چرا دولت انگلیس تلویزیون ایران اینترناسیونال را از لندن بیرون انداخت؟

اینکه تصور بشود ایران می‌تواند حتی یک خبرنگار را در غرب بکشد فقط در ذهن آنانی که هیچ دانش سیاسی ندارند و توسط رسانه‌های غرب شستشوی مغزی شده‌اند می‌گنجد، یک چنین عملی خودزنی یا خودکشی تمام و کمال است.

چندی پیش نوشتم: میان غربی‌ها اختلافات زیاد و جدی وجود دارد و در خصوص ایران نیز میان آنها تضاد اساسی هست.

آنها خیلی تلاش کردند تا از رفتن رییس جمهوری ایران به چین و برقراری روابط بسیار محکم تجاری-نظامی و… میان دو کشور جلوگیری بکنند اما موفق نشدند. این امر مشکلات آنها را بیشتر کرد.

حال باید هر روز منتظر شکاف بیشتر در جبهه غرب و شاهد بالا رفتن جبهه شرق بود.

چنانچه به انتخاب به اصطلاح اپوزیسیون در میان غربی ها نگاهی بیندازیم این تضاد و سردرگمی کاملا مشهود می‌شود. مخصوصا اینکه آنها نتوانستند حتی یک نفر که چهره سیاسی ارزشمند و مورد احترام باشد را پیدا و معرفی بکنند.

شرم اورترین/حقارت بارترین قسمت حرکت سیاسی اپوزیسیون (گردانندگان غربی آنها) آنجاست که برای سخنرانی های سیاسی نه اهل علم و یا سیاسیون حرفه ای عاقل و استخوان‌دار بلکه هنرپیشه‌ها، ورزشکاران و … کسانیکه شاید در عمرشان هیچ تجربه جدی و ارزشمند سیاسی و یا تحصیلات علوم سیاسی نداشته اند جلوی صحنه می‌آورند. حضور در چنین مراسمی توهین به شعور سیاسی است.

تصور کنید که شخصی با ده ها سال فعالیت متوسط یا آشنایی با هنر و ورزش بخواهد وارد مدیریت آنها بشود و یا فقط در جلسه این افراد شرکت کند. اینها با تفخر تمام باد در گلو انداخته و حتی از حضور او‌ جلوگیری می‌کنند که تو‌ متخصص و آگاه نیستی و این جایگاه تو نیست. حال چگونه است که این افراد به خود اجازه می‌دهند جلوی جمع بایستند و راجع به مسایل سیاسی که به سیاست، اقتصاد، مسایل نظامی- امنیتی، بین المللی، صنعت، بهداشت و … مربوط می‌شود صحبت کنند. واقعیت اینست که اینها هیچ نیستند بلکه مهره های دست کشورها و قدرت ها هستند که مورد سواستفاده قرار می‌گیرند و زمانیکه تاریخ مصرف اشان تمام شد …

اینها نهایت حق دارند از صنف خود حرف بزنند اما اینها حتی نمی‌توانند یک صفحه راجع به ازادی، دمکراسی، حقوق بشر، روابط بین الملل، جنگ، اقتصاد و … بنویسند.

اینکه هر شخصی حد و موقعیت خود را بشناسد شرط اولیه عقل است، و حضور در چنین مراسمی بی عقلی و پایین آوردن سطح سیاسی و عقلی می‌باشد.

اپوزیسیون واقعی و ملی گرای ایران ابدا با غرب که خواستار وابستگی و استعمار کشور است همراهی نکردند بلکه تنها وابستگان و میهن فروشان همراه آنها شدند.

هم اکنون یک احساس ملی گرایی قوی و معقول در میان ایرانیان مخصوصا روشنفکران در حال شکل گیری است. آنها برای پیشبرد مستقل و ملی کارهایشان باید بر اساس فلسفه من خود را سازماندهی بکنند.

ایران یکی از حلقه‌های اصلی در تغییر قدرت در جهان است در نتیجه جبهه شرق با تمام توان پشت اوست. مخصوصا اکنون که ایران کاملا به “اتحادیه امنیتی شانگهای” پیوسته، با چین قرار داد بسته، حمایت از روسیه کرده و … و عربستان که می‌داند غرب در حال افول است و می‌خواهد به اتحادیه شانگهای بپیوندد باید با ایران مدارا بکند. و ترکیه نیز بینابین مانده و … همه چیز نشانگر تغییراتی اساسی در جایگزینی قدرت در جهان است.

از چند دهه پیش تاکید داشتم که: باید با همسایگان روابط کاملا دوستانه برقرار کرد.

نکته – بنابر شواهد دفتر ایران اینترناسیونال در لندن بسیاربزرگتر از بی بی سی بود پس انتقال چنین مجموعه عظیمی ابدا کار یک روز و بی مقدمه نمی‌تواند باشد.

توضیح: من سالهاست که ابدا با هیچکدام از رسانه‌های بین المللی مصاحبه نکرده‌ام زیرا هیچکدام آنها را قبول ندارم. ۵ ماه پیش نیز پیش از سفرم به ایران به این نکته اشاره و تاکید کردم:

ترجیح می‌دهم ناشناس بمانم تا اینکه توسط این گونه رسانه‌های وابسته به جنایتکاران، معروف بشوم. برای من به عنوان یک فیلسوف واقعی (که باید مستقل باشد و نه مانند فلاسفه کاذب که وابسته به قدرتها هستند) مصاحبه با این رسانه‌ها مایه ننگ و حقارت است.

تقریبا تمامی رسانه‌های بین المللی و خبرنگاران با سابقه من را از چند دهه پیش می‌شناسند و با اخلاق من آشنا هستند، ولی حدود ۶ ماه پیش در مراسمی در اپسالا خبرنگار ایران اینترناسیونال من را دید و خواستار آن شد با آنها مصاحبه داشته باشم ولی با همان اخلاق مودب درخواست او را رد کردم.

واقعیت: آنست که صاحب این رسانه (معروف است که محمد بن سلمان می‌باشد ولی هرکس دیگری هم که باشد فرقی ندارد) به کسانیکه در این رسانه حضور می‌یابند به چشم یک مهره بسیار کوچک و حقیر نگاه می‌کند که آنها را با چند ده دلار خریده‌ و‌هرگاه هم بخواهد مانند یک اشغال به زباله می‌اندازند. ولی من به عنوان یک فیلسوف کامل و مستقل ابدا برای اینها ارزش قایل نیستم و آنها را جنایتکار ضد بشر می‌دانم. پس هرکسی مایل به کسب علم واقعی باشد می‌تواند مستقیم به سایت من و نوشته‌هایم مراجعه بکند.

