این حرف‌ها از کیست،‌آقای میلانی یا موسسه هوور؟

    دکتر عباس میلانی ۱۶ ژولای ۲۰۲۳ در معرفی کتابش در باره رضا شاه در بنیاد پریا در تورنتو کانادا  سخنانی ایراد کرد که در یوتیوب پخش می‌شود.

در همانجا دو بار نقدهایی بر آن سخنان نوشتم که اینجا می‌گذارم. البته سخنان ایشان جای نقد بیشتری دارد ولی حوصله و وقت آن نیست.

 نکته:

    من ابدا پاسخ شخصی به کسی نمی‌دهم و به جدل و … شخصی نمی‌پردازم کاری که عادی است و اکثرا برای اینکه معروف بشوند، می‌کنند. در کمتر مواردی (شاید حدود ۱۰ مورد) که نامی از کسی آورده‌ام به دلیل ارتباط مستقیم آن با مسایل عام و همه مردم بوده است. مثلا در همین جا هدف اصلی این شخص نیست بلکه برای روشن شدن دست موسسه هوور است. زیرا ایشان سال‌های زیادی است در این موسسه می‌باشند و همان گونه که در متن آورده‌ام چنین افرادی حق ندارند در جای دیگری نظرات شخصی خود را بیان بکنند و یا از امکاناتی که موسسه در اختیار آنها گذاشته است برای خود بهره‌برداری بکنند. بلکه نظرات این افراد باید با اهداف موسساتی که آنها را خریده‌اند مطابقت داشته باشند. بهمین دلیل است که بعضی مردمان که می‌خواهند استقلال خود را حفظ بکنند ترجیح می‌دهند با کمترین در‌آمد زندگی بکنند ولی با هیچ موسسه‌ای کار نکنند زیرا باید زیر کلید آنها بروند.

بهر حال آن دو نوشته کوتاه را اینجا می‌گذارم زیرا دروغ‌های تاریخی، سیاسی و… در آن بسیار است و با بررسی آن می‌توان به اهداف موسسه هوور و حتی ضعف‌ها و سردرگمی‌هایی که اکنون برای موسسات تحقیقاتی و … آمریکا و غرب پیش آمده پی برد.

۲۶ ژولای ۲۰۲۳

۴ شهریور ۱۴۰۲

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان

اشاره مهم:

      وقایع سال ۵۷ انقلاب نبود. بلکه به دنبال کودتای کمونیستی در افغانستان این وحشت در غرب ایجاد شد که ممکن است ایران نیز در دست شوروی بیفتد (شوروی در تمام شمال ایران بود و عراق در دست حزب بعث سوسیالیستی و …). در نتیجه اسلام‌گرایی را دامن زدند. من تمام این ماجراها را پیشتر نوشته‌ام و در سایتم هست. در اینکه دست غرب در آن ماجرا بود ابدا هیچ جای شک و تردیدی وجود ندارد. یک روز پیش از ماجرای افغانستان آنجا بودم و با بسیاری بزرگان ملاقات داشتم و دقیقا حدس زدم کودتا خواهد شد. در این ماجرای افغانستان که کاملا مورد حمایت حزب توده بود کار به آنجا رسید که نیروهای حزب توده در افغانستان با شوروی همکاری حتی نظامی داشتند. در نتیجه امکان نداشت که خمینی که با آمریکا و غرب (کشورهای غربی در کنفرانس گوادلوپ به توافق رسیده بودند که شاه ایران را براندازند) به توافق رسیده بود، با کمونیست‌ها و مخصوصا حزب توده همکاری بکند. من آن موقع در هندوستان سال‌های آخر تحصیلم را می‌گذراندم، وقتی اسلام‌گرایان شروع به قدرت‌گیری کردند حتی آنهایی که با ما هم خانه بودند و سال‌ها هم سفره بودیم دیگر حاضر نمی‌شدند با ما دست بدهند و می‌گفتند شما کمونیست و نجس هستید و… پس امکان همکاری حزب‌الهی‌ها (خمینی) با چپ‌ها و مخصوصا حزب توده وجود نداشت و حتی مستقیما دست ما که برای همکاری دراز شده بود را رد کردند و… کار آنها با ما در هند به درگیری فیزیکی کشید که شاید در هیچ جای دیگری در ایران یا میان ایرانیان چنین موردی پیش نیامد.

جواد سرفراز که در بین ۷۲ تن کشته شد و اگر زنده می‌ماند حتما رییس جمهوری می‌شد و منوچهر متکی و… آنجا در همان شهری که من بودم، بودند و درگیر فیزیکی ما با آنها رخ داد و…

بقیه صحبت‌های آقای میلانی نیز مقداری جای بحث دارد و مقداری هم درست است.

   اما آقای میلانی لطفا پاسخ بدهید: شما که ۲۰ سال است در موسسه هوور که بسیار نزدیک به حزب آقای ترامپ است و امثال رامسفلد و خانم کاندولیزا رایس و … در آن هستند، آیا نظر بی‌طرفانه می‌توانید بدهید؟

   نکته اینجاست که رژیم اسلامی ایران نمی‌خواهد به این نکته اعتراف کند که با همکاری آمریکا و غرب (و حتی اسرائیل زیرا ساواک در اختیار اسرایل بود و اسرایل ساواک را ساکت کرد)، به قدرت رسید. نیروهای چپ هم می‌خواهند خودنمایی بکنند که آنها انقلاب کردند و مجاهدین رجوی هم به همین ترتیب. حالا چرا شما این نکته را مخفی کردید در حالی که این نکته برای شما از روزهم روشن‌تر است؟ چه نقشه دیگری در راه است؟

نکته:

کسانی که مایل باشند اگر در گوگل نام من – حسن بایگان- را بنویسید حدود ۲۰۰ مقاله فلسفی، سیاسی، تاریخی … را خواهید دید. کتاب‌های من را هم خواهید دید.

