نقش نایاک و جرج سوروس در وقایع اخیر ایران

چندین ماه پیش بر خلاف عادت مجبور شدم (زیرا موضوع را حساس یافتم)، بحثی با حسن داعی (از طرفداران یا نماینده سازمان مجاهدین رجوی) و تریتا پارسی داشته باشم. برمبنای خصوصیات اخلاقی جر و بحث نکردم بلکه سوالاتی کردم و… در فیس بوک هست و اگر در سایتم نگذاشتم باعث تأسف است.
موضوع حملات داعی به تریتا بود. صحبت من این بود که تریتا با گرفتن یک پروژه چند میلیون دلاری به خدمت جورج سوروس در آمده بود که طراح انقلابات رنگی است، چرا؟ و… و هیچ کدام از آن دو متوجه نشدند که این سوالات ساده ولی اساسی من منجر به چه نتایجی برایم می‌شد.

و نتیجه آن همکاری آن شد (آن وقایعی یا انقلابات رنگی) که امروز شاهد هستیم.


بی دلیل نیست که همواره به پیروان فلسفی ام تاکید می‌کنم وارد این بازی‌ها نشوید و جان و مال خود را بازیچه دست دیگران نکنید، در پشت تمام این اعتراضات نیروهای خاصی (قدرتمندان و ثروتمندان …) از ایران و جهان قرار دارند که منافع خود را با استفاده از جان و مال دیگران پیگیری می‌کنند. هرکه جان، سلامتی و مال از دست داد مقصر خود اوست من هر آنچه را لازم بوده نوشته ام و کسی نمی‌تواند بگوید: هیچ کسی واقعیت را به ما نگفت و ما بازیچه شدیم.
۲۱ اکتبر ۲۰۲۲
۲۹ مهر ۱۴۰۱

بحران اقتصادی در غرب باعث استعفای نخست وزیر انگلیس شد.

خانم لیز تراس نخست وزیر انگلیس کوتاه‌ترین دوره نخست وزیری انگلیس را رقم زد. مسایل سخت یا بحران‌های اقتصادی باعث استعفای او شده است.
بحران اقتصادی تمام غرب را فراگرفته است و هرچه بر بعضی کشورها تحریم را اعمال بکنند یعنی بازار دیگری را از دست می‌دهند.
وضعیت سخت اقتصادی شکاف در غرب را به جایی رسانده که بعضی دست به طرف روسیه دراز کرده‌اند.
قیمت‌ها نه تنها در غرب بلکه در تمام دنیا بالا رفته و هنوز ادامه دارد. این وضعیت میتواند به فاجعه انسانی در کشورهای فقیر منجر شود زیرا آنها چیزی برای صادرات و وارد کردن مواد خوراکی ندارند.
همانطور که چند ماه پیش نوشتم روسیه بواسطه گستردگی و اینکه یکی از تولید کنندگان بزرگ مواد خوراکی و سوخت (انرژی) در دنیا است می‌تواند وضعیت جنگی را تحمل بکند, ولی اگر روسیه غرب را تحریم مواد خوراکی بکند این غرب این که بزرگترین ضربات تحریم شدن از جانب روسیه را خواهد خورد.
غرب در چنین مواقعی بحران را با اعمال جنگ در دیگر کشورها کنترل می‌کند و در این میان یکی از اهداف اصلی غرب ایران و منطقه است.
۲۰ اکتبر ۲۰۲۲
۲۸ مهر ۱۴۰۱
تبلیس – گرجستان

تمام مبلغان کشتار انسان‌ها باید محاکمه بشوند!

تمام افراد و نیروهایی که بهر شکلی تحریک به جنگ و کشتار می‌کنند باید روزی در دادگاه محاکمه بشوند، از جمله گردانندگان رسانه های غیر ایرانی مانند بی بی سی، ایران اینترناسیونال، صدای آمریکا، صدای اسراییل و…
خون تمام افرادی که از هر طرف کشته می‌شوند برگردن مبلغان جنگ‌افروزی است.
۱۴ اکتبر ۲۰۲۲
۲۲ مهر ۱۴۰۱