اختلاف درون غرب:

کوتاه کردن دست جناح آقای روحانی رییس جمهوری پیشین وابسته به انگلیس (فراماسیونری) باعث شد تا آنها وقایع امسال را با نام آزادی و با تکیه بر جوانان دامن بزنند. اما پس از اندکی دخالت بیش از حد ایران اینترناسیونال (عربستان) و اسرایل (صهیونیست‌ها) کنترل را از دست انگلیس خارج کرد.

توجه: شود که انگلیس چند سالی است قصد دارد تا دوباره قدرت گذشته و آقایی برجهان را بدست آورد که در نتیجه با آقای کنونی جهان یعنی یهودیان صهیونیست درگیر شده است.

درگیری میان این سه گروه و اعمال تند آن دو گروه که ایران را به طرف جنگ داخلی و تجزیه می‌کشید باعث عقب نشینی روحانی و اصلاح طلبان شد.

ایران بالانس قدرت در جهان:

از حدود ۲ دهه پیش نوشتم که ایران بالانس قدرت در جهان است، گردش او به طرف شرق یا غرب موازنه را تغییر می‌دهد.

آنچه مسلم است وقایع هیچ کشوری تنها مربوط به خود او‌ نیست و کشورهای قدرتمند (مخصوصا غرب) در آنها دخالت می‌کنند.

در نتیجه جدال میان جناح غرب گرا با خامنه‌ای که ابدا اعتمادی به غرب نداشت (و کاملا حق داشت و دارد) چندین سال خود را در اشکال مختلف حتی درگیری مسلحانه (سال ۹۸ به بهانه گران شدن بنزین) نشان داد.

غرب تمام تلاش خود را کرد تا ایران به طرف شرق نرود و بزرگترین کاری که کرد واژگونه نشان دادن وقایع و شعارهایی مانند، مرگ بر دیکتاتور (زیرا مخالف غرب بود)، نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران و … بود.

اما اکنون حاکمیت ایران راهش را یافت و در جهت استقلال کشور (آزادی و دمکراسی در گرو استقلال است) با شرق غیر مذهبی و آزاد از سلطه عقب ترین تفکرات مذهبی (صهیونیستی) حاکم بر غرب، پیوند خورد.

تمام غرب به صراحت از اتحاد ایران، چین و روسیه صحبت می‌کردند که می‌تواند قدرت جدید جهان بشوند و برای جلوگیری از آن سال‌ها همه گونه فشاری بر ایران آوردند. ولی به نظر می‌رسد نقطه عطف با سفر رییس جمهوری ایران به چین و امضا اسناد و … شروع شده است.

سفر به چین تغییر اساسی در وضعیت اقتصادی، نظامی و … ایران و‌ البته تغییر قدرت در جهان ایجاد می‌کند. تمام این نکات را پیشتر نوشتم. مخصوصا در خصوص سفر رییس جمهوری ایران به چین در همان روزها نوشتم.

نتیجه آنکه سیر وقایع اختلافات/تضادهای میان غرب را دامن زده است که بیرون کردن ایران اینترناسیونال از انگلیس توسط دولت این کشور شروع کار است و باید شاهد اتفاقات بیشتر و حتی جنگ داخلی در آمریکا باشیم.

۱۹ فوریه ۲۰۲۳

۳۰ بهمن ۱۴۰۱

اپسالا

پس نوشت:

اکنون مشخص شده که در جریان آشتی میان ایران و عربستان موضوع رسانه ایران اینترناسیونال نیز به شکل دیگری درآمده است. ظاهرا دیگر عربستان از این رسانه حمایت نمی‌کند بلکه اکنون در اختیار آمریکا و اسرایل است.

۱۰ ژولای ۲۰۲۳

۱۹ تیر ۱۴۰۲

اپسالا – سوید

م. حسن بایگان

مسیری برای رفتن به غرب!

تعدادی افرادی که برای رفتن به غرب حاضر به هرکاری هستند به ترکیه می‌روند؛ آنجا به سفارت اسرایل رفته با دادن پاسپورت خود، ورقه عبور به اسرایل را می‌گیرند؛ به آنجا رفته پس از مدتی اسرایل با سازمان‌های امنیتی کشورهای مختلف هماهنگ کرده آنها را میان کشورهای غربی تقسیم می‌کنند. اینها به عنوان مامورین جاسوسی، خبرچین و … در خدمت اسراییل و غرب در می‌آیند.
همین جاسوس، خبرچین و… کردن در کلیسیاهای صهیونیستی (مخصوصا آنهایی که توسط اسرایل ایجاد شده‌اند مانند صدای زندگی در سوید livets ord) صورت می‌گیرد و آنانی که برای گرفتن اقامت در غرب به این کلیسیا ها می‌روند و خود را مسیحی می‌کنند با همین داستان روبرو می‌شوند خود را در تله سازمان جاسوسی می‌اندازند. در این چند سال تعداد این افراد بسیار زیاد شده است که مخصوصا برای مقاصد غرب فریاد آزادی‌خواهی و ایران دوستی اشان بلندتر از سایرین است.

اشاره:
در اسراییل نام من در لیست سیاه است و هرچه در گوگل سرچ شود همواره با مسدودی برخورد می‌شود.
۱۵ ژانویه ۲۰۲۳
۲۵ دی ۱۴۰۱
آبادان

درماندگان عقلی!

من کاملا مخالف تمام ادیان (بلااستثنا) هستم و‌ تمام آنها را نقد و نفی می‌کنم.
همچنین مخالف تمام حکومت‌ها (بلااستثنا) هستم.
فلسفه‌ای جدید و سیستم مدیریتی کاملا نوینی را ارایه داده‌ام که پیروانی دارد و مطمینا در آینده فراگیرترین فلسفه/فکر در تمام جهان و طول آینده بشر خواهد بود.
اما میان تمام مردمان، ادیان، حکومت‌ها، سیاسیون و متفکران تنها یهودیان صهیونیست و عوامل آنها هستند که حتی یک کلمه نقد و نفی بر نظرات من نداشته‌اند و فقط تهدید به مرگ کردند، حمله فیزیکی کردند، دستم را شکستند و وصله‌های احمقانه سیاسی (پیروی/وابستگی به آنهایی که ابدا لیاقت پیروی از من را هم ندارند) می‌زنند. این حرکت‌های مذبوحانه یعنی تایید آنها بر نقدهای دینی، سیاسی و عقلی من بر یهودیت و صهیونیسم، و اینکه آنها ابدا قادر نیستند نقدی بنویسند و نهایتا: هرآنچه نوشته‌ام درست بوده است.

