جنگ میان پیرمردان یهودی صهیونیست گویای چیست؟!

   جورج سوروس و کسینجر که هر دو نزدیک یک صد سال عمر دارند چه کسانی هستند و جنگ میان آنها نشانگر چیست؟

   هرچند سعی می‌شود ثروت جورج سوروس و کسینجر که فقط چند میلیارد دلار است را خیلی زیاد و تعیین کننده نشان بدهند اما این مبلغ در برابر ثروت چند خانواده بسیار ثروتمند یهودی صهیونیست که بیشتر از هزار میلیارد دلار است چیزی نیست. و در اساس این دو پیرمرد به عنوان روسای تیوریسین‌های مهم تیم یهودیان صهیونیست هستند و به نوعی در خدمت آن چند خاندان بزرگ.

   اکنون این دو مقابل هم قرار گرفته‌اند که به وضوح شکاف میان یهودیان ثروتمند صهیونیست را نشان می‌دهد یعنی نشان زوال و حتی پایان قدرت آنها. امری که از همین چند سال پیش به آن اشاره کردم و نقطه آغاز آن شکست آمریکا/غرب در سوریه توسط ایران و روسیه بود.

جورج سوروس:

   خواهان ادامه جنگ در اکراین و پایان دادن به روسیه و پوتین است، کینه‌ای که از شکست برنامه‌هایشان در سوریه دارد و هنوز دنبال روش‌های کهنه/قدیمی می‌باشد. و مسلما پس از تعیین تکلیف با روسیه جهان را بهم خواهند ریخت، از جمله تمام کشورهای منطقه را تجزیه خواهند کرد، قدرت چین را خواهند گرفت، کشورهای دیگر نقاط جهان در آفریقا، آمریکای جنوبی و… را دوباره به شکل دیگری در خواهند آورد.

کسینجر:

   این کار را شدنی نمی‌داند و خواستار دادن امتیازاتی به پوتین و روسیه و مصالحه است تا بتوانند به بقای خود و حاکمیت خود در جهان ادامه بدهند وگرنه نابود خواهند شد. کسینجر کمی واقعی تر فکر می‌کند. اما شدیداً مورد حمله جناح مقابل قرار گرفته که قدرت بیشتری دارند.

 درخواست پیوستن فنلاند و سوید به ناتو، افتادن در دام جناح جورج سوروس است.

   نکته جالب در سیاست‌های جورج سوروس که به انقلابات رنگی یا مخملی معروف می‌باشد، اینست که آنها در ابتدا با خواسته‌های ساده و عادی شروع و ظاهری صلح طلبانه دارند ولی به مرور چهره عوض کرده و بسیار خشن و بی رحم می‌شوند. مردمان کشورها تصور می‌کنند که این خودشان هستند که به میدان مبارزه آمده‌اند ولی ابدا نمی‌دانند که رهبری در دست کیست.

در این نوع انقلابات استفاده از لومپن‌ها به عنوان نیروی محرک اصلی، خشن و بیرحم امری نوشته شده در پرتکل‌های انقلابات مخملی است.

   در جریان انقلابات مخملی انتشار اعلامیه‌ها و …. مردم پسند بدون نام و امضا و مشخصات که در آنها عقل را از مردم گرفته و احساسات را تحریک می‌کنند اساس کار است.

   جورج سوروس در بسیاری کشورهای جهان، مخصوصا ضعیف، دخالت سیاسی مستقیم دارد. انقلابات مخملی کار اوست و باید دست او را در داخل ایران نیز شناخته و دید که کدام جناح حرف‌ها و یا سیاست او را پیگیری می‌کند. بعضی شعارها در ایران که آدرس اشتباه است، می‌تواند وابسته به تشکیلات جورج سوروس باشد.

   کسینجر شاید حتی در برابر ایران و سایر کشورها مانند ونزویلا، کره شمالی، نیکاراگویه و… نیز خواستار انعطاف باشد. و اشاره صریح دارد که فشار بر روسیه او را کاملا به دامان چین و  فشار بر چین او را تماما بدامان روسیه می‌اندازد. این حرف در گستره خود کشورهای نامبرده فوق را هم شامل می‌شود. اما این نکته را شاید فقط نخبگانی در این کشورها و از جمله ایران بدانند و مردمان عادی شاید بیشتر اسیر بازی‌های سیاسی/ برنامه‌های جورج سوروس می‌شوند بدون اینکه بدانند بازیچه دست چه کسانی شده‌اند.

   سیاسیون (البته تیوریسین‌های سیاسی که به سیاسیون خط می‌دهند) در این کشورها باید نمایندگان آشکار و پنهان این تیوریسین‌ها و برنامه‌ریزان سرمایه‌داران بزرگ جهان را بشناسند و به مردمان آگاهی بدهند تا بتوانند کشور خود را اداره بکنند.

نکته اینجاست که پیروان این دو پیرمرد در اساس از وابستگی و مستعمره شدن پیروی می‌کنند و راه کاملا غلطی می‌روند.

نتیجه:

   وقتی می‌بینیم تصمیم گیرندگان سیاست‌های کلان یهودیان صهیونیست این دو نفری هستند که نزدیک صد سال عمر دارند و چندین دهه است همچنان تصمیم گیرنده می‌باشند، پوسیدگی این جریان مشخص می‌شود. آنها نتوانستند و شواهد نشان می‌دهد نمی‌توانند، نیروی جوان را جایگزین بکنند. هرچند باید متوجه بود که نیروی جوان در سیاست حدود ۵۰ سال است و پختگی آن تا ۷۰ تا شاید ۸۰ سالگی می‌رسد و بالاتر پیر است.

مخصوصا در این عصر که سرعت تکنولوژی و پیشرفت‌های علمی آنقدر زیاد است که حتی جوانان به آن نمی‌رسند (مثلا کامپیوتر و انواع برنامه های آن و… که جوانان چند سال جوانتر برتر از پیشین ها هستند)، چگونه این پیرمردان می‌توانند خود را با تحولات تطبیق بدهند؟

پاسخ اینست:

   آنها نمی‌توانند، پس سعی می‌کنند جهان را با سیاست‌های خود تطبیق بدهند. دقیقا همین جا نقطه عطف و شکست آنهاست. بهمین دلیل من از چند سال پیش به سقوط غرب اشاره کردم و اکنون نیز پیروزی شرق (که جنبه نظامی آن روسیه و اقتصادی آن در دست چین است) را می‌بینیم، اتحاد دو نیروی جوان در مقابل استعمارگران پیر نتیجه خواهد داد.

   نتیجه جنگ اکراین تعیین کننده قدرت در جهان است و پیروزی با شرق جوان خواهد بود. پس این جنگ به زودی پایان نمی‌یابد.

توضیح:

   این مطلب در پیوست صحبت‌های جورج سوروس در نشست اقتصادی داووس سویس (حدود ۳۵ دقیقه به زبان انگلیسی) نوشته شده که ممکن است در بعضی جاها مثلا واتس اپ قابل انتقال همزمان نباشد، پس آنانی که علاقمند هستند می‌توانند آنرا در یوتیوب ببینند.

نظرات کسینجر نیز اخیرا بطور گسترده پخش شده است و من مقداری از آن را در فیس بوک آورده‌ام.

۲۸ مای ۲۰۲۲

هفتم خرداد ۱۴۰۱

اپسالا – سوید

حسن بایگان

USAIran