پیوند سرنوشت‌ها

بعضی وقت‌ها سرنوشت بعضی مردم یا کشورها آنچنان بهم گره می‌خورد که بالا و پایین رفتن یکی بر دیگران تاثیر کاملا مستقیم می‌گذارد. ورشکستگی یک تاجر بزرگ گروه زیر مجموعه یا حتی بالاتر از آنرا هم تحت تاثیر عمیق قرار می‌دهد.
اکنون در جهان دو اتحاد بزرگ میان دو مجموعه کشورها در شرق و غرب ایجاد شده است که شکست بعضی کشورها در این مجموعه باعث شکست کل مجموعه می‌شود. این بزرگترین موضوع زمان حاضر جهان است.
۱۵ اکتبر ۲۰۲۲
۲۳ مهر ۱۴۰۱
دلیجان – ارمنستان

راست و دروغ ها و جوگیر شدگان

راست و دروغ در جریانات مختلف در همه جای جهان از هر طرفی گفته می‌شود. انسان خردمند جوگیر نمی‌شود زیرا عقل زایل می‌گردد و قضاوت درست نمی‌کند. این دقیقا همان است که با دروغ و شایعه می‌خواهند ایجاد بکنند.
۱۷ اکتبر ۲۰۲۲
۲۵ مهر ۱۴۰۱
دلیجان – ارمنستان

رضا شاه، محمد رضا شاه، جمهوری اسلامی و رابطه آنها با غرب

  • رضا شاه را غرب آورد و خودشان به راحتی او را بردند.
  • محمد رضا شاه را غرب آورد، ملی گرایان او را برکنار کردند، غرب دوباره او را آورد.
  • محمد رضا شاه را غرب به راحتی برکنار کرد.
  • خمینی و اسلام‌گرایی را در کل منطقه، غرب آورد.
  • خمینی و خامنه‌ای و اسلام‌گرایی در مقابل غرب مقاومت کردند و می‌کنند و غرب تاکنون نتوانسته آنها را شکست بدهد.
  • حتی اسلام‌گرایانی که آمریکا در افغانستان برسر کار آورد رو در روی غرب قرار گرفتند.
    ۱۵ اکتبر ۲۰۲۲
    ۲۳ مهر ۱۴۰۱
    دلیجان – ارمنستان

حرکت‌های بدون رهبری توسط جورج سوروس رهبری می‌شود!

حرکت در جهت خواسته‌های اجتماعی و یا صنفی می‌تواند رهبری قوی و متشکل نداشته باشد. البته رهبری دارد ولی ضعیف و برای کوتاه مدت تا رسیدن به اهداف خاص مشخص.
اما حرکت سیاسی که به مبارزه جدی با حاکمیت می‌پردازد، ابدا بدون رهبری نیست، اگر در چنین موردی در کشوری رهبری سیاسی داخلی و ملی دیده نشد پس در پشت پرده رهبری با “جورج سوروس” است.
۱۹ اکتبر ۲۰۲۲
۲۷ مهر ۱۴۰۱

تکمله بر نوشته: تحلیلی بر وقایع اخیر ایران

چرا در وقایع مهم این روزها اصلاح طلبان و جناح روحانی کاملا سکوت کرده اند؟
این نکته بسیار مهم و قابل تاملی است که دوستی در کامنتی در فیس بوک بر نظرات من درباره وقایع ایران و نقش اصلاح طلبان و مخصوصا جناح روحانی، نوشت. آنجا اشاره کردم آنها در پشت این وقایع هستند و می‌خواهند ایران را به طرف غرب ببرند که وابستگی یا استعمار نوین را در پی دارد و… و خامنه‌ای در جناح مقابل است و با گرایش بطرف شرق اختلاف اساسی میان آنها بوجود آمده است.
بقیه ماجرا و به خیابان کشیدن یک عده مخصوصا جوانان بی تجربه (بی تجربه و بدون دانش سیاسی) که از اهداف پشت پرده اطلاع ندارند و‌ نادانسته ضربه می‌خورند امری عادی است.
تمام این دسته حرکات در جهان توسط نیروهایی قدرتمند براه می‌افتد ولی آنها خود را پشت پرده پنهان می‌کنند تا ساده لوحان را به سادگی فریب بدهند.
۱۳ اکتبر ۲۰۲۲
۲۱ مهر ۱۴۰۱
ایروان – ارمنستان

تحلیلی بر وقایع اخیر ایران!

دوستان به من می‌گویند:
تو هرکجا می‌روی اتفاقات عجیبی می‌افتد.
می‌گویم: از بخت خوب من است که شاهد بعضی اتفاقات بزرگ در کشورها و حتی همراه با خطرات جانی هستم.