۲۱ آگست ۲۰۲۳

۳۰ امرداد ۱۴۰۲

اپسالا – سوید

آقای میلانی:

   برمبنای آنچه در اینترنت درباره شما نوشته شده آن زمان شما کمونیست مایوییست (طرفدار چین و ضد شوروی و در نتیجه ضد حزب توده) بودید پس چگونه است که شما اخبار آن زمان (که هر سیاسی در آن زمان می‌دانست) و کتبی که همه جا منتشر شده مثلا: کتاب سفر ژنرال هایزر به ایران برای آرام کردن ارتش، ماجرای کنفرانس گوادلوپ (آمریکا، فرانسه، آلمان، انگلیس و احتمالا قریب به یقین اسرایل که همه آن را مخفی می‌کنند ولی به واسطه نفوذ اسرایل در ساواک ابدا امکان نداشت بدون اسرایل حرکتی صورت بگیرد) برای تغییر رژیم شاه را ندیده‌ و نشنیده‌اید!!! اما حالا آن کتاب‌های و اسناد خاص را در ته کتابخانه‌ها و … که کمتر کسی با آنها آشنا است و یا حتی اجازه دیدن آنها را دارد، پیدا کردید و خوانده‌اید.

   ساواک را آمریکا و اسرایل پایه ریزی کردند و تا آخرین روز در آنجا بودند و ارتش نیز در اختیار آمریکا بود. ارتش شاه دقیقا برای مقابله با شوروی اینچنین تقویت شده بود و … ولی شاه متوهم فکر می‌کرد ارتش و ساواک فرمانبردار او هستند. و تمام وقایع نشان داد که وقتی غرب تصمیم به تعویض شاه گرفت نه ارتش با شاه بود و نه ساواک که همه زیر دست اسرایل و آمریکا بودند.

حالا دوباره این کشورها دارند مردم را فریب می‌دهند که شاه خوب بود، چرا مردم ایران انقلاب کردید و او را بردید!؟

   این کشورها طلبکار هم شده‌اند. این همه پررویی و بی حیایی و احمق دانستن ایرانیان؛ به دلیل نادانی، فراموشکاری (نداشتن حافظه تاریخی) بعضی مردمان و همچنین تبلیغات کاذب گسترده که خودشان می‌کنند و همکاری یک عده ایرانی به نام سیاسی است که حرف‌های آنها را تکرار می‌کنند؛ می‌باشد.

    فرزندان بعضی نزدیکترین افراد به شاه در همان زمان با من هم دوره دانشگاه بودند و همه مخالف شاه بودند. حتی از نزدیکترین افراد به شاه (مثلا همان ژنرال‌هایی که بعد ژنرال‌های جمهوری اسلامی شدند و یا همان ساواکی‌هایی که ساواما را ایجاد کردند تا مدیران بزرگ و حتی بازرسان شاهنشاهی و…) همه مخالف شاه بودند.

   چرا ساواک (در اختیار اسرایل) و ارتش (در اختیار آمریکا) کمترین حرکتی در دفاع از شاه نکردند، بلکه برعکس عمل کردند؟؟؟!!!

   آن همه مخالفت با شاه به واسطه آن بود که شاه اولین درس سیاست یا حرکت سیاسی یعنی تقسیم قدرت با بعضی افراد را انجام نداد به همین دلیل او یک خود پرست یا خودبزرگ بین یا دیکتاتور واقعی بود. اگر شاه قبول می‌کرد که همانند کشورهای غربی شاه باشد و کارهای کشور را به دست دولت (مثلا مصدق که ضد سلطنت نبود) می‌داد، آنگاه که داستان کمونیستی شدن افغانستان پیش آمد مجبور نبودند شاه را بردارند بلکه با دولت طرف بودند.

اینجاست که بارها نوشته‌ام:

شاه، شاه و شاهنشاهی را برانداخت.

   شروع صحبت‌های شما نشان می‌دهد که تمام تحقیقات و … شما از ابتدا برپایه‌ای غلط یا هدفمند و نه آکادمیک، استوار است و این نوع تفکر و تبلیغ غلط تاریخ می‌تواند فاجعه دوباره برای ایران رقم بزند.

بازیچه دست غرب نباشیم.

   در صحبت‌های شما تناقض بیداد می‌کند؛ پس بهتر است تمام این مردمانی که به حرف‌های شما گوش دادند یکبار دیگر با دیدی آزاد به آنها گوش بدهند.

   حرکت شوروی در افغانستان به واسطه تحلیل بسیار غلط آنها از وضعیت خود و جهان بود. در نشریات تیوریک‌‌‌ آنها آمده بود: ما به مرحله کمونیسم رسیدیم و در نتیجه نباید صبر کنیم تا کشور همسایه (افغانستان) مراحل مختلف تا رسیدن به سرمایه‌داری را طی بکند تا به کمونیسم برسد حمله می‌کنیم و آن را کمونیستی می‌کنیم. شروع فاجعه دامن زدن به اسلام‌گرایی توسط غرب از همین نقطه بود… تمام تحلیل‌ها و نقدها در سایتم هست.

۲۳ آگست ۲۰۲۳

۱ شهریور ۱۴۰۲

م. حسن بایگان

USAIran