من از هر سخن تحلیلی و نقد بر نوشته هایم استقبال کرده و سپاسگزار می شوم زیرا:
۱- اگر اشتباهی داشته‌ام با آن صحبت‌ها/نقدها، اصلاح خواهم کرد.
۲- چنانچه آنها اشتباه می‌کنند از زاویه‌ای دیگر درستی نظراتم ثابت می‌شود.
اما هر صحبتی خارج از بحث و نقد عقلانی – فلسفی و ادب را پاک کرده، گوینده را از لیست دوستان حذف می‌کنم.
صفحه من و در کنار من جای چنین حرف‌ها و مردمانی نیست.

۱ ژانویه ۲۰۲۳
۱۱ دی ۱۴۰۱
تهران

محاکمه حسن روحانی به عنوان عامل وقایع اخیر!

محاکمه حسن روحانی به عنوان عامل وقایع اخیر!
آقای روحانی رییس جمهوری سابق به عنوان عامل غرب و مسیول وقایع اخیر باید به دادگاه آورده بشود.
اتفاقات اخیر ایران آنارشیسم بود!

آنچه اینجا آورده می‌شود جمع بندی وقایع اخیر ایران است که بعضی را پیشتر در مقالات مختلف نوشته‌ بودم:

وقایع ایران روز بعد از انتشار علنی لیست شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام که در آنها ابدا هیچ اسمی حتی یک نفر از اصلاح طلبان و فراماسونرها نبود و آن را خامنه‌ای امضاء کرده بود، شروع شد.

آقای روحانی که وابستگی او به غرب کاملا مشهود است و تمام اقتصاد ایران را به رکود کشید و آن برجام بد را نوشت (خوشبختانه ترامپ با نادانی آنرا پاره کرد) تا ایران زیر سلطه استعماری غرب باشد، عامل داخلی غرب در وقایع ایران بود.

عوامل اصلاح طلبان و فراماسونری از چندین سال پیش به غرب فرستاده شده بودند و در تشکلات گوناگون سیاسی، فرهنگی، دانشگاهی و … آماده حرکت هماهنگ بودند که این بار فراتر از دفعات پیش خود را نشان دادند.

روز بعد از امضا آن لیست‌ها توسط خامنه‌ای، غرب و این جناح (عامل داخلی) به بهانه مرگ یک زن (متوجه باشیم که بهار عربی هم به بهانه مرگ یک سبزی فروش که احتمالا خود آنها او را کشتند تا بتوانند از نقطه‌ای مشخص شروع بکنند، شروع شد)، ماجرا را با بهانه آزادی زن و … شروع کردند چیزی که به سادگی می‌توانستند مردم ایران و جهان را با آن فریب بدهند.

نکته اینجاست:
در تمام این مدت که صدها تن کشته شدند آقای روحانی و جناح او هیچ چیزی نگفتند انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. بسیاری از این کشته شدگان (از هر طرفی) ابدا از پشت پرده اطلاع نداشتند و قربانی شدند اینجاست که آقای روحانی به عنوان مسیول شروع وقایع و مرگ هموطنان و خسارات مالی و معنوی باید به دادگاه آورده بشود.
پیش از محاکمه افراد شرکت کننده در آن وقایع باید سردسته و برنامه ریزان را به محاکمه کشید.
داستان همانند وقایع ۱۳۹۸ است، آنجا نیز همین درگیریهای داخلی اما به بهانه دروغین گرانی بنزین بود. جالب انکه آقای روحانی به عنوان رییس جمهوری چندی بعد گفت او از گران شدن بنزین اطلاع نداشته در حالیکه خبر آن از روز قبل در همه ایران پخش شده بود و مردم در صف پر کردن باک بنزین بودند. گران شدن بنزین زیر کلید وزارت نفت که از ارگانهای دولت است، می‌باشد و ریاست دولت باید آنرا بداند.

وقایع اخیر را جناح روحانی با کمک اصلاح طلبان توسط نیروهای سازمان‌های جوانان اشان به راه انداختند و توانستند تعدادی جوانانی را که نه دانش کافی و نه تجربه‌ای در سیاست داشتند ولی مملو از شور و هیجان بودند، دنبال خود بکشانند.

اما غرب (مخصوصا اسرایل و جناح‌های وابسته به صهیونیست‌ها) در مسیر جنگ داخلی و سومالیایی کردن ایران گام برداشت و آنارشیسم را دامن زد؛ بطوریکه هر نیرویی حتی اصلاح طلبان نیز زیر فشار، توهین و تهدید حتی مرگ قرار گرفتند، خبرنگاران و هرکسی و هر برنامه‌ای حتی ورزشی و هنری تهدید می‌شد.
همچنین آنها یک عده لومپن را سازماندهی شده وارد خیابانها کردند.
در این وقایع هیچ سازمان مشخصی با هیچ برنامه مشخصی مسولیت قبول نکرد. این وقایع به آنارشیسم کاملا واضح کشیده شد ولی جهت تحمیق مردم به آن نام انقلاب دادند.

هرکسی که کمترین بهره‌ از دانش سیاسی را دارد، باید تفاوت انقلاب و آنارشیسم را بداند! وگرنه با این میزان بی دانشی، خطرناکترین عنصر برای کشور و مردم خواهد بود!.

عده‌ای لومپن هم که از پلیس یا ماموران امنیتی کینه داشتند با چاقو به آنها حمله کرده و تعدادی را زخمی و بعضی را هم کشتند. امری که در هیچ کجای دنیا مخصوصا غرب ابدا و ابدا تحمل نخواهد شد.