اولین بزرگترین اتفاق، چندین دهه پیش روی داد. سفری به افغانستان کردم و به عنوان نماینده یک جریان سیاسی با بسیاری سیاسیون چپ افغانستان ارتباط داشتم و… یک روز پس از ترک آن کشور در شهر لودهیانا در هند (نزدیک مرز پاکستان) با دوستان صحبت می‌کردم و گفتم اگر دو تا تانک در کابل حرکت کند کودتا می‌شود، چند ساعت بعد رادیو لندن خبر کودتای نظامی توسط کمونیستها را اعلام کرد.
نکته: همین کودتا و قدرت گیری کمونیست‌ها در شرق ایران بود که غرب را وادار کرد اسلام گرایی را دامن بزنند و شاه را بردارند که در واقع نوعی کودتا بود و نه انقلاب و…
ماجراهایی که از افغانستان شروع شد یکی از مهمترین وقایع قرن را رقم زد که هنوز هم ادامه دارد و جهت تاریخ جهان را عوض کرد.

سال ۹۸ چند روز بعد از ورودم به ایران آن اتفاقات افتاد.
امسال شهریور ۱۴۰۱ به ایران آمدم دو‌ سه روز بعد اتفاقات اخیر پیش آمد.

سال ۹۸ چند روز پیش از اتفاقات (به ظاهر اعتراضات برای گران شدن بنزین)، آن را حدس زدم و به دوستانی گفتم و منتظر بودم هرلحظه شروع بشود.
اما چه کسانی و چرا گران شدن بنزین را به خامنه‌ای ربط دادند در حالیکه او نبود که دستور گران شدن بنزین را داد؟
پاسخ در سطور آینده هست.

امسال نیز از یکی دو روز پیش از اتفاقات منتظر آن بودم و صد در صد مطمین بودم اتفاقات بزرگی می‌افتد.

اما، چه چیزی باعث می‌شد که اینچنین مطمین باشم و منتظر وقوع این اتفاقات باشم؟
۵۰ سال فعالیت سیاسی جدی و حرفه ای فارغ از وابستگی‌ها این شم یا دانش را به من داده که با دیدن بعضی نکات بتوانم پشت پرده را ببینم.

سال ۹۸ آقای روحانی را می‌دیدم که در تلویزیون و رسانه ها به جناح دیگر صراحتا حمله کرده و مسایلی مالی را مطرح می‌کند. زیرا جناح او تحت عنوان فساد مالی زیر ضرب رفته بود و پول‌ها و اموالشان مصادره می‌شد.

امسال در اخبار چیزهایی دیدم که نشان از درگیری درونی می‌داد چیزهایی که نشان می‌داد دست جناح روحانی را بیشتر و بیشتر از حاکمیت بریده‌اند. پس منتظر حرکات اعتراضی و شعار “مرگ بر دیکتاتور” از جانب جناح روحانی (در همراهی و همکاری با میرحسین موسوی، کروبی، خاتمی و…) بودم.

مرگ بر دیکتاتور یعنی مرگ بر خامنه ای که ما ( روحانی، موسوی، کروبی، خاتمی و…) را از قدرت انداخته است.

هرچند خامنه‌ای بسیار محافظه کار و سیاست باز بزرگی است و سعی دارد با دادن بعضی پست‌ها همه را راضی بکند اما در مواردی این کار دیگر پیش نمی‌رود.

و داستان مرگ مهسا، پیراهن عثمان/بهانه‌ای شد برای جناح روحانی، اصلاح طلبان، فراماسونری و… و غرب تا دوباره نیروهایشان را برای درگیری به میدان/خیابان بیاورند.
در میان نیروهای این جناح‌ها نیز از نیروهای نظامی، امنیتی و… وجود دارند.

درون حاکمیت ایران، درون اپوزیسیون بیرون رانده شده از حاکمیت ایران، درون اپوزیسیون خارج از حاکمیت، درون متحدان شرقی او، درون کشورهای غرب، درون امریکا، درون اروپا، میان اروپا و آمریکا و … تمام اتحادها چند دستگی و شکاف های وجود دارد.

رهبری جناح روحانی طرفدار غرب و فراماسون انگلیس هستند.
انگلیس خود با اروپا مشکل دارد و از طرفی درون آمریکا را بهم ریخته و به نیم آمریکا نیز راضی است تا دوباره امپراطوری انگلیس را برجهان حاکم بکند. اما در این راه باید با یهودیان صهیونیست درگیر بشود.

