آینده اقتصاد ایران

مذاکرات برجام در جریان است و همه جهان آینده اقتصاد ایران را در گرو آن میدانند. اما آینده این داستان چگونه خواهد بود؟
بنظر می‌رسد آینده اقتصادی ایران بزودی در مسیر بهبود بیفتد. به چه دلیل؟

در مسایل و مشکلات پیش آمده چند جریان دست اندرکار هستند.
رسیدن به یک توافق کامل در برجام کاری ساده نیست و با توجه به بد عهدی ها و شگردهای مستعمراتی غرب که برای ایران, چین و روسیه روشن است، کاری ساده نیست.
– یک طرف ایران است و در جهت مخالف با او اتحاد نه چندان کامل/متشکل آمریکا و اروپا قرار دارد. این اتحاد تا چند سال پیش با پیروی بی چون و چرای اروپا از آمریکا کامل بود ولی چند سالی است که اختلافاتی اساسی میان آنها افتاده که پیشتر آن را نوشته ام و برای کوتاهی کلام بدان پرداخته نمی شود.
– چین و روسیه که از تحریم های آمریکا رنج می برند و خواستار آن هستند که خود قدرتی برتر در جهان باشند و از زیر یوغ سیستم مالی که آمریکا اجرا کرده و جهان را به استعمار کشانده بیرون بیایند به کمک ایران احتیاج دارند. پس آنها از ایران بطور مشروط حمایت می کنند و در یک جبهه قرار گرفته اند.
– ایران نباید بگذارد تحریم ها به سازمان ملل بکشد و باید در مسیری برود که تحریم های آمریکا را با همکاری و اتحاد با چین و روسیه و تعدادی کشورهای دیگر جهان (که بعضی از آنها مانند کره شمالی، ونزویلا، سوریه … زیر فشار مستقیم آمریکا هستند) تا حد زیادی خنثی کرده و با کمک دشمنان آمریکا (حتی جناح هایی در اروپا) ضربه جدی به قدرت سلطه گری/استعمارگری آمریکا بزند.
– اکنون ایران در این مذاکرات بواسطه بد عهدی آمریکا جای برتر را دارد. ولی باید بداند که چگونه از این شرایط استفاده ببرد و همه چیز را برعکس نکند.

اما تاثیر وضعیت درونی ایران بر این ماجرا چگونه است:
پس از چند دهه اکنون دولت، مجلس و قوه قضائیه ایران یک دست هستند و همانند سابق در کارهای یکدیگر مداخله منفی و کارشکنی نکرده و در نتیجه موقعیت کشور را در مسایل جهانی و داخلی تضعیف نمی‌کنند این نکته ای بسیار مثبت و دلیل قدرت برای هر رژیمی است.
این اتحاد به آنها امکان داده تا در این شرایط حساس مذاکرات برجامی، معاهده ۲۵ ساله با چین را عملیاتی بکنند که در نتیجه آن ضربه بزرگی بر تحریم های یکجانبه آمریکا خواهد بود. همچنین اگر معاهده ۲۰ ساله با روسیه را هم بطور جدی پیگیری بکنند آنگاه رابطه جدی اقتصادی، صنعتی، نظامی، مالی … با این دو قدرت بزرگ میتواند تحول بزرگی در ایران و حتی روابط جهان ایجاد بکند.
– ورود به اتحادیه شانگهای و اوراسیا نیز امکان دیگری برای شکست تحریم های یک جانبه امریکا و موقعیت بهتر اقتصادی خواهد بود. این اتحادیه که بر خلاف اتحاد میان غربی ها غیر مذهبی است میتواند آنها را به قدرت برتر جهان تبدیل بکند.
نکته مهم اینجاست که اینها باید بانک خود را ایجاد کرده و سیستم ارتباطی اینترنتی فراتر از آنچه آمریکا براه انداخته را ایجاد بکنند.
– ایران هم اکنون در یک مبارزه آزادی بخش و ضد استعماری- استثماری با غرب است (همین نکته دلیل اصلی فشار غرب بر ایران است) که میتواند تحول بزرگی در روابط میان کشورها در جهان برای آزادی از یوغ بندگی سرمایه داری غرب ایجاد بکند. غربی که گرفتار بیماری خودبرتر بینی و نوعی نژادپرستی مخفی/علنی است. این بیماری به نوعی فرهنگ در میان حاکمان غرب درآمده، بطوری که حتی مردمان خود را نیز به بردگی کشیده اند، اما بصورتی که مردمانشان قادر به دیدن بندهای بندگی نیستند.
‌- از جانبی درون خود مسیحیان و از طرفی میان مسیحیان با یهودیان نیز اختلافات در حال گسترش است. بطوریکه بسیاری از سرمایه داران غرب بطرف سرمایه گذاری در چین رفته اند.
آن رابطه ای که ترامپ (اونجلیست) با جناحی از یهودیان و اسراییل داشت و کارهایی که میکرد با آنچه بایدن (کاتولیک) میکند متفاوت است. زیرا نگاه کلیسای کاتولیک و اونجلیست به یهودیت و یهودیان و صهیونیست متفاوت است.
– شکاف میان صهیونیست های حاکم برجهان و فراماسیونرها که قدرتشان توسط یهودیان گرفته شد شکل گرفته و در حال گسترش است. فراماسیونرها می خواهند حاکمان دوباره جهان بشوند. جناح روحانی/رفسنجانی در این دسته قرار می‌گرفت و بهمین دلیل نگاهشان بطرف غرب بود.
ولی جناح خامنه ای میداند که با غرب مذهبی (مسیحی-صهیونیستی) نمی‌تواند یک رابطه برابر داشته باشد کمااینکه ترکیه بظاهر اروپایی را هم بواسطه مسلمان بودن نپذیرفتند، پس اگر بخواهد بطرف غرب برود باید زیر سلطه آنها باشد و همه چیز و مخصوصا فرهنگ آنها را پیاده بکند و در نهایت نیز دین کشور دستخوش تغییرات خواهد شد و…
از طرفی جناح هایی درون حاکمیت بیشتر به استقلال ایران می نگرند و مستعمره (نوین) شدن را بر نمی تابند.
نکته: کتاب من (عیسی مسیح و مادرش یهودی نبودند، بلکه آنها مندایی بودند) شکاف عظیمی میان مسیحیان با یهودیان ایجاد کرده است. گسترش فهم این واقعیت در میان مسیحیان که بواسطه اینکه فکر می‌کردند عیسی یهودی بود و انها باید سگ یهودیان باشند و در نتیجه به مسیحی- صهیونیست تبدیل شدند، باعث تغییر در تمام افکار آنها شده و نتیجه آن بزودی تمام جهان مسیحیت را دربر خواهد گرفت که در نتیجه تمام رابطه اقتصادی میان آنها با یهودیان و‌ سلطه یهودیان بر مسیحیان را پایان خواهد داد و در نتیجه جهان دیگرگونه خواهد شد. بی دلیل نیست که از هم اکنون یهودیان برای فرار از یک فاجعه در غرب سرمایه هایشان را به چین لامذهب/بی دین میبرند تا از گزند مسیحیان در آینده در امان بمانند.
نهایت اینکه:
مجموعه مسایل داخلی ایران، متحدان ایران، شکاف درونی غرب که از طرفی به پوسیدگی و نوعی بن بست رسیده و… نشان از آن دارد که بزودی مسیر اقتصاد جهان تغییر خواهد کرد و شرایط بهتری برای ایران پدید خواهد آمد.

م. حسن بایگان
دی ۱۴۰۰ ژانویه

USAIran