زشتی آنارشیسم تا آنجا رسید که جنایات عیان مانند حملات تروریستی و کشتار مردمان عادی مثلا حمله با اسلحه گرم به شاهچراغ و‌کشتار چندین نفر، با بی اعتنایی و حتی تایید و بدتر از آن چسباندنش به جناح خامنه‌ای که در نتیجه جبهه خود آنها را تقویت می‌کرد، برخورد می‌شد.
فعالیت‌های جدایی طلبانه مسلحانه مورد تایید آنها بود.
نکته:
جدایی طلبی به نفع هیچ کدام از کشورهای منطقه و مردمان هیچ کشوری نیست و تجزیه کشورها از برنامه‌های غرب (در اساس اسرایل/صهیونیست‌ها) بود/هست.

آقای روحانی که با فراماسونری انگلیس در ارتباط است هیچ چیزی در این میان نگفت انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.

سیر وقایع آنچنان بد و خطرناک پیش رفت که اصلاح طلبان عقب نشینی کردند و حتی نیروهای روحانی (که شاید بسیاری از آنها از فراماسونری بودن رهبران اشان مطلع نبودند و نیستند) آنها نیز عقب نشینی کردند زیرا اکثریت یا بدنه اینها ملی گرا هستند و نمی‌خواهند وابسته یا مستعمره بشوند.
اما تعدادی از این جناح که می‌دانستند که چه هستند و چه می‌خواهند از ایران فرار کردند و پولهای زیادی را هم با بازی با ارز و اینکه به راحتی می‌توانستند میلیونها دلار در بازار را جمع کنند و با خود ببرند رفتند.

چرا جناح خامنه‌ای به خارج نرفت و نمی‌روند؟!
جناح خامنه‌ای به خارج نرفت. آنها نرفتند زیرا جایی ندارند که بروند. اگر قرار بود به غرب بروند پس با غرب درگیر نمی‌شدند و پل‌ها را پشت سر خود خراب نمی‌کردند و همین جا در قدرت می‌ماندند و با کمال آرامش و بدون هیچ مشکلی هم در ایران حکومت می‌کردند و هم در غرب خانه می‌خریدند و برای سفر می‌رفتند و فراتر از آن سرمایه‌گذاری می‌کردند. یعنی حکومت و پول را در ایران داشتند و راحت به غرب سفر می‌کردند و ملک و … را هم قانونی و بدون هیچ مشکلی می‌خریدند، و با سرمایه‌داران آنجا همکاری می‌کردند یعنی مستقیم وارد تیم آنها می‌شدند که البته در رده‌های پایین‌تر قرار می‌گرفتند زیرا غرب مسیحی – صهیونیستی هیچ نیروی غیر خودی (حتی سرمایه‌داران عربستان با صدها میلیارد دلار) را در رده بالای تصمیم‌گیری نمی‌پذیرند.
اینکه غرب در برابر فشار افکار عمومی ایرانیان برای عدم مجوز به وابستگان رژیم عکس‌العملی نشان نمی‌داد دقیقا به این جهت بود که فراریان با پول‌های کلان و … از همین جناح‌های مختلف غرب‌گرا بودند و هستند.

آقای روحانی و دولت او باید پاسخگوی مسایل زیادی باشند به عنوان نمونه:
چرا آنگاه که ایشان رییس جمهوری بود و سازمان امنیت زیر نظر ایشان قرار داشت، ترور و خرابکاری‌های زیادی از طرف اسراییل صورت گرفت اما پس از پایان دولت ایشان آن عملیات متوقف شد؟

نکته مهم:
آنطور که سیر وقابع نشان داده جناح روحانی (رفسنجانی و دخترش و…) از فراماسونری انگلیس هستند.
انگلیس نیز از اروپای مشترک خارج شد و برنامه‌اش تجزیه آمریکا است تا با حکومت بر قسمتی از آنجا و همچنین استرالیا و … دوباره امپراطوری گذشته را احیاء کند.
در نتیجه فراماسیونری انگلیس در وقایع ایران برنامه‌ریزی خاصی داشت اما اسرایل با آن مخالف بود زیرا منافع او مورد هدف قرار می‌گرفت، در نتیجه بازی را بهم زد و در مسیر تجزیه ایران (مخصوصا در کردستان) قدم برداشت.
کشور آذربایجان و ترکیه نیز سعی داشتند از موقعیت داخلی پیش آمده در ایران به نفع خود و فشار بر ارمنستان و منطقه سواستفاده ممکن را ببرند و جاده‌ای برای اتصال خود و‌ قطع مرز میان ایران و ارمنستان بکشند که مورد تأیید صهیونیست‌ها بود.
عربستان نیز وارد ماجرا شد.
در نتیجه آنارشیسم کامل در کشور ایجاد شد و اگر جناح خامنه با سیاست و کمترین هزینه‌های ممکن جانی و مالی کنترل را به دست نمی‌گرفت آنگاه فاجعه‌ای تمام عیار ایران را فرا می‌گرفت و در هر کوی و برزنی عده‌ای مسلح حکومت می‌کردند. یعنی بسیاری مردمان غارت می‌شدند، چند صدهزار نفر کشته می‌شد و سیل چندین میلیونی آواره و فراری از ایران به راه می‌افتاد و ایران، سومالیا می‌شد.
اما در همینجا باید توجه داشت که اکثریت مردم ایران به این نکته حساس آگاه بودند در نتیجه علیرغم تمام نارضایتی‌ها از فشارهای اقتصادی و اجتماعی (فشارهای اجتماعی بیشتر از جانب فناتیک های جناح خامنه‌ای بود و هست، و بیشترین دزدی‌ها از جانب غرب گرایان)، از این حرکات حمایت نکردند و در نتیجه جناح خامنه‌ای توانست آن را آرام کند، مخصوصا اینکه اصلاح‌طلبان عقب نشینی کردند و نیروهای آنها از خیابان‌ها کنار کشید.

آقای روحانی و فراماسیونری، خاتمی (رییس جمهوری پیشین) و اصلاح طلبان باید پاسخگوی این مسایل باشند.

جناح خامنه‌ای نیز نباید با سیاست بازی و‌ مخفی کردن اختلافات درونی خود بر سختی روزگار و ناآگاهی مردم و نهان کردن واقعیات تاریخی دامن بزند. این وظیفه خامنه‌ای به عنوان بالاترین مقام سیاسی کشور است تا واقعیات را برای مردم عیان بکند تا دوباره گرفتار چنین بلاها نشوند در غیر اینصورت خود او نیز زیر تیغ خواهد رفت.
مصلحت گرایی باید در جهت منافع اکثریت مردم کشور باشد.