درون قدرتمندان حاکم بر ایران چندین جناح هست که مهمترین آنها جناح خامنه‌ای و فراماسونری است. بی دلیل نبود که در چند ساله اخیر بیشترین نیروی مطالعاتی و انتشاراتی و رسانه‌ای نه برعلیه صهیونیسم و اسراییل بلکه برعلیه فراماسونری بود. من که اهل کتاب و خرید کتاب هستم این نکته را به وضوح دیدم.

نکته دیگر گرایش جناح خامنه‌ای به طرف شرق لامذهب است. زیرا می‌داند که جهان غرب مذهبی و مسیحی- صهیونیسم است که ابدا ثروت و قدرت را با هیچ نیروی دیگری (مخصوصا سایر ادیان) تقسیم نمی‌کند.
آنها در اقدامات گوناگون مثلا کره جنوبی و تایوان را مسیحی کردند و همین باعث شده که تایوان نتوانند با کشور مادر (چین) و کره جنوبی با کره شمالی به سادگی متحد بشوند.
اگر با دقت گزارشات سفرم به ارمنستان را خوانده باشید اشاره کردم که شاهان ایرانی (پارت‌ها) حاکم بر ارمنستان برای اینکه شکست از ساسانیان را نپذیرند به مسیحیت پیوستند تا با ایجاد یک هویت جدید و کاملا مجزا از سایر ایرانیان خود را از بقیه جدا بکنند. همین جدایی دین هنوز هم باعث دوری ارمنستان از ایران می‌شود در حالیکه هم اکنون که در ارمنستان هستم در همه جا علاقمندی مردم ارمنستان به تاریخ گذشته خود با ایران را به طور کاملا عیان می‌بینم.

پس اگر ایران به دست طرفداران غرب با رهبری فراماسونری بیفتد پس از اندک مدتی یوغ استعمار و بندگی را برگردان خود خواهد دید.

از مهمترین کارها توسط غرب تغییر دین خواهد بود، اینست که بیشتر آخوندها را به وحشت می‌اندازد. از طرفی دین نیز هویت می‌دهد و تغییر دین هویت کشور را عوض می‌کند و…

نکته:
چین در حضور خود در تمام کشورهای جهان از دخالت در امور مذهبی کاملا پرهیز می‌کند. و همین راز موفقیت او هست.
همچنین در اتحاد میان کشورهای شرق ( شانگهای) مجموعه‌ای از کشورها با ادیان و مذاهب مختلف اسلامی، هندو، بودایی، مسیحی و… و بی دین ها جمع شده‌اند، امری که در اتحادیه غرب ابدا و ابدا وجود ندارد.
پس ورود به هر اتحادی با غرب از همان ابتدا ورود به یک اتحاد طبقه بندی شده و دارای کلاس و‌ رده‌های متفاوت است و ابدا همه در یک سطح دیده نمی‌شوند.
در چنین اتحادیه‌ای مخصوصا نوع فراماسونری، رسما باید پذیرفت که آنکه رتبه بالاتر را دارد حرف آخر را می‌زند یعنی یک سیستم دیکتاتوری کاملا رسمی در آنجا برقرار است.
کسانیکه با قوانین فراماسونری آشنا نیستند و فریاد دمکراسی سرمی‌دهند بهتر است حداقل کمی از انرژی خود را صرف مطالعه بکنند و چند کتاب درباره فراماسونری بخوانند.
اتفاقا از دلایل مشکلات ایجاد شده برای ایران، فقط مخالفت جناح خمینی – خامنه‌ای با صهیونیسم نبود بلکه مخالفت جدی آنها با فراماسونری و تعطیلی و غیر قانونی خواندن آن نیز بود.

اتحاد میان جناح مخالف خامنه‌ای تا چه حد پایدار است؟
اینکه رهبری این دسته متحدان تا چه مرحله‌ای حاضر به همکاری با هم هستند نیز نکته بسیار حایز اهمیت است.
بنظر نمی‌رسد همه آنها تا حد جنگ داخلی و سرنگونی کامل کل رژیم همکاری بکنند زیرا مطمین نیستند که در اینصورت خودشان هم جایی و‌ امکانی داشته باشند. همچنین بسیاری از آنها اسلام را قبول دارند. مسلم است که بعضی از آنها پولهایی به خارج فرستاده‌اند تا در صورت شرایط سخت (حتی از دست دادن موقعیت خود در قدرت و زیر ضرب رفتن از جانب جناح دیگر) ایران را ترک کنند. همین افراد هستند که پشت رییس فراری بانک مرکزی هستند که چند میلیارد دلار دزدید و به کانادا فرار کرد، زیرا آن پول تنها متعلق به این فرد نیست و شرکایش هنوز در ایران هستند. و امثال دزدی‌های بسیار کلان دیگر.

