بسیار خطرناک است و همانطور که نوشتم ممکن است به رو در رویی اتمی بکشد که ایران نیز ممکن است مجبور بشود در این جنگ وارد شده و او نیز دارای بمب اتمی بشود و…

   چنین جنگی برنده‌ای نخواهد داشت، حتی همان سرمایه‌دارن بزرگ که این جنگ ها را براه انداخته‌اند و خود در خانه‌های امن مانده اند، بازنده خواهند بود.

جایزه صلح نوبل امسال باید به کمیته صلح نوبل داده شود!

   اکنون همه مردم شاهد هستند که تمام شعارهای به اصطلاح انسان‌دوستانه و صلح طلبانه غرب دروغی بیش نبود. شاهد هستیم که همین سوید که مظهر صلح طلبی است و همراه نروژ جایزه صلح نوبل را می‌دهند نه تنها صحبتی از صلح نمی‌کنند بلکه دایم بر طبل جنگ می‌کوبند و در حالیکه احتمال جنگ بزرگ جهانی و استفاده از بمب اتمی می‌رود  می‌خواهند به پیمان نظامی ناتو به پیوندند. یعنی چنانچه جنگ فراگیر شد آنها نیز در آن شرکت کنند و سهمی در کشتار مردم کشورهای طرف جنگ با ناتو و همچنین در کشته دادن مردمان کشور خودشان،‌ داشته باشند.

   البته در این میان امثال والنبری و سایر سرمایه‌داران بزرگ که حامیان اصلی جنگ‌ها هستند و جایزه نوبل نیز زیر کلید آنهاست، در خانه‌های مقاوم در برابر بمب اتمی، به عیش و نوش و خندیدن بر حماقت مردمانی که احمقانه دنبال منافع آنها، خود را به کشتن می‌دهند، مشغول خواهند بود.

   تصمیم گیرندگان جایزه صلح نوبل، هیچ اقدام واقعی برای صلح از خود نشان ندادند بلکه برعکس. مسلما این افراد در سازمان‌های وابسته به سرمایه‌داران بزرگ در جهت منافع آنها در حال برنامه‌ریزی هستند. جایزه آنها نیز لایق خودشان است.

۳ مای ۲۰۲۲

۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱

اپسالا – سوید

USAIran