همه دست اندرکاران و آگاهان سیاسی از سال‌ها پیش به اختلافات عظیم درون حاکمیت واقف بودند و می‌دانستند که اپوزیسیون قابل توجه خارج رژیم وجود ندارد و آنچه که کل رژیم را تهدید می‌کند اختلافات درونی است و‌نه حتی غرب با تمام توانش.
آنانی که از این اختلافات اطلاعی ندارند و درگیری میان حاکمیت را انقلاب می‌دانند و وارد معرکه می‌شوند بازیچه دست قرار می‌گیرند. اینها بدترین و خطرناکترین عناصر برای استقلال و آزادی های سیاسی و اجتماعی کشور هستند.

اینها بخشی از وقایع مهم تاریخ امروز ایران است که باید بطور دقیق مورد بررسی قرار گرفته و نوشته و ثبت در تاریخ بشوند.

رابطه وقایع ایران با قدرت در جهان!
آنچه در ایران گذشت فقط مربوط به ایران نبود، بلکه در ارتباط با وقایع بزرگ جهان و تغییر قدرت در جهان است که جنگ گرم آن در اکراین در جریان است.
اگر غرب در وقایع اخیر ایران موفق می‌شد روسیه را نیز در اکراین شکست می‌داد و … که پیشتر مفصل نوشته‌ام.
اما اکنون که غرب در ایران شکست خورد، وقایع و سیر قدرت در جهان تغییر کرد که نمودهای آن از هم اکنون دیده می‌شود و آنها را همین روزها در مقالات دیگری نوشته‌ام.

۲۷ دسامبر ۲۰۲۲
۶ دی ۱۴۰۱
تهران
م. حسن بایگان

پس نوشت:
ظاهر قضیه چنین است که میان صهیونیست‌ها و فراماسونرها تضادی نیست مخصوصا اینکه در فراماسونری یهودیان هستند.
اما توجه شود که در میان یهودیان صهیونیست عناصری از فراماسونری نیستند، دلیل آن نیز مشخص است.
چند سال پیش که سفری به کشور آفریقای جنوبی رفته بودم همان هفته اول متوجه شدم صهیونیست‌ها و فراماسونرها کاملا در برابر هم صف آرایی دارند. پس از صحبت با آنها این نظر من تایید شد. این کشور تنها جایی است که این دو نیرو کاملا علنی رو در رو هستند. البته این نکته را پیشتر هیچ جا ندیده بودم و اینهمه خبرنگار و محقق و … که به آن کشور رفته بود هیچکدام خبری از این ماجرا یا نداشتند و یا اجازه نشر آنرا نداشتند؛ هرچند کارخبرنگاری چنین است که اگر کمترین اطلاعی داشتند حتما آنرا منتشر می‌کردند.
پس از شکست طرح‌های صهیونیست‌ها در سوریه، اختلافات فراماسونرها با صهیونیست‌ها برای قدرت بالا گرفت.
فراماسیونری (انگلیس) به دنبال بازیافت قدرت پیشین یعنی قدرت اول در جهان است.
تضاد درون غرب جدی است. اگر کشورهای دیگر به آن آگاه باشند و بتوانند به صورت متحد و برنامه‌ریزی شده با غرب مقابله بکنند تغییرات در جهان سریع‌تر صورت خواهد گرفت.
۱ ژانویه ۲۰۲۳
۱۱ دی ۱۴۰۱
تهران


ترکیه کشوری تاریخی و دیدنی

فردا ترکیه را به طرف ایران ترک می‌کنم، اما اولین بار است که به شکل عجیبی حس می‌کنم دارم از یک دنیای مورد علاقه شدید، دور می‌شوم و‌ دلتنگ می‌گردم.
ترکیه کشوری است که در آن مجموعه عظیمی از تاریخ ایران، یونان، روم، ارمنستان، کردستان، اعراب، حتی/هتی، فریگی و … وجود دارد. بنظرم نمی‌رسد در ایران و افغانستان بتوان اینهمه تنوع با آثار تاریخی بسیار زیبای باقی مانده را دید.
تمام تلاش خود را می‌کنم تا در موقعیتی بهتر که سوریه و عراق هم به آرامش رسیده باشند به این کشورها باضافه اردن سفر بکنم. تا آنچه را در تاریخ (جنگ‌ها، اقامتگاه های مردمان، مکان‌هایی که دانشمندان سکونت داشتند، مسیرهایی که مردمان طی می‌کردند و …) خوانده ام از نزدیک ببینم.
سپاس از مردم خوب، خونگرم و مهربان ترکیه، روزهای خوبی را در کنار شما سپری کردم.
۱۹ دسامبر ۲۰۲۲
۲۸ آذر ۱۴۰۱
وان – ترکیه

تغییر نرخ ارز!

اینکه می‌گویند با حرف فلان مسیول فلان کشور قیمت ارز در ایران بالا و پایین می‌رود مسخره و دروغ است.
اگر اقتصاد یک کشور با حرف یک شخصیت سیاسی در کشوری دیگر، بهم بریزد فاجعه‌ای تمام عیار است و آن کشور ابدا بر هیچ پایه‌ای استوار نبوده و کشور و دولت ابدا مستقل نیستند.
هم اکنون برخلاف سال‌های پیش مقدار زیادی از هزینه‌های دولت از مالیات تامین می‌شود و صادرات و درآمدهای ارزی کشور نیز بالا رفته است، پس هیچ دلیل منطقی برای بالا رفتن نرخ ارز که باعث فقر مردم می‌شود وجود ندارد.
تغییرات نرخ ارز ریشه‌ای و ضعف مدیریت، فساد و دزدی‌ها است و مسیولیت آن تماما بر عهده دولت می‌باشد.
۲۷ دسامبر ۲۰۲۲

۶ دی ۱۴۰۱

تهران

جهان در حال تغییر!