جهت کوتاهی کلام شما را به سایر نوشته‌هایم در خصوص قدرت در جهان، نقش جنگ اکراین در مسایل ایران و… که همگی بهم پیوسته و سیستماتیک هستند ارجاع می‌دهم.

اما یک نکته را تاکید می‌کنم.
با جنگ داخلی و تجزیه کشور اسلام از بین نمی‌رود این را باید آنانی که در چنین توهمی هستند بدانند. به عنوان مثال زرتشتی گری در ایران با زور شمشیر اعراب از بین نرفت بلکه برعکس طمع موبدان زرتشتی به منبع درآمد جدید به نام اسلام باعث آن گردید، و بدینسان اسلام ایران سوای دیگران شد. پس اسلام نیز با زور از ایران برچیده نمی‌شود کمااینکه چند ده سال حکومت کمونیستی با تمام فشارها نتوانست دین را از آن کشورها بگیرد.

این را هم تاکید می‌کنم که در فلسفه من جایی برای افکار کاملا غلط انقلاب و سرنگونی وجود ندارد زیرا نه تنها واقعی نیستند بلکه اوضاع را بدتر می‌کنند و … و اساسا این حرف‌ها شیوه همان قدرتمندان برای فریب مردمان در جنگ‌های داخلی میان خودشان است.

خواسته‌های اجتماعی مردم به جا است اما حد و حدود و زمان آن مهم است.
در این دوره جناح غربی برای شکستن کمر اتحاد ایران، روسیه، چین و اینکه این اتحاد نتواند غرب را شکست داده خود قدرتی در جهان بشود از خواسته‌های اجتماعی مردم سواستفاده می‌کند.

از طرفی آنانی که بر طبل انقلاب و سرنگونی می‌کوبند دارند فرمان جنگ و آدم‌کشی سرمی‌دهند و باید مسیولیت خون‌هایی را که ریخته می‌شود‌ بر گردن بگیرند و بدانند آنها نمی‌توانند فقط رژیم (آنهم فقط یک جناح خاص ضد غرب) را قاتل بدانند بلکه خود نیز قاتل هستند و آنها نیز باید محاکمه بشوند.

نتیجه:
اساسا اختلافات دو جناح اصلی مذهبی یعنی خامنه‌ای و روحانی به نگاه آنها به روابط بین المللی باز می‌گردد. امثال وصله‌های اصطلاحا منفی (دیکتاتور و…) به خامنه‌ای و خود را خوب (دمکرات و طرفدار حقوق بشر و…) خواندن ارزشی ندارد. فقط کسانیکه با ریشه این ترم ها آشنا نیستند فریب می‌خورند و بازیچه دست این قدرتمندان در جناح های مختلف می‌شوند و حتی جان خود را مفت و شاید بتوان گفت احمقانه فدا می‌کنند.
هرچند با کمونیسم و لنینیسم مخالف هستم اما بعضی حرفهای آنها نیز درست است مثلا آنجا که لنین می‌گوید:
برای انقلاب باید برنامه یا تیوری انقلابی داشت.
گفتم که با انقلاب مخالف هستم اما این حرف لنین با تعبیری دیگر بدین معنی است که برای هر حرکتی باید برنامه داشت و نشان داد که در آینده چه می‌خواهیم.
اینکه بدانیم چه چیزی را نمی‌خواهیم امری است ولی اینکه بدانیم در عوض آن چه می‌خواهیم وچقدر توان آنرا داریم، عقل است. تمام اساس علم و عقل بر همین نکته است. ابتدا باید برنامه داشت و آنرا نشان داد.
اگر مردمانی ادعا دارند مخالف دیکتاتوری/ظلم و ستم و حکومت یک عده خاص هستند باید نشان بدهند که چگونه می‌خواهند حکومتی را بیاورند که حقوق مساوی به همه بدهد و در این خصوص دروغ نمی‌گویند و نمی‌خواهند با فریب مردمان، گروه مخالف را حذف بکنند و فردای آن خود دست به دزدی‌ها و غارت‌ها و جنایات بیشتری بزنند.

توصیه به پیروان فلسفی ام:
اساس فلسفه من در اداره کشورها برپایه عقل و مدیریت کشور است. با سرمایه مخالفتی نیست اما با سرمایه داری، با کارگر نیز مخالفتی نیست اما با حکومت کارگری و…
اداره کشور باید مدیریتی باشد. این امری نیست که با انقلاب و سرنگونی صورت بگیرد بلکه کاری زمان بر است و در ابتدا باید افرادی با علم و دانش سیاسی یکدیگر را یافته و برنامه مطابق شرایط کشور خود ارابه بدهند. همچنین با روش‌هایی مسالمت آمیز و بدون جنگ و خون‌ریزی تغییراتی آرام آرام ایجاد بکنند. بدانید که تغییرات آرام‌آرام یعنی ساختن بنایی محکم و اساسی که فروپاشی آن ساده نیست.

۱۱ اکتبر ۲۰۲۲
۱۹ مهر ۱۴۰۱
ایروان – ارمنستان

درباره وقایع اخیر در ایران

با سلام
خانم … شما سوالی کردید که پاسخ آن را در مجموع صحبت‌ها یا نوشته هایم می‌توان یافت. اگر بخواهم به صورت خلاصه پاسخ بدهم شاید باعث کج فهمی بشود با این حال مختصری می‌نویسم و امیدوارم اگر سوالی هست به سایر نوشته هایم مراجعه بشود. ضمنا به واسطه اهمیت موضوع پاسخ شما را عمومی می‌دهم:
من همواره اشاره داشته ام که وارد سیاست عملی نمی‌شوم بلکه به فلسفه و از جمله تیوری های سیاسی (آنچه جهان‌شمول باشد) به عنوان بخش مهمی از فلسفه می‌پردازم.
بر مبنای فلسفه من، کشورهای مختلف می‌بایست راه حل مناسب کشور و مردم خود را بیابند. یافتن راه و یا سیاست مناسب برای اداره هر کشوری وظیفه خود مردمان آن کشورهاست. من متعلق به همه کشورها و مردمان جهان هستم و نه کشوری و مردمی خاص. پس دستورالعمل یا نسخه خاصی برای هیچ کشوری نمی نویسم.
در فلسفه من انقلاب به معنای آنکه یکباره حرکتی صورت بگیرد و همه چیز را عوض بکند نیست، بلکه باید ابتدا عقل یا سیستم فکری را ساخت و اینکار را باید متفکران برجسته کشورها انجام بدهند و خود را متشکل بکنند و حتما و حتما باید کاملا از حیطه نفوذ قدرت‌های مالی حاکم برکشورها و جهان بیرون باشند، بلکه حتی آنها را هم زیر کلید خود بگیرند و… پس این کاری زمان بر است.
اما آنچه در بعضی کشورها گذشته و می‌گذرد که قسمتی از آن را مردمان امروز جهان شاهد هستند و بنام انقلاب خوانده شده است زیر کلید قدرتها در جهان و در جهت منافع آنها بوده، از جمله انقلاب کمونیستی در روسیه و بسیاری کشورها در قرن گذشته و انقلاب ایران و… در نتیجه هیچکدام را نمی‌توان انقلاب واقعی یعنی مستقل نامید.
البته به واسطه اینکه متولد ایرانم و شاید حدود نیمی از عمرم در این کشور بوده و بیشتر با مسایل سیاسی و سیاسیون ایران درگیر/آشنا بوده ام پس از ایران و اکنون از سوید به عنوان کشور محل زندگی ام بیشتر می‌نویسم، لیکن بیشتر تلاشم بر مسایل کلی سیاسی جهان است.
اما آنچه در ایران می‌گذرد دو جنبه داخلی و خارجی دارد. جنبه خارجی مسایل ایران در بالاترین سطح مسایل جهان بوده و در حد تعیین کننده ای است. اتحاد کنونی ایران با روسیه و چین و اخیرا تقویت اتحادیه شانگهای با ورود ایران و تصمیم آنها برای تقویت اقتصادی یکدیگر و مخصوصا -تاکید می‌کنم مخصوصا- تصمیم آنها برای کنار گذاشتن دلار از معاملات میان خودشان (و با بعضی دیگر کشورها) تغییر اساسی در قدرت در جهان ایجاد می‌کند که به همین دلیل جهان غرب آنها و ایران را بی جواب نمی‌گذارد. اینها مسایلی است که از عهده هیچ کدام از نیروهای اپوزیسیون خارج از حاکمیت برنمی‌آید.
اما درون حاکمیت را قدرت‌ها و نیروهای مختلفی شکل داده است که خامنه ای قدرتمندترین و البته با سیاست ترین و باهوش ترین و مستقل ترین آنهاست.