پس از وقایع اخیر ایران، تکلیف قدرت در جهان روشن شد و جهان در حال تغییر است.
اگر کمی با دقت و البته صرف وقت زیاد اخبار را همه جانبه پیگیری کنیم در گوشه و کنار ها بعضی اطلاعات را می‌بینیم که گویای نکات مهمی است مثلا:

  • یک مقام برجسته کشور آذربایجان گفته که ساختن پل میان ایران و کشور آذربایجان بر روی رود ارس شروع شد.
    این یعنی توافق برای اتصال آذربایجان به نخجوان و از آنجا به ترکیه و غرب، این نکته در تجارت این منطقه بسیار مهم است و یک توافق مهم و آورنده صلح در منطقه است. از طرفی نشان می‌دهد که جاده از ایران هم گذر می‌کند و در نتیجه اینکه این احتمال باشد که مرز ایران با ارمنستان قطع بشود وجود ندارد.
    همچنین ایران نیز میتواند به این جاده وصل بشود و از طرفی مسیر از جنوب ایران (کالاهای چین و…) از طریق ایران از این جاده عبور کند.
  • سفر وزیر خارجه ایران به عمان بسیار مهم است و در ارتباط با مسایل آن منطقه و روابط با کشورها عربستان و … است.
  • سکوت خبری در خصوص جنگ اکراین.
  • اعلام آمریکا مبنی بر اینکه مجاهدین رجوی را الترناتیو ایران نمی‌داند و همچنین آن فردی را که الترناتیو ریاست جمهوری ونزویلا کرده بود کنار گذاشت و …
  • چندی پیش نیز قرارداد مهم و استراتژیک چین با عربستان نوشته شد.
  • اردغان خواستار ملاقات با بشار اسد رییس جمهوری سوریه شد.
  • اردوغان خواستار ملاقات و‌گسترش روابط با عربستان شد. در حالیکه تا چندی پیش هرکدام از اینها ادعای رهبری جهان سنی مذهب را داشتند.
  • مصر از داشتن رابطه با ایران استقبال کرد.
    وووو
  • همه اینها نشان از تغییرات گسترده در وقایع جهان و تغییر قدرت در جهان دارد پس برای سرپوش گذاشتن بر روی اخبار دوباره دارند داستان کرونا را بزرگ می‌کنند و …

۲۹ دسامبر ۲۰۲۲
۸ دی ۱۴۰۱
تهران

نقش منفی اسرایل در مسایل جهان!

لابی ها و عمال اسرایل در تمام اتفاقات جهان و ایران و مخصوصا وقایع اخیر ایران نقش بازی کردند. پرچم تجزیه طلبی نیز در دست آنها بود و نه مردمان عادی.
بزرگترین/کثیف ترین روش و حیله آنها حمله فیزیکی، تهدید و اتهامات و وصله چسباندن به هرکسی بود که حرف دیگری می‌زد. با ایجاد وحشت و‌ هراس همه را از نقد و‌ ابراز نظر می‌ترساندند و مردم را وادار به هر حرفی و هرکاری که آنها می‌خواستند می‌کردند مثلا وادار به تعطیلی تمام مراسم و شادی‌ها و … و خودشان هر گونه جشنی برگزار کردند و می‌کنند.
حتی در ۸ سال جنگ ایران و عراق که آن همه مرگ و‌ ویرانی داشت، مردم جشن و شادی را فراموش یا متوقف نکردند. دیکتاتوری و ستمگری از تمام حرکات اینها می‌بارد.
اینجاست که باید پیش از خراب کردن هر آنچه هست ابتدا آینده را دید. و مخالفین را هم محک زد و از آنها خواست که چه چیزی برای ارایه دارند.
هر مخالفتی حتما درست نیست.
هر مخالفی الزاما برنامه بهتری ندارد.
باید مخالفین برنامه خود را ارایه بدهند تا معلوم شود شارلاتان یا جنایتکار یا بدترین ها نیستند و‌ قصد نابودی ندارند؛ دقیقا این چیزی بود و هست که آنها از ارایه اش فرار می‌کنند و با روش قدیمی یعنی حمله و ادعای طلبکاری و تهدید مردمان آنها را در موضع دفاعی قرار می‌دهند تا کسی جرات نکند بگوید یا بپرسد: شما خودت که هستی و چه چیز بهتری داری که بدهی؟
آنها آنچنان ماجرای اخیر را به خشونت و انحراف کشیدند که جناح اصلاح طلب که این جریان را به راه انداخته بود وحشت کرد و عقب نشست. ورود یک عده چاقو به دست و یک عده مسلح تجزیه طلب همه را به وحشت انداخت و اکثریت بزرگی از مردمان داخل ایران نگران از آینده کنار کشیدند و‌ خواستار آرامش شدند.
آنها حرکت اخیر را به آنارشیسم و‌ در جهت جنگ داخلی کشاندند. اینها واقعیات تاریخی است که ثبت خواهند شد تا آیندگان بتوانند وقایع گذشته را درست و دقیق ببینند و‌ از این تجربه‌ها بهره ببرند.
اسرایلیان ابدا از فلسفه یا تفکر یا هدف انسانی پیروی نمی‌کنند بلکه از یک دین بسیار عقب افتاده و بسیار خشن و ضد انسانی پیروی می‌کنند که همه مردمان جهان به غیر از خودشان را سگان کثیف و بی ارزش در خدمت خود می‌بینند و متاسفانه حال که چند میلیارد مسیحی به شکل احمقانه‌ای این صحبت‌های ضد بشری را پذیرفته و پذیرفته اند سگان کثیفی در خدمت یهودیان هستند برای همه جهان و انسانیت مشکل آفریده اند. اگر چنین نیست و بزرگترین رهبرانشان معترض این صحبت‌ها هستند؟ پیش بیایند و صحبت‌ها و نظرات من را نقد بکنند و نه اینکه تهدید به کشتن من بکنند و از طریق عمال خود وصله به چسبانند؛ وصله هایی که ابدا نمی‌چسبد و بیشتر آبروی این بی سوادان ضد انسانیت و عقل را می‌برد.
من مدرک رسمی از پاسخ رهبران کلیسیا دارم که صراحتا نوشته اند: ما می‌پذیریم که سگان کثیف در خدمت یهودیان هستیم.
اینچنین سگان کثیف که قبول کرده اند انسان نیستند، ابدا هیچ گونه اجازه اظهار نظر درباره انسان و انسانیت و حقوق بشر و دمکراسی و … ندارند.
این سگان کثیف همانند نوکران، غلامان حلقه به گوش، جلادان بی اراده در خدمت ارباب، حاضر به هرگونه جنایت ضد بشری و هر میزان کشتن انسان‌ها می‌باشند.
هر کسی یا نیرویی از این سگان کثیف تقاضای کمک برای تغییر در کشور خودش بکند از آنها حقیرتر است و ابدا اعتباری ندارند و باید از آنها پرهیز کرد زیرا اینها ابدا و ابدا چیز بهتری را نخواهند آورد به غیر از سگ کثیف و‌ نوکر بودن را.
هر خواننده که با این نوشته موافق است باید این را پخش کرده و حتی ترجمه و در اختیار سایر مردمان جهان قرار بدهد تا کسی نگوید: من نمی‌دانستم و کسی هم در دنیا نبود که آنرا بداند و من را در جریان بگذارید.