جناح روحانی را من از سالها پیش وابسته به فراماسیونری نامیدم. مخصوصا زمانیکه روحانی به ریاست جمهوری … ایران رسید آنرا صراحتا نوشتم.
بعضی جناح های درون حاکمیت نیز بسیار فناتیک هستند. اما خامنه ای با سیاست خاص تقریبا همه جناح ها را نگهداشته است. حتی در حالیکه بعضی از آنها افراد خود را به خیابان‌ها می‌آورند و شعار های ضد خامنه ای (مرگ بر دیکتاتور) سر می‌دهند، او مستقیم از آنها نام نمی‌برد و به آنها پست هایی هم می‌دهد. در مواردی بعضی را کاملا کنار گذاشته و بعضی را هم در موقعیت کمتر تعیین کننده گذاشته است و… اموری که در سیاست و قدرت کاملا عادی است.
برخورد خشن میان جناح های حاکمیت در بسیاری کشورهای جهان رخ می‌دهد و چیز استثنایی مختص ایران نیست. در آمریکا در اواخر دوره ترامپ با حمله مسلحانه به کنگره و کشته شدن چند تن نمونه غربی اش را شاهد بودیم. ترکیه نیز نمونه خشن کودتایی را همین چند سال پیش شاهد بود و هم اکنون جناح های گوناگون داخلی و وابسته به سایر کشورها به صورت سازماندهی شده و مسلحانه وجود دارند. در بسیاری دیگر کشورها نیز نمونه های مختلف دیده می‌شود.

واقعیت تاریخی اینست که ایران از حدود دو سه قرن پیش و از همان دورانی که غرب ثروتمند و قدرتمند شد، حکومتی قدرتمند و رهبری قوی همانند خامنه ای نداشته است.
موضوع فشارهایی مانند روسری و … هر چند مستقیما بر بسیاری آزادی های اجتماعی چنگ انداخته است و باید -تاکید میکنم باید- تعدیل بشود، اما تمام مشکل کشور نیست.
یک نکته بسیار مهم فلسفی تعیین حدود آزادی است. ادیان میخواهند حدود را برای همه مردم جهان و طول تاریخ تعیین بکنند و این بدترین چهره و خصلت ادیان است. امری که در فلسفه من وجود ندارد بلکه هر کشوری و مردمی باید متناسب با شرایط خودشان هر زمان قوانین مناسب را اجرا کنند.
تعیین حدود آزادی از پیچیده ترین مباحث فلسفی بود که در کتاب افلاطون نیز بدان پرداخته شده است. من هم مطلب مفصلی در این رابطه نوشته ام.
ولی جناح روحانی و رفسنجانی (در چهره دخترش) و … که خود خلاف های مالی و سو استفاده از قدرت برای پول بیشتر و قدرت را در پرونده دارند از این نکته سواستفاده می‌کنند. هدف آنها تغییر جهت سیاست های کلی کشور از شرق به غرب است.
باید دانست رفتن به طرف غرب مسیحی – صهیونیستی یعنی پذیرش استعمار -تاکید می‌کنم پذیرش استعمار-!!!

در جهان غرب نیز مشکلات و دسته بندی هایی صورت گرفته است. مهمترین آنها تضاد بزرگ میان صهیونیست‌ها و فراماسیونری است. بنظر من انگلیس (فراماسیونری انگلیس که زیر سلطه شاه است) از اروپای مشترک خارج شد تا دوباره امپراطوری خود را برقرار سازد و در این راه قدم در مسیر تجزیه آمریکا گذاشت زیرا ظاهرا نمی‌تواند بر همه آمریکا حاکم بشود. آنچه که مدتی است در باره تجزیه آمریکا مطرح می‌شود و حتی نامه یکی از رهبران تجزیه طلب به ایران برای کمک و سرصداهای تجزیه آمریکا چیزی نیست که در برنامه ایران بوده باشد زیرا ایران ابدا این توان را نداشت و ندارد، بلکه خود آنها به نقطه بن بست رسیده بودند و هنوز این داستان میان آنها ادامه دارد.

نوع مداخلات آمریکا در جنگ اکراین نیز نشان می‌دهد که آمریکا با این جنگ قصد تضعیف اروپا را دارد. این جنگ بیشتر به اروپا ضربه می‌زند تا به روسیه. هم اکنون روسیه به همان مقدار سابق نفت میفروشد، قیمت نفت نسبت به قبل از جنگ اکران بسیار بالاتر رفته و قیمت دلار به عنوان ارز پایه نفت بالا رفته است. پس قدرت مالی روسیه بالا تر رفته و اروپا آسیب شدید دیده است.

ایران با ورود به یک اتحادیه مخصوصا نظامی با روسیه احتمال حمله غرب به خودش را منتفی کرد و تقویت قدرت مالی اش به مرور در حال هویدا شدن است. مثلا هم اکنون نسبت به چند ماه پیش قیمت دلار یا یورو یکی دو هزار تومان کمتر شده، با یک محاسبه ساده دیده می‌شود که درآمد دلاری یا ارزی مردم بالا رفته است. مثلا من که حدود ۸ ماه پیش ایران بودم اکنون با همان مبلغ ارزی که پیشتر آوردم قدرت خرید کمتری نسبت به ۸ ماه پیش دارم، ولی ایرانیان اگر بخواهند به خارج بروند اکنون می‌توانند با درآمد ماهیانه اشان ارز بیشتری تهیه بکنند.
و…
چنانچه در ابتدا گفتم اینها مواردی بسیار مفصل است که در طی مطالب گوناگون نوشته ام. و جهان در حال تغییر دایم آنها را دیگرگون می‌کند.
اما
یک نکته مهم که پیشتر هم نوشته بودم:
اینکه می‌گویند مردم به خیابان آمدند، مردم فلان و فلان کردند، مردم انقلاب کردند و … حرف‌هایی برای فریب مردم است.
حرکت مردمی وجود ندارد.
مردم یعنی چی؟
چه تعدادی از مردمان یک کشور مردم را تشکیل می‌دهند؟
چه تعدادی از مردمان یک کشور باید پشت رژیم های حاکم باشند تا همان اصطلاح گنگ و بی معنی مردم را برای آنها بکار برد و گفت مردم پشتیبان رژیم هستند.
و…
سازمان‌ها یا تشکلات سیاسی قدرتمند حرکت‌هایی را سازماندهی می‌کنند و نام حرکت مردمی به آن می‌دهند تا چهره خود را مخفی کنند و افراد بیشتری در حرکتی که آنها براه انداخته اند شرکت کنند.
در خصوص ایران چنین استکه کشورهای خارجی هم در مسایل داخلی آن دخالت گسترده می‌کنند کمااینکه ایران هم در بعضی کشورهای ضعیف اطراف خودش دست دارد.
نیروی دیگر اپوزیسیون یا نیروهایی درون حاکمیت برای بدست گیری کامل قدرت هستند که حرکت می‌کنند و نام حرکت مردمی به کار خود می‌دهند. آنچنان که در خصوص وقایع به اصطلاح گران شدن بنزین در ۱۳۹۸ نوشتم که درگیری میان دو جناح روحانی و خامنه ای بود. زیرا جناح روحانی را زیر ضرب گرفتند و حتی برادر او را به جرم دزدی های کلان زندان کردند و در آن درگیری گرم و مسلحانه خودشان را حرکت مردمی و آن طرف دیگر را نیروهای سرکوبگر ‌نام گذاشتند، در این میان تبلیغات رسانه های غربی اینگونه نام گذاری را در ذهن مردم به عنوان امری واقعی فرو می‌کردند و…
مردمان ناراضی از فشارهای فرهنگی – اجتماعی بدون توجه به مسایل پشت پرده و اینکه ماجرای اصلی به اختلافات درون حکومتی باز می‌گردد، وارد عمل می‌شوند.

فکر می‌کنم همین حد کافی باشد و شما و هر شخص دیگری که این نوشته را می‌خواند و مایل به دانستن پشت پرده یا عمق وقایع ایران و جهان است می‌تواند به سایتم (کافی است در گوگل بنویسید حسن بایگان) مراجعه بکند.
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
۲۱ سپتامبر ۲۰۲۲
تهران – ایران

USAIran