۱۵ دسامبر ۲۰۲۲
۱۴ آذر ۱۴۰۱
ماردین – ترکیه

سلبریتی انسان صفت! سلبریتی دیو صفت!

فیروز در جهان عرب در مقابل ام کلثوم قرار دارد و بسیاری او را از نظر هنری برتر از ام‌کلثوم و برترین خواننده می‌دانند. در دنیای موسیقی عرب هیچ مردی به پای این زنان نمی‌رسد. صدای ام کلثوم بسیار قوی است اما صدای فیروز آسمانی است صدایی بسیار لطیف، لطیف و لطیف.
در حالیکه همه او را عرب می‌دانند و خودش هم مخالفتی نکرده ولی در مصاحبه ای ریشه او یونانی اعلام شد. منطقه چنین است و دنیایی از مردمان گوناگون در اینجا گرد هم آمده اند.
در دوران نوجوانی که تازه صفحه های کوچک پخش موسیقی آمده بوده اولین صفحه ای که خریدم از فیروز بود.
اما
در زمان جنگ داخلی لبنان که همه جوگیر شده بودند و‌ یکدیگر را می‌کشتند این زن شریف و نمونه انسان واقعی اعلام کرد: من تا زمانیکه این جنگ برادر کشی متوقف نشود نمی‌خوانم.
او همه را برادر نامید و‌ حاضر نبود خون هیچ برادری به دست برادر دیگر ریخته بشود. بعد هم کاملا روشن شد که پشت این برادرکشی در لبنان دست اسرایل بوده است.
این زن شریف جنگ و آدم‌کشی را محکوم کرد و موضعی در جهت هیچ‌کدام نگرفت و همه را دعوت به صلح و‌ مذاکره به جای خونریزی، کرد.
نمی‌دانم تا چه حد این رفتار در افکار فلسفی من تاثیر گذاشت اما بطور قطع چنین انسان‌هایی شریف غلبه بیشتری بر من و افکارم داشتند تا آن آدم‌کشان و‌ مبلغان خشونت.
من این صحبت را در زمان جوانی در لبنان زمانیکه برای جنگ و‌ آموزش‌های چریکی رفته بودم، شنیدم. و هرگاه این سخن بیادم می‌آید اشک از چشمانم جاری می‌شود که چگونه انسانی به این والایی وجود دارد و دیگران را درس می‌دهد.
اما اکنون شاهد هستیم که بسیاری سلبریتی هایی که حرف هایشان را در رسانه های بین‌المللی مطرح می‌کنند، بویی از انسانیت نبرده‌اند. آنها مبلغ جنگ و خونریزی و در حمایت از جناح های خاص جنگ طلب و ضد بشر قرار دارند.
سلبریتی هایی که فقط دانش عامیانه سیاسی دارند و از آنچه در جهان و در کشور خودشان می‌گذرد، اطلاعات اندکی هم ندارند. اینها اگر نمی‌توانند مانند فیروز انسانی بزرگ باشند یا بشوند، بهتر است سکوت بکنند و مبلغ جنگ و آدم‌کشی نشوند.
۱۵ دسامبر ۲۰۲۲
۲۴ آذر ۱۴۰۱
ماردین – ترکیه

آیا مردمان ترکیه، ترک هستند و یا ترک زبان!؟

در مسیر بازگشت به ایران می‌باشم ولی باید چند شهر دیگر را هم در ترکیه ببینیم.
تاکنون آثار بسیار با ارزش باقی مانده از شهرها و … یونانیان و رومیان را دیده ام و در حال دیدن آثاری از هتیان و فریگیان هستم. باید سری هم به مناطق کردنشین و عرب‌نشین بزنم.
اکنون در کاپادوکیه هستم که محل هتیان بوده اما شاید هیچ کسی نتواند تاریخ خود یا وابستگی خود به هتیان را مشخص کند حتی بیشتر مردم این نکته را نمی‌دانند و خیلی ساده می‌گویند ترک هستم.

ترکیه یکی از جالب‌ترین و دیدنی‌ترین کشورهاست که در نظر دارم باری دیگر به اینجا بیایم و بیشتر با تاریخ و جامعه‌اش آشنا بشوم.
ترکیه هم طبیعت بسیار زیبا و متنوع با محصولات کشاورزی زیاد دارد و هم تنوع تاریخی زیاد از یونانیان، رومیان و مردمان قدیمی تر مانند هتیان، فریگی یا فریسیان و … که بعضی از آنها گذشته و ملیت/قومیت و زبان خود را هم فراموش کرده‌اند.
ارامنه و کردان و بعضی عربان توانسته‌اند هویت خود را حفظ کنند.
با تعدادی عرب که صحبت کردم (چون با هم عربی حرف می‌زدند) با قاطعیت گفتند ما ترکیه‌ای هستیم و در واقع به آن افتخار هم می‌کردند. خوب چرا که نه، شهروند کشوری هستند که از تمام کشورهای عرب همسایه یک سر و گردن بالاتر است و …
البته چنانچه به تاریخ هم مراجعه بکنیم مردمان منطقه بارها و بارها حاکمیت‌های مختلفی را امتحان کرده اند و آنهاییکه عاقل هستند، می‌دانند که زندگی فقط برای یک قوم یا مردمان هم زبان در یک کشور در این منطقه امری غیر واقعی است و کشورهای منطقه مملو از مردمان مختلف می‌باشند.
و در هر کدام از این کشورها با اینهمه تنوع زبان، یک زبان باید ملی باشد امری که در تمام سایر کشورهای چند زبانه نیز رایج و طبیعی است.
من در کشورهای آفریقایی دیده‌ام که آنقدر تنوع زبان زیاد است که شاید در یک منطقه کوچک مردمانی که قبایل مختلف را تشکیل می‌دهند و در فاصله تنها چند کیلومتری هم هستند زبانهای مختلفی دارند یعنی به واسطه اینکه درختان جنگل آنها را از هم جدا می‌کرد و تماس میان آنها وجود نداشت و در نتیجه حتی کشور مستقل هم ایجاد نمی‌شد، زبان‌های بسیار زیادی در میان آنها پیدا شده است.
پس تنها راه برای این دسته کشورها انتخاب یک زبان است تا بتوانند امورات کشور را به سامان برسانند.

نکته:
شاهد هستیم ایرانیانی که در عراق زندگی می‌کنند و سابقه سکونت آنها پیش از اسلام است هیچگاه تمایلی به یکی شدن اشان با ایران نشان ندادند. همچنین اعراب ساکن ایران نیز تمایلی به پیوستن به کشورهای عربی ندارند، در واقع اعراب ایران یکی از صادقترین/وفادارترین ایرانیان هستند.

برهمین اساس اینکه بعضی می‌گویند ترکیه، آذربایگان ایران و کشور آذربایجان (آران) همه ترک هستند و باید بهم به پیوندند حرفی کاملا بی مغز است که روشنگری درباره آن بسیار ساده است و باید صورت بگیرد تا یکی از مشکلات اساسی درون این کشورها و همچنین میان آنها حل بشود.

در واقع بعضی مردمان در ترکیه که کمی با تاریخ خود آشنا هستند می‌گویند:
اگر می‌خواهی یک ترکیه‌ای با ریشه ترک را تشخیص بدهی باید ببینی آیا چشم‌های بادامی/مغولی دارد یا نه.
این حرف با واقعیت بسیار نزدیک است و من چنین افرادی را دیده‌ام. ولی در آذربایگان ایران و کشور آذربایجان (نام واقعی آن”آران” است) که ترک زبان شده‌اند، تعداد این افراد (ترک‌های اصیل) بسیار کم است و تشخیص آنها سخت می‌باشد به طوریکه شاید کمتر کسی به این صرافت افتاده باشد.
اینکه مردمان آذربایگان ایران بگویند ترک هستیم صحیح نیست آنها می‌توانند بگویند: آذری (منصوب به آذربایگان) هستیم.

وضعیت اختلاط مردمان مختلف در این منطقه به صورتی است که ابدا و ابدا نمی‌توان خطوط مرزی ای تعیین کرد که فقط مردمانی به اصطلاح با یک نژاد (عرب، کرد، ترک …) در آن زندگی بکنند و به آنها کشوری مستقل داد.

در اساس فکر ایجاد کشور برای هرکدام از ملیت‌ها یا اقوام یا هرچه که بخواهیم آنها را بنامیم، غلط و فقط باعث اختلاف و عدم ثبات در منطقه و کشورها می‌گردد.
مردمان منطقه باید بپذیرند که دوران شاهنشاهی ایران و حکومت شیوخ در کشورهایی مانند عراق و سوریه (یعنی اینکه هر منطقه‌ای با گروهی از مردمان خاص دارای شاهی/شیخی باشند و از قوانین داخلی پیروی بکنند) به پایان رسیده است و باید در این محدوده‌های جغرافیای سیاسی که ایجاد شده (که می‌دانیم غرب این خطوط را کشیده است و اشکالاتی هم در آن هست) زندگی بکنند و از فکر تغییر مرزها بیرون بروند.

اتفاقا این غرب است که می‌خواهد دوباره مرزها را تغییر بدهد و کشورها را کوچکتر بکند تا بتواند به آسانی بر آنها حکومت بکند.

نکته تأسف آمیز:
متاسفانه سیاست‌های سخت‌گیرانه کشور آذربایجان (آران) باعث گردید که توریست به سختی وارد آن کشور بشود و من نیز این شانس را از دست دادم در نتیجه مشاهدات میدانی از آنجا و مردم آنجا ندارم.

چند قرن پیش ترکان از شمال افغانستان و شمال شرقی ایران پا به سرزمین‌هایی در این منطقه گذاشتند و بر آن مسلط شدند که سابقه چندین قرن تمدن بسیار بالای یونانی، رومی، ایرانی، فریگی، هتی، عربی، کردی، ارمنی و … را در جهان داشت. پس فرهنگ این کشور غنی و پربار است.
مردمان این کشور که چنین فرهنگی غنی را به ارث برده‌اند بسیار خوب و مهربان هستند.

نسبت جمعیتی ترکان در ترکیه!
در واقع اقلیتی از اهالی ترکیه ریشه ترک دارند و بیشتر مردمان، ساکنان آنجا پیش از ورود ترکان بودند که به واسطه از دست دادن زبان خود، تاریخ و سابقه خود را هم فراموش کرده‌اند و خود را ترک معرفی می‌کنند.
همانند مصریان، مردمان شمال آفریقا و حتی در کشورهایی از آفریقای سیاه که عربی صحبت می‌کنند ولی عرب نیستند با این تفاوت که اینها تاریخ و هویت تاریخی خود را حفظ کرده‌اند.

زبان ترکی ‌در ترکیه:
زبان ترکی این کشور مملو از کلمات عربی است و همچنین بسیاری کلمات پارسی در آن وجود دارد و زبان آنها با آن ترکی اصیل که در کشور مادر در شمال افغانستان و ایران صحبت می‌شود متفاوت است مثلا نام همین شهری که اکنون در آن هستم “نوشهر nevsrhir” است (در الفبای ترکیه زیر s یک علامت می‌گذارند و در اینصورت “ش” خوانده می‌شود) که ترکیب از نو و شهر و هر دو پارسی است ولی وقتی این را به مردم اینجا می‌گفتم با تعجب می‌گفتند: این کلمه ترکی است. درست همانند ایرانیان که بعضی کلمات مانند: مرسی، آسانسور، ساک و … را پارسی می‌دانند.
البته وقتی این مردم همین کلمات پارسی را می‌گویند به واسطه لهجه و مخصوصا آن قسمت دهان که کلمات را ادا می‌کنند و با پارسی زبانان متفاوت است، فهمیدن آن مشکل می‌باشد ولی زمانیکه نوشته‌ها را می‌بینیم و کمی دقت کرده ریشه یابی کنیم آنگاه متوجه پارسی و یا عربی بودن آن می‌شویم.
به طور قطع بعضی کلمات مردمان پیشین مانند یونانی، رومی و… نیز وارد این زبان شده است.

بدون دانش تاریخی، دانش سیاسی دقیق، درست و کامل نخواهد بود.

۴ نوامبر ۲۰۲۲
۱۳ آذر ۱۴۰۱
نیوشهر (شهر جدید)/کاپادوکیه – ترکیه

USAIran